بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
خیلی خوشآمدید. از ابراز اعتماد شما تشکر میکنم. دلسوزیهایی که در محتوای مطالب بود – اگر صحبت همه شماست – برایم جالبتر است. به هرحال به فکر انقلاب، اسلام و کشور خود هستید و بیش از مسایل جناحی، حزبی و فرقهای فکر میکنید. مطالب شما را در ادلّهای که آوردید، میپذیرم. اما در مورد اینکه مصداق واحد باشم که این مسائل را حل کنم، با شما حرف دارم. ادلّه شما کاملاً درست است.
به هرحال الان وضع ویژهای در منطقه و کشور ما حاکم است که در گذشته نداشتیم. دورههای حادی مثل جنگ، کودتا و تحریمها را داشتیم که راحت نبودیم. ولی هیچ وقت اینگونه نبودیم. اگر دشمنان خارجی جدّی بودند، در داخل وضع گذشته ما بهتر بود. الان در کشور مشکلاتی داریم که اگر خودمان بر آنها فائق نشویم، برای دشمنان خیلی آسان است که نفوذ کنند.
شاید مهمترین آن افتراق نظرها و فاصلهگرفتن دلها از همدیگر است که دو جریان اصلی فعال کشور با هم خوب نیستند. ممکن است افراد، رفاقتهایی با هم داشته باشند، ولی مجموعهها با هم همکاری ندارند. قبلاً هم بود، ولی هیچوقت تا این حد نبود. این شیوه بد است و در این بین، افرادی از این حالت، استفاده میکنند.
اوضاع کشور هم علیرغم خدماتی که میشود و شاخصهای خوبی هم داریم، قابل قبول نیست. اگر کسی با عملکرد بودجه و برنامه آشنا باشد، میداند که الان اشکالات جدّی است. چند مثال برای شما میزنم. از اول انقلاب تا الان هیچوقت این مقدار قیمت نفت نداشتیم. الان بیش از 40 دلار میفروشیم. مالیاتها هم نسبت به سالهای قبل زیاد شد. ولی الان بیش از 5 هزار میلیارد تومان کسری بودجه روشن و تصویب شده داریم که عدم تحققها هم همین مقدار است. ضمن اینکه برای طرحهای عمرانی و توسعهای که اساس کار ماست، سهم خوبی نگذاشتیم. هزینههای جاری را بیدلیل بالا بردیم. هزینههایی مثل حقوقها و یارانهها را به آسانی نمیتوانیم بدهیم.
با همه این کارها، در جاهای پول خور مثل وزارت آموزش و پرورش نارضایتی داریم. الان چون معلمها انسانهای خوبی هستند، شلوغ نمیکنند، والّا زمینه مساعد است. کارگرها هم از حقوق خود ناراضی هستند. الان بهداشت و درمان واقعاً کم دارد. نیروهای مسلح اداره نمیشوند و خانوادهها ناراضی هستند. حتی اگر کسری بودجه نداشتیم و میدادیم، باز اداره کشور آسان نبود. در همین فضا سال گذشته 40 درصد بودجه عمرانی را پرداخت کردیم و 60 درصد آن ماند. هزینههای زیادی را برای امسال گذاشتند و سال گذشته نپرداختند. مثل سهم بازنشستگی که میتوانند ندهند و کاری از دست دستگاهها برنمیآید. خیلی از قسطها را هم ندادند.
به هرحال کشور با این وضع باید اداره شود. بودجه امسال ما هم متأسفانه کسری دارد. مثلاً بنزین نصف سال را تأمین کردیم که اگر نصف روز نباشد، همه چیز در کشور به هم میخورد. بنابراین اداره کشور در داخل کشور آسان نیست. اگر همدلی بود و همه با هم مطلبی را میگفتیم و مردم میپذیرفتند، میشد امیدوار بود. ولی الان مچگیری است. به محض اینکه مشکلی پیش میآید، جناح غیرمسوول در آن بخش بزرگنمایی میکند و مردم از هر دو جناح عصبانی میشوند.
