بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
خیلی خوش آمدید. با بسیاری از چهرههایی که در این جمع هستند، سابقه همکاری داریم و آنها را به اسم میشناسم. فکر میکنم یکی از مجموعههای خوب هستید که ما این روزها با شما صحبت میکنیم. از حضور شما در اینجا تشکر میکنم. شما دو موضوع را مطرح کردید که یکی شمال، بخصوص مازندران و گلههایی که مطرح کردید و دیگری بحث ریاست جمهوری است.
این دو موضوع را به هم وصل کردید و فرض شما بر این است که من رئیس جمهور میشوم و شما مطالباتتان را مطرح میکنید. اگر اینجوری شد که موفق شدیم، آنوقت بحثهای شما با بنده جدّی است و من مسئول خواهم بود و باید درست جواب دهم. اگر هم نبودم و در همین سمت که هستم، میتوانم کمک، نظارت و توصیه کنم.
فکر میکنم با دو کاری که باید انجام شود، سه استان شمالی میتوانند آینده بسیار خوبی برای خودشانبوجود آورند. شما هممخاطبان خوبیهستید که بعضی از شما جزء تصمیمگیران هستید و برخی از شما هم دستی در کار دارید.
در چشمانداز بهگونهای دیدیم که در بیست سال آینده از این نوع بحثها و گلهها نخواهد بود. در این فاصله که به چند استان رفتم، به مدیران آنجا پیشنهاد خاصی داشتم. ما آمایش سرزمینی را تصویب کردیم که در آنجا نگاه ویژهای به شمال کشور کردیم. هنوز به مجمع نیامد. پیشنهاد میکنم شما آرزوهای خود را برای سه استان شمالی مشخص کنید که در بیست سال آینده مایلید به کجا برسید. در بخش صنعت، کشاورزی، صنایع جنبی، صنایع پیشرفته، مسائل ساحلی و توریسم مشخص کنید. دریای خزر مسأله خاصی دارد. اگر ما موفق شویم مسأله نفت آنجا را به گونه درستی تنظیم کنیم، تحول عمدهای ایجاد خواهد شد.
اگر کریدور شمال و جنوب بهگونهای که طراحی شده، فعال شود، شرایط جدیدی پیش خواهد آمد. لذا شما اول آرزویتان را معلوم و آن را ترسیم کنید و منابع و امکانات موجود استان را مشخص کنید که میتوان از آن استفاده کرد. چه توقعی از منابع ملی دارید که باید به کمک شما بیاید؟ این را به همه استانها میگوییم که باید این کارها را انجام دهند. خودشان و مدیران آنجا نظرات خودشان را بدهند و بعد ما این نظرات را تلفیق کنیم و برای انجام کارها تصمیم بگیریم. برای استان شما خیلی خوشبین هستم و اگر به جای شما بودم، اینقدر روضه استان را نمیخواندم. میدانم که شما برای توسعه پایدار خیلی استعداد و زمینه دارید که در جاهای دیگر نیست. من دو سه طرح خیلی بزرگ داشتم که نیمه راه هست و باید انجام شود. اگر تا بحال خودم بودم، این طرحها را به جایی میرساندم. اگر روزی تقدیر این بود که مسئول باشم، تحقیقاً آنها را دنبال میکنم و فکر میکنم ناچاریم که دراستان شما این طرحها را دنبال کنیم.
بالاخره برای جلب توریسم باید تحول عمدهای در استانها بوجود آوریم. دو کار در نظرم بود که هیچکس تا بحال نتوانسته آنها را رد کند. یکی ایجاد بزرگراه ساحلی با شیوهای که در اروپا ساختند، بود که آقای ترکان 8 کیلومتر آن را در رامسر شروع کردند و بعد از آن متروک شد. بنظرم اگر این اتوبان ساحلی در استان شما ساخته شود، ساحل شما آزاد خواهد شد و اتوبان خیلی کارایی خواهد داشت. کاری که عملی است.
