سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از فعالین انتخابات خبرگان رهبری
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسولالله و آله
بسیار خوش آمدید. محبت کردید که این فرصت را به من دادید تا به خاطر زحمات شما تشکر صمیمانهای داشته باشم. مایل بودیم به ترتیبی عمل شود که آقایان و خانمها دم در معطل نشوند، گویا با برنامههای حفاظتی که اطرافماست، زحمتی هم اینجا بر زحمات شما در روزهای انتخابات اضافه شد.
ارزش زحمتی که کشیدید و داوطلبانه و از روی تشخیص خودتان وارد میدان شدید، بیش از آن است که به حساب یک نفر بگذاریم. ما زحمت شما را به عنوان پاسداری مهم از یک فریضه زیربنایی کشور ارزیابی میکنیم.
در هر کشوری که پاسدار دموکراسی و آرای مردم است، مهمترین ابزار انتخابات میباشد. بقیه مسایل مثل انتقادها، توضیح کاریها، مواظبتها و نهی از منکر و امر به معروف، جزو وظایف ملت است و آثار مهمی هم دارد. اما انتخابات جایی است که اگر درست انجام شود، خواست ملت روشن میشود.
فرض بر این است که از دیدگاه علوم اجتماعی امروز و همچنین از دیدگاه دین مقدس اسلام، رأی و خواست مردم در تصمیمات رکن است. ما عقلاً، شرعاً، عرفاً و با ادبیات امروز اگر با رأی مردم زندگی کنیم، میتوانیم افتخار کنیم.
همه میدانید. دست همه شما در کار بود. مسنترها بیشتر میدانند که این انقلاب، فقط با خواست مردم پیروز شد. آن روزی که مردم به خیابانها آمدند، عمده نیروهای مبارز در زندانها بودند و مجال کار نداشتند. فشار به گونهای زیاد بود که رژیم حتی به احکام دادگاهش اکتفا نمیکرد. کسانی بودند که زندان آنها تمام شده بود، ولی سالها به دلیل اظهارنظر ساواک نگه میداشتند. میگفت به مصلحت نمیدانم اینها بیرون بروند.
در چنین شرایطی وقتی موج حضور مردم در خیابانها، مساجد و تکایا بروز کرد، این امواج آن قدر نیرومند بود که سدّ استبداد را شکست و دیگر نتوانستند مقابله کنند.
البته مسئله مهم مدیریت امام(ره) بود که رهبری ایشان کار را سهل و آسان میکرد. ولی اگر مردم نمیآمدند، رهبری ایشان چه تأثیری میتوانست داشته باشد؟!
بعد از انقلاب هم تا به حال همیشه این گونه بود. ما تصمیمات مهم را با انتخابات و رأی مردم گرفتیم. تصویب نظام با رفراندوم شد که مردم تصمیم گرفتند. قانون اساسی را با رأی مردم تصویب کردیم. موظفیم مجلس، دولت، رهبری و اخیراً شوراها را با رأی مردم انتخاب کنیم.
من به عنوان کسی که تجربه 50 سال کار سیاسی دارم، فکر میکنم مهمترین عامل استحکام نظام همین است. عوامل دیگری هم دخیل هستند. ذات مردم و عقاید دینی و میهنی و ملی آنها مهم است، اما همین که مردم در انتخابات شرکت میکنند و رأی میدهند و تصمیمگیریها با واسطه به آنها برمیگردد، قدرت بزرگی خلق میشود. در همه دنیا این گونه است. الان کشورهایی در دنیا نیرومند هستند که مردمش به پای صندوقهای رأی میآیند.
فروپاشی شوروی درس بزرگی به تاریخ داد. شوروی قدرت بزرگی بود. حساسترین نقاط از اروپا تا آسیا را گرفته بود. قدرت نظامی بسیار بالایی داشت. اسمش رژیم خلق بود. واژه خلق را آنها وارد ادبیات سیاسی کردند. فکر میکردند در خدمت کارگران هستند، اما چون استبدادی عمل میکردند و تصمیمات را کاخ کرملین و گروههای سیاسی میگرفتند، استحکام نداشتند.
