بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله و السلام علی رسولاله وآله
دانشجویان عزیز دانشگاه آزاد اسلامی خیلی خوش آمدید. ما شما را به منزله فرزندان خودمان تلقی میکنیم. گاهی که با شما دانشجویان دانشگاه آزاد ملاقات داریم، احساس ویژهای به من دست میدهد که از دوگانگی کشور است. بخشی از دانشجویان توفیق پیدا میکنند در دانشگاههای دولتی با امتیازات بالاتر و بیشتر تحصیل کنند و بعضی هم ناچار میشوند با هزینه خودشان و با تحمل مشکلاتی در دانشگاههای غیردولتی تحصیل کنند.
خیلی از کشورهای دنیا دانشگاههای دولتی و غیردولتی دارند. آرزویمان این بود که دولت بتواند پوشش تحصیلات عالی را برای همه تأمین کند، اما در عمل میبینیم، چنین امکانی برای دولت نیست و بدون مشارکت خود مردم چنین چیزی عملی نیست که فضای تحصیل برای همه باشد. البته هنوز هم برای همه نیست و باز ما هر سال جمع زیادی را پشت کنکور باقی میگذاریم.
آرزوی ماست که بجایی برسیم تا طالبان دانش و علم - اگر خودشان مایل باشند - محدودیتی نداشته باشند. فکر میکنم این خواست مردم و دین ماست که بشر عالم باشد. قرآن به همه ما تأکید کرده است که به دنبال علم باشیم. طبعاً جای اندوه است که آدم ببیند کسانی استعداد دارند و میخواهند درس بخوانند، ولی فضای تحصیل برای آنها نیست.
هرچند مقداری از این مشکل را دانشگاه آزاد حل کرده، ولی هنوز تا رسیدن به اهداف، راه زیادی باقی است. شکی نیست که مسیر سعادت ما از دانشگاهها و دانش عبور میکند. باید از دانش به جای مناسب و سربلندی ایران برسیم. نیروهای کاری هستند که با مهارت خوب خدمت میکنند و تحصیلات دانشگاهی ندارند. این عده معمولاً در مسیر تحصیلات متوسطه به طرف کار و دانش میروند و راهشان را از آن مسیر طی میکنند. فکر میکنم فاصله زیادی از لحاظ زمانی نداریم که انشاءالله بتوانیم پوشش کاملی برای طالبان تحصیل به کشورمان بدهیم. زیربناها کم و بیش آماده است، استاد و معلم را میتوانیم تأمین کنیم، اگر مقداری توسعه بدهیم، همه چیز به صورت هماهنگ آماده خواهد شد که آن روز خواهد رسید.
در شرایط فعلی به خصوص در بحث انتخابات که شما این اجلاس را برای آن دارید، باید نکات مهمی مدّنظر ما باشد. آن هم معلول شرایطی است که امسال بر جامعه ما حاکم است. نمیدانیم سال آینده شرایط چگونه خواهد بود. همانطور که ملاحظه میکنید، الان در داخل کشور انسجام عطوفانهای که بین نیروهای انقلاب و وفادار بود، نیست. همیشه بحثهای انتخاباتی، چالشها، اختلافنظرها و رقابتها بوده، ولی این بار از چند سال پیش عمیقتر شده و شکل خصمانهای به خودش گرفته که پدیدهای زشت و جدیدی در جامعه است. اصل رقابت، نقد، چالش و انتخاب اصلح جزو اصول دموکراسی است، ولی همه اینها باید انسانی، با سعهصدر، با قصد بهتر شدن، نقد کردن، رفع عیوب و آگاهی مردم باشد و مردم با تشخیص درست افراد صالحتر را انتخاب کنند.
تا حدودی هم اینگونه است، ولی مقداری از حدود مجاز عبور کردیم. موقع بدی است. با سیاست توسعه طلبی و انحصارگرانه آمریکا مواجه شدیم که خود را امروز کدخدای بیرقیب دنیا تلقی کرده و خیلی حریصانه و واقعاً پرشتاب دنبال تأمین منافع نامشروع خود در کشورهای دیگر، به خصوص در خاورمیانه است که مرکز مهم انرژی دنیاست.
