سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از فعالین انتخابات خبرگان رهبری

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از فعالین انتخابات خبرگان رهبری

  • ساختمان قدس
  • چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۸۵

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله
خیلی خوش آمدید. محبت فرمودید. ما به نحوی می‌بایست زحمات سخت شما را جبران کنیم. این دیدار زحمتی بر زحمتی که آن روزها کشیدید، اضافه کرد. از لطف همه شما صمیمانه تشکر می‌کنم. پریروز با جمعی دیگر از دوستان شما که همکاری کرده بودند، ملاقات داشتیم و صحبت‌هایی که با آنها کردم در مورد اهمیّت حضور مردم در صحنه بود و اینکه قدرت نظام و ایران ـ چه در پیروزی انقلاب و چه در تداوم آن ـ  به خاطر حضور مردم بوده است.
ما حضور مردم را یک ضرورت برای ادامه انقلاب و پیشرفت ایران می‌دانیم. از میان حضورها، حضور در انتخابات جز بهترین‌ها است که مردم رأی خود را به صندوق می‌ریزند و مسئولان می‌فهمند که مردم چه می‌خواهند، ضمناً سرنوشت خویش را هم رقم می‌زنند.
این انتخابات، زمانی می‌تواند سازنده باشد که سالم برگزار شود و نتیجه‌ای که از صندوق‌ها خارج می‌شود، واقعیت رأی مردم باشد. اگر غیر از این باشد، نمی‌توانیم هدف اساسی را از انتخابات و حضور مردم به دست بیاوریم. آن روز مسایل دیگری را هم گفتم که آنها را برای شما تکرار نمی‌کنیم، به خاطر اینکه روزی صحبت‌هایمان را با شما در مجموعه‌ای منتشر می‌کنیم، البته الان بنا نداریم که منتشر کنیم.
من حقیقتاً نه در این دوره و نه در ریاست جمهوری، نمی‌خواستم وارد انتخابات شوم. در ریاست جمهوری، با فشار شخصیت‌ها و گروه‌ها و احزاب، از همه نوع، احساس کردم که نمی‌توان اینقدر بی‌ادب بود که وقتی این همه انسان درخواستی دارند، به همه جواب نه بدهم، بنابراین آمدم. در این دورة فعلی، باز تصمیم جدّی داشتم که نیایم. این دفعه به نوعی دیگر با فشارها مواجه شدم که سخت‌تر از آن یکی بود و باز پذیرفتم که بیایم، نه به این دلیل که نمی‌خواهم برای مردم خدمت کنم، بلکه به این دلیل که فکر می‌کنم بالاخره ما باید جای خود را به دیگران بدهیم و در حیات خود، بهتر است که شاهد این جایگزینی باشیم و ببینیم که راه انقلاب دارد ادامه پیدا می‌کند و تجربه‌هایمان را هم به آنها منتقل کنیم.
دلیل اصلی من همیشه همین بود. سه دوره است که من در خبرگان هستم و تا جایی که می‌توانستیم در آنجا برنامه‌ریزی و یا پایه‌های کار را تنظیم کردیم. فکر می‌کردم که تکرار حضور در خبرگان لازم نیست، ولی اینطور شد. البته از جهتی اثر خوبی داشت و آن این بود که بالاخره کسانی که ممکن بود درگذشته و مخصوصاً در دو سه انتخابات اخیر به خاطر نتایجی که از صندوق درآمد،یک نوع تحلیل‌های گمراه‌کننده‌ای داشته باشند، این انتخابات بالاخره واقعیتی را روشن کرد، به خصوص که این بار همه شما می‌دانید که ما تبلیغ هم نکردیم. وقتی که در صدا و سیما هم برایمان گذاشته بودند، تاریخ خبرگان را گفتم. ستادی هم نداشتیم، زحمتی هم که شما کشیدید، داوطلبانه، با میل و محبت و تشخیص خودتان بود.