وقتی در این بلوک بزرگ رخنه افتاد، به سرعت به هم ریختند. این شرایطی بود که مردم دنیا به تدریج داشتند علیه امپریالیسمها انقلاب میکردند. قدرتها در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین براساس قاعده دومینو فرو میریختند و مردم به صحنه میآمدند. آن مرکز پاشید، چون ارتباطی با مردم نداشت. آن قدرت بزرگ جهانی متزلزل شد و به دنبال آن پسلرزهها، اقمارش را در سایر نقاط دنیا متزلزل کرد. چون متکی به شوروی بودند. تفکرات، مثال و الگوی آنها شوروی بود که فروریخت.
ما در این 28 سال بیشترین فشار را نسبت به خود ملاحظه کردیم. کشوری در دنیا نیست و یا خیلی کم است که این همه فشار سیاسی، تبلیغاتی، فرهنگی، جاسوسی، جنگ و شورش علیه آن به اندازه ایران باشد. ولی ماندیم و جلو رفتیم. در زمان شاه در چند نقطه عمران، آبادی و رفاه بود و اکثریت کشور از همه چیز محروم بودند. روستاها به فکر امکانات شهرها نبودند. خودمان روستایی هستیم و میدانیم. مردم روستا توقعی نداشتند. قانع بودیم که داریم زندگی میکنیم. برق، آب، تلفن، مدرسه، زایشگاه، مراکز بهداشتی، راه و ... در روستاها نبود. مردم خودشان میکاشتند، درو میکردند و مصرف میکردند. در شهرها هم عمدتاً اینگونه بود.
در طول انقلاب، ایران عوض شده است. در حالی که همیشه در حال مبارزه و جنگ بودیم. نیروهای زیادی را صرف خنثی کردن توطئهها میکردیم و در عین حال کشور را میساختیم. الحمدلله الان کشور متوسطی داریم که رو به پیش است. این استحکام را از مردم داریم.
عرض کردم که میدانی جز انتخابات نداریم. البته مردم در نمازجمعه، راهپیماییها و ... میآیند و وفاداری خود را اعلام میکنند که مهم است. ولی حضور واقعی در انتخابات است. مردم نظر میدهند و نتیجه آن را میبینند.
فعلاً دو سه خطر این مسئله را تهدید میکند: یکی آن تفکری است که فکر میکند رأی مردم اصالت ندارد و تشریفاتی است و برای نمای خارجی کار میشود. این اندیشه تحقیقاً مضر است. البته این نظریه رایج نظام نیست. امام، رهبری، مسؤولان و قانون اساسی برای مردم اصالت قایل هستند و کسی نمیخواهد از این برگردد.
خطر دوم این است که کسانی امانت رأی را مراعات نکنند. در مقدمات انتخابات شیوهای نادرست اتخاذ میکنند و در روز انتخابات و پس از آن، امانت مردم مراعات نمیشود. نمیگویم الان اینگونه است. اگر اینگونه شود، بدترین گناه است. اگر چنین اتفاقی بیفتد، کمکم بین مردم و نظام فاصله میافتد. ممکن است عدهای از مردم در هر حالت به خاطر تعهدی که دارند، پای صندوقها بیایند. اما کسانی که برای رأی خود ارزش قایل هستند و تحلیل دارند، حاضر نیستند رأی آنها امانت نباشد.
لذا یک وظیفه بسیار مهم برای همه، از مقام معظم رهبری گرفته تا فرد فرد ما، این است که اولاً مقدمات انتخابات سالم باشد و ثانیاً برگزاری انتخابات درست انجام شود و ثالثاً نتیجه انتخابات به گونهای باشد که رأی مردم را قبول کنیم.
