سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از حقوق‌دانان

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از حقوق‌دانان

  • ساختمان قدس
  • دوشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۴

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسلام علی رسول الله و آله
شما بزرگان عرصه حقوق و کسانی که هر کدام از شما در مسئولیتی گره‌ای از زندگی مردم باز می‌کنید، بسیار خوش آمدید. مطالبی که برادرانمان آقای ربیعی، آقای جندقی و دکتر افتخار و آقای کمالی فرمودند، آن مقداری که به من مربوط می‌شد، یک مقدار اسباب شرمندگی من است. من خودم را اینگونه نمی‌بینم و بدون تعارف هم می‌گویم. عقاید شما بخاطر این است که من شناخته شده‌ام و بیشتر معروفم و حسن ظنی به بنده دارید.
البته این حسن ظن سرمایه‌ای برای ماست و با همین سرمایه می‌توان خدمت کرد. از این جهتش قابل قبول است. بالاخره تا کسان دیگری معروف‌تر و آزمایش شوند و بتوانند اعتماد مردم را جلب کنند، یک مقدار وقت لازم است. امروز هم جلب اعتماد عوام و خواص سخت است. خواص همیشه با مطالعه تصمیم می‌گیرند. اما عوام هم به نظر می‌رسد کم کم دارند آگاه می‌شوند و موج آگاهی در مردم، به خصوص جوانان بسیار بسیار جدّی است. دیگر آن تقلید‌های کورکورانه و بله قربان‌گویی‌ها و این طور چیزها از جامعه ما و تا حدودی هم از جامعه جهانی، رخت بربست. همه جا اینطوری است.
این حالت معلول ابزار اطلاع رسانی است که در دنیا خیلی نیرومند و سریع شده است و اطلاعات به صورت انفجار نور همه چشمها را خیره می‌کند و انسانها با زبانها و شیوه‌های مختلف تصویری، صوتی، کتبی و شفاهی مطالب را می‌گیرند. آنقدر هم مرزها بهم ریخته که دیگر مرزبندی نیست. همه چیز حالت شفافیت پیدا می‌کند. این است که باید بگوئیم حقیقتاً دنیا عوض شده و بسرعت در حال تحول است.
مسئله مهم امروز ما و شاید همه کشورها این باشد که باید این مهندسی را خودمان بکنیم. مهندسی تحول، کار آسانی نیست. از پیچیده‌ترین کارهاست که دنیا در حال گذر است.  تاریخ دارد به سرعت ورق می‌خورد. انسان باید آن‌قدر آماده باشد که بتواند این ورقهای تاریخ را بخواند و ورق بعدی را پیش‌بینی کند و برایش برنامه داشته باشد. الان آمادگی برای چنین مسؤولیت بزرگی در بسیاری از کشورها نیست. می‌بینید که الان اگر در کشوری موج نارضاتی پیدا ‌شود، مردم خیلی سریع به خیابانها می‌آیند و به خانه‌هایشان نمی‌روند تا رژیم و سیستم را عوض کنند.
معمولاً از پشت سر هم هدایت می‌شوند. اگر کسانی که سازماندهی مردم را می‌گردانند، قدرت آگاهی کمتری داشته باشند، تأثیر حرفهای آنان کمتر است. از طرف دیگر در شکستن مرزها و شفاف شدن زندگی رفتارهای مستبدانه دیگر زمینه‌ای ندارد. حکومتها الان نمی‌توانند با مردمشان به گونه‌ای برخورد کنند که مثل گذشته صدای هیچ‌کس بلند نشود و هرچه در زندانها، سیاه چالها و در محیط‌های دیگر بگذرد، خودشان تفسیر کنند و خودشان هرجور بخواهند ارائه بدهند. اینطور دیگر نمی‌شود.
جزئیات قضایا رو می‌شود و دنیا هم حساس شد.دنیا دیگربی‌تفاوت نیست. الان سازمانهای بین‌المللی مهمی دست اندرکارند. انسانهای متشخّص، استخوان‌دار، حقوق دان و وارسته در صحنه‌اند که درباره مسائلی که در هر جا اتفاق می‌افتد، اظهار نظر می‌کنند و نظر آنها هم پذیرفته می‌شود.
