سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از اعضای شورای مرکزی جبهه متحد کُرد
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسول الله
شما خیلی فشرده و متین صحبت فرمودید. در حرفهایی که زدید، نکاتی که به ذهنم رسید و دیدم حاشیه دارد، همان جا حرف زدم. لذا نقدی روی مضامینی که گفتید، ندارم. من هم همین دلسوزی را که شما ابراز میکنید، دارم. البته شما دلسوزتر از ما نسبت به مردم کرد هستید. من برای همه ایرانیها این حالت را دارم و فکر میکنم واقعاً اگر تبعیض وجود دارد، قطعاً باید رفع آنها جزو دستورهای اولیه ما باشد که در جامعه تبعیض سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و همه چیزهایی که بخشهای مهم زندگی امروز است، نباشد.
تقریباً کردها را خوب میشناسم. اولاً درباره کرها مطالعه زیادی دارم. در برخوردهای شخصی هم که با مردم کرد داشتم، آنها را عمدتاً آدمهای صریح، شجاع و قابل اعتمادی یافتم. بالاخره از لحاظ نژادی، نژاد نیرومندی هستند. شرایط سختی هم بر شما گذشته است. در تاریخ معاصر، شرایط کردهای عراق و ترکیه معلوم است که چطور بودند. کردهای ایران حالات مختلفی داشتند. البته از آنچه که الان دارید، گلهمند هستید و از حرفهایی که میگویید، معلوم است. البته در مناطق کردنشین، پتانسیل توسعه خوبی دارید. مردم شما هم فعال هستند.
نقطه منفیای که بعد از انقلاب پیش آمده و ما هم نمیخواستیم، ولی آثار آن ماند و درد اصلی شما میباشد، همین نگاه امنیتی به منطقه است. واقعاً ما مقصر نبودیم. شما به یاد دارید قویترین هیأتی که از مرکز به مناطق مختلف میرفت، هیأتی بود که ما به کردستان آمدیم. نوروز سال 58 بود.
پنجاه روز از پیروزی انقلاب گذشته بود که با آن همه گرفتاری در مرکز آقای بنیصدر، آقای طالقانی، آقای بهشتی، من و جمعی دیگر آمدیم. البته آن وقت هم توجه داشتیم استاندار از خودتان باشد و خیلی چیزهای دیگر. ولی وقتی به سنندج آمدیم و بحث کردیم، احساس کردیم گروههایی افراط کردند. بهرحال فضا را آلوده کردند. حتی ما را هم تحمل نمیکردند و به زحمت با آنها کار میکردیم که دردسر شد.
این دردسر ادامه داشت که به جنگ رسید. در جنگ هم کردستان و کردهای ما انصافاً با نظام بودند و جزو مناطق امن ما بود. خودم در جنگ زیاد به کردستان میآمدم. بالاخره وفاداری خود را در مقابل دشمن خوب نشان دادند. البته آن موقع با کردهای عراق هم هماهنگ بودیم. با آقای طالبانی، بارزانی و دیگران ارتباط داشتیم که آن دوره آنگونه گذشت.
بعد از جنگ هم - خودتان میفرمایید و درست هم میفرمایید - وقتی بناشد ویرانیهای جنگ را جبران کنیم و کشور را بسازیم، نسبت به کردستان واقعاً نظر مساوی داشتیم. اینگونه نبود که فکر کنیم اول تهران و جاهای دیگر را بسازیم. آقای رحیمی متعلق به همان دوره است. خودم هم چند سفر به آنجا آمدم. بنا این بود که همه منابع کردستان را نقد کنیم. آبهای فراوان و دامداری و کشاورزی قابل توسعه و تجارت قابل توجه و خیلی چیزهای دیگر بود که میبایست کارهای موقتی کنیم که توانستیم و کردیم. چیزهای مرزی درست میکردیم که موقتاً رسیدگی شود. امنیت آنجا برایمان مهم بود، امن هم شده بود.