مسأله دوم که خیلی روی آن بحث کردم، کانال سراسری استان است که از آستارا تا گنبد خواهد بود و اتوبانی که دو طرف آن باید ایجاد شود. فکر میکنم برای صدها سال از جهات مختلف منطقه شما را بیمه میکند. شما کمبود آب ندارید و سدها از وجود خشکسالی و سیل جلوگیری میکنند. ولی اگر این کانال ایجاد شود، به استان گلستان آب میرسد و شما هم در طول سال برای تمام بخشها آب کنترل شده دارید و برای چند محصول هم آب دارید و برای رودخانههای شما هم که محیط زیست آن حفظ شود، کار محاسبهشدهای است. وقتی یک اتوبان زیبا که وسط آن کانال آب و دو طرف آن جاده باشد، داشته باشید، هرچه بخواهید توریسم جذب میکنید و تأسیسات میسازید. همه امکانات مرکز را در آنجا جمع میکند. دو تا سه میلیارد آب اضافی خواهید داشت که در اختیار شماست و میتوانید استفادههای دیگری بکنید. در کشور ما خیلی جاها آب ندارد و اگر این اتفاق در شمال بیفتد، صنایع آب بر به آنجا منتقل خواهد شد و توریسم در آنجا معنای دیگری پیدا میکند.
راههای دسترسی هم باید جدّی گرفته شود، جاده هراز، فیروزکوه، جاده رشت و راهآهن اینها را به هم وصل میکند. بنادر چند منظوره را که طراحی کردیم، الان ساخته شده و کشتیسازی خیلی خوبی در آنجا شکل گرفته است که در آینده وضع بهتری خواهید داشت. میتوان کارهای بزرگی را در این استان انجام داد. صنایع جنبی که متعلق به جنگل، محصولات کشاورزی و دریایی است و مسأله IT و صنایع خاص به خود شما برمیگردد. لذا شما که اهل نظر هستید و انواع اطلاعات را دارید، طرحهای خودتان را ارائه دهید تا هرکس که رئیس جمهور شد، ببیند امکانات و نیروی انسانی هست. در ان صورت این کار را میکند.
در مورد ریاست جمهوری من یک اصل را برای خودم تعریف کردم که در حیات خودمان شاهد ریلگذاری در حرکت منظم انقلاب برای مدیریت کلان باشیم که به ما متعلق نباشد. خیلی دلسوزی میکنیم این کار بشود که تا بحال نشده است و هرچه به انتخابات نزدیک میشویم، بیشتر دلم میسوزد. هنوز نمیبینم دراین انتخاباتبدون حضورمن یک رئیسجمهور نیرومند که بتواند کشور را سامان دهد، درآید. این به معنی این نیست که افرادی که هستند آدمهای لایقی نیستند. مردم باید رأی دهند. ممکن است ما بهترین فرد را معرفی کنیم، ولی مردم آشنا نباشند. هنوز انتظار دارم که در این چند روز باقیمانده کسانی بیایند و بتوانند با رأی خوب مردم، رئیس جمهور شوند و ما هم از آنها حمایت خواهیم کرد. ولی امیدم کم شده است. البته امیدوارم خداوند در امیدهایی که داشتیم، ما را مأیوس نکند. اگر دیدیم که نمیشود، مطمئن باشید که ما هستیم. ولی بدانید که مصلحت مملکت و انقلابتان این است که به کس دیگری برسیم. من الان هیچ فردی را تعیین نمیکنم و هیچ فردی را هم رد نمیکنم. این مردم هستند که باید تصمیم خودشان را بگیرند. ولی اگر نشد، ناچارم که بیایم. من آمادگی روحی دارم و مشکل ندارم و یک هفته صبر کردن خیلی سخت نیست و افتخار میکنم در خدمت مردم، انقلاب و کشور باشم. خداوند سایه رهبری را از سر ما کم نکند. در مورد خاتمه جنگ هم ما به جایی رسیده بودیم که دیگر ادامه جنگ امکان نداشت. اگر آنچه که در حلبچه اتفاق افتاد، در تهران و یا یکی از شهرهای بزرگ کشور اتفاق میافتاد که بعید نبود اتفاق بیفتد، چکار میتوانستیم بکنیم؟ دنیا همه به صدام این مجوّز را داده بود. بهرحال شما نخواهید دید که روزی مملکت به من نیاز داشته باشد و من کوتاهی کنم.
والسّلام علیکم و رحمه الله