سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از تولیدگرایان
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسولالله و آله
خیلی خوش آمدید. حرفهایی را که آقایان زدند، قبول دارم، چون در جهتی است که ذات هویت فکری من از اول یعنی از پیش از انقلاب همین بوده است.
به یاد دارم وقتی در شورای انقلاب بودیم، به من سوء قصد شد و مدتی در بیمارستان بودم و دوره نقاهت را میگذراندم و زمانی که برگشتم، دیدم آقایان شورای انقلاب، گروههای کارهای بزرگ کشور، شرکتها و کارخانهها را لیست کرده و تصویب کرده بودند که روی اینها مدیریت دولتی بگذارند. اگر آن موقع بودم نمیگذاشتم این اتفاق بیفتد. ولی در غیاب من این اتفاق افتاد. وقتی آمدم، گفتم ما الان دولتی نداریم که بخواهد اداره کند. حالا اگر هم هست، باید از بخش خصوصی کسانی را بیاوریم تا خودشان مشکلات را حل کنند.
من اینگونه فکر میکردم. زمان جنگ نمیشد کار زیادی کرد، به خاطر اینکه چیز روشنی در اختیار ما نبود، بعد از جنگ هم بالافاصله شروع کردیم، یعنی پیش از پایان جنگ مقدمات را فراهم کردیم و بعد هم سیاست تعدیل را اعلام کردیم و روی آن ایستادیم.
اواخر برنامه دوم، وقتی که اشتباهی از بانک مرکزی رخ داد، وقتی که قیمت ارز را مشخص کردیم، قبل از آن باید درکشور کالا داشته باشیم، ما بتدریج یارانهها را حذف میکردیم، آقایان چیزی که خودشان میآورند بایست به بخش خصوصی واگذار کنند. این زمینهای شد تا شوک وارد شود و تورم چند ماهی روی پنجاه درصد رفت. آن موقع ناچاراً ما بایست کار دیگری میکردیم، ترمزی زدیم، ولی دوباره راه افتاد. چند ماه بعد تورم پایین آمد. این جزء عقاید ثابت ماست.
در مجمع، همه چیزهایی را که الان میخواهید، انجام دادیم؛ متأسفانه گرفتار دولتی شدیم که ضد آن عمل میکند. دستگاههای اجرایی ما میگویند قبول داریم، ولی عمل نمیکنند. بالاخره ابلاغ رهبری است و آنها هم رهبری را قبول دارند، ولی عمل نمیشود.
خیلی روشن است؛ ما هدفی را که برای بیست سال آینده در نظر گرفتیم، با تعداد بیست و هشت یا سی کشور در منطقه مقایسه کردیم و با توجه به آن چشمانداز، در بیست سال آینده ما باید از آنها جلوتر باشیم. شاخصهایی را هم تعیین کردیم، ده ، بیست تا سی شاخص است که باید به نفع ما باشد و ما در جلوی آنها قرار بگیریم.
الان که مراجعه میکنم و شاخصها را میبینم و با آن کشورها مقایسه میکنم، در این دو سالی که چشمانداز رسمیت پیدا کرده، به جای اینکه دو سال جلوتر برویم، دوسال عقبتر رفتهایم. دو سه مورد را میگویم مثلاً رشد تولید ناخالص ملی که بنا بود هشت و نیم درصد باشد. اگر اینطور نباشد، بین این کشورها اول نمیشویم. الان که آن را با پارسال مقایسه میکنیم و در این چندماهی از امسال گذشته، کمتر از پارسال شده، یعنی پارسال اگر شش و نیم درصد بود، امسال پنج درصد شده است و این برعکس است. یعنی ما باید از شش و نیم پارسال به هفت، هفت و نیم و یا هشت میرسیدیم. معدل بیست سال ما باید هشت باشد. این وضع یعنی عقبگرد.
مسأله نفت را آقایان مطرح کردند و گفتند که نمیگذارند، ما این را تشخیص دادیم که گفتیم ظرف ده سال آینده متکی به نفت نباشیم، سالی ده درصد باشد. ولی در این دو، سه سال شاید بیشتر از پنجاه درصد به نفت متکی بودیم.