سفر دومی که آمدم، واقعاً کردستان را مثل کرمان خودمان دیدم. اینقدر با مردم نزدیک بودیم. هرجا رفتیم، اینگونه بود. اگر آن روند ادامه پیدا میکرد، تا الان عقبماندگیهایی که شما میگویید، تحقیقاً نمانده بود. بالاخره تلاش شد که گاز سریعتر به آنجا بیاید. میخواستیم راهآهن به آنجا برسد و ارتباط را قوی کنیم و کارهای مبنایی داشته باشیم.
ممکن است شما در مورد کردستان علائمی داشته باشید، ولی لااقل نسبت به ایلام نباید اینگونه بگوییم. چون ایلامیها شیعههای مخلصی هستند و در جنگ هم انصافاً خیلی خوب کار کردند. حتی مهاجرت هم نکردند و در همان درهها ماندند. من هم میخواستم واقعاً ایلام را جلو ببرم. حتی به اندازه کردستان شما هم پیش نیامده است. الان شرایط جور دیگری است. هفت، هشت سد را در ایلام طراحی و شروع کرده بودیم که اکثر آنها همانگونه مانده است. فکر میکردیم میشود که نشد.
فرودگاه ساختیم. دانشگاه بردیم. میخواستند جاده کربلا را که به طرف قصرشیرین میرفت، به آنجا هم برود. اما میبینید که مانده است. تحقیقاً مسأله امنیتی است که فکر میکنیم امنیتیاش کردند. اصلاً بحث شیعه و سنی نیست. باید بیشتر جستجو کنیم و ببینیم چرا به این قسمتها نرسیدند. از دولت فعلی دفاعی نمیکنم، چون سیاست مستقری ندارند و روزمره تصمیم میگیرند. واقعاً جزیرهای است و در هرجایی کارهای موقتی میکنند. اما در دولت من و دولت آقای خاتمی هیچ نظر تبعیضآمیزی نسبت به کردستان نبود. اگر عقبافتادگی دارید، خواهش ما از شما این است یک مطالعه آکادمیک کنید و ببینید ریشهها کجاست. یک مقدار امنیتی است، اما باید خود امنیتی را هم قدری تحلیل بکنیم.
O علت و معلول دارد.
● بله، بیعلت نیست. ما که نمیخواستیم و دولت هم نمیخواست در هیچ گوشه کشور مشکل امنیتی باشد و هیچ دولتی نمیخواهد. آن هم در مرز و جایی که با صدام طرف بودیم. واقعاً باید کاری بکنیم که ریشهیابی شود. مثلاً کرمانشاه جایی نیست که هر نظام و دولتی که بیاید، به آن بیاعتنایی کند. کرمانشاه واقعاً سینه ستبر ایران در مقابل عراقیها و جبههای است که از آن طرف همیشه تهدید میشد. در طول تاریخ اینگونه بوده و الان هم اینگونه است. قطعاً در اینها ابعاد سیاسی خاص نیست.یا از غفلتهاست ویا از مدیریتها یا اشکالات است.
شاید کم بودن بومیها در مصادر امور یک علت مهم باشد. اگر استاندارها و فرماندارهایی که در همه ردهها آدمهای نیرومند شما بودند. برای جذب امکانات و تقویت و معرفی آنجا بیشتر کار میکردند، خیلی از مسایل حل میشد. باید عوامل را پیدا کنید.
بخصوص الان فکر میکنم عاقلانهترین کار جغرافیایی برای نظام با شرایطی که در عراق پیش آمده و با اوضاعی که در کردستان عراق پیش آمده و با اوضاعی که الان کردهای ترکیه دارند و با توجه به مواظبت اروپاییها جلو میروند، رسیدگی به کردستان است. کردهای ترکیه دارند وضع جدیدی پیدا میکنند و نمیتوانند آنها را ندیده بگیرند. دیگر اقوام ساکن در آن مناطق را هم در جرگه کردها محسوب میکنند.
در این شرایط، خیلی بجاست که حرکتی شود تا واقعاً حالت رضایت بین مرکز و جاهایی مثل کردستان بوجود بیاید. این به نفع همه است. قاعدتاً در تصمیمگیریهای کشور کسی نمیتواند ضرورت این وضع را منکر شود. فکر ما هم که در مجمع سیاستهای کلی را نوشتیم، در این جهت بود که این فکر را تقویت کردیم. البته الان اجرا در دست ما نیست. فکر میکنم دست هیچ کس نیست. شب میخوابند و صبح میبینند تصمیمی گرفتهاند تا عوارض آن را بررسی کنند که کار نادرستی بود یا نه!!
