سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از رزمندگان دوران دفاع مقدس

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از رزمندگان دوران دفاع مقدس

  • ساختمان قدس
  • یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۴

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسول الله و آله
بسیار خوش آمدید، محبت فرمودید، صفای ایثار و جبهه را در دفتر ما بوجود آوردید. از مطالبی که برادرانمان مطرح کردند، استفاده کردم. هریک نکات خوبی را در حرفهایشان گنجاندند.
در آستانه سالگرد پیروزی رزمندگان اسلام و فتح خرمشهر هستیم که یکی از بزرگترین حماسه‌های تاریخ ایران و دوران دفاع مقدس است که افتخار آن از آن شماست.  کار عظیمی بود، جایی بود که آنها فکر می‌کردند حتی بعد از جنگ آنجا را نگه می‌دارند و صدام در قضیه خرمشهر شرط‌بندی کرده بود و فکر می‌کرد محمره است و باید عربستان نامیده شود.
حقیقتاً در فتح خرمشهر دنیا فهمید که در جنگ رزمندگان ایرانی دست بالا را دارند. کاملاً آماده بودند و دفاع آنها از پیش طراحی شده بود و شرایط را به گونه‌ای درست کرده بودند که پس گرفتن خرمشهر غیرممکن باشد. رزم واقعی بود. گاهی در عملیاتها با غافلگیری نقطه اصلی آنها را می‌شکستیم، ولی اینجا به آن معنا غافلگیری نبود. رزمی بود که وقتی صاحب‌نظران مطالعه کردند، مطمئن شدند که نیروی جمهوری اسلامی ایران بالاتر از آنهاست.
این قطعه باعث تحول عمده‌ای در مسائل جنگ و منطقه شد که آثارش را بعداً در جنگ دیدیم. یعنی احساس کردند که دیگر صدام نمی‌تواند به تنهایی مقاومت کند. از آن به بعد هدف صف دشمنان ما به این سمت رفت که چگونه بتوانند صدام را حفظ کنند یا چگونه بتوانند ایران را بشکنند. لذا پشت سرصدام قرار گرفتند.
از آن به بعد ما به گونه‌ای در جنگ حضور داشتیم که آنها هر مذاکره‌ای که می‌کردند و هر پیامی که می‌دادند، هدفشان نجات صدام از خطری بود که خودش آغاز کرده و در آن هم گیر کرده بود. بالاخره توانستند با مشکلات زیادی صدام را در آن مقطع نجات دهند. موقعی این کار شد که آمریکا رسماً وارد کار شد و به صدام اجازه دادند که از هرنوع سلاح پیشرفته شیمیایی استفاده کند. در جنگ کسی حاضر نیست نیروهای خودش را در معرض آن تلفات قرار بدهد. ما که جنگ را اداره می‌کردیم، وقتی اوضاع حلبچه را نگاه کردیم، هرچند در خاک خودشان بود، ولی وقتی این وضع را دیدیم، فکر کردیم اگر این وضع در کرمانشاه، اصفهان، تهران و یا هرجای دیگر از خاک کشور ما تکرار شود، برای مردم ما قابل تحمل نخواهد بود.
نهایت قساوت توسط غربیها بکار گرفته شد که این امکان و اجازه استفاده از آن را به صدام دادند. در همان خط بود که آنها می‌خواستند صدام را نجات بدهند. عملیاتی مثل عملیات حلبچه یکدفعه و موج بود. عبور از آن کوههای مرتفع در شرایط عادی سخت است. ولی نیروها مثل برق عبور کردند و خودشان را به دشت حلبچه رساندند. این کار اصلاً با معیارهای نظامی جور نمی‌شد.
به هرحال مقطع دفاع مقدس با حضور شما ایثارگران و رزمندگان و باقی مانده‌های آن قهرمانان تاریخی ایران درخشنده‌ترین تاریخ صفحه ایران را تشکیل داد. اگر رسانه‌های جهانی منصف بودند و شرایط سیاسی عادی بود، جزو جنگ‌های مهم دنیا بررسی می‌شد. بعضی از تاریخهای جنگ برجسته است. فکر می‌کنم یکی از قطعات آن همین دفاع مقدس است که شما در آن نقش‌آفرینی کردید. یک کشور به تنهایی در مقابل همه شیاطین این صفحه رزّین را نوشت و حتی بعد از جنگ هم در جایی که هیچ طرفداری در سازمان ملل نداشتیم، توانستیم حقانیت خودمان را ثابت کنیم و امضاء دشمنانان را پای ورقه حقانیت ایران بیاوریم. افتخارات ملی این ایثارها هم در میدان سیاسی و نظامی و هم در میدان وجدانی و اخلاقی، قطعه تاریخ بسیار زرینی را برای ایران و اسلام ثبت کرده است، منتهی هنوز به مصلحت رسانه‌های جهانی نیست که آن را خیلی بزرگ کنند و همینطور نگه می‌دارند، ولی بالاخره روزی روشن خواهد شد.