دوستان و بستگان ما فقط سازماندهی کردند، برای اینکه راهی باز باشد برای کسانی که می‌خواهند به وظیفه‌ای که تشخیص می‌دهند، عمل کنند و خوب هم عمل کردید. گزارشاتی که به ما می‌رسید، حضور شما در پای صندوق‌ها، عامل بسیار مهمی برای سالم برگزار شدن انتخابات بود. در سه دورة گذشته، ناظری بر سر انتخابات نمی‌رفت. علّت آن هم این بود که رقابتی بین خبرگان نیست. همه ما میل داریم که فرد دیگری جای ما بیاید و چیزی برای رقابت نیست. لذا فکر اینکه مشکلی در صندوق‌ها به وجود بیاید، نداشتیم. ولی این  بار به خاطر تجربه دو انتخابات گذشته، به ذهن ما رسید که بهتر است نظارت کنیم، نه برای خودم برای سلامت انتخابات.
چون ما در خبرگان باید پایه نظام را پی‌ریزی کنیم، بنابراین هرچه سالم‌‌تر و بی‌اشکال‌تر باشد، مردم مشروعیت و اعتبار بیشتری برای آن قائل می‌شوند. شما زحمت کشیدید. فکر نکنید و حتماً هم فکر نمی‌کنید که کار کم‌اثری بوده است. مجموعه کاری که کردید، بسیار با ارزش بود و برای ما اطمینان آورد.
مایل هستیم اگر هریک از شما، در سر صندوق و موقع نظارت، چیزهای قابل توجهی دیدید و تجربه‌ای به دست آوردید، آن‌ها را لااقل بنویسید که اگر در جایی هم جمع شود، بعدها در تاریخ از آنها استفاده شود. البته اگر چیزهای مهمی است، چون چیزهای معمولی که حرفی ندارد.
مسأله‌ای که با شما علاقه‌مندان به انقلاب و ایران و ملت باید مطرح بکنیم، شرایط ماست. شرایط کشور ما، انصافاً تعبیر تهدید را دارد. نه اینکه دستاوردهای مردم را در این سی و چند سال یعنی از پیش از انقلاب تا امروز، بر باد دهد یا ضعیف کند. واقعاً موقعیت بسیار حساسی است. از جهت مثبت، ایران واقعاً در شرایط مناسبی قرار گرفته است. ما در دفاع مقدس ثابت کردیم که مردم از وطن، دین و انقلاب خود تا پای جان دفاع می‌کنند. ما خیلی دشمن داشتیم، اکثر قدرت‌های دنیا پشت سر صدّام بودند و با ما می‌جنگیدند. ما به تنهایی توانستیم جنگ را به نفع خودمان تمام کنیم و در سازمان ملل هم که هیچ طرفداری نداشتیم، توانستیم حق خود را بگوییم و صدام را محکوم کنیم و طلبکار باشیم و غرامات جنگ را بگیریم. البته هنوز نگرفتیم ولی در سازمان ملل حقی برای ما حدود صد میلیارد دلار تثبیت شده است.
در دوران سازندگی هم، با اینکه ما تحت تحریم و فشار بودیم، به اعتراف دوست و دشمن، موفق شدیم زیربناهای کشور را بسازیم و آن را از مراحل سختی عبور بدهیم. الان در کشور، زیربناها نسبتاً خوب است. آب، برق، گاز، راه‌ها، بنادر، تولید مواد اساسی، پتروشیمی، کشاورزی، دامداری و فولاد و خیلی چیزهای دیگر تا حدودی تأمین است که همه متعلق به بعد از انقلاب است.
