سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از اعضای شرکتکننده در همایش روابط عمومی الکترونیک
بسمالله الرحمن الرحیم
خیلی خوش آمدید. از مجموعه صحبتهای شما استفاده کردم. هر حرفی که میخواستم بزنم، شما گفتید. هر کدام شما گوشهای را گفتید.
برداشت من این است که اگرچه روابط عمومی در کشور ما به صورت شغل درآمد و سازمان دارد، ولی روح تعلیم و آموزش عمومی در اطلاعرسانی است. ممکن است چیزهای خوب فراوانی در دنیا باشد که مردم بیاطلاع هستند که باید مطلع شوند. شاید کارهای خوبی میشود که مردم نمیدانند. درست این است که بدانند تا درست تحلیل شود. البته شرطش این است که مسایل به صورت عالمانه مطرح شود.
در نقطه مقابل هم شاید بسیاری از کارهای زشت در دنیا باشد که خیلیها بدی اینها را نمیدانند. حتّی به سرنوشتشان مربوط است. روابط عمومی باید با اطلاعرسانی مردم را هوشیار کند. مردم در هر مسئلهای هوشیار شوند و ایمان پیدا کنند، آن مسئله پیروز میشود. هر کاری که در کشور و جامعه موفق میشود، به خاطر آگاهی مردم است. بدون آگاهی هیچ کاری درست نمیشود. حتّی اگر موجی بلند شود، این موج با یک تشر میخوابد.
تجربه زندگی ما این است. اول که مبارزه با رژیم شاه را شروع کردیم، با روحیه خوب مردم، 15 خرداد خلق شد. ولی چون آگاهی مردم عمیق نبود، با فشاری که رژیم آورد و امام(ره) را تبعید کرد و از ایران رفتند، مردم آرام شدند و اتفاقی نمیافتاد. پس از آن ده پانزده سال آگاهی واقعی داده شد. به صورت رسمی نبود. یک شبکه روحانی و غیرروحانی داشتیم که با همه ایران سر و کار داشت و به همه شهرها، روستاها، مدارس، مساجد و جاهایی که دست ما میرسید، رفتیم و واقعیت کشور را برای مردم تبیین کردیم و اهداف خود را گفتیم. موج بعدی که شروع شد، پایدار بود و احتیاج نبود ما هزینه کنیم. این مردم بودند که به بهانه شهادت یک نفر، موج نیرومندی را به راه میانداختند که تسلسل داشت و به آخرین امواج رسید.
دنیا هم از این شیوه استفاده میکند. بیهوده نیست که این همه ماهواره، تلویزیون و رادیو کار میکنند. آن قدر رادیو و سایت بر سر مردم ریخته است که وقتی انسان وارد میشود، گیج میشود که به کجا برود. به هر طرفی که نگاه میکنیم، اطلاع رسانی میبینیم. البته هرکس با اهدف خود کار میکند. بیهوده نیست که این گونه شد. کمکم متوجه شدند که این کار را میکنند.
روابط عمومی نکات مهمی دارد که اولاً باید صادق باشد. حرفهای دروغ تا مدتی در بعضی جاها مؤثر است، ولی وقتی عدم صدق یک حرف کشف میشود، بقیه حرفهای گوینده و صاحب آن حرف از بین میرود. کافی است که مثلاً دولتی 5 دروغ مشخص بگوید که بقیه زحماتش را به باد میدهد.
اگر روابط عمومیها بخواهند با اغراق، شعار و ادعا با مردم برخورد کنند، آسیب میرسانند. البته کسانی که موقت فکر میکنند، به اهداف جزئی خود میرسند و تمام میشود. اما یک جریان صحیح و کسانی که میخواهند با حقایق دنیا سر و کار داشته باشند و حقیقت پیروز شود، این کار شکست است. یعنی همین که برخلاف حقیقت اقدام کنند، برایشان شکست است. باید توجه داشت که باید در بیان اندیشه مستقل بود. چون آدمهای مستقل هیچ وقت از بیان واقعیت نمیترسند.
