سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از اعضای شورای حل اختلاف و فعالان انتخابات خبرگان

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از اعضای شورای حل اختلاف و فعالان انتخابات خبرگان

  • ساختمان قدس
  • یکشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۸۶

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
از محبتی که فرمودید و تشریف آوردید و به خاطر زحماتی که در مسایل انتخابات کشیدید و کارهایی که در شوراها انجام می‌دهید و خدمت می‌کنید، صمیمانه تشکر و قدردانی می‌کنم.
این شوراها انشاءالله بتوانند بیشتر از آنچه که تا به حال کرده‌اند، اعتماد مردم را جلب کنند که راه درستی برای تأمین نظر اسلام و کم هزینه کردن محاکمات و کم کردن کینه‌ها و عقده‌ها در مردم است. از زمان طلبگی با این مسئله آشنا بودم. قبلاً زمانی که در روستا بودم و بعدها که طلبه بودم و به روستای خودم یا جاهای دیگری می‌رفتم، بدون اینکه وظیفه حکومتی باشد، موارد زیادی می‌دیدم.
در منطقه ما مراجعه به دادگاه نبود. دادگاه در شهرها بود و مردم یا مراجعه نمی‌کردند و یا خیلی کم مراجعه می‌کردند. نوعاً مسایل خود را این‌گونه حل می‌کردند. پدرم یکی از شخصیت‌هایی بود که منزل ما دائماً محل داوری بود. می‌آمدند درد دلهای خانوادگی و مالی خود را می‌گفتند و حل می‌شد. مخصوصاً در مسایل کشاورزی و دامی و در مسایل آب و زمین تزاحم می‌شد که مراجعات برای حل این مسایل فراوان بود.
برکات این کار را می‌دانم. علما و ریش سفیدها در عشایر، قبایل،  روستاهها و حتی در گذشته‌های دورتر در شهرها این کار را می‌کردند. الان وضع پیشرفت دنیا و شرایطی که فعلاً هست، دستگاه قضایی جزو لازم‌ترین چیزهای دنیا برای زندگی مردم است. خوب شد که در آن شورای حل اختلاف تأسیس شد. انشاءالله افراد صالح با کار خوب این نهاد را تقویت کنند و برکتش برای آیندگان بماند.
در مورد مسایلی که آقای اندرزگو فرمودند، قدری حرف بزنم، مسایل روز و چیزهای حساس را امسال خواهیم داشت که همه شما تشخیص می‌دهید. می‌دانید امسال جزو حساس‌ترین سالهای پس از انقلاب است. کسانی که از اول با انقلاب مخالف بودند و همان روزهای اول با آنها درگیر شدیم، آمریکا و جاهای دیگر خیلی صریح شمشیر را از رو بستند.
به اندازه کافی بهانه‌جویی می‌کنند و مسایل جدّی پیش می‌آید. مسایل واقعی مثل هسته‌ای هم هست. در همه جا وقتی می‌خواهد این کار بشود، چالشهایی هست. ولی وضع ما فرق می‌کند. پاکستان، هند و جاهای دیگر چالشهایی داشتند. البته آنها می‌خواستند به طرف هسته‌ای نظامی بروند که چالش پیدا کردند. ما که نمی‌خواهیم به سوی استفاده‌های نظامی برویم، حق نبود که این چالشها را با ما داشته باشند، ولی آنها از یک طرف این کار را برای تسویه حساب‌های دیگر بهانه کردند و از طرف دیگر چون خودشان به طرف نظامی شدن رفتند، این سوءظن طبیعی است ک هرکس این قدرت را پیدا کرد و توان علمی، فنی و مالی را داشته باشد، پله بزرگی را برای بالا بردن قدرت خود در اختیار دارد.
حدس آنها این است که شاید این اتفاق در ایران هم بیفتد. لذا مسئله بین ما و طرفهای ما، به خصوص غربی‌ها جدّی است. البته دیگران هم به نحوی با آنها شریک هستند. ولی اصل کار را غربی‌ها به عهده گرفتند.

