سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از اعضای ستاد بزرگداشت ربع قرن عملکرد دانشگاه آزاد اسلامی

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از اعضای ستاد بزرگداشت ربع قرن عملکرد دانشگاه آزاد اسلامی

  • ساختمان قدس
  • یکشنبه ۵ آذر ۱۳۸۵

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
طبیعی است که علاقه‌مندم هریک از شما مطالبی بگویید، ولی جلسه کشش ندارد و وقت کم است و من هم حرفهای مهمی دارم که با شما در میان بگذارم.
خیلی خوش‌آمدید و محبت کردید. این کار را برای سازماندهی برنامه‌های تأسیس ربع قرن دانشگاه آزاد انجام دادید. باید درباره چند موضوع حرف بزنیم. ولی چون شما بحث را به مسایل دیگر کشاندید، من هم در راستای حرفهای شما حرف می‌زنم. مضامین حرفهای شما را به غیر از مواردی که درباره من اغراق‌آمیز حرف زده‌اید، قبول دارم.
اما در مورد دانشگاه وقتی شنیدم که دبیرهای مناطق می‌آیند، خوشحال شدم. مسایل مهمی را برای آینده دانشگاه با شما در میان می‌گذارم. در مورد گذشته، روی اصل یعنی ایمان و عمل صالح یا تشخیص و اقدام، به سوی تأسیس دانشگاه آزاد رفتیم. اوایل انقلاب - پیش از انقلاب هم بود، ولی راه‌حلی نداشتیم – دیدیم که انبوه جوانان پشت کنکور می‌مانند. ظرفیت پذیرش دانشگاههای ما 150 هزار نفر بود. جوانان ما از کنکور مأیوس برمی‌گشتند. خودتان می‌دانید که وقتی جوانی با احساس شکست در کنکور به منزل بیاید، برای اهل منزل هم سخت می‌شود. اکثر جوانان ما در این مسئله به شکل عجیبی سرخورده بودند. البته بعضی‌ها پول داشتند و به خارج می‌رفتند. سال به سال هم بر تعداد داوطلبان اضافه می‌شد و دانشگاههای ما قدرت توسعه نداشتند. دولت مثل بخش خصوصی نیست. باید مقدماتی فراهم شود تا کار کند. ولی ما در دانشگاه آزاد از یک خانه ساده هم شروع می‌کردیم. اگر دولت می‌خواست چنین کاری را شروع کند، ابتدا می‌بایست هزینه زیادی می‌کرد. دولت نمی‌توانست دانشگاه را توسعه دهد. ما هم که در مجلس بودیم، می‌دیدیم که با آن بودجه نمی‌توان کاری کرد. می‌دیدیم که بین مردم یک تقاضای واقعی است. در امور مختلف هم تقاضا عرضه را شکل می‌دهد. به این نتیجه رسیدیم که باید برای این تقاضا، عرضه‌ای را شکل دهیم. چون مردم حاضر بودند فرش و ماشین خود را بفروشند تا بچه‌هایشان درس بخوانند. تا الان که 25 سال از آن گذشته است، هنوز هم مردم با عشق می‌آیند. اکثر جوانان وقتی راه به دانشگاه دولتی پیدا نمی‌کنند، به این سمت می‌آیند و هنوز نقص عرضه در مقابل و تقاضا وجود دارد.
مردم احتیاج دارند و اگر عرضه نشود، جوانان دیپلمه بیکار می‌شوند و یا به نحوی به خارج از کشور می‌روند و اموال زیادی با خود می‌برند و سرگردان می‌شوند و نمی‌دانیم عاقبت آنها چه می‌شود. بنابراین یک کار ضروری و کارشناسانه بود. به این نتیجه رسیدیم که وقتی مردم خودشان حاضرند پول بدهند تا تحصیل کنند، چرا ابزارش را فراهم نکنیم؟ بحث بر سر این بود که نیروی انسانی نداریم و واقعاً هم کم داشتیم. ولی می‌دیدیم که در شهرستانها معلمین و مدیرانی داریم که می‌توانند تدریس کنند. برای فضای آموزشی هم مدارس، مساجد و حسینیه‌های خالی فراوانی داشتیم و بعدها به فکر افتادیم که خودمان بسازیم.
دوستان ما، یعنی آقای دکتر جاسبی و همکارانش کار کردند. فکر از من بود و اجازه امام را هم گرفتم و در مجلس و دولت دفاع کردم، اما جمعی وارد میدان شدند و کار کردند. الان در بسیاری از شهرها واحدهایی داریم که من ندیدم. با بسیاری از رؤسای دانشگاه آزاد آشنایی ندارم. گروهی کار کردند و من هم پشتیبانی کردم.