چون خودشان تریبون دارند و اگر حرف حقی بزنند و پذیرفته شود، خودش یک پیروزی است و مردم از انصافشان تشکر میکنند. اگر حرف ناحقی زده شود، با روابط عمومی مطلوب که طبعاً تریبون هم دارد، خیلی آسان میتوان حرفهای ناحق را از میدان بیرون کرد.
به هرحال این نکات مهم که در زمان ما خیلی اهمیت پیدا کرده، تأثیرگذار است. مستندسازی، حقیقتگویی، به موقعگویی، صریح گفتن و استفاده از فرصت از شیوههای کار یک روابط عمومی مطلوب است که علم شماست. انصافاً در ایران جلو نیستیم.
این مطلب که شما از حرفهای دولت گله کردید که وزیر ارشاد گفت، حرف مهمی است. من این تعبیر را نشنیده بودم. در خبرها این گونه نیامد. حرف بدی است. این حرف کسانی است که نمیخواهند کسی حرف بزند. اینکه به هر کسی که حرف میزند، بگوییم این حرف دشمن و اسرائیل است، درست نیست و معمولاً حرف کسانی است که تصمیم گرفتند به هر قیمتی مبارزه کنند. اینگونه افراد از میدان بیرون نمیروند. امّا اگر کسانی واقعاً میخواهند مردم را به سلامت آگاه کنند، باید بگذارند همه حرفهای خود را بزنند.
میتوان با رسانهها دوستانه عمل کرد و حرفهای خوب آنها را پذیرفت و به حرفهای نادرستشان جواب داد.خودشان قانع میشوند. روحیه انصاف در انسانهای فرهنگی و متخصص خیلی بالاست و میتوان با آنها کار کرد.
به هر حال فکر میکنم کار خوبی را انجام میدهید و به کارتان علاقهمندید. اما اینکه میفرمایید من عضو افتخاری شوم. این به نفع شما و من نیست. به نفع شما نیست، چون کارتان را آن قدر سیاسی میکند که بعداً هر حرفی بزنید، میگویند مافیا دارند خط میدهند. برای من خوب نیست، چون آنقدر از این نوع درخواستهای عضویتهای افتخاری است که معمولاً نمیپذیرم. حق من است که نپذیرم. چون یک اسم کافی نیست. حتّی اگر عضو افتخاری شما باشم، هر کاری که شما میکنید، به پای من هم نوشته میشود. باید مطلع باشم که فعلاً وقت و امکان آن را ندارم که مطلع باشم. اگر فقط شما بودید، میپذیرفتم. ولی شما نمیدانید که من چقدر درخواست عضویت دارم. خواهش میکنم این محبت شما بین ما بماند. انشاءالله برنامه اجلاس شما موفق باشد.
همین که به یک روز در تقویم رسیدید، یک گام مثبت است. به شرط اینکه پیگیری شود و فقط اسم نباشد. به شما عرض میکنم که زیاد نگران نباشید. کار خود را بکنید.
بالاخره داریم به طرف آگاهی حرکت میکنیم. کل بشریت هر روز آگاهتر از دیروز میشود. این اطلاعرسانی الکترونیک آنقدر وسیع شده که در خانه هر روستایی هم قابل دسترسی است. از کلاس مدرسه در کودکستان گرفته تا دانشگاههای عالی اطلاعرسانی است. نمیتوان جامعه را در اطلاعات حبس کرد. کسانی که مقاومت میکنند، شکست میخورند. بیدلیل مقاومت میکنند. حتماً در آینده خیلی نزدیک – و نه خیلی دور – با مردم آگاه در سراسر دنیا مواجه خواهیم بود و آگاهی هم هر روز سریعتر میشود. حتّی مخالفتها آگاهی را تسریع میکند. چون دیگران را تحریک میکند که وارد شوند و بیشتر بدانند.
انشاءالله که توفیق پیدا میکنید. اگر بتوانم، خدمت شما در همایش میآیم. اگر نتوانستم بیایم، پیام میدهم.
میبینید پیامکهای موبایل هر خبری را یک دفعه در سراسر کشور مخابره میکنند. الان نمیتوان با بستن سایتها جلوی آگاهی مردم را گرفت. کسانی که اهل سایت هستند، راههای دیگری را میروند. الکترونیک کارهای زیادی کرد و الان روی موج حرکت میکند.
والسلام علیکم و رحمهالله