طرحی به نام خاورمیانه بزرگ را در دستور کار خود قرار داده، که البته خیلی بلندپروازانه و دور از تحقق است و کار آسانی نیست. به خاطر غرور و تکبر و فکر این که رقیبی در دنیا ندارند، اینگونه طرحهای خیلی بزرگتر از خود را طراحی میکند که اسباب زحمت دیگران میشود. لشکرکشیها و کارهایی که در چند سال گذشته کردند و شرایطی امنیتی که در دنیا و آمریکا، برای فضای تصمیمگیریهای حاد به وجود آوردند، در این جهت بود.
در هر کشوری هم دنبال بهانه میگردند و با آن بهانه برخورد میکنند. در ایران هم با مسأله هستهای مواجه شدند که حق معمول، طبیعی و بینالمللی همه کشورها از جمله ماست که NPT را امضاء کردیم. ولی سخت نیست که مقداری دروغ از قول جاسوسان مزدورشان بگویند که ایران درصدد تأمین سلاح هستهای است که انحراف از NPT است و وسایل مزاحمت را از این مسیر فراهم بیاورند که دارند همین کار را میکنند.
بنابراین به خاطر حضور آمریکا در عراق، افغانستان و برنامههای ویژهای که الآن در دستور کار دارند و خشمی که نسبت به انقلاب اسلامی ایران دارند، در شرایط نسبتاً حادی قرار میگیریم. الآن ربع قرن است که اینها به خاطر پیروزی انقلاب اسلامی دچار چالشهای جدی در خیلی از مسائل شدند. شاید زمان را مناسب ببینند، که عقدهگشایی و انتقامجویی کنند، لذا امسال سال بسیار پراهمیتی است. شما هم در بحثهای دانشجویی بر روی این مسایل تحلیل دارید و باید جزو تحلیلهای خیلی عمیق و پرحوصله شما باشد.
در چنین شرایطی یکی از مهمترین چیزهایی که مورد نیاز ماست، انسجام ملی است که رهبری در اول سال به عنوان نیاز امسال مطرح کردند. لازمه مشارکت عمومی و انسجام ملی که ایشان خواستند، این است که انتخابات پرشور و قابل قبولی از لحاظ حضور مردم داشته باشیم. یکی از انگیزههایی که مرا به این تصمیم رساند، همین بود.
انگیزه دیگرم این بود که شاید من بهتر از بعضیها بتوانم این انسجام را در کشور حفظ کنم و از نیروهای وفادار انقلاب به نحوی در مدیریت کشور استفاده کنم که هیچ بخشی احساس نکند طرد شده و احساس بیگانگی و جدایی از انقلاب کند. تعصبها را در مدیریت کشور کم کنیم و کارایی را ملاک کار قرار بدهیم، چنین امیدهایی برای وارد شدن به رقابت انتخاباتی در ذهن من است.
اگر خداوند اینجوری تقدیر کرده باشد که من رئیسجمهور شوم، اهداف و برنامههایی در این جهتها دارم. به علاوه حل مشکلات واقعی که در کشور داریم. من احتمال میدهم در سؤالات شما راجع به مشکلات و راهکارهای آنها مطالبی باشد و الآن بحث نمیکنم . اگر دیدم در سؤالات شما نیست، نکاتی را میگویم که ضرورتهای اقدام ما برای این دوره چه خواهد بود. اگر سؤالی دارید، بفرمایید.
مهدی جوادی از دانشگاه آزاد خمینیشهر: جناب آقای هاشمی، شاید خیلی از کسانی که طرفدار شما هستند و معتقد هستند که بهترین گزینه برای ریاست جمهوری هاشمی هستند، وقتی با آنها صحبت میکنید، استدلال میکنند که الآن کشور ایران در بحران انرژی اتمی قرار گرفته است و فشارهای خیلی زیادی به آن وارد میشود و فرد مناسب برای این فشارها و کاهش آن شما هستید که وجهه داخلی و بینالمللی خوبی دارید. سؤال این است که اگر شما در آینده ریاست جمهوری را برعهده بگیرید، برنامه و راهکار شما برای کشور و رهایی از این فشارها چیست؟ سؤال دوم این است که خیلیها واقعاً طرفدار هاشمی هستند و هاشمی را به عنوان یار وفادار امام و انقلاب و سردار سازندگی قبول دارند. هیچکس نمیتواند بگوید هشت سالی که هاشمی ریاست جمهوری را در دست داشتند، کاری انجام ندادند. در زمانی که بعد از جنگ روحیه مردم خیلی ضعیف بود، پرتلاش و پرنشاط وارد صحنه شدید. طرحهای نو ارائه دادید و زیرساختهای کشور را تقویت کردید. ولی سؤال و شبههای در ذهن مردم است که عدهای آن را در جامعه گسترش دادند و شخص شما در طی این هشتسالی که گذشت، هیچوقت مستقیماً به آنها پاسخ ندادید و اگر طرفداران شما بخواهند دفاع محکمی بکنند، باید پاسخ همه این سؤوالات را داشته باشند تا بتوانند دفاع کنند و به همه اقشار پاسخ بدهند. مثلاً فشار اقتصادی بر اقشار ضعیف جامعه.