ایشان از بودجه متورم جاری امسال گفتند. چهل و هشت درصد به طور رسمی به بودجه جاری ما اضافه شد. یعنی با مقداری که در آخر پارسال گرفتند و بودجهای که امسال نوشتند، رشد چهل و هشت درصدی بودجه جاری را داشتیم که البته چسبنده هم هست. اگر بودجه جاری بالا رفت، دیگر نمیتوانیم آن را پایین بیاوریم، در بودجههای عمرانی، طرحها را حذف میکنند و یا دیرتر انجام میدهند و میشود آن را جبران کرد و شوک وارد نمیکند. اما در بودجه جاری یکباره رشد چهل و هشت درصدی و به علاوه غیر از خرجهایی است که در وسط سال اضافه میشود، خرجی که در اول سال اضافه شد، چهل و هشت درصد بود؛ این مصیبت است.
اگر اینطور پیش برویم، دیگر نمیتوانیم بودجه ببندیم، یعنی در یکی دو سال آینده، با همین درآمد نمیتوانیم بودجه را متعادل کنیم و به مجلس بدهیم.
در بحثی که گفتید دولت باید مدیریت بشود، ما همین الان بحث سیاستهای کلی مدیریت نظام را داریم و این انقلابی است که در وضع موجود در حال اتفاق افتادن است. ما آن را به سه بخش تقسیم کردیم. یک بخش از وظایف دولت، حکومت است نه نظام. گفتیم در این بخش چه چیزهای معدود است. تصدی آن هم به عهده نظام است. اما از بخش خصوصی پشتیبانی و با آن مشورت هم میکند.
در بخش دوم آن، که چیزهایی مهمی است، اجازه مشارکت دادیم، یعنی گفتیم دولت مسئول است اما باید با مشارکت وظایف خود را انجام بدهد. در بخش سوم گفتیم که باقیمانده آن هم باید واگذار شود. این برای مصوبه قبلی است، ما قبلاً تصویب کردیم که دولت ظرف پنج سال، کارهای جدید وعمرانی و طرحهای جدید را شروع نکند و به بخش خصوصی بدهد. طبق سیاستهای نظام، دولت سالی بیست درصد باید از سرمایهگذاری در کشور به این صورتی که الان طرحها را اداره میکند، نیروگاه، پالایشگاه، اتوبان، بندر، حمل و نقل و همه اینها را باید به بخش خصوصی واگذار کند. برعکس شد، یعنی در این دو سال به خاطر شرایط سیاسی، حتی اگر آنها بخواهند، بخش خصوصی اصلاً جلو نیامده و نمیآید.
همه دست روی دست گذشتهاند تا ببینند پرونده هستهای چه میشود. بقیه مسائل چه میشود. سیاست دولت چیست؟ اصل 44 کار سختی بود. شما که میدانید در طول این دوره بیست و چند ساله به اصل چهل و چهار مانند آیه وحی آسمانی نگاه میکردیم. کسی جرأت نمیکرد نگاه چپ به آن بکند، در آن زمانها تکفیر میشد. برنامهریزی شد و ما این اصل را اصلاح کردیم، ولی در اجرا دارد همان اتفاق میافتد.
ما الان همایش اجرای اصل و چهل و چهار داریم که مجمع میخواهد آن را برگزار کند. با گروه علمی که داریم بحث میکنیم، میگویند با کارهایی که دولت میکند، اصلاً بخش خصوصی جلو نمیآید. ما با اتاق بازرگانی صحبت کردیم، آنها میگویند ما به جای اینکه چیزهایی دولتی را با شرایطی که درست کردند، بگیریم، نیروگاه نمیخریم، بلکه میسازیم، یعنی اگر بخواهیم شرکتها را تحویل بگیریم، شرکتهای دولتی را تحویل نمیگیریم. ما به این هم قانع هستیم، یعنی دولت شرایطی فراهم آورد که کسانی که میخواهند خصوصیسازی کنند، خودشان بسازند و به شکل دیگری با سرمایه کار میکنند. حتی این هم هنوز در حد حرف است. الان تقریباً هفت ماه است که اینها تصمیم گرفتند و کنسرسیومی را با یک میلیارد دلار سرمایه تشکیل دادند. پریروز که پرسیدم، گفتند ما گرفتار مقرراتی شدیم که وضع کردند و محدودیتهایی ایجاد کردند و نمیتوانیم یک میلیارد را بگذرانیم. فکر میکنم همینطور است.