خداوند هم پاداش شما را داده است. غیر از پیروزی، موفقیتها، جلوگیری از شکست انقلاب و ملت ایران و تجزیه ایران که همه پیروزی است و افتخارات است، خداوند با صبری که دارد، به تدریج این پاداشها را به شما می‌دهد. الان صدامیان کجا هستند؟ منافقین که آن موقع ستون پنجم صدام بودند، کجا هستند؟ خود آمریکا در چه مهلکه‌ای گرفتار شده است که هر روز باید خبرهای تکان‌دهنده را از صحنه‌های عراق و جاهایی دیگر مثل افغانستان بشنود؟ آمریکا ناامن شده است. یک هوایپمای کوچک که وارد فضای واشنگتن می‌شود، اهل کاخ سفید و کنگره فرار می‌کنند و به پناهگاه می‌روند و وضعیت قرمز اعلام می‌کنند. ناامن‌تر از این نمی‌شود.
کجا را این‌قدر ناامن می‌بینید که این‌قدر وحشتناک باشد. اینها نتایج همان ظلمهاست که الان آن را خوب می‌بینید. البته خداوند با انسانها نسبت به اعمالشان برخورد می‌کند. اگر اعمال ما صالح و درست باشد، امداد خداوند به موقع به ما می‌رسد. اگر خودمان لایق نباشیم، توقع امداد الهی را هم نباید داشته باشیم. پاداشی نیست که به ما بدهند. پاداش چه چیزی را باید به ما بدهند؟ بلکه باید موأخذه شویم.
لذا واقعاً اهمیت کار در این است که ما راهی را که انتخاب کردیم، فراموش نکنیم که آن راه خداست. الان هم در شرایط ویژه‌ای هستیم، انصافاً شرایط ویژه است. شما رزمندگان حتماً محاسبه و بررسی کنید. شرایط کشور الان شرایط بسیار مهمی است. در داخل کشور همدلی و وحدت آسیب دید. این‌گونه احساس می‌کنند که تحت شعاع منافع باندی و شخصی و جناحی قرار گرفته است. خیلی‌ها هستند که الان منافع جناح خود را بر منافع ملی و اسلامی ترجیح می‌دهند. این راه انحرافی است و درست نیست. اگر این جور باشد، نمی‌توانیم صلابت لازم را داشته باشیم. حتی بعضی‌ها شاید حاضر باشند که از پشت به دوستانشان خنجر بزنند، لذا این‌قدر دلها از هم فاصله گرفته است. دشمن هم اینها را می‌داند. آنها می‌دانند که در مسائل داخلی چه خبرهایی است.
بهانه هم به اندازه کافی دارند که از جمله آن مسأله هسته‌ای و حقوق بشر است که همیشه در تبلیغاتشان شرارت می‌کنند و با چیزهایی از این قبیل برای خودشان بهانه درست می‌کنند. واقعاً موقع آن است که نیروهایی که علاقمند به اسلام اهل بیت (ع) هستند و آنهایی که ایران اسلامی را می‌خواهند - البته ایران خودش مقدس است و وطن ماست و برای ما ذاتاً عزیز است، اما ایران اسلامی عزیزتر است –یعنی ایران اسلامی و انقلاب اسلامی ایران را می‌خواهند، باید بیش از این به مسائل جدی زمان خودشان بیندیشند و همراهی کنند و جلوی فتنه و شرارت را که ممکن است اتفاق بیفتد، بگیرند.
 من هم بین خودم و خداوند بر این عهد بودم. از خدا خواستم دوران تردیدم را هر جور که خودش می‌داند، تمام کند. در لحظات آخر شاید دو تا سه ساعت قبل از انتشار اعلامیه به این نتیجه رسیدیم که چاره‌ای غیر از این نیست. با اینکه آرزو داشتم شخصیتهای دیگری جلو بیفتند و آدم احساس کند که آنها می‌توانند آراء مردم را در پشت سرشان داشته باشند، دیدم که احساس می‌کنم که باید خودم را عرضه کنم و بقیه آن به خدا و آراء مردم مربوط است که چه اتفاقی بیفتد.
ما هم به عنوان یکی از کسانی که باید آمادگی داشته باشد در آنجایی‌که ایثار لازم است، فداکاری و آن کار را بکند، این وظیفه را انجام دادم.
