سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدا و ایثارگران جویبار

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدا و ایثارگران جویبار

  • تهران - مجمع تشخیص مصلحت نظام
  • سه شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۰
مظلومیت ایثارگران در جامعه/ انقلاب اسلامی، دوره مهم تاریخی در ایران و اسلام/ پیروزی انقلاب، امتحان خداوند از انسان‌های صالح/ اهمیت تاریخ دفاع مقدس/ شرایط ایران و عراق در جنگ/ حمایت‌های همه‌جانبه از صدام در جنگ علیه ایران/ پیروزی مردم ایران در مواجهه با انواع توطئه‌ها/ سخنان معنادار پیامبر(ص) در جنگ احد/ تحقق تدریجی وعده‌های خداوندی در نصرت مسلمانان/ سرنوشت عبرت‌انگیز دشمنان ایران در تاریخ/ پیروزی‌های مکرر جمهوری اسلامی/ پیروزی سیاسی ایران در سازمان ملل/ اعتراف جهان به مظلومیت ایران در جنگ/ تدابیر سیاسی در کسب پیروزی سیاسی برای جنگ/ اعتراف صدام به قبول قرارداد 1975 الجزایر/ فتح خرمشهر، یکی از بهترین مصادیق وعده خداوند در یاری مسلمانان/ ابعاد فراوان پیروزی ایران در خرمشهر/ شکست همیشه عراق در فتح خرمشهر/ اسارت فراوان سربازان عراقی در فتح خرمشهر/ معنای کلام امام در اینکه خرمشهر را خدا آزاد کرد/ تلاش بعضی‌ها برای سیاه‌نمایی در دستاوردهای انقلاب/ تلاش بعضی‌ها برای انزوای نیروهای واقعی انقلاب/ تبلیغات وسیع تازه به دوران رسیده‌ها علیه نیروهای انقلاب/ رسوایی جریان مرموز در انقلاب/ ظلم تازه به دوران‌رسیده‌ها علیه نیروهای اصیل انقلاب/ خداوند، مدافع مظلومان/ بیداری تدریجی ملت‌ها علیه دیکتاتورها/ التهاب مردمی در سوریه، تونس، مصر، لیبی، یمن و بحرین/ ظلم مضاعف به شیعیان در بحرین/ مطالبه حقوق، گناه مردم بحرین در مبارزه/ جدّی بودن بحث حقوق بشر در دنیای کنونی/ گسترش توجه به افکار عمومی در دنیا/ توطئه‌های مداوم دشمنان علیه انقلاب اسلامی/ ترویج سازندگی پس از دفاع مقدس/ ماندگاری همیشگی حق در جامعه/ نقش مردم جویبار در دفاع مقدس/ الگوسازی از مکتب اهل بیت، هدف اصلی انقلاب اسلامی/ سوءاستفاده بعضی‌ها از مقدسات دینی مردم/ امیدواری به رسوایی سوءاستفاده‌کنندگان از باورهای دینی مردم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله والسلام علی رسول الله و آله

خیلی خوش آمدید. به دفتر ما صفا آوردید. مخصوصاً بعد از اینکه با اسم، سابقه، خانواده و مسیر زندگی شما آشنا شدیم، ارادت ما به شما جمع ایثارگر واقعی و مخلص انقلاب اسلامی و راه امام بیشتر شد. شاید هم خیلی از شما با مجموعه‌ای که گفتید، مظلوم هستید.

به هر حال امروز که در آستانه اعیاد بزرگ و همچنین در آستانه سالگرد رحلت امام(ره) هستیم، برای ما روزهای سرنوشت‌سازی در تاریخ ما تداعی می‌کند. امثال شما که در سراسر کشور خیلی زیاد هستند، عصاره یک دوره مهم تاریخی ایران اسلامی هستند. ما در ایران چنین دوره‌ای کم داشتیم و شاید در تاریخ هم نداشتیم. در این دوره شما توفیق پیدا کردید که جزو سربازان و مجاهدان این راه خدا باشید. خداوند را شکر کنید.

در همه تاریخ که نگاه کنیم، این‌گونه توفیق‌ها نصیب خیلی‌ها نمی‌شود. معنای آن این نیست که آنها انسان‌های صالحی نبودند، بلکه توفیقی این‌گونه نبود. ما در شرایطی قرار گرفتیم که بتوانیم امتحانی بدهیم و از امتحان سربلند بیرون بیاییم و انشاءالله از این امتحان سرفراز بیرون بیاییم.