● در مورد مسائل هستهای الآن همه ما سیستم درستی برای برخورد با مسأله داریم. بنده هم در آن سیستم فعال هستم. معمولاً در شورای عالی امنیت ملی بحث میشود. در هر مقطعی که مسائلی پیش میآید، به رهبری پیشنهاد میشود و رهبری هم ما را دعوت و مشورت میکنند و تصمیم نهایی را میگیرند که در این مقطع چه کار کنیم. الآن که مطرح است، میخواهیم اصفهان را شروع کنیم و آنها گفتند و تهدید کردند که اگر ما تعلیق را بشکنیم، ممکن است عواقب خوبی نداشته باشد. این موضوع الآن در دستور کارماست و مشغول بررسی هستیم و منتظریم مذاکرات احتمالی که بناست آقای دکتر روحانی در اروپا انجام بدهند، انجام شود و بعد از آن ببینیم که چه باید بکنیم. پس الآن اینطور نیست که این مسأله رها شده و یا متولی قوی نداشته باشد. آقای دکتر روحانی هم برای این کار فرد مناسبی هستند که هم نماینده رهبری و هم دبیر شورای امنیت ملی هستند. اصل تفکر من این است که با حوصله طرفهای خودمان را قانع کنیم و تضمین جدی به آنها بدهیم که ما دنبال سلاح هستهای نیستیم.
این برنامه، انحراف نظامی ندارد، بلکه برنامهای صلحآمیز است، آنها هم توقعاتی دارند که چگونه حضور داشته باشند و چگونه کنترل کنند و الآن هم طبق مقررات هستند. NPT و الحاق هر دو دست آنها را باز کرده، ولی هنوز شبهاتی برای آنها مطرح است. فکر میکنم اگر آنها با یک دولت منطقی مواجه باشند، این مسأله قابل حل است. دیدن واقعیتهای این مسأله نباید برای آنها مشکل باشد. باید تضمینهای عینی بدهیم که میتوانیم این کار را انجام بدهیم. البته مسأله خیلی مهم است.
مهمتر از این، مسائل عادی است که شما میگویید. از طرف ما غیرممکن است که از این حق صرفنظر کنیم. چون مثل بخشیدن قسمتی از خاک کشور به دیگران است که از طرف ملت و نسلهای آینده چنین اجازهای را نداریم و خودمان هم موافق نیستیم. برای آنها هم خیلی مهم است. با شناختی که از نظام ضداستکباری و عدالتخواه ایران دارند، نگرانند که اگر ایران چنین اقتداری را به دست آورد، بعداً اعمال نفوذ آنها روی ایران مشکل میشود. طبعاً آنها مقاومت میکنند و ما هم مقاومت میکنیم و راه نهایی ما این است که به اعتماد برسیم وآنها اعتماد کنند که اینجا خبری از انحراف نظامی نیست. با آشنایی که با پیچ و خمهای دیپلماتیک و گفتگوهای جهانی دارم، این را ممکن میدانم.
در مورد مسأله دوم همین طور که شما گفتید، مسئلهای را غیرمنصفانه مطرح کردند که شکاف طبقاتی به وجود آمده است. حرف ناحقی است. من فقط چند آمار را به شما میگویم. وقتی سازندگی را بعد از جنگ شروع کردیم، خط فقر ما بالای 30 درصد بود. یعنی بیش از 30 درصد جامعه ما زیر خط فقر بودند. وقتی تحویل دادیم 17 درصد زیرخط فقر بودند. این به ایـن معناسـت که حدود سی تا چهل درصد وضع مردم فقیر بهتر شده است و به شرایط متوسط برگشتند. چیزی به نام ضریب جینی برای شاخصهای عدالت، محور است که مردم را به ده دهک تقسیم میکنند که شامل بالاترین و پایینترین درآمدهاست. از ضریب جینی در دوران سازندگی دو دهک به نفع طبقات پایین و دو دهک به ضرر طبقات بالا اصلاح شد. این در همه دنیا ملاک است. معنایش این است که درآمد طبقات متوسط بیشتر شد و طبقات فقیر از وضع بهتری برخوردار شدند و طبقات بالا هم کاهش درآمد داشتند و از هزینه آنها کاسته شد.