سیاستهای کلی را در خیلی موارد و موضوعات نوشتیم، ولی در عمل، چشمانداز پیاده نمیشود. اصل 44 دارد انحرافی عمل میشود، اینها کارهای بزرگی بود که انجام شد که میبایست مایه توسعه کشور میشد. شاخصهای مهم توسعه را از دید بانک جهانی، صندوق بینالمللی و خودمان مطالعه کردیم و دیدیم در جا میزنیم. بنا بود در بین بیست و هشت کشور منطقه اول باشیم که دو سه درجه عقبتر رفتیم. علت این همین مشکلاتی است که الان در اجرا پیش آمده است.
مسأله کردستان معلول اینها نیست. ممکن است چیزهای موقتی پیش آمده باشد، اما ریشهدار تر از این حرفهاست. جمله آخری را که به صورت پیشنهاد مطرح کردید، با دقت مرور نکردم، اما مضمون یک راهکار است. یعنی اگر عقلای قوم کرد با مسئولین ما هماهنگی داشته باشند، خوب است. خود کردها جلوی عوامل امنیتی کردن منطقه را تا آنجایی که در دست آنهاست، میگیرند. ما هم مواظب باشیم تا عوامل تحرکآمیز حرکت نکنند. خیلی سخت نیست.
تبعیضهایی که شما میگویید، در چند مورد که مدیران آنجا را بومی کردیم، ناراضی نیستیم. همان موقع که آقای رحیمی در آنجا بود، فشار زیادی روی ما بود که ایشان را برداریم، ولی مقاومت شد و مفید بود. آقای رمضان زاده هم اینگونه بود.
با همین آهنگی که الان شروع کردید، بیشتر از من، با دیگران حرف بزنید. با دولت صحبت کنید، با عدهای از مجلسیها که دوست شما هستند، حرف بزنید. با قوهقضائیه بیشتر صحبت کنید تا آنها هم مواظب باشند. نگاه امنیتی ذاتاً عوارض روانی دارد. باید با آنها کار کرد. تقسیم کار کنید. لازم نیست همه شما در همه جا زحمت بکشید. دو سه نفر از مجموعه شما مأمور هر بخشی شوند و با آنها مطالعه کنند و حرف بزنند.
از دو طرف مشکل ذاتی نداریم. یعنی هیچوقت ایران نمیخواهد بگوید که مثلاً قوم کرد ایرانی نیستند. فصلی از صحبت شما همین بود. من یقین دارم برای کردها بهتر است که جزو ایران و با ایران باشند. به ایران بیشتر اهمیت میدهند تا به ترکها یا عربها. قطعاً اینگونه است و احتیاج به استدلال ندارد. ذات نظام هم که اینگونه است و دولت هم که نمیخواهد بخشی از مردم خود را ناراضی نگاه دارد. موارد هم روشن است که چه میخواهید. یکی بحث توسعه است. عددی که گفتید، فکر میکنم نبود. یعنی میگویید صفر بود و به یک رسید. در همین دورهای که ایران توسعه پیدا کرد، کردستان سریعتر از جاهای دیگر جلو آمد که به یک رسیده است. البته من عدد را نمیدانم. لابد با مطالعه آن عدد را انتخاب کردید. امکان اینکه این گلهها را برطرف کنیم، داریم.
مسائل سیاسی را مطرح کردید که الان خیلی از جاهای کشور از این حرف رنج میبرند. در تهران هم میگویند و این یک بحث منطقهای نیست. یعنی اگر نشریهای تعطیل شد، اگر آن نشریه در تهران یا هرجای دیگر هم بود، تعطیل میشد. میخواستند با آن مسأله برخورد کنند و شاید قدری نسبت به آن مسأله حساستر شدند. بعضی از بازداشتهایی که در آنجا میشود، در تهران هم میشود. در دانشگاه یا جاهای دیگر هم میشود. اینها مسائل ویژهای است که الان داریم و با شرایطی که داریم، وضع خاصی داریم.