از لحاظ زیربنایی‌ترین کار کشور که دانش و تربیت انسان‌هاست، موقعیت ممتازی داریم. بیش از دو میلیون دانشجو و چندین میلیون فارغ‌التحصیل داریم. الان حرکت نیرومندی برای تربیت انسان‌های متخصص در کشور وجود دارد و روز به روز هم بهتر می‌شود. از لحاظ منابع طبیعی هم خداوند همه چیز را در کشور ما گذاشته است، اینها را ما به وجود نیاوردیم، بلکه خداوند به ما داده است. مثل اینکه برای ایران، آینده‌ای با رسالت و مهم درنظر گرفته شده بوده که محور مکتب اهل بیت ـ با اینکه از مدینه و عربستان شروع می‌شود ـ ایران باشد. هیچ جا به اندازه ایران پیرو اهل بیت و به خصوص پیرو و عاشق امیرالمومنین نیستند و این مکتب حق است. لذا همه چیز را خداوند در کشور ما و در زمین آن گذاشته است. زمانی محاسبه کردیم و دیدیم که کلکسیون معادن مهم دنیا در ایران است. بعضی از آنها بهره‌برداری می‌شود و خیلی‌ها هم هنوز در حد شناخت طاقدیس‌ها و ... است. از لحاظ حساس‌ترین منبع مورد نیاز که انرژی است، مثل انرژی خورشید، باد، نفت و گاز و اورانیوم، ایران غنی است و جزء بهترین‌های دنیاست. مردم آن هم که به خاطر سوابق طولانی تمدن ایران، در ردیف بالای هوش می‌باشند و بهره هوشی مردم ما در دنیا جزء خوب‌هاست. مکتب اهل بیت و اسلام ناب را هم داریم و با یُمن حضور امام در صحنه، انقلاب اساسی نیز پایه‌ریزی شد. همه چیز داریم.
اگر تهدیدها را از خود دور کنیم و ماجراجویی و دشمن‌تراشی نکنیم، می‌توانیم ایران را خیلی زود به نقطه‌ای برسانیم که دیگران از آن الگو بگیرند. البته می‌توانیم این‌قدر بد عمل کنیم که طاووس زیبایی که در دست ماست را به خاطر پر و بالش صید کنند. هر دوی اینها امکان دارد.
اینکه عرض کردم هم تهدید و هم فرصت است، به این معناست. مقداری از فرصت‌ها، برای کشور ما طبیعی است. مثلاً مسایلی در افغانستان بود، خارجی‌ها به آنجا رفتند و سرمایه‌گذاری کردند و جان و مال دادند، فتنه طالبان را خواباندند و ما را راحت کردند. صدام و حزب بعث، برای منطقه خطری بزرگ و واقعاً جریانی موذی در منطقه بودند و همه همسایه‌ها را اذیّت می‌کردند. با هزینه دیگر دشمنان ما، این جُرثومة فساد از منطقه ما کنده شد.
همان کسانی که روزی با هم علیه ما می‌جنگیدند حالا خودشان به جان هم افتادند. صدام با موشک‌ شهرهای ما را می‌زد و آمریکا به خلیج‌فارس می‌آمد، سکوهای ما را منهدم کرد و هواپیماها، هلیکوپتر و کشتی‌های جنگی ما را زد و ساقط کرد و در واقع با هم می‌زدند.
حتی منافقینی که به آنجا پناه برده بودند، زیر سایه صدام علیه ما جاسوسی می‌کردند. آنها را هم ذلیل کرد و الان اسیر هستند و هیچ کس در هیچ جایی آنها را راه نمی‌دهد و هرجا بخواهند آنها را ببرند، فقط به درد جاسوسی می‌خورند. در اطراف ما، آمریکا آمد که ما را محاصره کند، ولی خودش به دام افتاد. الان تحقیقات گروه‌های اعزامی آمریکا به منطقه نشان داده که همه به کمک ایران برای رفع مشکل عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و افغانستان تکیه دارند. این جایگاه، جعلی نیست، بلکه واقعی است و حقیقتی است که در منطقه حضور دارد. حالا اگر ما از این موقعیت خوب، به درستی استفاده کنیم، می‌توانیم به سرعت جلو برویم. من فقط یک محاسبة آماری برای شما می‌کنم که ببینید چه تفاوتی بین ما و همسایه‌ها وجود دارد.