دلیلش هم این است که اشتغال زیاد شد. اشتغال که زیاد شد، برای خانوادهها کار ایجاد شد. وقتی شروع کردیم بیکاری تقریباً 16% و وقتی که تحویل دادیم 9% بود. با کم شدن بیکاری عدهای که شغل پیدا کردند، حقوق گرفتند، خانوادهی آنها درآمد پیدا کرد و چیزی سر سفرهی آنها پیدا شد. کالاهای بادوام بعد از جنگ در خانه فقرا خیلی کم بود. یعنی فرش، یخچال، تلویزیون، موتور،دوچرخه و ... نداشتند، ولی در همین دوره این کالاها به خانه فقرا رفت و به این چیزها دست پیدا کردند. البته توقع این است که زندگی آنها خیلی بهتر شود و به طبقات پردرآمد نزدیکتر شوند.
بیمههای تأمین اجتماعی را خیلی قوی کردیم که در زمان جنگ خیلی ضعیف شده بود. سهام کارخانجات را به کارگران دادیم. هر کارخانهای که فروخته میشد، 30% آن را با نرخ ارزان و به صورت قسطی به کارگران میدادیم و بعداًَ از حقوق آنها کم میکردیم. الآن بسیاری از کارگران به خاطر همان سیاست، سهامدار کارخانههایشان هستند.
به نظرم حرف ناحقی میزنند، ولی چون فقر در جامعه است و مردم مشکلات دارند، این حرفها را میزنند. یا بحث تورم را مطرح میکنند. در سال آخر جنگ تورم حدود 30% بود و ما وقتی به آقای خاتمی تحویل دادیم، 17% شد. یعنی سیزده درصد نرخ تورم کاهش پیدا کرد که الآن هم نرخ 17 درصد است. یعنی همانگونه که آقای خاتمی تحویل گرفتند، با همان سطح تحویل دادند. لذا چیزهایی که میگویند، خلاف است و چیز دیگری اتفاق افتاده است.
نکتهای که همه در این بخش غیرمنصفانه حرف میزنند، این است که ما سرمایه عظیمی در طرحهای بلندمدت ریختیم که در زمان خودمان به محصول نرسید. همه طرحهایی که میبینید امروز به سرعت افتتاح میشوند، هزینه عمدهای را در دوران سازندگی داشتهاند. مثلاً زیرسازی راهآهن بافق ـ بندرعباس را از یزد تا نزدیک طبس انجام داده بودیم و الآن هم تمام شد و تبریک میگوییم. سدهایی که در کارون افتتاح شد، تمام آنها از زمان ما شروع شد که بعضی از آنها تا مرحله انحراف آب رسیده بود. کارهای بزرگ، طولانی مدت هستند. هرچند برخی از این طرحها با تأخیر انجام شدند. هنوز هم تعدادی طرحهای بزرگ داریم که مشغول کار هستند تا تکمیل شوند. پولهایی که در طرحهای بزرگ هزینه میشود، موجب تورم خواهد بود.
اگر شما کارخانهای میسازید، تا زمانی که هزینه میکنید، تورمزا است. ولی وقتی محصولش بیرون آمد، محصول آن در مقابل تقاضای مردم عرضههایی را ایجاد میکند و موجب تعدیل میشود. ولی تا محصولی نیاید، موجب هزینه میشود و روی کالاهای موجود فشار وارد میکند. بنابراین فکر میکنم بخشی از انتقادات رنگ سیاسی دارد. متأسفانه بعضیها مواقع انتقاد مصالح نظام را در نظر نمیگیرند و برای اهداف خاصی حرفهایی میزنند که موجب ضرر است.