الان شما دبیران در مناطق مختلف و ما در مرکز باید کار کنیم. ما در هیأت امنا و هیأت مؤسس برای تقویت دانشگاه اقداماتی را شروع کردیم. تاکنون فقط به من در پشتیبانی و به دکتر جاسبی در اجرا متکی بود. به نظر می‌رسد که باید ستاد را قوی کنیم. چون سوژه انتخاباتی شدیم. معلوم است که هیچ دانشجویی مایل نیست شهریه بدهد و معلوم است که هرکس بگوید شهریه را کم می‌کنم، دانشجویان برایش هورا می‌کشند. این طبیعی است. آقایان رمزی را کشف نکردند. البته اگر قصد خیری داشته باشند، راه خیلی آسانی دارد. مبلغی را به دانشگاه آزاد بدهند و بگویند به دانشجویان وام بدهید. یعنی اگر بخواهند کار کنند، راه خیلی روشن است. دانشگاه آزاد هم به اسم دولت به دانشجویان وام می‌دهد تا وقتی مشغول کار شدند، وام خود را بپردازند و ما ضامن می‌شویم.
در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری همه نامزدها شعار تخفیف شهریه دانشگاه آزاد را می‌دادند. چون می‌فهمیدند مستمع دارند. فقط من دفاع می‌کردم و می‌گفتم اگر رئیس جمهور شدم، به دانشجویان دانشگاه آزاد وام خواهم داد.
به هرحال الان در چنین شرایطی هستیم. اولاً واقعاً باید خوب کار کنیم. بالاخره چند روز پیش در نجف‌آباد میان دانشجویان رفتم و دقایقی ماندم و حرفهایشان را شنیدم. نمی‌توان دانشجو را که هزینه تحصیل می‌دهد و می‌بیند بسیاری از دانشجویان هزینه نمی‌دهند و کمک می‌گیرند، کاملاً راضی نگه داشت و سخت است. ولی سعی کنید ارتباط خود را با دانشجویان زیاد کنید. مطمئناً در همین سفر به نجف‌آباد دانشجویان می‌خواستند که جلسه‌ای با آنها داشته باشم و به سؤالات آنها جواب دهم. ولی چنین برنامه‌ای نگذاشتند و در دیگر جلسات هم از دانشجویان دعوت نکردند که حضور داشته باشند. من بین آنها رفتم و کمی به حرفهایشان گوش دادم.
شما هم باید جدی باشید. دانشجویان جوان هستند و باید آنها را قانع کنید. به سؤالات آنها پاسخ دهید. استادان در کلاسها این کارها را بکنند. اینکه سخت نیست. استادان به دانشجویان میدان دهند که سؤال کنند و استادان راجع به شهریه توضیح دهند و مقایسه کنند. بگویید که شبانه فلان دانشگاه چقدر می‌گیرد و دانشگاه آزاد روزانه چقدر می‌گیرد! دبیرستان چقدر و دانشگاه آزاد چقدر می‌گیرد! ممکن است بگویند اصلاً بودجه نگیرید که حرف خوبی است، ولی باید بودجه دولتی بگذاریم. کسی که پول ندارد.
در ذهن خیلی‌ها هست که این همه پول کجا می‌رود! هیچ‌کس در این دانشگاه حتی به اندازه یک شاهی حق شخصی ندارد. هرچه درآمد دارد، خرج اجرایی و توسعه دانشگاه می‌شود. در آخر هم اگر روزی نیازی به این دانشگاه نبود، هیأتی تعیین شد که اموال این دانشگاه را به بیت‌المال برگردانند. کسانی که کار می‌کنند، حقوق می‌گیرند. خرج هیأت امنا را خودم می‌دهم. چون در دفتر من برگزار می‌شود. در این 25 سال دفتری نداشتیم و اخیراً دفتر گرفتیم. رئیس مجلس، رئیس‌جمهور و رئیس مجمع که بودم، جلسه هیأت امنا در دفتر من برگزار می‌شد. البته اینها ضعف است و نقطه قوت نیست. می‌بایست از اول برای هیأت امنا و هیأت موسس سازماندهی می‌کردیم. از اعضای هیأت مؤسس هم فقط من فعال بودم. آقایان برای حضور در هیأت مؤسس شرط کرده بودند که اگر خودتان اداره کنید، می‌آییم و وقت آنچنانی نمی‌گذاریم. چون آن موقع حضور در دانشگاه آزاد برای همه مشکل بود. از صفر شروع کردیم و به من وکالت دادند و براساس آن وکالت کار هیأت مؤسس را هم انجام می‌دهم. هیأت مؤسس هنوز سربرگ هم ندارد. هیأت امنا هم نداشت که جدیداً چاپ کردند. البته عرض کردم که اشتباه بود. ولی چون اعتماد بین ما قوی بود، همه کار می‌کردند. الان شروع کردیم که مرکز را تقویت کنیم. امروز هیأت مؤسس 5 نفر را به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی کردیم که رأی بگیرند. تا هیأت مؤسس 9 نفره‌ای داشته باشیم.