برای ما خیلی روشن است که افکار و وجدان عمومی، کمتر از فرد اشتباه میکند. فرد و اجتماع میتوانند اشتباه کنند، ولی فرد آسانتر اشتباه میکند. وقتی میلیونها نفر رأی میدهند، اشتباه آنها مثل اشتباهات فردی نیست. اعتبار بیشتری دارد.
بنابراین هرچه را که مردم میخواهند، باید پذیرفت. اکثریت مردم ایران که تمایلات ویژه باندی ندارند. آنها میخواهند کشورشان خوب ساخته و اداره شود و در رفاه باشند و به اهداف اسلامی و ملی خود برسند. اکثریت قاطع مردم خیلی سالم هستند و به بعضی از اغراض آلوده نیستند.
با این اظهار مختصر میخواهم عرض کنم که بسیار اهمیت دارد که انتخابات سالم برگزار شود. زحمتی که کشیدید، در سلامت انتخابات مؤثر بود. البته نمیخواهم مسؤولان و مجریان و ناظران را متهم کنم. در همان قانونی که به مسؤولان حق اجرا و نظارت داده، به نامزدها هم این حق را داده که پای صندوقها کسی را داشته باشند که خیالشان راحت باشد. این یک حق قانونی است و قانون هم حساب شده و باتجربه این کار را کرده است.
به هرحال با تأخیر انجام شد. علت این که تأخیر شد، این بود که در تمام سه دوره مجلس خبرگان نخواستند خبرگان وارد این بحث شوند. اطمینان کردند که هرچه اعلام میشود، مورد قبول است.
تا به حال در بین خبرگان رقابتی نبود. همه به عنوان وظیفه میآمدند و انتخاب بشوند و نشوند، فرقی نمیکند. آنجا هم که هستند، به عنوان نیروی احتیاطی برای زمانی هستند که لازم میشود. حقوقی نمیگیرند و مزیتی ندارند. حتی هزینه دفاتری را که مجبورند برای رسیدگی به کار مردم در شهرستانها دایر میکنند، خودشان تأمین کنند. رفت و آمد و جلسات آنها را مجلس خبرگان اداره میکند.
در گذشته رقابتی نبود، ولی به خاطر سوابقی که در چند انتخابات اخیر پیش آمده بود، مردم اینگونه تشخیص دادند که نظارت بیشتری شود و این زحمت را شما به عهده گرفتید. انصافاً کار بزرگی کردید. من آثارش را در خیلی جاها دیدم که نمیخواهم مطرح کنم. شاید شما که در میدان هستید، بیشتر از من میدانید.
به هر حال زحمت دو سه روزهای که کشیدید، ارزش بسیار بالایی داشت. امیدواریم خداوند خدماتی را که به خاطر دین، کشور و خودتان کردید، در نامه اعمالتان با سطوح برجسته بنویسد.
و اما مسایل مهم غیرانتخابات که باید با شما حرف بزنم. الان مسایل جدّیتری داریم. یکی مسئله هستهای است. سعی میشود مردم را نگران نکنیم. ولی پرونده واقعاً مهم است و باید خیلی با احتیاط عمل کنیم. در موارد مشابه مسایلی را دیدیم. در عراق 7 قطعنامه صادر شد، تا به جایی رسیدند که کارهای بدی کردند. در جاهای دیگر هم هست و تاریخ قطعنامهها را میدانیم. معمولاً قدم به قدم جلو میآیند.
از تهدید و ارعاب شروع کردند و به شورای امنیت بردند. آنجا از ماده 39 شروع کردند و به 40 رسیدند و الان روی 41متمرکز هستند. ما اینها را میشناسیم و میدانیم چگونه با حربههایی که دارند، اجماع درست میکنند و برای خود رأی میسازند و چگونه وتو میکنند. اینها را میدانیم و میدانیم که نمیخواهند ما قدرت دانش هستهای داشته باشیم. میدانیم آنها نمیخواهند. آنها هم میدانند که ما میخواهیم این را داشته باشیم. در یک نقطه از دو طرف به هم رسیدیم. جای حساسی است. در گذشته هم مسایلی داشتیم.