از طرف دیگر جهانی شدن یک واقعیت طبیعی است. دنیا دارد جهانی می‌شود و این هم باعث شده که مقررات بین‌المللی روز به روز در جهت محدود شدن حاکمیت ملی و تقویت حاکمیت جهانی توسعه پیدا کند. الان مسایل مهمی در اقتصاد، صنعت، انتشار و علوم و فنون داریم. اینها حالت کاملاً جدیدی است. مثل چند روستای کوچک که قبلاً از یکدیگر بی‌اطلاع بودند و الان به هم پیوستند و یک مجموعه را تشکیل دادند و آن مجموعه، غیر از مدیریت روستا، می‌خواهد با یک کدخدای ستمگر مبارزه کند. پس همه این فشارها طبیعی است.
می‌خواهم بگویم دنیا در حال تحول است و ما هم باید خودمان را برای این تحول آماده کنیم. ما در انقلاب اسلامی پیشتاز بودیم. شاید آن روز بدنه مردم درک نکرده بودند، اما امام با هوشیاری، تیزبینی و با چشمی که از ناحیه روحیات عرفانی در اختیارشان بود، افق را می‌دیدند. ایشان خوب درک کردند. موقعی که امام بحث اتکا به مردم را مطرح می‌کردند، می‌گفتند فقط با مردم می‌توان کار کرد. قبل از آن خیلی از این حرفها نبود و معمولاً روی احزاب، گروه‌ها و انجمن‌ها حساب می‌شد. ولی امام از اینها همه گذشتند و مرتب می‌گفتند من با مردم طرفم. در دوران مبارزه که با ایشان صحبت می‌کردیم و از انجمن‌ها، احزاب و گروههای جهادی مارکسیستی و غیر مارکسیستی و مسلحانه می‌گفتیم، ایشان خیلی اهمیت نمی‌دادند و  می‌گفتند اینها کاری از پیش نمی‌برند. جمع‌های کوچکی هستند که دور خودشان می‌چرخند. باید دریای مردم موج بگیرد.
یک‌بار مردم را در 15 خرداد به موج انداختند که رژیم سرکوب کرد و خیلی وحشیانه با قیام مردم برخورد کرد. ایشان را هم به زندان بردند و دیگر نتوانستند هدایت کنند. اگر بیرون بودند، همان امواج متفرقه، 15 خرداد را هدایت می‌کردند. دوباره با مطرح شدن مسئله کاپیتولاسیون شروع و موج دیگری را آغاز کردند که این دفعه عمیق‌تر بود. خودم در آن جریانها خیلی فعال بودم. مرا به تهران فرستادند. دو سه روز اینجا ماندم. از طریق شخصیتهایی که در دستگاهها نفوذ داشتند، مصوبات مجلس و مذاکرات مجلس ملی و سنا و کنوانسیون وین را تهیه کردم و خدمت ایشان بردم. ایشان برنامه وسیعی را شروع کردند. مکاتبه‌ای تهیه شد. نامه‌هایی برای علما و شخصیتهای بلاد فرستادند که یک دفعه از سراسر کشور برای مبارزه با کاپیتولاسیون اقدام کنند.
به محض شروع برقهای اولیه، آمریکا که خودش مسئله کاپیتولاسیون را اداره می‌کرد، متوجه شد. شما حقوقدانها خوب می‌دانید چگونه می‌خواستند ما را وارد عصر خیلی نکبت‌باری کنند. رژیم فهمید و با اولین حرکتی که امام کردند، ایشان را گرفت و تبعید کرد. ایشان موفق نشدند امواج مردمی را به راه بیندازند. روزی که ایشان را تبعید کردند، ما می‌خواستیم در قم موج درست کنیم. ولی از هر کوچه‌ای که می‌خواستیم به خیابان بیائیم، سرکوچه مأمور گذاشته بودند و نتوانستیم خودمان را به خیابان برسانیم. خیلی حساب شده قم را کنترل کرده بودند. آقا مصطفی را هم گرفتند. ایشان در صحن چیزهایی گفته بود.