در همین راستا سر و کار ما به شورای امنیت افتاد که از موارد نادرست است. درگذشته هم به شورای امنیت رفتیم، اما به عنوان مجازات نبود، مثلاً دردفاع مقدس و جنگ تحمیلی، قطعنامه متارکه جنگ توسط شورای امنیت صادر شد که ما نمی‌پذیرفتیم.
چون شرط می‌کردیم که دادگاه تشکیل و متجاوز معرفی شود و کیفر ببیند و غرامت بپردازد. آنها قطعنامه بدون قید و شرطی صادر کرده بودند که آتش‌بس شود، درحالی که عراقی‌ها در خاک ما بودند.
مقاومت‌ها طول کشید تا به جایی رسید که شرطهای ما در قطعنامه گنجانده شد، عراق متجاوز و ایران مستحق دریافت غرامت شناخته شد. گروهی را تعیین کردند که غرامت‌ها را - هرچند کمتر – مشخص کردند. ما هزار میلیارد دلار خسارت دیده بودیم که آنها 100 میلیارد دلار را قبول کردند و گفتند: بقیه در محاسبات نمی‌آید، چون هزینه‌های نظامی است و ما هزینه‌های غیرنظامی را قبول می‌کنیم.
می‌خواهم بگویم که این اتفاق نادرست است. در زندگی ما نبود و دیگران هم از این نوع قطعنامه خیلی کم دارند. بعضی از کشورها مثل عراق، لیبی و کره شمالی داشتند. بهرحال این قطعنامه صادر شد. این‌گونه که آنها خیز برداشتند، یک دوره دوماهه‌ای می‌گذراند که اگر به هدف خود نرسیدند، دوباره بحث تشدید را شروع کنند. این کار که الان دارد اتفاق می‌افتد، چیز بدی است.
در کنار این مسایل مثل لبنان، افغانستان، عراق، فلسطین و ... هست که برای غربی‌ها مشکل ساز هستند و گرفتار شدند. ناتو در افغانستان گرفتار شد که کارش هر روز سخت‌تر می‌شود. آمریکا و چند کشور دیگر در عراق گرفتارند که کارشان روز به روز سخت‌تر می‌شود. در فلسطین راه‌حلی نیست. راه‌حلهایی که ارائه می‌شود، فلسطینی‌هارا راضی نمی‌کند. چون نمی‌دانند با 5 میلیون آواره چکار کنند. اگر به فلسطین برگردانند، شرایط جمعیتی را به هم می‌زند.
بخواهند آنها را نگه دارند که همه مسئله این است. چگونه ممکن است 5 میلیون انسان که حق با کشورش است، با مشکلات زیاد در اردوگاه زندگی کند؟  می‌خواهند با کارهای خود آوارگان را خسته کنند تا راضی شوند به جاهای دیگری پناه ببرند و شناسنامه بگیرند که این هم نمی‌شود.
بن‌بست پیچیده‌ای است. نظر ما روشن است که طرفدار فلسطینی‌ها هستیم. یعنی طرفدار مظلوم و مخالف متجاوزان هستیم که حکم اسلامی، عقلی و اخلاقی است که هرانسانی این‌گونه است. البته دخالتی نداریم، ولی آنها نگران اظهار نظرات ما هستند. وضع لبنان را هم که می‌بینید چگونه است.
به نحوی همه این مسایل را به پای ما می‌نویسند، در صورتی که در افغانستان کمک کردیم تا دولت و مجلس در این حد تشکیل شود. در عراق هم بعد از شرایط اولیه کمک کردیم تا به پارلمان و دولت رسیدند. هیچ مزاحمتی نمی‌کنیم. چون نفع ما درآن نیست. نفع ما در این است که عراق کشوری آزاد باشد و همان شود که اکثریت مردمش می‌خواهند.
یعنی همان شعاری که آقای بوش می‌داد که می‌خواهیم دمکراسی را به منطقه ببریم. الان که آمدند دیدند دمکراسی به نفع آنان نیست. چون اکثریت مردم عراق با آنها سازگار نیستند. گیر کردند و به حساب ما می‌گذارند. در این شرایط چه توقعاتی از ما دارند که حافظ منافع آنها در منطقه باشیم!!
می‌خواهم بگویم مسایل جدّی است و سطحی و زودگذرنیست. مسایل سطحی مثل قضیه نظامی‌های انگلیس زود تمام می‌شود.
