بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسّلام علی رسول الله و آله
وقتی شما را میبینیم، خوشحال میشویم. التهابی که برای بهتر کردن شرایط کشور شما را دور هم جمع کرده است، جای تقدیر دارد. البته تاریخ معمولاً به خصوص در قرون اخیر سیر تکاملی دارد. گرچه مثل تپه و ماهور بالا و پایین میرود، اما نهایتاً به طرف قله حرکت میکند. ما تردیدی نداریم که انقلابمان با کمی انحراف و یا زاویههای جدید مواجه شود، اما سیر عمومی انقلاب به طرف اهداف انقلاب خواهد بود.
وظایف ما به عنوان انسانهای مسلمان این است که پاسداری کنیم و آن را به حال طبیعی خود نگذاریم.
انسانها مختارند، تصمیم گیرند و تکلیف دارند. چه در زندان و چه در بیرون همیشه بحثی با مارکسیستها داشتیم. آنها جبر تاریخ را میدیدند و ما نقش انسان را در حرکت طبیعی تاریخ مهم میدیدیم. این یک نظریه اسلامی است. ما به خاطر حق انتخابی که خداوند به ما داده و درک وعقلی که به ما داده و هدایتی که با کتاب آسمانی به ما شده، موظفیم از مسیر حرکت جامعه به طرف بهتر شدن حراست کنیم. شرایط امروز هم از جهت آگاهی و دانش اعضای جامعه ما و همه جوامع بشری خیلی مناسبتر است.
ما به خاطر ویژگیهایی که در ایران میدیدیم و خیلی هم در تدوین سند چشمانداز 20 ساله مطالعه کردیم، ایران را لایق آن دیدیم که در 28 کشور هدف اول باشد. این یک شعار و فقط یک آرزو نیست، یک بررسی و استنتاج از شرایط و قبل از همه انسانها، یعنی ایرانیهاست. با استعداد، با ویژگیهای ژنتیکی که تمدنی بسیار طولانی با ایرانیهاست، با مکتب اسلام، آن هم اساس اسلام که ولایت و امامت است، یعنی مکتب اهل بیت و کتاب قرآن که واقعاً سند بینظیر، آسمانی، ماندنی و دست نخورده در تمام تاریخ است و انصافاً کلمات و حروفش با تدبیر الهی به بهترین وجه برای رشد انسانها انتخاب شده و جایی مثل ایران با همه منابع طبیعیای که دارد و با شرایط جغرافیایی و با پیشامدی که در انقلاب شد. من الان دارم عوامل مهمش را میشمارم. پیشامدی که در انقلاب شد و آن اتکای به مردم بود. هیچوقت در تاریخ ایران، در زمانهای مختلف شما این مقدار اتکای به مردم را نمیدیدید که انقلاب آن را خلق کرد. اکثراً و شاید همه در جریان انقلاب بودید. در انقلاب حقیقتاً مردم پیروز شدند.
تا همگانی نشد و تا خیابانها پر از انسانها نشد و تا مردم به استقبال خطر نرفتند و تا نیروهای فعال دست به اعتصاب نزدند، پیروز نشدیم. عدهای دست به اسلحه بردند، آنها مبارزه کردند، تبلیغ مسلحانه کردند، شعله مجاهدت را روشن نگاه داشتند، اما معلوم بود رژیم با جایی مثل کمیته ضد خرابکاریای که درست کرده بود، آنها را در زندانها مستأصل میکرد. مردم به میدان آمدند و ما را از زندانها نجات دادند و رژیم را خسته کردند. شاه را وادار به فرار کردند و آخر هم حکومت نظامیاش را شکستند و با اعتصابشان وزاری دولت بختیار را راه ندادند. با اعتصابشان مدیریت آنها را فلج کردند. حقیقتاً مردم کردند. البته این مردم با هدایت، راهنمایی و رهبری که عمدتاً امام و یاران امام داشتند، این جور به میدان آمدند. پس مهمترین سرمایه در بین استعدادهای ایرانی و طبیعت ایران و مکتب و اسلام و قرآن، آگاهی و حضور مردم بود.
خود این هم مقتضای تکامل زمانه است. یعنی اگر ما انتظار داشتیم این حالت 500 سال پیش اتفاق بیفتد، نمیافتاد، ولی روز انقلاب قابل این بود که این اتفاق بیفتد و همه اینها شد.
الان بحث اصلی شما انتخابات است و من هم الان عقیدهام این است که اگر ما بخواهیم انقلاب پایدار و بالنده باشد و به پیش برود، باید سعی کنیم متکی به مردم بمانیم. مردم را بیتفاوت نکنیم. مردم احساس کنند رأیشان ثمر میدهد. احساس کنند روی رأیشان حساب میشود، احساس کنند که با رأیشان میتوانند تغییر ایجاد کنند. گرچه فرد فرد کاری نمیکند، ولی بالاخره اعداد در کنار هم میآید و عدد بزرگتر کار خودش را میکند.