اینها مسایلی نیست که دشمنان ندانند. حرفهای ما را به دقت تحلیل میکنند. چون تجربه دارند و همه مسایل سیاسی و اجتماعی آینده را هم زیرنظر دارند. بنابراین الان اداره کشور کار آسانی نیست.
مسایل سیاست خارجی را هم میدانید که چگونه است. در مسایل هستهای چیزی را پیدا کردند که رویش اجماع کنند. مسئلهای است که در قدرتهای جهانی، کشوری حاضر نیست با ما همراهی کند. شاید بعضیها مزاحمت ایجاد نکنند، ولی مسئلهای است که قابل اجماع است. خیلی از قدرتهایی که حق وتو دارند و در تصمیمگیری هستهای هستند، الان به آن سمت بیشتر تمایل دارند.
مسئله خیلی واضح است. نمیخواهیم این حق واضح ملی را از دست بدهیم. مثل این است که کسی امضا کند که بخشی از خاک کشور را به دیگران بدهد. کسی جرأت نمیکند این کار را بکند. این کار هم کمتر از این مسئله نیست که از حق یک ملت صرفنظر شود و به هیچوجه پذیرفتنی نیست. از آن طرف آنها هم کوتاه نمیآیند. بنابراین چالشهای جهانی جدّی است.
مسایل داخلی دست خودمان است و باید حل کنیم تا وارد مسایل جهانی شویم که افتخار آفرین باشد. فکر میکنم تحلیلی که ارائه دادید که لازم است شخصی بیاید تا بتواند با آرای مردمی و حمایت دیگر مسؤولین، صحنه مدیریت کشور را اداره کند، درست است و آسانتر میتواند کار کند.
نقطه ضعف این است که کسانی که از دور نگاه میکنند، متوجه میشوند که در ایران فقط یک نفر است و خودش هم مایل نیست، بیاید. چرا کسی دیگری نمیآید؟ چرا جناحها دنبال فردی دیگری نمیروند؟ اگر بپذیریم که کسی نیست، اعتراف بدی است.
واقعیت این است که افرادی هستند، ولی مقدماتش را فراهم نکردیم که رأی داشته و مردم آشنا باشند. حقیقت این است که متأسفانه در دنیا به گونهای دیگر تفسیر میکنند. لذا از روزی که بحث انتخابات مطرح شد، عمیقاً و به عنوان یک عقیده روی آن تکیه دارم که کاری کنیم تا فرد دیگری بیاید و ما هم حمایت کنیم.
با وضع ملوکالطوایفی که الان هردوجناح دارند – منظورم هر دو جناح بودو در رسانهها یک طرفه مطرح شد – بعید است بتوانیم مدیری قوی را به جامعه معرفی کنیم. در شرایط موجود فکر نمیکنم بهترین گزینه بیش از 5 میلیون رأی داشته باشد که این فرد نمیتواند کار کند. شاید از لحاظ قانونی رئیس جمهور شود، ولی مطمئناً مردم مطاع نمیشوند و حمایت قلبی نمیکنند و خودش هم نمیتواند با خیال راحت حرف بزند.
در قدم اول پیشنهادم این بود که دو جناح سعی کنند به یک نفر واحد برسند که بتواند کشور را اداره کند. بدون رقابت هم نمیتوان انتخابات پرشور برگزار کرد. مردم میگویند معلوم است که چه کسی را میخواهند و چرا باید رأی دهیم؟ پس رقابت لازم است، ولی محاسبه شود که مدیریت در رقابت ملموس شود. خودمان آرا را بین افرادی که میدانیم برنده نیستند، تقسیم نکنیم. پیشنهادم این بود که رقابتها بین دو تا سه نفر باشد تا یک نفر برنده شود. در آن صورت اعتماد بیشتر میشود و مردم بیشتر شرکت میکنند.