با مطلبی که اشاره می‌کنم، می‌خواهم بگویم شناخت وضع موجود و پیش‌بینی آینده و مهندسی آینده مسئله‌ای بود که از امام ساخته بود و امام توانستند جامعه را به این سرعت به میدان بیاورند و پیروز کنند. کار خیلی بزرگی بود که آمریکا و رژیم پهلوی را که اختاپوس گونه همه جا را گرفته بودند، به آسانی بکََنند و بیرون ببرند. کار خیلی خیلی بزرگی بود که انجام دادند. این راه را امام برای دنیا باز کردند و موج آن به سرعت دنیا را گرفت. تا اقصی نقاط شرق و غرب آثار هوشیاری مردم را می‌دیدیم. این بار استکبار آماده و مهیا بود و توانست جلوگیری کند. ولی باز حرکت آغاز شد. الآن موج بیداری و آگاهی مردمی با ابزار اطلاع‌رسانی کافی، دوطرفه است. آنها این ابزار را خلق کردند برای اینکه بتوانند ما را با سیستم‌های فرهنگی تسخیر کنند، اما ملّت‌های هوشیار از همین ابزار می‌توانند موج را برگردانند و فرهنگ خودشان را به دنیا عرضه کنند.
نمونه خوبش این است که لشکرکشی به عراق که فکر می‌شد منطقه را تصرف خواهند کرد، بی‌نتیجه ماند. خیلی‌ها  اینطور فکر می‌کردند و خودمان نگران بودیم. البته تجزیه و تحلیل ما چیز دیگری بود. ولی جای نگرانی بود و هنوز هم هست. این نیست که تمام شده باشد. اینها آمدند که در منطقه خیمه بزنند و بمانند و منطقه را تحت سلطه دربیاورند. بخصوص برای ذخایر نفت که حیاتی‌ترین نیاز آینده بشر است. هیچ کس نمی‌تواند منکر شود که انرژی برای خیلی از مسایل تعیین کننده است. آن‌قدر مسئله انرژی لب به لب شده که نمی‌توان ذخیره داشت یا مدتی صبر کرد. نمی‌توان به سرعت انرژی را زیاد کرد که با عرضه زیاد، بازار را تحت تأثیر قرار داد و نمی‌توان مصرف را کنترل کرد.
اگر بخواهیم مصرف را کنترل کنیم، جامعه خاموش می‌شود و موتور از حرکت می‌افتد. اگر بخواهیم ذخیره کنیم، برای ذخیره‌سازی باید هزینه بالایی بپردازیم وخودش باعث گرانی می‌شود. ناچارند با همین عرضه و تقاضای شبیه به هم کارشان را ادامه بدهند. این حالت همیشه شکننده است. کافی است که کشوری از مدار تولید بیرون برود یا حادثه‌ای پیش بیاید و جایی را کنترل کنند که دنیا دچار کمبود می‌شود و کمبود هم همراه با بحران است. اگر دو میلیون بشکه نفت از مدار بیرون رود، فردا 10 دلار گران می‌شود و این یعنی بحران.
بنابراین دنیا واقعاً الآن وابستة به انرژی است. انرژی هم واقعاً بسته به منطقه ماست. ایران واقعاً در جایی واقع شده که روی گنج انرژی نشسته است. از دو طرف می‌تواند شاخکهای این غول را بگیرد و مواظبت، کنترل، هدایت و کم و زیاد کند. طبیعی است که به ایران توجه زیادی دارند. طبیعی است که روی ایران محاسبات ویژه‌ای باز کنند. ابتدا ترسیدند که وارد ایران شوند. گفتند از طریق عراق، افغانستان، شمال و جنوب محاصره می‌کنیم. آمدند، اما محاصره شدند. تعبیر محاصره شاید از لحاظ فیزیکی درست نباشد، ولی حقیقتاً آمریکا الآن در منطقه محاصره است و واقعاً مشکل دارد. روزانه باید هزینه‌های زیاد جانی، مالی و آبرویی مصرف کند تا بتواند آبرومند از عراق فرار کند. نه اینکه بماند. ماندن در عراق دیگر خیلی معنا ندارد.