ما در ایران، سالانه حدود صد میلیارد دلار، از نفت و گاز تزریق اقتصاد کشور می‌کنیم. نصف آن، همین سوخت‌های فراوان ارزانی است که در کشور، برای برق، سوخت و خیلی چیزهای دیگر و نصف دیگر آن را هم صادر می‌کنیم و ارز برمی‌گردانیم. در مقایسه کشوری مثل ترکیه را نظر بگیرید که در کنار ماست و صد میلیارد دلار را ندارد. نصف این را یعنی پنجاه میلیارد دلار را باید وارد کند تا بتواند کشور را اداره کند. چرا ما باید مساوی با ترکیه یاکمی هم عقب‌تر باشیم؟
صد میلیارد، بخش عظیمی است که ما از خاک کشورمان آن را برمی‌داریم. ما روی آنها کار نکردیم، اینها چیزهایی است که خداوند زیرِ زمینِ ما قرار داده و ما پمپ کرده و بالا می‌آوریم و مصرف می‌کنیم. کسی که این سرمایه سالانه آماده را در اختیار دارد و می‌تواند در اقتصاد کشور تزریق کند، باید خیلی جلوتر باشد. ترکیه باید هزار میلیارد کار کند تا صد میلیارد درآمد داشته باشد. بالاخره از هر کار، بیشتر از ده درصد که به دست نمی‌آید، ولی ما این را در دست خودمان داریم. پاکستان و بقیة مناطق هم که مشابه ما هستند، همین وضعیت را دارند. ایران با موقعیت بالای خود، گرفتار کوته‌‌نظری‌ها و بدعمل کردن‌ها در بعضی موارد است و از اتفاقاتی که می‌افتد، نمی‌توانیم راضی باشیم.
از لحاظ جهانی هم کسانی که جغرافیای سیاسی می‌فهمند کشوری را نمی‌شناسند که موقعیت ایران را داشته باشد و ایران را به قلب تشبیه می‌کنند. وقتی نقشة دنیا را نگاه می‌کنند، از لحاظ ظاهری هم، ایران در نقطه‌ای قرار گرفته که اگر نقشه را چون انسانی در نظر بگیریم، ایران در سینة نقشه جهان و قلب آن است. این یک تشبیه است، ولی واقعاً موقعیت جغرافیایی ایران، این‌گونه است. خودش خیلی مسایل را دیکته می‌کند و جلو می‌برد. این شرایط می‌تواند باعث شود که ما از دنیا امتیاز بگیریم و نه اینکه برای خودمان مشکل درست کنیم.
قطر به اندازه ما در دریای خلیج‌فارس گاز دارد، نصف پارس جنوبی ما، به قطر تعلق دارد. شما لحظه‌ای را در نظر بگیرید که سیاست درستی اعمال شود، گازهایی که قطر تولید می‌کند و به اروپا و جاهای دیگر می‌فرستد، آنها را از ایران عبور بدهند و هیچ‌کار دیگری هم نکنند. یعنی خطوط لوله‌ای را به قیمت فراوانی تبدیل به lng و بعد صادر می‌کنند. زحمت زیادی دارد. اگر خطوط لوله گاز قطر و آسیای میانه، ترکمنستان و ... از مسیر طبیعی خود، یعنی ایران عبور کند، روزانه برای ما چقدر درآمد ترانزیت دارد!؟ اولاً خطوط لوله، می‌تواند کلی اشتغال‌زا باشد و ثانیاً حق ترانزیت آن خیلی بالاست.
دو سه روز پیش حادثه‌ای در بلاروس اتفاق افتاد که خیلی جالب است و ما باید از آن درس بگیریم. روسیه از طریق بلاروس گاز خود را به اروپا می‌فرستد. اخیراً روسیه خواست گاز خود را گران کند. هزار متر مکعب آن پنجاه دلار بود که خواست آن را صد دلار کند. اُکراین نمی‌پذیرفت و آنها گفتند که ما گاز را قطع می‌کنیم و گفتند اگر گاز را قطع کنید، ما هم لوله‌های گاز شما را که به اروپا می‌رود، قطع می‌کنیم. با این حرف همه اروپا ترسیدند. بالاخره طوری با هم کنار آمدند.