مسئله دومی که در سخنان شما بود، این است که الان یک بخش از نیروهای انقلاب نمیتوانند کشور را اداره کنند. اگر اصلی و فرعی باشد و یک عده بخواهند دیگران را در سطوح پایین داشته باشند، جواب نمیدهد. در
آن صورت مدیران بالا نمیتوانند مدیران خوبی در سطوح پایینتر داشته باشند و علاقهای هم برای کار نخواهند داشت. اگر حذف هم شوند، تبعاتی دارد. چگونه میتوان کسانی را که انقلاب 25 سال تربیت کرده و اکثر آنها شایسته و انقلابی هستند، حذف کرد؟
خیلی از اشخاص الان به خاطر خدا و علاقهای که به کشور دارند، در بسیاری از سمتها مدیریت میکنند. درست نیست که یک دفعه همه را کنار بزنیم. باید مدیریت جامعی حاکم باشد تا همدلی و اطمینان باشد که از ضروریات دوره ماست.
مسایل ما هم روشن است که باید چه مواردی را تقویت کنیم. همه ما الان از اشتغال میگوییم که یک مسئله فعلی است. اگر سرمایهگذاری و کار بود، میبایست دنبال نیروی کار میگشتیم. سرمایهگذاری امنیت و امنیت، امید به آینده میخواهد. کسانی که پول دارند، به دارایی خود علاقهمند هستند. اگر آنها آینده کشور را خوب ببینند، حاضرند قرض و وام بگیرند و زیر بار تعهد بروند تا کارهای خود را بهتر، بیشتر و وسیعتر انجام دهند. ولی اگر نگران آینده باشند، سعی میکنند سرمایهگذاریهای آنان محدود باشد.
با این توضیحی که اول دادم، الان درآمدهای دولت برای توسعه وسیع و سرمایهگذاری برای طرحهای بزرگ کافی نیست. باید بخش خصوصی و مردم و سرمایهگذاران خارجی بیایند. باید زمینه این کارها هم باشد. اگر یکی دو سال این گونه عمل کنیم، کشور رونق میگیرد. اشتغال زیاد میشود و مردم امید پیدا میکنند و عرضه و تقاضا به هم نزدیک میشوند.
هنوز پنج شش روز برای اعلام یا عدم اعلام باقی مانده، ولی جایگزینی افراد دیگر برای من مهم است که به خاطر عشق و علاقه به کشور حاضر نیستم یک روزش را از دست بدهم. بنابراین ضمن تشکر از محبت شما و اعلام آمادگی همکاری که برایم معنادار است، منتظر میمانم. با بسیاری از شما کار کردم و میشناسم و قبول دارم. فکر میکنم بخشی از نیروهای قابل توجه انقلاب در جمع شما هستند. میدانم از انقلاب منفک نمیشوید. کار درست این است که به همکاری ادامه دهید و نگذارید زاویه افتراق وسیعتر شود.
به هرحال از اعتماد جمع شما تشکر میکنم و به حرفهای شما اهمیت میدهم. اگر به این نتیجه رسیدم که چارهای ندارم و باید بپذیرم، طبعاً از شما خواهش میکنم که همکاری خود را ادامه دهید. حتی بعد از انتخابات هم در صحنه کار به شما نیاز داریم. تبلیغات هم مهم است. باید دست به دست هم دهیم تا کار کنیم. بیشتر از این وقت شما را نمیگیرم.
میرعلی نگارنده، یکی از اعضای ستاد: براساس نظرسنجیهای موجود، 25 درصد از شرکتکنندگان به شما گرایش دارند و فاصله شما با نفر بعدی بیش از 10 درصد است. یکی از نگرانیهای این جمع عدم حضور شماست که مطمئناً درصد شرکتکنندگان را کم میکند. یعنی شاید 25 درصد در انتخابات شرکت نکنند. از طرف دیگر نگرانیم که کسی جز شما نمیتواند جامعه را از انسداد سیاسی بیرون ببرد و فضایی در جمع سیاسیون ایجاد کند. این کار هم خطرات داخلی و خارجی برای کشور دارد.