اگر اصرار داشتم که مشکلاتتان را بگویید تا از زبان شما بشنوم و بگویم، به این دلیل بود. الان خوشبختانه تفکر خصوصیسازی و کم کردن حجم دولت، از سطح رهبری تا همه مثل دانشگاهیان، مدیران و تقریباً پذیرفته شده و این اتفاق افتاده است و دارد به فرهنگ تبدیل میشود. فکر میکنم دیگر این موج برنمیگردد، گرچه بعضیها میخواهند آن را برگردانند، ولی دیگر برنمیگردد. چیزی که مهم است، این است که ما در عمل چگونه این تفکرات جدید را پیاده کنیم. این دردست دولت است.
ولی فعلاً دولت دچار شعار شد. چون دولت باید کمتر از همه شعار بدهد. در گذشته مجلس یا قوه قضاییه و نهادها شعار میدادند، دولت سعی میکرد، فضا را تعدیل کند، ناچار بود با خارج کار کند و سیاست خارجی و اقتصادی را دولت تعدیل میکرد. لایحههای آزادسازی را بیشتر دولت میآورد و حمایت میکرد و مجلس در این قضایا معمولاً مقاومت میکرد. حالا برعکس شده است. یعنی کسانی که نیاز به روان شدن کار دارند، آنها میخواهند شعاری عمل کنند و این خیلی سنگین است.
درست است که عقیده دیگران خلاف آن است، ولی وقتی که مجموعه دولت و صدا و سیما میخواهند شعاری عمل کنند، فضا را برای کسانی که قدرت ویژهای ندارند، تنگ میکنند.
ما در مجمع وظیفه نظارتی داریم و این وظیفه ایجاب میکند که جلوی این زاویههای انحرافی را بگیریم، ولی در قانون اساسی نظارت برعهده مقام معظم رهبری است و در قانون اساسی گفته شده تعیین سیاستهای کلی و نظارت بر اجرای سیاست کلی برعهده رهبر است. ایشان این مسئولیت را به ما واگذار کردند و خود ایشان میگویند الان کمی صبر کنید. بالاخره اینها شعارهایی دادند و مردم برای این شعارها آمدند تا ببینیم چه میکنند. یعنی وقتی که شرایط اینگونه است که ایشان هم که وظیفه نظارتی برعهدهشان است، قدری ملاحظه دارند، جلوی چنین موجی را شاید به این آسانی نتوان گرفت و خراب میشود و اشکالات به وجود میآید.
فکر میکنم الان و در این مدت یک مقدار واقعیتها روشن شد. وعده بردن نفت سر سفره مردم داده بود، ولی الان مردم در زندگی مشکلات بیشتری احساس میکنند. مخصوصاً گرانیها بیشتر در چند قلم کالاهای ضروری مردم مثل گوشت، لبنیات، سبزیجات و میوهجات و دارو و درمان است که نمیتوانند اینها را از سفره بیرون کنند. آهن همگران شود، برای مسکن مشکل درست میکند و سیمان هم جای دیگری مشکل درست میکند. اینها واقعاً در سفره مردم احساس میشود.
کم کم واقعیتهایی باید روشن شود که قسمتی از آن روشن شده و قسمت دیگر آن هم روشن میشود ولی من میگویم که این تفکر را حفظ و ترویج کنید، بیشتر به حالت اجرایی آن فکر کنید، زمینه قانون اساسی، سیاستهای کلی و برنامهریزی ما فراهم است، افکار عمومی هم هست. قشر دانشگاهی، مدیران و فرهیختگان کشور، راه را دیدهاند. در کنار اینها مسائل سیاست خارجی ماست.