یک مسئله جدّی، ولی سطحی بود که ده پانزده نفر به خاک ما تجاوز کردند که اسیر شدند. مسایل این‌گونه بدون حواشی زیاد قابل حل هستند. اما بعضی از مسایل مثل مشکل عراق واقعی است. آمریکا واقعاً نمی‌داند چکار کند. بیرون برود، مشکلات جدّی پشت سرش می‌ماند، وضع همین می‌شود که هست. در فلسطین، لبنان و افغانستان هم این‌گونه است. البته دورتر از ما هم چنین پرونده‌هایی دارد که به ما مربوط نیست. اما این مسایل در منطقه ماست.
به همین دلیل سال ویژه‌ای داریم. به علاوه سال انتخابات مجلس هم هست. پارسال هم انتخابات بود. منتها انتخابات خبرگان و شوراها، حساسیت انتخابات مجلس را ندارند. انتخابات مجلس، مهم، سراسری و جدّی است. معمولاً در انتخابات هیجانها، موافقت‌ها و مخالفت‌ها بروز می‌کند که برای بیرون کردن رقیب از میدان و رأی آوردن است.
از لحاظ مسایل اقتصادی و توقعاتی که با وعده‌های داده شده در مردم ایجاد شد، مسایل قابل ملاحظه‌ای داریم. مسایل معلمین، دانشجویان، پرستاران، کارگران، کارمندان و اقشار دیگر جدّی است. به خاطر شرایطی که آثارش کم کم روشن می‌شود، مسئله گرانی هم مسئله‌ساز است. یک روز مسکن گران شد و الان آهن مسئله‌ساز شد. یک روز مواد خوراکی و امثال آن مشکل ایجاد می‌کند.
من و بسیاری از صاحب‌نظران فکر می‌کنیم که راهکار درست مقابله با همه مسایل اتحاد، همکاری و همدلی ملی است. یعنی کسانی که مؤثرند، سعی کنند مردم به هم نزدیکتر باشند. گروههای سیاسی، شخصیت‌ها و عوامل موثر با هم سازگار باشند. نمی‌توانیم بگوییم یکی باشند. چون طبیعی است که نمی‌توان در انتخابات مهمی مثل انتخابات مجلس از همه توقع داشت که یک چیز بگویند. اما می‌توان گفت حدود، ضوابط و استانداردهای یک دمکراسی جا افتاده و آزادی معناداری را که در اسلام هست، مراعات کنند.
این حرفی است که حتی اگر این اوضاع هم نبود، می‌بایست انجام می‌شد. ولی الان شرایط به گونه‌ای است که یک ضرورت و یک واجب عینی است و همه باید مراعات کنیم تا دشمنان از عدم همدلی داخلی سوء استفاده نکنند. می‌توانند از تنازع، تفرقه و تهاجم ما به همدیگر استفاده‌های زیادی کنند که می‌بینید در قضایا به اختلافات دامن می‌زنند.

می‌خواهم یک نکته اساسی عرض کنم و آن، این است که استحکام و قدرت در هر جامعه‌ای، با جدّی گرفتن حضور مردم در مسایل می‌باشد. یعنی اگر مردم احساس کنند که در سرنوشت خود شریکند، می‌توانند آنچه را که واقعاً می‌خواهند، رأی بدهند و آنچه را که می‌فهمند، بگویند و از حق خود دفاع کنند که آن جامعه مستحکم است.
کار شما را مثال می‌زنم. اگر مردم احساس کنند در شوراهای حل اختلاف به حق آنها رسیدگی می‌شود، ولو در مواردی ضرر کنند، می‌آیند و همکاری می‌کنند. ولی اگر احساس کنند در شورا به آنها زور می‌گویند، مسایل خود را به شوراها نمی‌گویند و به این کار دل نمی‌دهند و جدا و حتی درگیر می‌شوند. امور کشور هم این‌گونه است.
انتخابات مظهر حضور مردم است. قانون اساسی ما در زمینه مجلس، شوراها، ریاست جمهوری و رهبری حق را به مردم داد تا بحث کنند و انسانها و راههای بهتری را پیدا و انتخاب نمایند و اختیارات خود را به آنها بدهند و آنها عمل کنند. اگر به این شرایط خوب عمل کنیم، باعث استحکام جامعه می‌شویم.