دو، سه نکته را باید بگویم. از صحبت‌های دو برادری که خیلی صریح و شجاعانه مسائل را مطرح کردند، تشکر می‌کنم و فضای روحی جمع حاضر را من از صحبت این دو برادر که قاعدتاً به نمایندگی از شما حرف می‌زنند، باید بفهمم. چون شما حالا یا خودتان و یا فامیلتان، از یادگارهای دفاع مقدس هستید.

خوب می‌دانید که چه دوره مهمی بر تاریخ ما گذشت. البته از جهاتی سخت بود و ما خیلی غریب و تنها جنگیدیم و شاید در دنیا غیر از دو، سه کشور کمی می‌توانستیم کمک بگیریم. در واقع کمک هم نبود، یک معامله بود. همه قدرت‌های دنیا، غرب، شرق و ارتجاع پشت سر دشمن ما بودند و تغذیه می‌کردند. صدام و حزب بعث هم در منطقه ما قدرتی بودند و همیشه دوشادوش ایران قدرت خودشان را با اتکا به شوروی و اقمار شوروی در کنار ایران که به اتکای غرب قدرت خلق می‌کرد، بودند.

به عنوان دو پایه قدرت در منطقه بودند که بالاخره به آن جنگ عجیب و غریب کشیده شد که یک طرف تنهای تنها و یک طرف با پشتیبانی‌های مالی، اطلاعاتی، تبلیغاتی و تسلیحاتی استکبار و ارتجاع. ولی خداوند به طرف مظلوم و تنها نصرت داد. نصرت الهی را همان‌گونه که از قرآن می‌فهمیم، این است که انسان‌هایی نازل می‌شوند که صلاحیت خودشان را اثبات کرده باشند. مردم ما در دوران مبارزه ثابت کردند که ثابت قدم هستند و با جهاد و حضور خودشان توانستند آن قدرت بزرگی را که در منطقه بود، بشکنند و آنها را از ایران بیرون کنند و با دست خالی وارد میدان اداره کشور شوند که شدند.

همه مشکلات را هم پشت سر گذاشتند. به تدریج شورش‌ها، جنگ، کودتا، محاصره‌ها و تحریم‌ها را گذراندند، ولی خداوند به ما نصرت واقعی داد. گاهی انسان فکر می‌کند که نصرت خدا آنجا و در همان صحنه درگیری و نزاع پیش می‌آید. اما آنجا صحنه امتحان است. هر کس با قرآن آشنا باشد، می‌داند که وقتی حادثه احد پیش آمد، خیلی صریح به مسلمان گفت که این‌گونه فکر نکنید که بدون آزمایش همه مسائل درست می‌شود. باید از این کوره داغ تحمل و صبر بیرون بیایید، بعد نصرت خدا را خواهی دید. البته در همان دفاع مقدس در قطعاتی نصرت خداوند را دیدیم.

الان می‌شود از نصرت فیلمبرداری کرد و حداقل می‌توان به صورت هنرمندانه در تاریخ به عنوان یک قله نصرت الهی نوشت. الان صدام کجاست؟ حزب بعث کجا رفته است؟ همه کسانی که در خدمت صدام بودند، در چه وضعی هستند؟ حتی منافقین که از ایران فرار کردند و به آنجا رفتند و جاسوسی و کمک می‌کردند و در آخر هم جنگیدند، در چه وضع و حالتی هستند؟

از آن بالاتر آمریکایی‌ها که حمایت کردند، الان به چه بلاهایی دچار شدند؟! اگرچه آنها ابرقدرت هستند و کارشان را ادامه می‌دهند، ولی در این هفت، هشت سال چقدر در عراق هزینه کردند و تلفات دادند؟! الان در افغانستان تلفات می‌دهند و هر روز تحقیر می‌شوند. هنوز هم رحمت خداوند در جریان است.

به هر حال جمهوری اسلامی با صبر، تحمل و جهاد فرزندانش استحقاق نصرت پیدا کرده است و امروز نصرت خودش را به دست می‌آورد. البته در دوران دفاع هم خیلی صحنه‌ها داریم که همان موقع ما آنها را امداد غیبی می‌شناختیم که آخرین آنها بحث محکومیت عراق در سازمان ملل بود و مسئله کمی نبود.