لذا واقعاً انتخابات دستاوردی است که وقتی حکومت قرار گذاشته با مردمش کار کند و متکی بر مردم باشد، بهترین راه درست است. حالا انتخابات از نوع همین کاری که معمولاً انجام میدهند و گاهی هم از نوع رفراندومها و افکارسنجیهای عمومی و آن کارهایی که الان مرسوم است و دارند انجام میدهند.
خودم با همه وجودم معتقدم که این راه درست است، و جواب میدهد و اسلامی است. بالاخره ما باید روی کلمات قرآن حساب کنیم. وقتی خداوند از بندگان خوب (عبادی الرحمن) ستایش میکند، یکی از صفات آنها این است که «و امرهم شوری بینهم.» امرهم محکمترین معنایش همین امور سیاسی و مدیریت کشور است. امر هر معنا و هر مصداقی میتواند داشته باشد، ولی اینجا بیشتر امور عمومی کشور است و معلوم است که نمیتوان در هر موضوعی همه مردم را جمع و مشورت کرد. یکی از راههایش همین است. مردم انسانهایی را انتخاب میکنند و در حدی که میشود دور هم مینشینند و مشورت میکنند و کشورشان را اداره میکنند. یا آیه شریفه معروف «کذلک جعلناکم امه وسطا و تکونوا شهداء للناس» که در آن دو قله هست: یکی امت وسط که تفسیرش امت معتدل است و دومی هم لتکونوا شهداء اللناس، یعنی شما ناظر عمومی باشید و نظارت همگانی داشته باشید. شهود جامعه باشید. آدم شاهد احساس مسئولیت میکند و نمیتواند بیتفاوت از کنار سرنوشت مسلمانها عبور کند. باید برخودمان و برامتمان ناظر باشیم.
همه اینها نشان میدهد که راه جمهوری اسلامی که از دل مردم بلند شد، باید واقعاً جمهوری باشد، جمهوری هم فعلاً در قانون ما تبلورش در مجلس، در شوراها، در مجلس خبرگان و در ریاست جمهوری است که همه را مردم انتخاب میکنند. حقیقتاً اگر سعی کنیم و پایداری کنیم که این انتخابات سالم برگزار شود و حقیقتاً افکار مردم منعکس شود، بهترین کار است. ممکن است بعضی از این مردم اشتباه کنند، ولی تحقیقاً اشتباه جامعه از فرد کمتر است. افکار عمومی نوعاً به واقعیتها نزدیکتر است. ممکن است اشتباه کنند. آدم نباید متصلّب باشد و بگوید اینها وحی منزل است. یک راه تشخیص است و بهترین راه تشخیص همین نوع مشورت است. این هم در قانون اساسی هست و واجبالتباع است. یا قانون عرفی و واجبالاتباع است. باید همه همت خود را براین متمرکز کنیم که انتخابات سالم برگزار شود. قانون ممکن است اشکالاتی داشته باشد که دارد. کسانی که قانون انتخابات به آنها حق داده که نامزد شوند، باید نامزد شوند و نباید دریغ کنیم. مردم اگر بخواهند رأی میدهند و نخواهند، رأی نمیدهند. قانون هم به گونهای تنظیم شده که ضد انقلاب وارد میدان نمیشود و این مسلم است.
اما انقلابیهایی که میآیند همه در یک سطح نیستند با تفاوت عقاید و دیدگاهها و با برنامههایشان با مردم حرف میزنند. یا مردم را قانع میکنند و یا نمیتوانند قانع کنند. اگر مردم به آنها رأی دادند، قانع شدند، که آنها را به مجلس میفرستند. ما از مجلسی که دارای تنوع فکری و سلیقهای باشد، ضرر نمیکنیم. همین مجلس شما را نمونهای از آن مجالس میدانیم. در این دوره کسی نمیتواند به مجلس شورای اسلامی مجلس فرمایشی بگوید، چون صدق نمیکند. در جاهای دیگر معمولاً وقتی میخواهند رژیمها و نظامها را متهم کنند، فرمایشی میگویند. حقیقتاً نمیتوان به نمایندگان این مجلس، فرمایشی گفت.
اگر در انتخابات هم اشکالی بوده است، فعلاً محصول آن انتخابات، نمایندگانی هستند که در آنها آزادمنشی به اندازه کافی وجود دارد و میتوان روی آرای آنها با خیال راحت حساب کنیم. ملاحظاتی هم دارند که همه جا هست.
بنابر این ما از شما متخصصان حضور در صحنه داریم. اگر بناست کشور جلو برود، پایه حرکت ما تخصص همراه با تعهد و دانایی است. این هم شعار نیست که ما مطرح میکنیم. بعد از مدتی بررسی در کمیسیونهای مجمع و در صحن مجمع به این نتیجه رسیدیم که موتور حرکت زمان ما دانایی است و میدانیم کشورهایی که امور خود را با دانش اداره میکنند، جلو هستند و بهرهوری خیلی بالایی دارند. میدانیم آنهایی که از دانش استفاده نمیکنند، بهرهوری آنها کم است و منابع، انرژی، فضا، مواد اولیه و وقتشان را تلف میکنند. همه این اتفاقات سرمایه و در کشور ارزش است. باید با علم اینها را جبران کنیم و باید اینها را تقویت کنیم.