دیدید الان که هست و 36 کشور هم آنجا نیرو دارند، می‌خواست مجلس فرمایشی درست کند که نشد. واقعاً مردم عراق در حالت جنگ و اشغال، مجلسی تشکیل دادند که آمریکائیها قبول ندارند و خود مردم قبول دارند. سالخورده‌های جلسه یادشان هست که وقتی ایران اشغال شد، مردم ساکت شدند. اشغال هم که مثل اشغال عراق نبود. چند سرباز آورده که در گوشه و کنار ایستاده بودند و یک کشتی جنگی لب ساحل بود. همان کافی بود که همه آرام بگیرند و هر که را آمریکا یا آن موقع انگلیس، روسیه و دیگران می‌خواستند، می‌آوردند. می‌توانستند دولت بیاورند، دولت ببرند، مجلس بیاورند، ببرند، مجلس تعطیل کنند.
ولی الآن در عراق همه جا هستند. هواپیماها و هلیکوپترهایشان را پرواز می‌دهند. زندانها را پر کردند و به خانه‌های مردم می‌ریزند و می‌شکنند و مردم را اذیت می‌کنند. ولی این مردم با پیشتازی روحانیت ایستادند. واقعا‌ً آیت‌الله سیستانی در این ماجرا مردانگی کردند و بیش از شجاعت، تدبیر نشان دادند. تدبیر در آنجا مهم است. با حضور آمریکایی‌ها انتخابات کردند و نماینده‌های واقعی مردم را به مجلس فرستادند. می‌خواستند دولت را بر ایشان تحمیل کنند، قبول نکردند. جز یکی دو وزیر، بقیه وزرا را از بین همان کسانی که می‌خواستند، انتخاب کردند و هم می‌خواهند قانون اساسی خود را بنویسند. مشکلاتی دارند، ولی می‌نویسند و خواهند نوشت. بعد هم دولت و مجلس مستقلی را تشکیل می‌دهند. شک نکنید که آمریکا نمی‌خواست این‌گونه شود. او فکر می‌کرد می‌آید و می‌ماند. دولت و مجلس دست نشانده‌ای درست می‌کند و از آنجا کارهایش را ادامه می‌دهد.
اخیراً آقای بوش گفت: «تجربه‌ای که عراق به ما آموخت این بود که لشگرکشی آسان است، ولی اهداف لشگرکشی سخت است و به آسانی بدست نمی‌آید.» این صریح‌ترین اعتراف رئیس جمهور یک کشور بزرگ است. معنایش پشیمانی از لشگرکشی است. همه اعتراف می‌کنند و بعضی‌ها می‌گویند اگر زودتر به ایران رفته بودیم، شاید حل می‌شد. برای اینکه تحلیل می‌کنند که ایران از خانه خود در عراق و افغانستان تأثیر می‌گذارد و جلوی کار ما را می‌گیرد.