کشورهایی که واقعاً دمکراتند و دمکراسی دارند، مستحکمند. ممکن است چالش‌هایی داشته باشند که همیشه دارند، ولی بنیان و ذات کشور محکم است و می‌توانند در کنار برنامه‌های روزانه، برنامه‌های دراز مدت داشته باشند. چون می‌دانند نظام با این شرایط باقی است.
افتخار این هم در دنیا تا جایی که می‌شناسیم، مال اسلام است. قبل از ظهور اسلام در تاریخ نمونه‌های خوب نیست. گفته می‌شود در یونان و بعضی جاها دمکراسی‌هایی بود که شاید راست بگویند. اما پس از زمان ظهور اسلام از چین گرفته تا غرب، دیکتاتوری بود. می‌دانید که در ایران، هند و روم چگونه و می‌دانید که اسلام چگونه شروع شد.

پیامبر(ص) که یک شخص بود، 13 سال در مکه ماندند و فقط انسانها را تربیت کردند و افکارشان را بدون امکانات، کم کم توسط مسافران و حاجیان به اطراف پخش می‌کردند. وقتی افکار پیامبر(ص) که نوعاً آزادی‌خواهانه و انسان‌دوستانه بود، براساس اسلام شناخته شد، مردم مدینه پیامبر(ص) را به شهر خود بردند و حاکم کردند.
در تاریخ خواندید که مردم مدینه از پیامبر(ص) دفاع کردند. تقریباً همه جنگ‌های پیامبر(ص) دفاعی است. دیگران حمله می‌کردند و دفاع می‌شد و گاهی پیشگیری بود که وقتی فتنه‌ای معلوم می‌شد، جلوی فتنه را می‌گرفتند.
این باعث شد که جهان اسلام خلق شود و بعد از 1400 سال یک چهارم مردم دنیا را در اختیار دارد که وفادار هستند. شاید مسلمانان به حکومت‌های خود وفادار نباشند، اما به دین خود وفادارند. به همان مقداری که دین را قبول دارند، از لحاظ مالی و عبادی و با وقت گذاشتن حمایت می‌کنند. به مقدار پذیرش آنها بستگی دارد.
فکر می‌کنم این افتخار دنیا مال اسلام است. بعدها دمکراسی‌ها بروز کرد. خودشان قبول دارند که در جنگ‌های صلیبی و اتفاقات دیگر از فضای اسلام و از ترجمه کتب اسلامی استفاده کردند. البته اسلام هم از آموزشهای یونانی‌ها، مثل ارسطو، افلاطون، سقراط و . . . استفاده کرد که نمونه‌های فراوانی در تاریخ هست.
به هرحال فکر می‌کنم الان راه درست در کشور ما این است که انتخابات سالمی برگزار شود و همه به حق خود قانع باشند. تبلیغات هم عاقلانه، منصفانه و با حفظ موازین باشد و همه به نتیجه انتخابات – اگر سالم باشد – رضایت بدهیم. باید بگذارنند همه به سهم خود در انتخاب عمل می‌کنند. در آن صورت هم حضور مردم بیشتر و هم آثار منفی کینه‌ها و عقده‌های بعد از انتخابات کمتر می‌شود و هم مردم وقتی ببینند رأی آنها در فضایی درست حساب شد، همکاری خواهند کرد. اگر برنده بودند که چه بهتر و اگر دیگران برنده شدند، قبول می‌کنند.
ما اگر می‌خواهیم کشور نیرومندی داشته باشیم، پایدار باشیم و پیشرفت کنیم و از طوفانها و بادهایی که علیه ما خلق می‌کنند، نترسیم و مستمر به کار خود ادامه بدهیم و به اهداف چشم‌انداز 20 ساله برسیم، نیاز به این زمینه داریم. انشاءالله که این‌گونه شود و همه ما باید تلاش کنیم.
انشاءالله در کاری که به عهده گرفتید، موفق باشید و یک نهاد قابل الگوگیری از زحمات شما در جامعه بیرون بیاید.
والسّلام علیکم و رحمه الله