ما در سازمان ملل طرفداری نداشتیم. خداوند ابهتی داده بود و رعبی در دل آنها انداخته بود که فکر می‌کردند ما در جبهه به صورتی برای آنها مشکل درست می‌کنیم. لذا به ما امتیاز دادند. امتیازی که می‌گویم، نه اینکه حقمان را دادند. بالاخره پذیرفتند که صدام متجاوز و ایران مظلوم است. این یک افتخار تاریخی بزرگ است که نصیب ما شد.

آنها هشت سال تبلیغ کرده بودند که ایران نمی‌خواهد جنگ تمام شود و ما را جنگ افروز معرفی کرده بودند و در آخر اعتراف و امضا کردند و به صورت نمادین صد میلیارد دلار به عنوان خسارت به ما حق دادند. البته ما هنوز آن را نگرفتیم و شرایطی هم نیست که بتوانیم از عراق بگیریم. ولی مطالبه مالی و سیاسی ماست. البته این مبلغ کف حق ماست و بیش از این خسارت دیده بودیم. این مسئله کوچکی نبود.

چگونه شد که ما در آنجا با اکثریت رأی آوردیم که محق هستیم و عراق متجاوز است؟! هیچ کس انتظار نداشت که این‌گونه شود. اینجا هم تدبیر بود و به گونه‌ای عمل کردیم که آنها مجبور شدند این رأی را بدهند تا اینکه حاضر شویم پای قطعنامه را با شرایطی امضا کنیم.

مسئله‌ای را که روی آن جنگ آغاز شده بود و حق ما بود هم گرفتیم. یعنی مسئله قرارداد الجزایر که صدام پاره کرد و به آن خاطر جنگ را آغاز کرد. از این جهت هم حق خودمان را گرفتیم و الان هم قسمت اعظم آنچه را که قرار بود، به دست آوردیم. اگرچه هنوز باید در اروندرود یک خط‌کشی جدید انجام شود. اما دیگر متجاوزی نیست.

فکر می‌کنم ما در آن موقع نصرت الهی را دیدیم. البته در همان زمان هم نصرت خداوندی زیاد بود. یکی همین فتح خرمشهر است. صدام مطمئن بود که خرمشهر را دارد. چون به گونه‌ای رفتار کرده بود که رابطه ما را به طور کامل از خرمشهر قطع کرده بود و حتی پلی را که بین آبادان و خرمشهر بود، شکست. در شمال خرمشهر که راه زمینی بود، تیرآهن ریخته بود که نه هلی کوپتر بتواند بنشیند و نه بتوان عبور کرد و به عراق هم متصل بودند.

ما در آنجا مشکل داشتیم. راه آهن ما را هم خراب کردند. ولی خداوند در آنجا واقعاً به ما کمک کرد. پیروزی ما در حال غفلت عراقی‌ها بود. چون عملیات در سه مرحله انجام شد تا نزدیک خرمشهر رسیدیم و با حمله نهایی خرمشهر را گرفتیم که برای صدام و افراد دیگر قابل باور نبود. چون آنها متکی به زمین خودشان در عراق بودند. جاده داشتند و خیلی آسان از آب عبور می‌کردند.

ولی آنچنان ترس در دلهای آنها افتاده بود که به محض اینکه پیش قراول‌های نیروهای ما از خاکریز گذشتند، مقاومت آنها شکست و نزدیک بیست هزار اسیر و آن همه غنیمت دادند. حقیقتاً مسئله بزرگی بود.

مرحله نهایی جنگ برای چند ساعت بود که آن پیروزی نهایی به آن روشنی به دست آمد. یعنی وقتی که صف اسرا دیده شد، فرماندهان هنری به خرج داده بودند و به یک ردیف اینها را پشت سر هم گذاشتند و چند کیلومتر صف تشکیل داده بودند که از طریق هوا عکسبرداری کرده بودند. حقیقتاً فتح خرمشهر یک نصرت نمایان الهی برای ما بود.

خلاصه آن هم در کلام امام آمد که خرمشهر را خدا آزاد کرد. بهتر از این نمی‌شد که نصرت را دید. همه شما نسبت به تاریخ جنگ آگاه و مطلع هستید و همه چیز را می‌دانید و احتیاج به شرح ما نیست. درد دل‌هایی را که مطرح کردید، قبول دارم. ولی به لطف و عدل خداوند اعتماد داشته باشید که در روحیه شما هست. آن را قوی‌تر نگه دارید و ببینید که ما باز هم آثار شکست باطل را می‌بینیم.