راست هم می‌گویند. اگر هم نکردیم، نخواستیم، آنجایی که خواستیم، کردیم. یعنی کاری است که می‌شود. بعضی‌ها آقای بوش را در همین مصاحبه‌هایی که ‌شد، صریحاً متهم کردند و گفتند: «ناظران سیاسی بین‌المللی اینگونه می‌فهمند که شما دارید به عنوان مزدور ایران در منطقه کار می‌کنید. الحق در عراق کاری کردید که مشکلات ایران حل شد. طالبان را برداشتید، صدام را برداشتید، منافقین را مهار کردید و بدتر از همه ملّت ایران و عراق را بهم نزدیک کردید که همه تلاشها این بود که این دو ملّت به هم نپیوندند.» استراتژی غرب از آن موقعی که عراق را اشغال کردند، این بود که ملّت عراق که اکثریت آن شیعه است، با ملّت ایران که اکثریت شیعه است، به هم وصل نشوند. اگر متحد شوند، قدرتی خلق می‌کنند که دیگر در منطقه همتا ندارند. بخصوص که عراق و ایران روی اقیانوس انرژی نشستند و هرچه حفر می‌کنند، در هر گوشه‌ای دوباره معدن جدیدی کشف می‌شود. بی‌انتهاست. به لایه‌ای می‌رسند و 500 متر پائین‌تر می‌روند و به لایه دیگری می‌رسند. در همین پارس جنوبی اوّل هیچ‌کس فکر نمی‌کرد که گاز دارد. دو سه لایه پایین رفتند و دیدند یک اقیانوس گاز وجود دارد. در بقیه جاها هم همینطور است. در اطراف بین اهواز و خرمشهر همین مسئله است. یک لایه عظیم با عراق مشترک است. اینجا خیلی مهمّ است. حتماً این شکار، آمریکایی‌های حریص را تشویق می‌کند که بیایند و آمدند. ولی من مطمئنم حالا که آمد، فهمید راه کار این نیست. اگر بخواهند امنیت انرژی تأمین شود، باید ملّتهای منطقه بخواهند.
همین جا می‌خواهم برای شما حقوقدانان بزرگوار و دوستان خوب بگویم که این دورة جدید که شروع شده و ما داریم در آن وارد می‌شویم، باید مهندسی دیگری در جامعه‌ داشته باشیم. این دفعه مردم باسوادند، دانا هستند، با حقوقشان آشنا هستند. این بار حقوقدانان می‌توانند نقش بسیار بسیار مهمّی در مسائل داخلی و بین‌المللی بین دولت و ملت داشته باشند.
اگر در رابطه با شرکتها و تبادل مسائل فراوان بخش خصوصی فعال شود، عرصه جدید حقوقی باز می‌شود که همه شرکتهای کوچک و بزرگ نیاز به شما دارند و باید حضور داشته باشید. مدافعات، مرافعات، حل خصومتها و فصل دعاوی آن‌قدر پیچیده است که دیگر با قوانین داخلی و بین‌المللی برای قضات و شکات آسان نیست که مسائل را به این زودی حل کنند. به کارشناسان نیرومندی در همه زمینه‌ها نیاز داریم تا وارد شوند. فضا هم آزاد خواهد بود و جای کار خواهد بود.
از پیشنهادی که کردید، استقبال می‌کنم. اگر من رئیس‌جمهور شدم، از مجموعه شما، جمع کوچکی انتخاب شود که با دولت ارتباط داشته باشد و در مسائل به دولت کمک کند. دولت هم کمک کند که سیستم حقوقی درست عمل کند.
در بخش حقوقی و مسائل حل و فصل دعاوی حرفهای زیادی در ابعاد داخلی و بین‌المللی داریم انشاءالله چنین مجموعه‌ای به وجود بیاید. بنده هم در این شرایط با احساس مسئولیت خود را برای مهندسی اداره کشور و مسائل بین‌المللی عرضه کردم و نتیجه به اراده خداوند و خواست مردم بستگی دارد. بیشتر از این وقت شما را نمی‌گیرم و این بحث را برای زمانی دیگر می‌گذارم.
○ درخصوص شایعات مطالبی بفرمایید.
● انشاءالله بعداً بیشتر حرف می‌زنم. تا الان نیازی نمی‌دیدم که دفاع کنم. ولی این دفعه موج ناجوانمردی بالا گرفته است. چون دیدم دهها میلیارد تومان پول بیت‌المال را خرج و شبکه عظیمی درست کردند. در سراسر کشور کار می‌کنند. سکوت مرضی خداوند نباشد، چند جمله‌ای گفتم و اگر روزی قرار شد بگویم، خیلی حرفها هست که بگویم.
والسّلام علیکم و رحمه‌‌الله