اگر لوله‌های گاز از ایران عبور کند، امنیت ایران را تأمین می‌کند. آنهایی که مصرف کننده نهایی گاز هستند، وابسته به ایران هستند. یک سیاست بد و ماجراجویانه باعث می‌شود که نگذارند لوله‌ها از اینجا عبور کنند. با یک هزینه زیادی لوله‌ای از آذربایجان ساختند و به جیحان، ترکیه و ... بردند که طول آن چند برابر مسیر ایران است. به خاطر اینکه نمی‌خواهند از ایران عبور کند. ما از این موقعیت چقدر باید استفاده کنیم و خیلی چیزهای دیگر.
 متأسفانه روحیّات تندروی و افراط که در بخشی از بچه‌ها که خیال می‌کنند انقلابی هستند و حتی خود را انقلابی‌تر از امام(ره) و شاگردان امام(ره) می‌دانند، وجود دارد و این حالت، فضا را این‌گونه بهم می‌زند. اشتباه می‌کنند، آنها بچه‌های خوبی هستند و نمی‌خواهند که شرایط را بد کنند. عینکی که به چشم می‌زنند، با عینکی که به چشم می‌زنند، با عینکی که برچشم ماست فرق می‌کند و طور دیگری می‌فهمند.
به هر حال الان در زمانی هستیم که باید هوشیار و مواظب باشیم تا بتوانیم از موقعیت خود استفاده کنیم. ایران، از قدیم تا به حال همواره به صورت شاهنشاهی اداره می‌شد. مردم کار و نقشی نداشتند. بچه در رحم مادر بود و ولیعهد شناخته می‌شد و مردم می‌بایست او را قبول می‌کردند که او بر آنها حاکم شود. اراده مردم چیست؟ مردم چه کاره بودند؟ بچه‌ از مادر، امپراطور متولد می‌شود. اینطور که نمی‌تواند باشد. برای اولین بار است که در تاریخ ایران مردم خودشان انتخاب می‌کنند و خودشان تصمیم می‌گیرند، گرچه ما هنوز ادبیات کامل انتخابات و حرکت مردمی و مردم‌سالاری را نداریم و اینها به تدریج جا می‌افتد، ولی خیلی هم جلو رفتیم و به اینجا رسیدیم. این موقعیت، شرایط ارزشمندی است. البته چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه باشیم و چه نباشیم، راه، همین است و مردم راه خود را می‌روند. من فکر می‌کنم مردمی را که آگاه شدند، هیچ کس نمی‌تواند دوباره مهار کند و تحت سلطه بگیرد. مردم به انحای مختلف، خود را بر هر قدرتی، تحمیل خواهند کرد. این اتفاق می‌افتد، پس بهتر است که افراد آگاه جلودار باشند و حرکت مردم را مهندسی کنند. افکار و رأی مردم را و دموکراسی‌ای که هم در کشور ما و هم کشورهای همسایه قطعی است، جدّی بگیرند.
الان دیگر رژیم‌های متکّی به میراث نمی‌توانند خود را لااقل در نسل آینده حفظ کنند. اینها همه به شکل دیگری درمی‌آیند. اگر آگاهانه به استقبال این حوادث برویم، فکر می‌کنم ان‌شاءالله ایران، به جای خود می‌رسد و اسلام هم تبلور خود را در ایران اسلامی نشان می‌دهد. امیدواریم که شما با آگاهی و تجربه‌ای که دارید، بتوانید پیشگام این حرکت باشید و خداوند به شما برکت بدهد. بازهم از زحمتی که کشیدید، تشکر می‌کنیم.
والسّلام علیکم و رحمه الله