سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از صنعتگران، معدنکاران و بازرگانان
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسلام علی رسول الله و آله
خیلی خوش آمدید. انتظار دیدن شما را داشتم و روی همکاری با شما حساب میکنم که از این طریق مشکلات اساسی بخش اقتصاد را حل کنیم.
نکاتی که جناب آقای خاموشی درمورد آمدن من گفتند، تقریباً همینها بود. من هفت، هشت ماه تحت فشار بودم، انسانهای بزرگی که دوستشان میدارم و برای آنها احترام قایل هستم، میآمدند و استدلالهای جدّی داشتند، ولی چون من مصمم بودم که نیایم و زندگیام را به گونهای تنظیم کرده بودم که دیگر به قوه اجرایی برنگردم، نمیتوانستم به آنها جواب بدهم و رنج میِبردم. بسیاری به صورت گروهی و جمعی آمدند و حرف زدیم. تا عصر سهشنبه هم که اعلام آمادگی کردم، مصمم بودم نیایم. فقط آهنگ را حفظ میکردم که نامزدها مجبور شوند به ائتلاف برسند که رئیس جمهوری با رأی کم نداشته باشیم که اگر این طور باشد، نمیتواند کار بکند، ولی نشد.
عصر دوشنبه آقایان ما را مأیوس کردند و گفتند ما نمیتوانیم خواستههای شما را تأمین کنیم. من هم با رهبری قرار گذاشته بودم که اگر اختلافات برطرف نشد، بیایم. ساعات بحرانی از ظهر سهشنبه شروع شد که چه کنیم، آنها حاضر به گذشت نشدند. من خودم را محاکمه کردم، اگر خدا از من بپرسد که تو احتمال میدادی که بیایی و بتوانی خطرات را کم کنی. چرا نیامدی؟ تشنجات داخلی را میدانستم که برای ما سمّ است و دریچه ورود دشمنان است.
دومین مسأله خطرهای خارجی است که در چنین شرایطی جدّی شد. سومین مسئله آن همه کار اساسی که شروع شد، هنوز در میانه راه است. با این چیزهایی که میدیدی و ممکن است خطر افراطگری بر کشور مسلط شود که برای عبور از حالت بحرانی آن زحمات زیادی کشیده شد، چرا به میدان نیامدی؟
دیدم جوابی ندارم و باید تسلیم شوم. لذا تصمیم گرفتم و بعد بیانیه را آماده و امضاء کردم و برخدا توکل کردم. خدایی که انقلاب را در آن شرایط سخت پیروز کرد و 25 سال در بدترین بحرانها و تحریمهای خارجی و ... حفظ کرد، باز هم میتواند در صورت مصلحت مدد کند. اگر لیاقت نداشته باشیم، باید سرنوشت ما همین باشد. به هر حال آمدیم. الان خیالم راحت است و در نزد خداوند محکوم نیستم. بقیه مسایل به مردم و خدا مربوط است که چگونه کمک کنند. کار مهمی را که باید انجام شود، در بخشهای مختلف نوشتم و شما دیدید.
در آنچه که به شما و اجرای سیاستهای اقتصادی مربوط میشود، راهکار مشخصی دارم که خواهش میکنم با حفظ همین تشکلها و هماهنگی به میدان بیایید و این کار را خیلی آسان میتوانیم انجام بدهیم. راهها باز است. بالاخره با درآمد دولت نمیتوانیم سرمایهگذاری توسعهای کنیم.
امسال که بهترین درآمد را در طول تاریخ داریم، پنج هزار میلیارد کسر بودجه واقعی است. چگونه میتوانیم این موج عظیم بیکاری را مهار کنیم؟ هیچ راهی نمانده، جز اینکه سرمایههای جدیدی را وارد میدان کنیم. اگر دولت نتواند زیاد سرمایهگذاری کند، باز این حد از بهرهوری جوابگو نیست. ما باید سرمایههای داخلی را جذب کنیم و خانوادهها سهام بخرند و شریک شرکتهای بزرگ شوند و احساس کنند که در ادارهی کشور شریک هستند و احساس غرور کنند و سود هم ببرند.
اگر در این بخش درست طراحی شود، سرمایه عظیمی ایجاد خواهد شد و شما هم باید این کارها را بکنید. سرمایههای ایرانیان خارج از کشور هم قابل توجه است. باید اوضاع و شرایط داخلی را سامان بدهیم که آنها احساس اطمینان و امنیت کنند. در گذشته هم خواستیم چنین کاری کنیم که برخی کارها موجب منتفی شدن این حرکت شد. نباید اینگونه شود. با این سیاستهای کلی که تصویب کردیم، نباید دیگر از این اتفاقات بیفتد و همه مسؤول هستیم که جلوی اینگونه کارها را بگیریم.