بالاخره همانطور که بعضی آقایان گفتند، الان مسأله مهم صادرات ماست. صنعت ما الان بیش از ظرفیت داخلی ما قدرت تولید دارد. حتماً باید با بازارهای جهانی همکاری کنیم. در این بازارها را با کارهایی که میکنیم، بر روی خودمان میبندیم. به علاوه قدرت رقابت ما هم بسته میشود. اگر هم باز کنند، با این وضع نمیتوانیم رقابت کنیم. تولیدگر ما با تولیدگر چین به این آسانیها در این میدان نمیتواند رقابت کند. لذا واقعاً باید به عنوان یک مجموعه عمل کنیم. ما این مجموعه را در مصوبات مجمع آوردیم و این هم قدرت قانونی دارد یعنی اگر ملاحظات رهبری نباشد، میتوانیم وقتی که بودجه را به مجلس میآورند، بایستیم و بگوییم که این بودجه با آن مصوبه ما ناسازگار است و آن را اصلاح کنید. این کار را پارسال در متمم بودجه میخواستیم انجام بدهیم، همان موقع بود که آقا به ما گفتند کمی صبر کنید. حق ایشان بود که نظارت کنند، وقتی ایشان این را گفتند و ما هم گفتیم فعلاً اینکار را نمیکنیم. الان بحث هست که در بودجهای که امسال میآورند، این وظیفه را اجرا کنیم و اگر بخواهیم اجرا کنیم، مطمئنم که شوک تبلیغاتی و سیاسی به دنبال خواهد آمد. همان بلندگوهای شعاری خواهند گفت که نمیگذارند برنامهها اداره و اجرا شود. این اتفاقات ممکن بیفتد، ولی من فکر میکنم ما از این حد گذشتیم و به جایی رسیدیم که بعضی ملاحظات برای کار مناسب نیست. تحقیقاً باید ایستاد.
درباره بقیه صحبتها که حق هم بود، محور را سیاستهای کلی قرار بدهید، اصل 44 باید اجرا شود، سند چشمانداز باید اصلاح شود، ما باید الان سال به سال جلو برویم، باید وابستگی خود را از نفت کم کنیم، دولت را باید هرسال کوچکتر کنیم. کارهایی که بخش خصوصی از عهده آن برمیآید، باید به عهده این بخش بگذاریم. به دولت بودجه ندهیم برای اینکه اینها را اجرا کند و بگوییم این بوجه را به وام تبدیل کن، بانکها به کسانی بدهند که میخواهند اینکار را انجام دهند. آنها خودشان هم آورده خواهند داشت، ما اگر مثلاً صد میلیون دلار بدهیم، آنها دویست میلیون دلار از جاهای دیگر میآورند و چند برابر میشود. الان راهکارها روشن است
○خیلی متشکرم. این حرفها برای دلهای پردرد دوستان و بحث ملت بود. ما مطرح نیستم، ما برای بحث سیاسی به اینجا نیامدیم، اما من را از طرف خودم و دوستان اعلام آمادگی میکنم. درباره بحث نظارت خواهش میکنم نظارت طوری باشد که نوش دارو بعد از مرگ سهراب نباشد.
● من به شما گفتم که بالاخره نظارت متعلق به رهبری است. ما نمیتوانیم روی دست ایشان بلند شویم.
○متوجه هستیم. یک مسأله دیگر که عوامانه است، ما بچه جنوب شهر مشهد هستیم. اخیراً گروهی به آنجا رفته بودند و مسجدی داریم که برای شوراها تبلیغات کنند که اوضاع بسیار بد است و مردم دلسردند. بچههای مسجد گفته بودند ما در زمان آقای هاشمی مرغ میخوردیم، در زمان آقای خاتمی پای مرغ گیرمان میآمد، اما الان تخممرغ هم گیرمان نمیآمد. این نمادی از اقتصاد و وضعیت بد کشور و مردم است.
● موفق باشید.