سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از دندانپزشکان

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از دندانپزشکان

  • حسینه جماران 2
  • دوشنبه ۶ تیر ۱۳۸۴

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاه علی رسول الله و آله
خیلی محبت فرمودید و لطف کردید. برای این اجتماع شما بزرگان و اهل علم، اهمیت بسیاری قائل هستم، نه به خاطر انتخابات، بلکه به خاطر لطفی که از شما می‌بینم و فکر می‌کنم شما را عمیقاً دوست دارم و فکر می‌کنم جامعه، کشور و انقلاب ما سخت به شما نیازمند است.
پایه‌ها و اساس ثابت، وفادار و مؤمن راهی هستند که امام راحل شروع کردند و ما آن را ادامه می‌دهیم. از این اظهار محبتهای شما عمیقاً شرمنده می‌شوم که هریک از شما در میدان دانش و خدمت به دین، اگر بر بنده تقدم نداشته باشید، کمتر نیستید. به هرحال هدف مقدسی شما را گردهم آورده و زحمت سفر را تحمل کردید و خدا کند که بتوانم این حُسن ظن شما را آن‌گونه که شما فکر می‌کنید، مصداق باشم. هرچند خودم را آنقدر لایق نمی‌دانم.
واقعاً در این چند ماه هیچ‌وقت نتوانستم خودم را قانع کنم که ضرورت ایجاب می‌کند که وارد میدان انتخابات شوم. آرزو داشتم و از صمیم دل دعا می‌کردم و از خداوند می‌خواستم که شرایطی را پیش بیاورد که فردی که از لحاظ شخصیتی و آراء مردم بتواند مناسب این دوره باشد، پشتیبانی مردم را داشته باشد و جمهوریت نظام را حفظ کند و بتواند این راه سخت انقلاب را که در این سال و سالهای آینده در پیش داریم، به خوبی طی کند.
خیلی صبر و خیلی کمک و خیلی تلاش کردم. نمی‌خواهم بگویم کسانی‌که در صحنه هستند، ذاتاً لیاقت این مسئولیت را ندارند. سعی کردم اینها به اتحاد برسند تا آراء متفرقه که هست، دور یک نفر جمع شود و بتوانیم با اعتماد مردم در این مقطع، رئیس‌جمهوری که رئیس‌جمهور مردم باشد و رأی قابل توجهی داشته باشد، ارائه بدهیم و دنیا روی او حساب کند.
متأسفانه جواب مثبتی برای اتفاق و اتحاد ندیدیم و به هرحال هرکسی به هر دلیلی احساس مسئولیت می‌کرد. نمی‌توانیم آنها را متهم کنیم، آنها احساس مسئولیت می‌کردند و فکر می‌کنند که هریک از آنها می‌توانند در این صحنه باشند. بالاخره من در عصر سه‌شنبه به نتیجه رسیدم که روز قبل از ثبت نام بود. بعد از همه تلاشهایی که کردیم، آقایان رسماً به من اعلام کردند که نمی‌توانیم نظر شما را تأمین کنیم. به علمای بزرگ متوسل شدیم، آقایان جلسه گرفتند و تقاضا کردند، ولی باز نتیجه گرفتند.
دو هفته قبل از آن، خدمت مقام معظم رهبری بودیم، به این نتیجه رسیدیم که اگر بخواهند اتحاد نکنند و متفرق به میدان بروند، من ثبت‌نام خواهم کرد. من هم بارها این را گفتم و پخش شد و اتمام حجّت شد و جدّی نمی‌گرفتند و فکر می‌کردند فشاری است که آنها متحد شوند. به هرحال وقتی دیدیم به نتیجه نمی‌رسد و رسماً هم اعلام کردند، محاسبه کردم که این رأی بین چند نفر تقسیم می‌شود و اگر من باشم، رأی بیشتری خواهم داشت.
به هر حال بازهم تصمیم‌گیری آسان نبود. بعدازظهر سه‌شنبه بعد از نماز به خداوند پناه بردم. به خدا التجا کردم تا چیزی که از ماهها قبل می‌خواستم که خداوند آنچه که خیر این ملّت، مردم، کشور و انقلاب است، پیش بیاورد. من راضی و تسلیم هستم، استخاره کردم و به این نتیجه رسیدم که چاره‌ای نیست و باید ثبت‌نام کنم و با توکل بر خدا ثبت‌نام کردم.