اگر بخواهیم از پولهای خارجی استفاده کنیم، خیلی راحتتر شده است. اگر این اتفاقها بیفتد، در مدت کوتاهی مشاغل به اندازه کافی ایجاد میشود. اگر بخش خصوصی فعال باشد، بهرهوری به سرعت رشد میکند و تورم کاهش مییابد. الآن چون بهرهوری پایین است، گران تمام میشود. بهره ما با دنیا خیلی تفاوت دارد. کسانی که بهره پایینتر و ماشینآلات بهتر و کارگران راضیتر دارند و با عشق کار میکنند، از شما جلوترند.
بنابراین ما باید بهرهوری را بالا ببریم و کسر بودجه را کم کنیم، این دو عامل در پایین آوردن تورّم مهم و اساسی هستند. در اینجا باید کارهایی بکنیم که به صرف صنعتگران باشد. نرخ بهره را درست کنیم. برخورد بیمه را درست کنیم، مسایل کارگری را به طور اساسی حل کنیم.
وقتی قانون کار را در مجمع اصلاح میکردیم، بسیاری از شما کمک کردید. جوهر کار این است که کارفرما، دولت و کارگر راضی باشند. نباید امنیت کارگر مخدوش شود. اگر معلق باشد و خطر داشته باشد، فضای کار درست نمیشود و شما باید اینها را حل کنید و ما هم کمک میکنیم. با فرمان نمیشود بهره را پایین آورد و باید زمانبندی کرد و با این بهره بالا تولید رقابتی با دنیا امکان ندارد.
کار دیگر که جای آن خیلی خالی است، مسأله تجارت است. صنعت مدرن، تجارت مدرن میخواهد. تجارت ما از صنعت هم عقبماندهتر است. بازاریابی ما ناقص است . هر چند بخشی از آن سیاسی است و در اختیار شما نیست. الان وقتی بحث تجارت جهانی میشود، صنعتگران ما نگران میشوند. ما هم عجله نخواهیم کرد که صنعتگران را در دم تیغ مشکلات قرار بدهیم. باید کار متمرکزی را شروع کنیم و راهکار ارایه بدهید و پشتیبانیهایی که لازم است، انجام شود. شرایط تجارت روانتر آزاد بینالمللی را برای خودتان فراهم کنید. میتوانستیم کارهای مهمی در دنیا بکنیم که متأسفانه بعد از دولت من متوقف شد. ما بازار عظیمی در کشورهای جهان سوم مثل آفریقا داریم. بازار به معنای این نیست که ما کالای زیادی بفروشیم. خدمات فنی و مهندسی خود را به آنجا ببریم. یقین دارم که اگر کار را با برنامه شروع کنیم، صدها طرح مهم وجود دارد. باید بانکهای ما پشتیبانی کنند. مصالح ساختمانی به وفور داریم. خط کشتیرانی و هوایی تأسیس کردیم و تعطیل کردند، چون میگفتند ضرر میدهد. اینها مقدم بود تا انبوه بار برای دو طرف حمل شود.
همان حرفهای دورهی من در سفرهای آقای خاتمی که به آفریقا داشتند، تکرار شد. به سرعت طرحهای مخابراتی، نفت، گاز، جادهسازی، پلسازی و ... را آوردند که ما در این موارد میتوانیم حرف اول را بزنیم. اگر درست کار کنیم، شرکتهای بزرگی میتوانند در این بخشها وارد شوند. مگر آلمانیها که به اینجا میآیند، خودشان پول دارند؟ با بانکها قرارداد میبندند و تسهیلات میگیرند، سود روی آن میکشند و با بهرهی اضافی به کشور هدف میدهند.
ما چرا این کارها را نکنیم؟ باید با بانکهای جهانی ارتباط درست برقرار کنیم و از آنها منابع بگیریم.
پایههای این کارها شروع شد و در مجمع این سیاستها تدوین شد و رهبری امضاء و ابلاغ کردند. ایشان هم با مطالعه امضاء کردند، مدتها مصوبات ما را نگه میدارند، از انواع کارشناسان نظر و تصمیم میگیرند. این موارد سرمایه خوبی برای کارکردن است.
من الان فهرست نیازها و امکانات شما را به درستی نمیدانم. چون مدتی فاصله گرفتم. اگر مسؤول شدم، شما کمک کنید و از استانها و شهرستانها هم کمک میخواهیم. ما برای توازن منطقهای انتظار داریم از استانها برای ما پیشنهادهای اساسی بیاید و کارها را خودشان انجام بدهند و از حمایتهای مبنایی دولت استفاده کنند.
مسایل جهانی هم مهم است. انسجام ملی از نیازهای بسیار جدی ماست. اگر انسجام نباشد، نمیتوان کارهای بزرگ انجام داد. هر کار بزرگی عوارضی دارد که عدهای آنها را بزرگ جلوه میدهند و مردم را میترسانند که اتفاقات بدی میافتد. امیدواریم به آنچه که صلاح ما، همسایگان، منطقه و دنیای اسلام است که از درون ایران باید خیلی از چیزها حل شود، عمل کنیم.
والسّلام علکیم و رحمه الله