● این نکته بسیار درست است که نباید به انسداد سیاسی برسیم. ولی زمان به گونهای است که مطمئنم انسداد سیاسی ناموفق است. تنها راه این است که فضای سیاسی با انضباط باز باشد. چون بیانضباطی در فضای کنونی خطرناک است. احتمال کمتر شدن حضور مردم هم درست است. شاید بعضیها که به خاطر من میآیند، نیایند. ولی حتمی نیست. البته در خصوص درصد، تفاوتی بین اطلاعات من و شماست. در آخرین نظرسنجی، رأی من از کل شرکتکنندگان 28 درصد بود که در میان شرکت کنندگان به حدود 45 درصد میرسد. مثلاً اگر از 1000 نفر، 280 نفر به من رأی بدهند، 28 درصد رأیدهندگان نیستند، 28 درصد کسانی هستند که از آنان سؤال شد. از این تعداد اگر 300 نفر هم بگویند در انتخابات شرکت نمیکنیم، آن وقت 280 نفری که به من رأی دادند، درصدشان بالاتر میرود. به هرحال یکی از ادلّه که شاید بیایم، همین نظرسنجیهاست.
آقای نمازی، نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی: نظام جمهوری اسلامی محصول مبارزات بیش از یک قرن مردم ایران است. الان حرکتهایی میبینیم که میخواهند بُعد جمهوریت نظام را مخدوش کنند. در این برهه حساس تاریخی، دفاع از تمامیت نظام برهمه ما واجب است. راه عملی دفاع هم برگزاری انتخابات حداکثری است. لازمه این کار وجود رقابت است. این حاصل نمیشود مگر اینکه شما نامزد این انتخابات شوید. خواهش ما این است که با توجه به حساسیت زمان حضور یابید. زمینه برای انتخاب شما فراهم است. سؤال من این است که با توجه به ضرورت استمرار اصلاحات در زمینههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، نظر خود را درباره اصل اصلاحات و شیوههای آن بیان بفرمایید.
● شما مسئله دوستان را تکرار کردید که گفتم مایل نیستم آن نقش، منحصر به من باشد. بیش از آنکه بگویم، اهل عمل هستم. فکر میکنم اصلاحات با گفتن درست نمیشود. اگر انسان افکاری داشته باشد و به آن عمل کند، نتیجهاش را میبیند. نتیجه این دوره مسولیت من روشن شد. هیچوقت فکر نمیکردم که بعد از من اینگونه شود.
اگر کار من اصلاحات سیاسی نیست، پس اصلاحات سیاسی را معنا کنید. اگر از 2 سال پیش از پایان دوره مسؤولیت اجرایی آهنگ تبلیغات اصلاحات را بلند میکردم، نتیجهاش به جایی نمیرسید. بقیه مسایل هم اینگونه است. الان هیچ اصلاحی بهتر از این نیست که مردم را در امور زندگی آنها شریک کنیم. اگر مردم در بخشهای مختلف حضور داشته باشند، راه خود را میروند.
یا در بحث خانمها، گاهی شعارهایی میدهیم که توقع پیدا میکنند. ما راهی را پیدا کردیم که دانشگاهها را قبضه کردند که همین خانمها راه خود و دیگر خانمها را در جامعه باز میکنند. این خانمها که خانهنشین نمیشوند.
مسئله دیگر مبارزه با فساد است. مطمئن باشید بهترین مبارزه با فساد در دوره من بود. ولی هیچ وقت شعار نمیدادم. خیلی از پروندهها بود که برخورد میکردم و خبرش هم در رسانهها پخش نمیشد. ولی الان در مسایل مختلف حرفهای دیگری زده میشود که با عمل فرق دارد.
کاری کردیم که از هر خانوادهای حداقل یک نفر شاغل بود که بیکاری به 9 درصد رسیده بود. گرانی بود، اما مردم کار میکردند و پول درمیآوردند. ضریب جینی به نفع فقرا اصلاح شد که در دهههای اخیر اولین بار اتفاق افتاد. فکر میکنم اصلاحات نیازی به شعار ندارد و باید عمل کرد. من هم براساس عقایدم عمل میکنم.