برای اینکه می‌بینم سال و آینده مشکلی داریم. دلیلش این است که همه ترفندهایی که دشمنان انقلاب پیش گرفتند، به شکست انجامید. تیرهای آنها به سنگ خورده است. اطراف ما لشکرکشی کردند. برای محاصره ما در شرق، غرب، جنوب و شمال هستند و فکر کردند که تهدید کنند و برنامه‌ای داشته باشند که لشکرکشی آنها هم به نفع ما تمام شد. نتیجه این‌همه جنگ، هزینه، کشتار و تلفات این شد که دشمنان ما را از میدان بیرون کردند. آن طرف طالبان را بیرون کردند که دشمنان خطرناکی بودند. چهره‌ای بد از اسلام ارائه کرده بودند و اسلام را بدنام کرده و متحجّر و دُگم جلوه می‌دادند. افکاری که سلفی‌ها مطرح می‌کنند، واقعاً اسلامی نیست.
آن طرف صدام و حزب بعث را از بین بردند که بدترین دشمن ما بود. ما از بعد از انقلاب تا لحظه سرنگونی صدام، همیشه در معرض فشارها و آزار حزب بعث بودیم که خیلی به ما خسارات وارد کردند. تنها ما نبودیم. به مردم عراق، کویت و منطقه هم خسارات سنگینی وارد کردند. جریانی شوم، خشن، بی‌رحم، منحرف و خودخواه بودند. دیکتاتوری آنها به حدّی است که صحبت از میلیونها کشته در عراق است. به دست دشمن، دشمن دیگری به اراده خداوند شکست خورد و از پیش روی ما برداشته شد.
منافقین که مجموعه‌ای بسیار رذل، خطرناک و خائنی بودند، در پادگانهای آمریکایی‌ها محبوس شدند. پیش از انقلاب به عنوان مبارزه با امپریالسیم شروع کردند و امروز نوکر و جاسوس امپریالسیم شدند و رسماً جاسوسی می‌کنند. در زمان دفاع مقدس به عنوان ستون پنجم برای صدامیان و آمریکایی‌ها رفتار می‌کردند. چقدر از بزرگان این انقلاب را به شهادت رساندند و چه بلایی بر سر این مردم آوردند! اینها را هم خداوند ذلیل کرد که الان بصورت جیره‌خوار در پادگانهای عراق تحت نظر آمریکایی‌ها هستند و هیچ آینده‌ای ندارند. هرجا می‌خواهند اینها را بفرستند، آنها را نمی‌پذیرد. به ایران برنمی‌گردند، چون جنایت کردند. البته آنهایی که جنایت نکردند، می‌توانند برگردند و در ایران زندگی کنند. همانطور که فوج فوج در حال برگشتن هستند و به خانه‌هایشان برمی‌گردند و توبه می‌کنند.
خود آمریکا هم در باتلاقی فرو رفت و آنچنان گرفتار شده که ناچار است، ملاحظه جمهوری اسلامی را بکند. چون با توجه به وضعی که در اینجا دارد، اگر بخواهد با ایران درگیر شود، دیگر چیزی برایش نمی‌ماند و حتی مشکلاتی که در افغانستان و عراق دارد، اگر نخواهیم، حل نمی‌شود و می‌داند که اگر تا بحال همین مقدار حل شد، به جهت حمایت ایران بود. ما خواستیم که در افغانستان آرامش برقرار و جنگ داخلی تمام شود. دوستان ما در افعانستان همراهی کردند. در عراق هم اگر بخش اعظم ملت عراق که شیعیان بودند، می‌خواستند مثل سنی‌ها و بعثی‌ها رفتار کنند، الان عراق اینجوری نبود که به انتخابات مجلس و دولت برسد. فقط خدا می‌داند که چه خونریزیهایی می‌شد!
آنها می‌دانند ایران اگر می‌خواست ماجراجویی کند، می‌توانست آنجا را به هم بریزد. دیدند ما هیچ‌گونه کار اخلال‌گری نکردیم و عراقیها را تشویق کردیم که به طرف انتخابات و تعیین سرنوشت خودشان بروند و از طریق مجلس و دولت حق خودشان را بگیرند.
ولی آمریکا هنوز در باتلاق است، واقعاً راه پس و پیش ندارد. اگر برگردد، آمریکایی‌ها خواهند پرسید این‌همه هزینه چه نتیجه‌ای داشت؟ اگر بماند، باید هزینه کند و تلفات بدهد و سرانجام باید برود. آمریکا می‌بیند ایران چنین جایگاهی دارد.