اینها از یک سال قبل از انتخابات نهم، صداوسیما را در اختیار داشتند و الان هفت سال است که مثل عملیات تبلیغ می‌کردیم، برای خودشان تبلیغ می‌کنند، آمار دروغ می‌گویند. مخالفان را بدنام می‌کنند. شما صداوسیما را می‌بینید که چگونه است. این همه روزنامه، سایت و تریبون دارند. می‌خواستند آنچنان به مردم بقبولانند که کانّه اینها فرستاده امام زمان(عج) هستند و آمدند انقلاب را خراب کنند و چیز دیگری جای آن بگذارند. چنین حالتی درست کرده بودند.

رسالت اولی آنها این بود که انقلاب را از نیروهای واقعی و حقیقی خودش خالی کنند و آدم‌های صفر کیلومتر مثل خودشان را بکارند که تا حدودی این کار را کردند. چه کسی فکر می‌کرد که یک دفعه به عنوان جریان انحرافی این‌گونه منفجر شوند؟! همان کسانی که قبلاً آنها را به عنوان معجزه هزاره سوم معرفی می‌کردند، الان به آنها رمّال، جن‌گیر، فرماسون، وابسته به خارج و هر چه را که به زبانتان می‌آید، می‌گویند. ما نه آن موقع این حرف‌ها را می‌زدیم و نه الان. اما آنها این‌گونه هستند. آنها انسان‌هایی هستند که خودشان را خیلی اسلام‌شناس و آیت‌الله معرفی می‌کنند.

مگر در ظرف چند روز چه اتفاقی می‌افتد؟ جز مکر خداوند که می‌فرماید: «مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین» نیست. البته مکر اینها خساراتی به انقلاب وارد کرد، اما مکر خداوند یک دفعه این کار را بر سر متجاوزین می‌آورد.

شما از خبرها اطلاع دارید که چه چیزهایی در موردشان بیرون می‌آید. اینها به امت و نیروهای اصیل انقلاب ظلم کردند و خداوند هم در کمین ظالمان است. «انّ ربّک لبالمرصاد» (سوره فجر، آیه 14). ما این اصل قرآنی را فراموش نمی‌کنیم و حتی اگر در دنیا هم نبینیم، مطمئن هستیم روزی می‌رسد که جزا و عدل الهی خودش را نشان می‌دهد و خداوند هیچ وقت نمی‌گذارد حق مظلومانی از نوع شما ایثارگرانی که هشت سال در اسارت صدامیان بودید و همه عضو خانواده شهید یا جانباز هستید و در سراسر کشور هم کم نیست، پایمال شود.

به هر حال واقعاً به لطف خداوند اتکا داشته باشید.

شرایط دنیا هم معمولاً به گونه‌ای است که امروزه راه برای قبول نظر مردم و به خصوص قشر آگاه و فهیم مردم، بازتر می‌شود. الان شما کشورهایی را می‌بینید که علیه استبداد و استعمار قیام کردند. ما که پیشتاز این قیام در 50 سال پیش بودیم، تعجب می‌کنیم. میدان قاهره چند ماه خالی نمی‌شد. میدان اصلی شهر صنعا در یمن خالی نمی‌شود. الان از جنوب تا شمال و از شرق تا غرب مردم قیام کرده اند. سوریه در التهاب است و مردم در حال جنگ هستند.

در تونس به خاطر یک دانشجوی دست فروشی که گاری میوه یا سبزی او را مأمور واژگون کرد و او خودش را آتش زد، چنان مردم شوریدند که حکومت چند ده ساله اینها را به هم ریختند و هنوز هم در صحنه هستند.

در بحرین شدیدترین ظلم‌ها در جریان است. معلوم است در جایی که هفتاد درصد مردم مظلوم هستند، این وضع دوام نمی‌آورد و دیر یا زود مردم پیروز و ظالمان نابود می‌شوند. هرچند سخت‌تر است، اما مسئله سرانجام به نفع مردم حل می‌شود. در جاهای دیگر هم به تدریج مردم هوشیار و بیدار می‌شوند و حق خودشان را مطالبه می‌کنند. با متجاوزان، انحصارگران و مستبدان برخورد می‌شود.