آمریکا از اول پیروزی انقلاب تا الان همیشه دشمنی میکند. حتی جنگ را علیه ما راه انداخت. ولی یک مسئله فوری نبود، جنگ بود. 10 سال دیگر طول میکشید و صدام مضمحل میشد، اتفاقی نمیافتاد. ولی این بار اینگونه نیست. مسئله از نوع دیگر است. مسئله این است که ایران هستهای آری یا نه؟! آنها میگویند: نه و ما میگوییم: آری.
ممکن است مسایل اختلافی ما زیاد باشد، ولی این مسئله خیلی بزرگ است. لذا باید مسئله را ذاتاً بزرگ بدانیم و احتیاج به همدلی ملت ما دارد. عرض کردم که قدرت نظام از حضور مردم گرفته شد و هنوز هم همین است. همدلی مردم در این مسئله بسیار مهم است. باید به گونهای مختلف عمل کنیم و باید دیپلماسی ما قویتر از شرایط کنونی باشد تا در صحنه جهانی حضور داشته باشیم. در داخل باید خیلی چیزها را مراعات کنیم. در اظهارات کردار، گفتار و تصمیمات پیشگیرانه وظایف مهمی داریم. چون مسئله کوچکی نیست.
مسایل دیگر منطقه هم مهم است. مسئله عراق شوخی نیست. آمریکا با این همه نیرو و با این همه کشور همراه به عراق آمد و چند سال است که میجنگد و خون ، مال و آبرو میدهد. تا این لحظه هیچ دستاوردی ندارد. سقوط صدام برای آنها مهم نبود. اگر نمیترسیدند، همین صدام را دوباره برمیگرداندند. تا بحال حفظش کرده بودند.
حضور در عراق برای آنها مهم بود. عراقی که با 24 میلیون جمعیت روی اقیانوس نفت نشسته و به اندازه ایران منابع نفتی و بسیار زیاد منابع آبی در دجله و فرات دارد، برای آنها مهم است. خاک عراق از میلیونها سال پیش بهترین خاک زراعی بود. بینالنهرین، دجله و فرات، منطقه خضرا بود. عراق کشور کوچکی نیست و اهمیت بالایی دارد. اگر آمریکا بتواند اینجا را پاتوق خود کند، خاورمیانه در دستشان است. برای همین آمدند. برنامههای آنها بسیار جدّی بود. الحمدلله تا به حال به اهداف خود نرسیدند و مشکل دارند.
یکی از مهمترین مشکلات آنها ایران اسلامی است. پرونده عراق مستقیماً به ما مربوط نیست، اما به ادلّه زیاد به ما مربوط میشود. آنها میدانند که اگر مردم عراق حاکم شوند و واقعاً سرنوشت کشور در دست آنها باشد و در دست دیکتاتوری مثل صدام نباشد، با مردم ایران بسیار صمیمی هستند و مثل یک کشور عمل میکنند. همین الان اگر در مرزها قدری سخت نگیریم، همیشه نصف مردم عرق در ایران و نصف مردم ایران در عراق هستند که به خاطر زیارت و دیدن اماکن مذهبی میروند. نکات ادبیات و سرنوشت و سرگذشت مشترک دو ملت زیاد است و نمیخواهند دو ملت به هم نزدیک شوند.
آن موقع تحلیل ما این بود که دارند ما را محاصره میکنند. در افغانستان، جنوب، آذربایجان، ترکیه و آسیای میانه هستند تا ایران را برای اهداف خود محاصره کنند. ولی الان آنها محاصره شدند. به ما نیاز دارند و ما در این پروندهها به آنها نیاز نداریم.