ایران به غیر از موقعیت جغرافیایی، نفت، گاز و دوستان بین‌المللی، موقعیتی دارد که بسیار مهم است. اینها توطئه می‌کنند. من فکر کردم اگر در صحنه باشم و بتوانم آراء مردم را داشته باشم، شاید این تهدیدها را به فرصت تبدیل کنم و از این موقعیت بتوانیم برای کشور، انقلاب و راهمان امتیاز بگیریم و خطرهایی را که تهدید می‌کنند و مثل ابرهای سیاه در منطقه وجود دارند، برطرف کنیم.
وضع داخل کشور را هم می‌بینید. این نزاعها، کینه‌ها، طرد کردنها، باندگرایی‌ها و خودخواهی‌ها، که نمونه آن را در همین تفرقه‌هایی که اشاره کردم، می‌بینید، عواملی بودند که منطقاً مرا به اینجا رساندند و با استمداد از خداوند و طلب خیر از خداوند و با توکل بر او وارد شدم و چیزی هم جز رضایت خداوند نمی‌خواهم. نتیجه برای من مطرح نیست. من به وظیفه خودم عمل کردم. خودم را از روز سه‌شنبه محاکمه کردم و گفتم: اگر خداوند از تو بپرسد که احتمال می‌دادی که وارد شوی و مشکلات کشور را حل کنی، چرا نشدی؟ فکر کردم و دیدم جوابی ندارم. ممکن است بتوان به یک قاضی معمولی جواب داد. اما به خداوند نمی‌توان جواب انحرافی داد. دیدم باید به ضعف و تخلّف اعتراف کنم.
اینها عامل شد که وارد میدان شوم و الان هم به خدا و مردم واگذار کردم. هر چیزی که پیش بیاید، به همان راضی هستم و می‌دانم میدان سختی است. بالاخره باید برای کارهای سخت آماده باشیم. کارهای آسان و روان که خیلی گذشت و فداکاری نمی‌خواهد و همه حاضریم انجام بدهیم. باید در کاری که قدری دشوارتر است، وارد شویم. البته خداوند باید کمک کند.
از شما که این محبت را کردید و با استدلال تشخیص دادید که هیچ‌وجه دیگری برای این زحمتها نمی‌بینم، خیلی ممنون هستم. از حسن ظن شما سپاسگزاری می‌کنم و بسیار برای من اهمیت دارد.
من اجتماع شما را الان شبیه اجتماع طلبه‌هایی که مبارزه می‌کردیم و بسیار هم سخت بود، می‌دانم. همین طلبه‌های جوان بودند که امام را تقویت می‌کردند. بزرگان آن‌قدر در صحنه نبودند، همین لشکر عظیم طلبه‌های جوان بودند که امام(ره) به آن عظمت رسیدند و طلبه‌ها پشتگرمی دادند و با حضوری که در سایر نقاط کشور داشتند، ملت مسلمان و انقلابی را به صحنه آوردند، نقش طلبه‌ها در انقلاب اسلامی، نقش اول بود.
سبقت و تقدم در حمایت از امام(ره) از حوزه‌ها و طلبه‌ها بود و انشاءالله همیشه حوزه، طلبه و روحانی پیشتاز خدمت به مردم، دین، انقلاب اسلامی و مکتب اهل بیت (ع) باشد. هر وقت ایران احتیاج به حضور روحانیت داشته، در تمام تاریخ وارد شده و هروقت که نیاز نبوده، در مدرسه‌ها بود. روحانیت کار خود را درست انجام داد. چون داعیه حکومت نداشت، بلکه داعیه حق و حقیقت داشت.
○ در مشهد صحبت از شورای فتوی فرمودید که کارهایی انجام شد. نظر حضرت‌عالی در این رابطه چیست؟
● در یک حکومت اسلامی راه درست فتوا را در شورا می‌بینم، علت آن، این است که مسائل حکومتی غیر از مسائلی است که تا بحال ما و شما در حوزه‌ها می‌خواندیم و روشن بود. وقتی صحبت از بحثهای سیاسی، اقتصادی، جهادی، قضایی و خیلی چیزهای دیگر که مربوط به حاکمیت و مدیریت کشور است، مطرح می‌شود، هزاران مسأله پیچیده علمی و فنی وجود دارد که متخصصین باید نظر بدهند. اگر شورای فتوا ترکیبی از پشتیبانی متخصصها و اظهارنظرها در این‌گونه مسائل عالمانه باشد، می‌توان به آن اهتمام و تکیه کرد، چون عظمت دارد. یک روحانی هرچه عالم و فقیه باشد، اگر بخواهد در همه این مسائل پیچیده که تبدیل به قانون و محور زندگی مردم می‌شود، نظر و فتوا دهد، باید همه چیز را در نظر بگیرد که کار دشواری است و حکومت اسلامی احتیاج به چنین موقعیتی دارد. من روی آن، عقیده دارم، البته کار عملی نکردم، نظریه‌ای مطرح کردم که حوزه، طلبه‌ها و فضا دنبال این فکر باشند.