در دنیا هم با همه ظلمی که هست، پرچم‌هایی وجود دارد که نمی‌توانند آن پرچم‌ها را ندیده بگیرند. بالاخره امروز حقوق بشر در نقطه بالایی در ادبیات بین‌الملل رفته و بیرون آمده است. امروز یک حرکت زشت و ضدحقوق بشری که انجام شود، در دو ساعت بعد همه دنیا باخبر می‌شوند. ولی آن موقع که ما مبارزه می‌کردیم، بدترین جنایات بر سر ما می‌آمد، اما کسی نمی‌فهمید و اسمی از این حرف‌ها نمی‌آمد. فقط خودمان می‌دانستیم و خانواده‌های ما می‌فهمیدند.

الان فضا، فضای دیگری است و روشن شده که عصر، عصر مردم یعنی افکار عمومی است. افکار عمومی باید به میدان بیاید که آمده است و همه کشورهایی که درگیر هستند، به نظر می‌رسد که راهشان را ادامه می‌دهند. البته مثل ما مشکل خواهند داشت. ما هم وقتی انقلاب پیروز شد، در آغاز پس از پیروزی شورش‌های دو سال اول را داشتیم، تجزیه‌طلبی‌های کردستان، ترکمن صحرا، بلوچستان، خوزستان و حتی آذربایجان را داشتیم. بعد کارهای بنی صدر را در کشور داشتیم. کشتارهای منافقین را داشتیم که این همه مردم را ترور کردند.

همه اینها گذشت. جنگ هم تمام شد و بالاخره کشور را تا حدودی ساختیم و زیربناها را آماده کردیم. دوباره یک عده آمدند و میراث‌خوار شدند و به صورتی دیگر کار می‌کنند که اینها هم خودشان را رسوا می‌کنند. برای اینکه «انّ الباطل جو له و انّ الحقّ دوله». آنچه که برای امثال ما و شما مهم است، این است که حق باشیم و به خودمان اجازه ندهیم که متجاوز باشیم و حق دیگران را ضایع کنیم، یا بیش از حق خودمان بخواهیم، یا تملّق بگوییم و چاپلوسی کنیم. نباید این‌گونه نباشیم و باید در مسیر خدا و با اخلاق الهی که به ما داده، زندگی کنیم.

به هر حال حق با کسانی است که با حق باشند، چه در دنیا به دست بیاورند و یا نزد خداوند خواهند گرفت.

اگر راه ما حق باشد، نباید نگران آن در دنیا و در داخل باشیم. من با حماسه‌های مردم جویبار و منطقه خوب آشنا هستم. در جنگ گاهی با فرماندهان لشکر 25 کربلا شوخی می‌کردیم و می‌گفتیم که جویباری‌ها کجا هستند و یا کجا رفتند. البته همه لشکر فداکار و شجاع بود و واقعاً ریسک می‌کرد و متوکّل بر خدا بود.

در مجموع، مجموعه این سالهای مبارزه، پیروزی و سازندگی را که نگاه می‌کنیم، باید از خداوند شاکر باشیم و امیدوار به لطف خداوند باشیم که این کار و حرکتی که به نام اسلام و قرآن آغاز شد و هنوز هم ادامه دارد، انشاءالله به آن هدف نهایی برسد که ما بتوانیم از مکتب اهل بیت(ع) در دنیا الگوی مناسبی برای اداره بشریت ارائه بدهیم.

تا الان که نگذاشتند این کار را بکنیم و الان هم با بازی‌های مسخره اینها مورد تمسخر دنیا قرار گرفتیم. ولی این حق ما نیست. حق ما این است که واقعیت‌ها خودش را نشان بدهد و این کارهای عجیب و غریبی که به نام ایران، و اسلام و امام زمان(عج) می‌کنند و از این مقوله‌های مقدس بخواهند سوءاستفاده کنند، انشاءالله رسوایی آن به دیگران اجازه ندهد که این راه را انتخاب کنند.

باز هم به شما خوش آمد می‌گویم. به دفترم گفتم که به عنوان هدیه به مهمان لوح فشرده‌ای از مجموعه آثار خودم را به هر یک از شما بدهند. استفاده کنید و به یاد ما باشید.

شما را به خدا می‌سپارم و برای دوام توفیقات شما دعا می‌کنم.

والسلام علیکم و رحمه الله