خانم عمید از دانشگاه آزاد واحد خراسان: جناب آقای هاشمی، میدانید تا وقتی که در برخی سیاستمداران مرد این ذهنیت وجود داشته باشد که نمیتوان زمام امور را به دست زنان داد، زنان هر قدر برای مشارکت در امور سیاسی و اجتماعی تلاش کنند، با موانعی روبهرو میشوند. مهمترین خواستههای زنان، حذف تبعیض علیه زنان، حذف خشونت و توانمندسازی است. نظر جنابعالی درخصوص تأسیس وزارتخانهای بنام وزارت زنان با بودجه و اختیارات گسترده درحد سایر وزارتخانهها که به رفع مشکلات زنان بپردازد، جیست؟ نقش زنان در دولت شما در حد پستهای وزارتی و معاونتها چه خواهد بود؟
● اصولاً ما وقتی انقلاب کردیم، خانمهای اکثر طبقات جامعه ما- غیر از عده معدودی از خانوادهها-خانمهای روستایی و شهری و خانوادههای متدیّن و متعبّد، خیلی در عالم تحصیل و پیشرفت نبودند و وارد کارهای سیاسی و اداری نمیشدند و در خانه بودند. اکثر خانمهایی که در دوران سابق بودند، خیلی با انقلاب جور نبودند. ولی سعی شد آنها تا حدودی حفظ شوند. سیاست نظام این شد که خانمها را به تدریج وارد عرصه جامعه کنند که مقدمه اصلی آن تحصیل بود. خیلی تلاش کردیم که خانوادهها بچههایشان را به مدرسه بفرستند.
حتی من در ملاقاتهایی که به مناطق اهل سنت میرفتم، با علمای اهل سنت بحث میکردم. چون آنها عموماً دخترانشان را از تحصیل منع میکردند. ما از این مرحله خوب عبور کردیم. یعنی الآن تقریباً همه خانوادهها دخترانشان را مثل پسران به تحصیل وادار کردند.
شما به دانشگاه رسیدید، بعضیها مراحل دانشگاه را گذراندند، بعضیها هم در حال تحصیل هستند. الآن جامعه ما یک جامعه فرهیخته و باسواد است که به سرعت رو به پیش هستید. فکر میکنم همین حرکت مثل کارهای زیربنایی دیگر است. یعنی زیرساخت انسانی را حل کردیم. از این به بعد شما میلیونها محقق، دانشمند، کاردان و متخصص در همه رشتهها از خانمها دارید.
تحقیقاً این تقاضایی که خانمها برای حضور در جامعه دارند، در همه ابعاد به تدریج پذیرفته میشود و جلو میآیند. فکر میکنم وقت آن رسیده است که به تدریج از پستهای بالا شروع کنیم. این مقداری که خانمها تا به حال کار کردند، راضی هستیم و خانمها در مجموعه نظام امتحان خوبی دادند. در تحصیل، مدیریتها، مسؤولیتها و کارهای کارشناسی کمتر از آقایان نیستند. تفکراتی که قبلاً بوده، ریخته شد. الآن پذیرش اجتماعی هم هست.
البته عدهای هستند که هنوز تعصب دارند و مایل نیستند این اتفاق بیفتد، ولی این طرز تفکر رو به تضعیف است. من میتوانم اطمینان بدهم که در آینده شما هر سال شاهد وضع بهتری از لحاظ سیاسی، اجتماعی، صنعتی، تخصصی، مدیریتی و صاحب تصمیم بودن خانمها خواهید بود و جای نگرانی چندانی نیست.
البته معلوم است که اکثر پستهایی که در دست مردان بوده و هنوز برخی از آنها در صف هستند و هنوز برای آنهایی که مسؤول نانآوردن خانه هستند، مسأله شغل و کار یک مشکل است. طبعاً سرعتی که شما میخواهید، ممکن است اتفاق نیفتد. ولی این اتفاق خواهد افتاد. ما هم هیچ مانع شرعی و سیاسی برای آن نمیبینیم. این مدیریت کشور است که انشاءالله به این روز برسیم.