بحث تخصصی را از این جهت مطرح کردم که در رابطه با همان شورای فتوا قرار می‌گیرد. الان این‌گونه درس می‌خوانیم و علما و فقهای ما که به مرجعیت می‌رسند، باید در همه رشته‌های فقهی فتوا بدهند و صاحب نظرند و مایل هستند درباره مسائل روز هم فتوا بدهند. اگر مثل دانشگاهها در بحثها، عالم و مجتهد باشند و اطلاعات عمومی دیگری هم داشته باشند، مانعی ندارد. الان در دانشگاهها، تاریخ‌دان، جامعه‌شناس و ... هستند که همه چیز را می‌دانند. ما باید رشته‌های فقهی را که قسمتهای جداگانه‌ای است و هر یک عالم عظیمی است، مشخص کنیم. پشتوانه عملی حکومت است که متخصصین سطح بالا داشته باشیم تا به تمام جزییات، مقدمات، مؤخرات و آثارش وارد باشند و تحلیل داشته باشند که بتوانند پایه قانون و اداره کشور باشند.
○ حضرت‌عالی به عنوان یک رئیس جمهور موفق، سیاستهای کلان داخلی و خارجی را چگونه مطرح می‌کنید؟
● من الان دارم متنی تهیه و مجمل سیاستها را منتشر می‌کنم. خدمت شما خواهد رسید. در هر موضوعی چند بند آمده که ما چه می‌خواهیم. آرزوی ما چیست و دنبال چه چیزی هستیم. البته اینها در چارچوب چشم‌انداز 20 ساله و برنامه پنج ساله چهارم توسعه است. با قدرت مانوری که دولت خواهد داشت، راهها باز می‌شود. ولی به هرحال در خارج، سیاست اصلی ما این است که شرّ این خطرها را نه با تسلیم، بلکه با منطق و تنش‌زدایی و در  حد مقدور از خود دور کنیم.
○ اگر تا موقع انتخابات، اصولگرایان به نتیجه واحدی برسند، آیا حاضرید کناره‌گیری کنید؟
● دیگر کنار نمی‌روم.
○ در دولت سازندگی خدمات بسیاری به ملت، نظام و کشور شد، در کابینه مشکلات و انتقاداتی بود. آیا در دولت بعدی از مدیران گذشته استفاده خواهید کرد؟ تشکیلات دولت شما از چه قشری است؟
● در دوره‌های گذشته کابینه را با نظر رهبری تعیین می‌کردم. برای هر دو کابینه خدمت رهبری نشستیم و روی فرد فرد بحث کردیم و به نتیجه رسیدیم. خوشبختانه به خط ایشان هم نوشته شد. در کابینه اول اجماع بود و هیچ اختلافی نبود. در کابینه دوم ایشان فرمودند: «در مورد دو نفر به رأی نرسیدم، ولی مخالفتی ندارم. اگر کسی را پیدا کردیم، بجای ایشان می‌گذاریم و گرنه ایشان را با مسئولیت خودتان انتخاب کنید. «بنابراین کابینه من هرچه که باشد، با مشورت رهبری خواهد بود. در زیرآسمان به هیچ کس نه قولی دادم و نه تعهدی در این رابطه دارم. انشاءالله با خیال راحت و آزاد با مقام معظم رهبری به نتیجه مطلوب می‌رسیم.
○ استان کهکیلویه و بویراحمد از نظر توسعه بسیار عقب‌افتاده است. در آینده چه خواهید کرد؟ برنامه‌های شما برای ساماندهی وضعیت فرهنگی کشور چیست؟
● در مورد استان شما و سایر استانها، در مجمع سیاست توازن را تصویب کردیم، باید توازن بین همه بخشهای کشور بوجود بیاید، اگر جایی عقب است، باید به آن کمک کرد که جلو بیاید و اگر جایی جلو هست، باید صبر کند تا دیگران به آن برسند. در مسائل فرهنگی محور کار ما اسلام است. ما به هیچ نحو موافقت نخواهیم کرد تا چیزی که غیر از اسلام است، با اجازه دولت انجام شود.