خدمت شما عرض می‌کنم که شما رزمندگان صاحب این کشور هستید. چون اگر شما نبودید، دشمنان مملکت و انقلاب را متلاشی می‌کردند. حقیقتاً دفاع جانانه توانست ما را از مرحله خطر بگذارند. الان هم نوع دفاع فرق می‌کند.  ممکن است الان دشمن به مصلحت خودش ندارند که جنگ و اشغال پیش بیاید، ولی الان از راههای مختلف درصدد تضعیف و بدنام کردن انقلاب و اثبات عدم کارایی اسلام در زمان حاضر هستند. اگر ایران با این همه منابع، انسانها و تجربه‌های گرانبها نتواند کارایی اسلام را ثابت کند، چه کشوری می‌تواند در این مسیر حرکت کند؟ نمی‌شناسیم کشور دیگری را که از لحاظ منابع انسانی، مادی، جغرافیایی و مکتبی شرایط ایران را داشته باشد. لذا آنها به شدت دنبال این هستند که اثبات کنند دوران حاکمیت اسلام و دین گذشته و دوران چیز دیگری است و ما باید بار دیگر اینها را در میدانی دیگر و از نوعی دیگر شکست بدهیم و ثابت کنیم که اینجوری نیست.
کشور را توسعه بدهیم و نظام و اسلام را مشعشع نشان بدهیم و مردم را به رفاه برسانیم. فکر نمی‌کنم بدون رفاه مردم بتوان وحدت ملی را به خوبی حفظ کرد. بالاخره همه مردم که ایثارگر به این معنی نیستند و عده‌ای اینجوری هستند. در زمان جنگ هم عده‌ای بودند که گاهی کم و گاهی زیاد می‌شدند. ولی همه اینجوری نیستند. همان موقع که شما می‌جنگیدید، وقتی آدم به تهران می‌آمد،می‌دید که عده‌ای مشغول فروش کوپن، بازار سیاه و قاچاق هستند. در خیلی از جاهای دیگر نیز این‌گونه بوده است.
ولی اگر مردم راضی باشند و معیشت آنها بخوبی تأمین شود، می‌توان امیدوار بود. معیشت مردم قبل از شغل و کار است. خانواده‌ای که یکی دو نفر بیکار داشته باشد، نمی‌تواند مرفه باشد، حتی اگر سرمایه‌ای هم داشته باشد، بیکاری موجب نارضایتی او می‌شود. باید کار و سرمایه‌گذاری کنیم و سعی کنیم کشور را بسازیم. البته تا حدودی زیر بناها را ساختیم و آنها را آماده کردیم و این زیربناها باید به خانه‌ها منتقل شود. اگر کار باشد و مردم شغل داشته باشند، در سفره‌هایشان هم آثار آن را می‌بینند.
همان دورانی که سرعت سازندگی در زیربناها مثل راه، جاده و ... بود، برای مردم نان نمی‌شد و فقط پول برایشان نان می‌شود. نتیجه این شده بود که ضریب جینی به نفع فقرا اصلاح شود. کالاهای بادوام در خانه‌های مردم پیداشد و برای فقرا فرش، دوچرخه، موتور، تلویزیون و ... قابل دسترسی شد و به کوپن اکتفا نمی‌کردند.
اگر همین جور ادامه بدهیم و شغل ایجاد کنیم و سرمایه و پول در کشور بچرخد، مردم از زندگی راحت می‌شوند. البته مطالبات اجتماعی هم دارند، مسائل سیاسی، حضور در صحنه و سرنوشت هم حق آنهاست و کسی نمی‌خواهد با اینها مخالفت کند و در حدی که اسلام موافق است، باید موافقت کرد. مردم احساس حقارت نکنند و وقتی به اطراف نگاه می‌کنند و جاهای دیگر می‌روند، این احساس حقارت را نداشته باشند. چون ایران خیلی بزرگ است. امیدواریم این کار را بکنیم و بتوانیم مردم را هماهنگ کنیم و اهدافی را که انقلاب داشته است، تأمین کنیم. ولی باید محور همه اینها اسلام باشد. اگر بخواهیم از این محور که اسلام و مکتب اهل بیت(ع) است، فاصله بگیریم، دیگر هیچ نمی‌ارزد. حتی اگر زندگی ما خیلی خوب شود، دیگر آن چیزی که می‌خواستیم، نمی‌شود. به هرحال خیلی محبت فرمودید، صفا آوردید و از انفاس قدسیه شما استفاده کردیم. ما الان تسلیم خدا هستیم. بنده به عنوان یک وظیفه وارد میدان شدم و هرچه که اتفاق بیفتد، خواست خداست.
و السّلام علیکم و رحمه الله