من از این حرف میخواهم به شما اطمینان بدهیم که از دید من و رهبری که از نزدیک افکار ایشان و بعضی از دوستان دیگر را میدانم، یک ذره هم در وجودمان این نیست که مایل باشیم تبعیض ببینیم. دلمان میخواهد واقعاً عدالت کامل باشد. در اجرا باید بیشتر مواظبت کنیم. شما هم با تجربه این سیساله یک مقدار مواظبت کنید. شاید بتوانیم این وسط کمک کنیم تا گلههای شما برطرف شود.
بهرحال در خوزستان هم که میدانید عربها از این حرفها میزنند. از همان اوایل انقلاب از این حرفها داشتیم. قدری حل شد و در بعضی جاها حرف میزنند. انشاء الله با همکاری عقلای هر منطقه و با درایت مسئولین حل شود. از اینکه زحمت کشیدید و آمدید و حرفهایتان را مطرح کردید، متشکرم. چیزهایی را که نوشتید، با جاهایی که باید مطرح کنم، مطرح میکنم.
O یک مطلب دیگر هم به خاطر سعه صدر و صمیمیت حضرتعالی به نظرم آمد که مکتوب نیست و میخواهم جداگانه به عرضتان برسانم. این روزها تمام ماهوارهها و تلویزیونها و خبرگزاریهای خارجی غیر از مسائل دانشجویی در مورد یک مطلب خیلی متمرکز شدند و فعالیت میکنند و علیه کشور ما دارند تبلیغ میکنند و آن هم دستگیری دو جوان کرد است. ما اصلاً نمیدانیم که جرم آنها چیست؟ چون اصلاً در جریان نیستیم و دسترسی هم نداشتیم. اولاً مورد اتهامی چیست؟ جرمی واقع شده یا نشده است؟! یک دفعه شنیدیم که محارب و مفسدفی الارض شناخته شدند. این موضوع یک شوک به جامعه وارد کرد و آنها هم دارند بهرهبرداری میکنند. از حضرتعالی این خواهش را دارم که اگر میشود و امکان آن هست، دخالت بفرمایید. چون با مقام معظم رهبری رابطه تنگاتنگی دارید. بهگونهای تخفیفی در مجازات آنها داده شود که اولاً این حربه از دست معاندین و مخالفین گرفته شود و ثانیاً به منطقه التیام میدهد. بحث دوم اینکه شما خودتان چه دستوری و راهنمایی میفرمایید؟ آیا کاری بکنیم یا نکنیم؟
● اینکه شما پیگیری کنید، خوب است. همین جبهه از مسئولین ذیربط، قوهقضائیه و دیگران سئوال کنید و بگویید ما و مردم کرد مایل هستیم بدانیم که اتهام آنها چیست. بنده حدس میزنم جریان پژاک که اخیراً دوباره در منطقه غرب کشور، فتنه میشود، بر اینگونه اقدامات امنیتی که الان انجام میدهند، بیتأثیر نیست. همان حرف قبلی خود را تکرار میکنم. شما این مسئله را با موضوعات مرکز مقایسه کنید. مثلاً ما که در مرکز نشستیم، واقعاً نمیدانیم چرا آن اتهام را به آقای موسویان وارد کردهاند. منتها میدانیم خلاف است. یا افراد سیاسی و خانوادههای بچههای تحکیم وحدت را که اخیراً گرفتند، میآیند و از ما میپرسند. همین دیروز یک مراجعه داشتم که بچه یکی از نزدیکان ما را گرفته بودند. او هم سئوال داشت.
میخواهم بگویم اینها را حمل بر مسائل فرقهای و قومی نکنید. بالاخره کسی را میگیرند و پرونده درست میکنند و به دستگاه قضایی میدهند و چیزی از داخل آن در میآورند. گاهی میبینید که درست است و گاهی هم میبینید که درست نیست. شما با تدبیر خودتان پیگیری کنید و من هم میپرسم. تا به حال وارد این مسأله نشده بودم و میپرسم. خیلی خوش آمدید.
والسّلام علیکم و رحمه الله