مطمئن باشید که در جمهوری شدن این نظام براساس عقاید خود عمل کردیم. یعنی همانطور که میفهمیم. بسیاری از نکاتی که در قانون اساسی است، با عقاید ما وارد شد. ضمناً همین بودیم که هستیم و همه ما را میشناسید. سعی میکنیم با توجه به اینکه جامعه هم خیلی عوض شد، نگاهی نو داشته باشیم. یعنی اگر به 20 سال قبل برگردیم، میبینیم قشر عظیمی از دانشجویان و فارغالتحصیلان آمدهاند و قشر بسیار وسیعی از خانمها هستند. الان دیگر نمیتوان مثل 20 سال قبل حرف زد. حتی اهل سنتی که در ایران هستند، مسایل جدیدی دارند و باید در همه زمینهها با ساز و کارهای جدید و نه شعارگونه وارد میدان شد.
آقای درودیان، عضو سابق شورای شهر تهران: طی سالهای گذشته شاهد انفعالی در دانشگاهها بودیم که به خاطر بیمهریهایی است که نسبت به نقش دانشجویان در سالهای اخیر اعمال میشد. تصور میشد که اگر دانشجویان را ندیده بگیرند، اتفاقی نمیافتد، ولی دیدیم که اتفاق افتاد. طی دورانی که من دانشجو بودم و حضرت عالی ریاست جمهوری را داشتید، انتقادهای تندی نسبت به شما داشتیم که بخشی از انتقادات بیش از حد بود. ولی شاهد بودیم که تحمل میکردید و برخوردی صورت نمیگرفت. ولی طی سالهای گذشته شما دیدید که چگونه عمل کردند. برای اینکه جامعه، شادابی خود را بازیابد و به تبع آن دانشجو که موتور حرکت جامعه است، فعالتر در صحنهها باشد، حتماً حضور پیدا کنید و خواهش هم میکنیم. سؤال ما این است که اگر حضور پیدا کنید، چه برنامهای دارید تا روحیه بشاش را به دانشگاه برگردانید؟
● چند روز پیش با بچههای تحکیم وحدت شیراز ملاقات داشتم و حرفی زدند که من حرف آنها را نقل میکنم. آنها گفتند الان که ارزیابی میکنیم، به این نتیجه میرسیم. در پایان ریاست جمهوری شما انتخابات را اداره کردیم و رئیس جمهور را به مردم معرفی کردیم. اما امروز کار ما به جایی رسیده که قهر کردیم و نمیخواهیم بیاییم.
حرف قبلی من این است که همیشه مایل بودم و هنوز هم مایل هستم که قشر دانشجو که میفهمد و آلوده نیست و نوعاً سالمتر از دیگر بخشهاست، تأثیرگذار باشد. ولی بیانضباطی را در دانشگاه نمیپسندم. این همه هزینه میشود که دانشجویان درس بخوانند. اگر چند نفر بخواهند دانشگاه را به باشگاه سیاسی تبدیل کنند و روی استاد و جاهای دیگر فشار بیاورند، نمیپسندم. اگر حقیقتاً آزاد باشند و هرچه میخواهند، بگویند، ما که نباید از حرف دیگران بترسیم. اگر جواب داریم، جواب میدهیم و اگر جواب نداریم، باید بپذیریم. اگر حرف حسابی بزنند، میپذیریم و اگر حرفهای بیربط بزنند، جواب میدهیم و اگر بخواهند شلوغ کنند، جلویشان را میگیریم. در این شرایط نباید کسی موافق بیانضباطی در دانشگاهها باشد. ولی آزاد باشند و اجتماع و میزگرد داشته باشند و بیانیه بدهند و روزنامههای دیواری داشته باشند. هتاکی، دعوا و هتک حرمت در زمان ما جواب نمیدهد. بخصوص در ایران عکسالعملهایی دارد که ممکن است به انسداد بیانجامد. لذا این را میپسندم. البته اگر حرفهای بیربطی میزدند، برخورد منطقی میکردم. در نمازجمعه و جاهای دیگر که حرف میزدم، جواب تند هم میدادم.
