بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسول الله و آله
بسیار خوشآمدید. محبت فرمودید، بنده صمیمانه از محبتهای شما تشکر میکنم. بیانیهای که مجلس صادر کرد و اکثریت قاطع نمایندگان آن را امضاء کردند، موجب شرمندگی بنده شد. از الطاف همه کسانی که به نحوی ابراز محبت میکنند، تشکر میکنم.
خوشبختانه مجلس، آنگونه که انتظار میرفت، مرکزی ارزشمند، با ثبات، عاقل و مورد امید مردم است. فکر میکنم مواضع و نظرات شما نشان میدهد که جای خوب و قابل اتکایی در کشور هست و این بسیار ارزشمند است.
مواضع و رفتارم تحت تأثیر مسائلی نیست که در کشور میبینم. مواضع و رفتار من متأثر از چیزهایی است که در افق میبینم. من الان تهدید خارجی را برای کشور جدّی میبینم که مثل گذشته نیست. گرچه ما در سایه اتحاد مردم، ولایت و صلاحیت مدیران و نیروهای انقلابی از این گردونههای فراوان به خوبی عبور کردیم و هنوز میتوانیم به تاریخ انقلاب، به عنوان یک درس عبرت و راهنما نگاه کنیم و امیدوار و مطمئن به فضل، کرم، حمایت و هدایت الهی باشیم. به هرحال موظف هستیم با نگاه به شرایط اطراف، در حد درک و امکانات راه درست را انتخابات کنیم.
انقلاب در تاریخ معاصر بسیار با اهمیت است. بارها امام گفتند و ما هم گفتیم، بعد از تاریخ اسلام، این اولین حکومتی است که با رأی مردم و براساس مکتب اسلام، قرآن و مکتب اهل بیت(ع)، حکومت رسمی اسلامی را اعلام کرد که الان نزدیک به سه دهه است پایدار مانده و از همه مشکلات عبور کرده است. محبت خداوند بر ماست و نمیتوانیم محبت الهی را ندیده بگیریم و اگر به این محبّت توجه نکنیم، مؤاخذه خواهیم شد و جوابی برای خداوند نخواهیم داشت.
اصل برای ما انقلاب، کشور، اسلام و مردم هستند و بقیه مسائل فرعی است و هرچه غیر از این است، قابل چشمپوشی است. بنده با تشخیص خودم فکر میکنم در شرایطی هستیم که حساس است. در خارج و داخل خوابهایی را برای ما دیدهاند و الان باید همان نسخه شفابخشی را که امام دائماً تکرار میکردند که وحدت کلمه بود و رهبری هم روی آن تکیه دارند که روی انسجام ملی است، تجویز کنیم. من هم همین را مهم میدانم.
الان تفرقه برای ما مثل سم است. ما باید حرف بزنیم و جواب بشنویم و همدیگر را تحمل کنیم. الان زندگیام اینگونه است و سعی میکنم به انسجام ملی کمک و از تفرقه جلوگیری کنم. آنجایی که از من حرف شنوی داشته باشند، روی مصالح نظام تکیه جدّی خواهم داشت. بهترین جایی که من دسترسی دارم، رهبری هستند، وضع من با ایشان به گونهای است که بین ما محدودیتی برای ابراز نظر و مباحثه وجود ندارد و تصمیم نهایی هم با ایشان است.
ایشان حق شرعی، قانونی و سیاسی دارند که تصمیم بگیرند و دیگران هم متابعت کنند. در مورد مسائل جاری، مدیریتی و ... تبادل نظر داریم. من حداقل هر دوهفته یکبار در یک جلسه طولانی و تنهایی این موارد را با ایشان در میان میگذارم. مؤثرترین جا برای ابراز نظر آنجاست.
هیچوقت نمیخواهیم از طریق ایجاد موج در جامعه برای تصمیمگیریها، ایجاد فشار کنیم. اگر من چیزی بفهمم، با استدلال و بحث آن را در جای خودش مطرح میکنم.
شما چند مسئله را مطرح کردید. یکی مسئله قم بود. از نظر من این مسئله تا بعد از سخنرانی اینگونه نبود. اولاً قبل از اینکه من به آنجا بروم، چیزی به من نگفتند و مسئولان میدانستند. ما بصورت طبیعی صحبت کردیم. آنچه که در جلسه بود، برای من کاملاً طبیعی بود. من تا آخرین لحظه حالت طبیعی داشتم. معمول است که در سخنرانیهای ما عدهای سئوال کنند. در این جلسه هم اینگونه بود. ولی وقتی جلسه تمام شد، مسئله عوض شد. مردم در برابر این حرکت شعار دادند و مأمورین هم بیرون بودند. آقایانی که بلند میشدند، با احترام میگفتند که من سئوال دارم. بنابراین در جلسه چیزی نبود. مراسم مستقیم پخش میشد و علما و مردم نگران شده بودند. آنها میخواستند سئوال کنند که مردم نمیگذاشتند، این موضوع چندبار تکرار شد. من 27 دقیقه حرف زدم و جمعبندی کردم. هیچ خشم و ناراحتی در وجود من نبود.