آقای سیدعلی منیری: همانطور که واقف هستید، امروز در عرصه بینالمللی اقبال عمومی به تأثیرگذاری رسانهها به طور خاص رسانه هنر هفتم خاصه سینما به راندمانی بالایی 70 درصد رسیده است. همگان به این مطلب صحه میگذارند که زبان سینما از گویاترین ابزار نشان دادن قدرت و اقتدار ملی دولتهاست،تمامی دولتهایی که به نوعی از لحاظ افکار عمومی موفق هستند، به این مطلب کاملاً واقف هستند و روی آن کار میکنند. ایالات متحدهی آمریکا هر چهل روز یک جلسه با مجمع صنفی هالیوود دارد که شاید خیلی از مصوباتی که حتی مطبوعات آمریکا مطلع نشوند و برنامههای آینده در آن جلسه مطرح میشود که همه اینها بسترسازی افکار عمومی جهت پذیرش طرحهایی است که قرار است دولت آمریکا در یکسال آینده انجام بدهد.
سوال این است که شما در این زمینه چه راهکاری را درنظر دارید که شاهد باشیم؟ باید رسانه ملی و سینمای ما به عنوان یک بازوی توانمند در نشان دادن اقتدار ملی و امنیت ما در دنیایی که بیشتری هجمه علیه امنیت و ناامنی در کشور ماست، باشد. شما که نگاه ویژه و عمیق به مسایل کلان فرهنگی کشور دارید، در این زمینه چه فکری خواهید کرد. بنده صمیمانه از حضرتعالی تقاضا میکنم به جهت زیرساختی مسایل فرهنگی، راهکارهای اساسی درنظر بگیرید.
● ایشان روی نکته خیلی مهمی دست گذاشتند. ما در عصر انفجار اطلاعات زندگی میکنیم و شاید مشخصه بارز عصرما، عصر سیادت رسانههاست. به سرعت مطالب از طریق همه ابزار مکتوب ، صدا و تصویر و روی بال برق و با سرعت حرکت نور در دنیا منتشر میشود و این مطالب هم مخاطبان واقعی دارد. اگر اتفاقی در هر گوشه دنیا بیفتد، ظرف چند ثانیه و ساعت بعد میتوانیم از کم و کیف آن مطلع شویم. در چنین شرایطی معلوم است که - باید به رسانهها و ابزار اطلاعرسانی- اگر فکر درستی داریم که داریم- توجه ویژه کنیم. رسانههای مکتوب نقش خاص خود را دارند که نوعی ثبات و استقرار در انتقال مطالب دارند و فکر میکنم خوب میتوانند کار کنند. رسانههای صوتی تأثیر آنیتر و سرعت عمل بیشتری دارند. رسانههای تصویری با زبانی حرف میزنند که دیگران نمیتوانند بزنند و در قالب مکتوب و صوت نمیآید. نقطه مشترک همه اینها هنر و هنرمندی است. هنر نویسندگی، گویندگی، طراحی، تصویری و مجموعه ابزار اطلاعرسانی حکومت واقعی بر جهان دارند و هرکس به هر حدی بتواند اینها را در اختیار بگیرد، میتواند موفق باشد.
دنیا بسیار عالمانه روی این موضوع مشغول فعالیت و کار است. فاصله بین اصحاب فرهنگ و هنر با حکومت و نظام یک فاجعه است. باید فاصلهها را پرکرد و ارتباط صمیمانهای به وجود آورد تا نیروهای فرهنگی رسالت خود را در مسایل اساسی کشور بر وفق مصالح نظام، کشور و مردمشان عمل کنند. نظام هم باید به آنها اطمینان و امنیت خاطر بدهد. بالاخره یک هنرمند حالتی دارد که تحمیل و زور برایش قابل قبول نیست.
هنر و ذوق در فضای اجبار گُل نمیکند و در جا میزند و مثل جایی است که میخواهد بسوزد، اما اکسیژن نیست که بتواند شعلهور شود. باید کسانی که صاحب ذوق، هنر و ادب هستند، متعهدانه وارد میدان شوند و نظام هم مسؤولانه به فکر بهرهگیری از این سرمایههای خدادادی و فطری که خداوند به بعضی از انسانها داده، باشد. برنامههایمان را در چند روز آینده اعلام میکنیم و شما در آن راهکارهایی را خواهید دید. در مجمع هم سیاستهای کلی این بخش را بررسی کردیم و الآن برای ما روشن است که از لحاظ سیاستهای کلی، برنامهای و اجرایی باید در این بخش چه کار کنیم. شما را به خدا میسپارم. انشاءالله که همه شما دانشمندان آیندهی کشورمان باشید.
والسّلام علیکم و رحمهالله