آقای مصاحب، مسؤول سابق روابط عمومی دفتر حضرت امام (ره): سؤال من در خصوص جوانان است. بهتر از ما خبر دارید که جمعیت کشور بالای 70 درصد جوان هستند که در عرصههای تولید و سازندگی و انتخابات و سیاسی نقشآفرین هستند. آنچه که باعث دور شدن جوانان از جامعه میشود، عدم شفافسازیها بود که در چندین سال اخیر در کشور وجود داشت. فکر میکنم الان جوانان نیاز دارند که کمی شفافتر با آنها صحبت شود. چون اگر شفاف شوند، راحتتر با واقعیت کنار میآیند. بعضی از افراد شما را میشناسند و خیلی از جوانان، مخصوصاً سال اولیها شما را نمیشناسند. سؤال ما این است که چه ساز و کارهایی را در نظر گرفتید که اگر وارد عرصه انتخابات شدید، بتوان برای جوانان توضیح داد و باورهایشان را قویتر کرد؟
واقعیت این است که بازار پررونق شایعات خیلی از ذهنها را منحرف کرد. یکی از علل عدم حضور مردم که در آمارگیریها میگویند، این است که نمیدانند افق روشن کجاست.
● البته چون برنامه آمدن نداشتم و هنوز هم ندارم، روی آن فکر نکردم. ولی راه معمولی این است که مصاحبههای آزاد و بدون سانسور ترتیب دهیم. مثل این جلسه هرکس هرچه خواست، بپرسد و جواب بدهم و بدون سانسور پخش شود. این مصاحبهها جاذبه دارد و دیگران میخوانند. اگر به سؤالات آنها جواب دهیم، قانع میشوند و اگر قانع نشوند، میتوانند باز بپرسند. یعنی از راه مباحثه و پرسش و پاسخ و شفافیت و صراحت، ذهنیات ناحق برطرف میشود. البته شاید حرفهای درستی هم داشته باشند که نتوانستم جواب دهم که میماند و باید برای این حرفها راهکار تهیه کنیم.
آقای ملازاده، یکی از اعضای از استان خراسان: ما نمیتوانیم به شما بگوییم چکار کنید و چکار نکنید. قبل از انقلاب با نوشتهها و کارهای شما در زندان آشنا بودیم. با خیلی همه نگران مسایل کشور هستند. بحث هویت دینی و ملی یکی از مسایل اساسی است. بچهها احساس بیهودگی میکنند. احساس میکنند اسطورههایشان درهم میشکند. بزرگیهایشان دارد کم میشود. شاخهای کوچکی در کشور پیدا شد که بدون ماهیت برای همه شاخ و شانه میکشند. به عنوان فرزندان این کشور از شما خواهش میکنیم، وارد صحنه شوید. واقعاً الان احساس بدی به من و امثال من دست میدهد. شما یکی از پدران بزرگوار انقلاب هستید، ولی الان احساس میشود وضعیتی ایجاد شد که شما هم نمیتوانید حرف بزنید. نگذارید تنها شویم. حرف دل دوستان است که بیایید و میدانیم برنامه دارید.
● حرفهای آقای ملازاده ما را تحت تأثیر قرار داد. با ایشان سابقههای زیادی دارم و روحیه ایشان را میدانم. اظهار تأثر ایشان حالم را گرفت. خدمت ایشان و همه شما عرض میکنم که قطعاً در مسایل سالهای آینده و امسال غائب نخواهم بود. سعی میکنم تأثیرگذار باشم. اگر به این نتیجه برسم که چارهای نیست، به هر قیمتی که تمام شود، نامزد میشوم.