بعد از جلسه مدیر کل اطلاعات مسئله را بازگو کردند که چند روز بحث داشتند. آنها قصد داشتند به نمازجمعه تهران بیایند و این حرکت را انجام دهند. شبنامهای پخش کرده بودند. شبهاتی در ذهن برخی هست. من گفتم جرمی در آن جلسه ندیدم. مسئولین قم گفتند که این برنامه، توطئه و برای حوزه، انقلاب و روحانیت خطرناک بوده است. خدمت رهبری که بودیم، ایشان نگران بودند و توضیح خواستند، من گفتم چیزی نبود. رهبری گفتند که قضیه مهم است. من گفتم: آنچه مربوط به من بود، چیزی نبوده است. ایشان گفتند: «باید پیگیری شود.» اگر به من واگذار کنند، من جرمی ندیدم، ولی مقدمات را مسئولین میدانند. از لحاظ حق عمومی دخالتی نمیکنم، ولی از لحاظ خودم موافق فشار نیستم. حق عمومی، مسئله دیگری است.
در مسائل دیگری که شما اشاره کردید، مسئله هستهای بسیار مهم است. نظام تصمیم ندارد شرط را بپذیرد. از کشورهای مختلف آمدند و توصیه کردند که شرط را بپذیریم، ولی در مقابل منطق ما جوابی ندارند. منطق ما این است که اگر طرف ما حسن نیت دارد، نتیجه مذاکره را از اول تعیین نکند. توقف غنیسازی نامحدود است. ممکن است مذاکرات چندین سال طول بکشد. بنابراین پذیرش شرط در اینجا بعید است. البته رهبری مشورت میکنند و تصمیم نهایی هم با ایشان است. مذاکره خوب است. حتی مشکلی که در فضای سیاسی ما و دنیا وجود داشت که ما با آمریکا حرف نمیزدیم، حل شد، اگر بخواهند مذاکره واقعی صورت بگیرد، یخ آن شکسته شد. این به حسن نیت طرف مقابل بستگی دارد. آنها اگر بخواهند مسئله حل شود، باید بپذیرند که مذاکرات بدون شرط شروع شود.
اگر بپذیریم آنها شرط بگذارند که ما چه کنیم، هنوز جای بحث باقی است. انشاءالله آنچه که خیر امت باشد، انجام میدهیم.
الان آنقدر ملاحظات اتحاد و انسجام را داریم که مسئله نظارت مجمع براجرای سند چشمانداز و سیاستهای کلان را جدی نگرفتیم. میدانیم و معلوم است که باید وارد مشاجره سختی شویم. رهبری هم مایل نیستند الان اقدامی کنیم که موجب چالش شود. ایشان برآرامش جامعه مواظبت میکنند.
برای سند چشمانداز کار زیادی شد و عقبه بسیار وسیعی دارد و زحمات زیادی کشیده شده است. معلوم است اعداد و ارقام سال گذشته در مسیر چشمانداز نبوده است. یکی از شاخصها این بود که رشد باید 5/8 درصد باشد.
مسئله خبرگان را مطرح کردید. من برای خودم نیستم، بلکه برای انقلاب هستم. اگر کفایت کافی برای خبرگان باشد، ضرورتی نیست که من بیایم. باید جایی را خالی کنیم که افراد جدید با نفس گرمتری وارد شوند. اگر ضرورتها مثل دوره ریاست جمهوری باشد، میآیم. در ریاست جمهوری مسئله یک نفر بود و تشخیص دادم که باید بیایم. در اینجا اینگونه نیست. مجتهدان عالم، مجاهد و عادل هستند که محبوب جامعه هستند. در خبرگان نیازی به حضور افرادی مثل ما بصورت حتمی و ضروری نیست.
من برای خودم هیچ حسابی ندارم، حسابی که برای من باز شده، حساب خدا، انقلاب، اسلام،مردم و این کشور است که انشاءالله تا آخر خواهم بود. بار دیگر از شما تشکر میکنم.
والسّلام علیکم و رحمه الله