جمعیت شما جمعی به مجمع متخصصین به وجود آورد که در امواج اولیه استقبال خوبی شد. تعداد شما کم نیست. عدد واقعی را به خوبی نمیدانم، ولی همین که خودتان صد هزار میگویید و تا یک میلیون هم خیز برداشتید، این مجموعه میتواند کارایی خیلی زیادی داشته باشد. اولاً این مجموعه طبعاً از افراد با تجربه و دانش برخوردار است. ثانیاً اعتبار و آبروی اکثر شما در محیط خودتان یک سرمایه است.
این تخصص وقتی که در ان.جی.او و در بخش خصوصی و به نام مردم و برخاسته از دل آنها باشد، کارایی زیادی میتواند داشته باشد. شما باید اعتماد مردم را بیشتر جذب کنید. باید با اقداماتی که مردم مطلع شوند، نشان بدهید که راههای بهتر اداره کردن کشور را میدانید. طرح بدهید و نقد کنید، پیشنهادهای بهتر بدهید. در طرحهایی که در مجلس و جاهای دیگر میبینید، اظهار نظر کنید و در مورد مسائل کشور با مردم به صورت واضح حرف بزنید. میتوانید با دانشگاهها ارتباط پیدا کنید. شما میتواند پلی بین صف و ستاد باشید که امروز متأسفانه از هم جدا شده است. بدترین نوع مدیریت در کارهایی که احتیاج به انسجام دارد، همین فاصله صف و ستاد است. ستاد یک تفکراتی داشته باشد. ان. جی.اوهای تصمیمگیر هم تفکرات دیگری داشته باشد که در عمل چیز دیگری از آب در میآید و به آنجا نمیرسد. الان همه غصه میخوریم که ارتباط دانشگاهها، صنعت و میدان کار کم است که درست است. شما شاید بتوانید این خلاء را جبران کنید، خودتان هم دانشگاهی هستید و هم در هر بخشی دستتان به کار است.
بههرحال این نظر اصلی شما را که مطرح کردید، من هم با علاقه، دلهره و با دغدغه واقعی پیگیری میکنم. البته بنا نداریم حرفهایمان را رسانهای کنیم که با عکسالعمل و یا گارد گرفتن مواجه شویم. چون آن جایی که باید این تصمیمات را بگیرند، خیلی احتیاج به تبلیغات رسانهای ندارند. اگر هم داشته باشند، ما نباید رسانهای کنیم، خودتان باید بکنید. اگر بناست از طرف افکار عمومی مسائلی مطرح شود، این کار خود شما و دیگران است. ما میتوانیم با مراکز تصمیمگیری مذاکره و با آنها صحبت کنیم و خیر و شر این مسیر را بهتر تشخیص بدهیم و بتوانیم در موقع خودش تأثیرگذار باشیم.
بههرحال از تذکراتی که از طرف شما شنیدیم، استفاده کردیم. مطئمناً این دیدار برای خود بنده سازنده است. انشاءالله برای کشور هم سازنده باشد. ولی انتظار من این است که باید حضور این مجموعه وسیع انسانها در جامعه بیش از اینکه الان میبینیم تبلور داشته باشد. باید هر روز مطلبی از شما در هر موضوعی در رسانهها مطرح شود. فضاها که خیلی زیاد است. مسائل دانشگاهی، علمی، تحقیقاتی، اقتصادی، فرهنگی، سیاست خارجی، سیاست داخلی و همه اینها احتیاج به حرف و کارشناسی دارند. الحمدالله فضا فراهم است. اگر بعضیها خوششان نمیآید، جامعه استقبال میکند که شما به عنوان مجمع متخصصین در تریبونی یا جایی و یا در همه تریبونها حضور پیدا کنید و حرفتان را بزنید و هر تخصصی که دارید، آن تخصص را در جامعه مطرح کنید تا کم کم مردم با شما بیشتر آشنا شوند. احزاب کوچک خودشان را خیلی مطرح میکنند اما جمعیت صدهزارنفری عالم، مدیر و با تجربه که خیلی بیشتر حق دارند، حرف نمیزنند. راهکارهایش هم معلوم است که باید چه کار کنید. خودتان روابط عمومی نیرومندی دارید، به اضافه اینکه هریک از شما در شهر و محیط کار و زندگی خود مطرح هستید و حرفتان مستمع دارد. شما را به خدا میسپاریم و دعا میکنیم برای اینکه این شجره طبیهای که فعلاً نهال آن غرس شد، روزی درخت تنومندی برای جامعه ما شود.
والسلام علیکم و رحمه الله