مسئله مهم است و آنها دیو زخمی و عصبانی هستند. در داخل کشور خودشان دچار مشکل شدند. پرونده لبنان و فلسطین هم اضافه شد که آسیب دیدند و زخمی شدند. بنابراین خاورمیانه و منطقه ما در حال نیمه ملتهب است. ما در ایران آرام زندگی میکنیم، اما ذات مسئله التهابآور است. الان خیلی نگرانی دارند که چه میشود. آیا دیوهای شکست خورده به خانههایشان برمیگردند و به شکست خود اعتراف میکنند؟ یا برای جبران این عقبافتادگیها دست به کارهای جنونآمیز میزنند؟ برون فکنی جزو تاکتیکهای حیات اینگونه انسانهاست. مسئله بسیار بسیار جدی است و باید در این شرایط مواظبت کنیم.
تا بحال خداوند برای ما خوب پیش آورده است. بسیاری از مشکلات ایران در اشغال افغانستان و عراق حل شد. طالبان جرثومه بسیار خطرناکی در منطقه بودند که فعلاً شرّشان کم شد. ولی آتش زیر خاکستر هستند. منافقین مجموعه خطرناکی هستند که زندگی آنها باجاسوسی و فروش اطلاعات و خبر تأمین میشد و هنوز هم چنین است. جمعی زیاد از عوامل آنها در بین ما هم هستند.
خود صدام و بعثیها خطری برای کل منطقه بودند که شما با جان خود لمس کردید. همه مسایل تا بحال به نفع ما بود. افغانستان الان برای ما دردسری نیست. اگر به وظایف خود عمل کنند و جلوی مواد مخدّر را بگیرند، شاید همراه خوبی برای ایران باشد.
الان مشکلات آمریکا در عراق بیشتر از مشکلات ماست. مامشکل ویژهای نداریم. در حدی که بتوانیم به مردم عراق کمک کنیم، مشغول هستیم و همکاری میکنیم.
آسیبی که در لبنان به اسرائیل رسید، منظره و پروندهای تماشایی و خواندنی است. باید این اتفاق را تحلیل کرد. فلسطینیها با انتخابات، دولت انقلابی و اسلامی تشکیل دادند. ولی دشمنان رها نمیکنند و معلوم است برنامهریزی میکنند.
ما علاوه براین مسایل، مسایل داخلی هم داریم که متاسفانه وقایع دلسرد کننده کم نیست. رونق اقتصادی که انتظار داشتیم با اصلاح اصل 44 قانون اساسی و فعال کردن بخش خصوصی در کشور ما ایجاد شود و اشتغال ایجاد کند و صنایع پیش برود، هنوز روی کاغذ است. دو سال از تصویب چشمانداز گذشته که اگر میخواهیم به آن اهداف برسیم، باید 22 سال کار کنیم. چون 2 سال عقب رفتیم. بنا بود هر سال در چشمانداز 8 درصد رشد داشته باشیم که الان در حد 5 درصد است که قبلاً از این بیشتر بود.
بنا بود بینیاز از نفت شویم. چون سرمایه ما و نسل آینده و موجودی خاک ماست و وقتی نفت را مصرف میکنیم، مثل این است که قطعهای از خاک خود را از دست میدهیم. بنا بودنفت برای سرمایهگذاری و ذخیره برای نسلهای بعدی و نوهها و نبیرههای ما محفوظ بماند که الان به سرعت مصرف میشود و چسبندگی بیشتری پیدا کرده است.
اینها بحثهایی است که باید فکر کنیم. به هر حال دوره نیازمندی به کار، تلاش و سازندگی بیشتر و فعالیتهای دیپلماسی فعالتر در سراسر دنیا و جلوگیری از خطرهای خارجی و نارضایتیهای داخلی مهم هستند و باید حرکات بهتری در کشور انجام شود که در سایه هماهنگی، همدلی و همکاری میسّر است.
چون همه شما ذاتاً عناصر سیاسی هستید و این بحثها برای شما مهم است، مقداری از انتخابات که موضوع جلسه بود، فاصله گرفتم و این بحثها را مطرح کردم و امیدوارم خداوند دست ما را بگیرد به اهدافی که به خاطر آن، این همه شهید دادیم و این همه ایثار شد، برسیم. شما را به خدا میسپارم.
والسلام علیکم و رحمهالله