یکی از کارهای هیأت مؤسس نظارت است. باید سازمان نظارتی برای اداره امور به وجود بیاوریم. ان‌شاءالله ما کار ستادی را می‌کنیم، اما در صف کارها بسیار دشوار است. آسانترین کار شهریه است که مردم شهریه می‌دهند و می‌آیند. تا به حال هیچ‌وقت به فکر این نبودید که منابع دیگری پیدا کنید. همیشه متقاضی شما بیشتر از عرضه بود و به همین خاطر برای روزی که متقاضی نیست، فکری نکردید. اصلاً به فکر استفاده از این همه ظرفیت در آینده نبودید.
مسئله سوم این بود که برای دانشجویان فارغ‌التحصیل خود مثل دولت عمل نکردید. یعنی به فکر نیفتادید که چگونه برنامه‌ریزی کنید تا اینها نتیجه بگیرند. موارد زیادی هست، ولی در این سه مورد باید فکر اساسی کنید.
از امسال معلوم شد که کم کم ظرفیت شما پر نمی‌شود. اولاً دولت دارد رقابت می‌کند. دولت باید این کار را بکند، اگر بتواند همه را هم ببرد، حرفی نداشتیم. البته اگر دولت بخواهد اداره کند، هزینه‌اش 5 برابر هزینه شما می‌شود. احتمالاً رقابت با دانشگاه آزاد اسلامی ادامه پیدا می‌کند و شما نمی‌توانید ظرفیت‌های خود را در شهرهای دور پر کنید.
باید برای استفاده درست از این ظرفیت‌ها فکر کنید. یکی از راههای مهم را این می‌دانم که به مقاطع تکمیلی بپردازید. الان به همان نسبت که برای شروع دانشگاه تقاضا زیاد بود، برای مقاطع تکمیلی زیاد است. یعنی کسانی که قبلاً به کارشناسی اکتفا می‌کردند، الان می‌خواهند ادامه تحصیل دهند. باید به سرعت برنامه‌ریزی کنید تا مقاطع تکمیلی در دانشگاه آزاد زیاد شود. نیاز به معلم و استاد و امکانات، بیشتر از مقاطع کارشناسی است. چون یک استاد فقط می‌تواند چند دانشجو را در آن مقطع اداره کند. شما احتیاج به استادهای خوب و نیروهای کیفی بالاتر و کارهای دقیق‌تر دارید. بنابراین اگر دانشگاه آزاد با همفکری رؤسای مناطق و دبیران برنامه‌ریزی کند که مقاطع تکمیلی را توسعه دهد، تقاضا زیاد است.
هم نیروهای کیفی بیشتری جذب می‌کنید و هم به تقاضای جوانان جواب می‌دهید. محصولات آن دوره‌ها مثل تزها و رساله‌ها سرمایه عظیمی برای کشور می‌شود. قسمت اعظم امکاناتی که دارید، می‌تواند در خدمت مقاطع تکمیلی باشد. طولانی هم خواهد بود و چندین سال کار شما می‌شود. فکر می‌کنم در آن مقطع اگر برنامه‌ریزی درستی داشته باشید، می‌توانید از خارج هم دانشجو جذب کنید.
مسئله دوم این است که باید برای نیروهای کیفی که اختراع و ابتکار می‌کنند، فکر اجرایی داشته باشید. به اینها کمک کنید. دانشگاههای دولتی هم نکردند. ولی شما بهتر از آنها امکانات دارید. دست آنها باز نیست و مشکل دارند. فکر می‌کنم می‌توانید در هریک از مناطق دانشگاه آزاد و مراکز استانها پارکهای علمی تأسیس کنید و در این پارکها طرحهای دانشگاه آزاد و دیگر دانشگاهها را به اجرا برسانید. الان در سراسر کشور طرحهای موفق فراوانی در مرحله آزمایشگاهی داریم. از این مرحله که باید وارد پایلوت شود، 80درصد می‌ماند و تنها 20 درصد می‌رود. چون دانشجو و خانواده‌اش امکانات پایلوت ندارند. چگونه بسازند؟ یک نمونه آزمایشگاهی می‌سازد و عرضه می‌کند و جایزه می‌گیرد و بعد از آن، کاری نمی‌شود. شما باید مهندسی اجرایی را در دانشگاه جدی بگیرید که خودش یک رشته مجزاست. اگر لازم است، این رشته را تأسیس کنید. یعنی چگونه یک مورد آزمایش شده، تبدیل به پایلوت و پس از آن صنعت شود. این مهندسی بسیار پیچیده است.
در دوران ریاست جمهوری بازدیدی از مرکز تحقیقات وزارت نفت داشتم. این مرکز که از رژیم قبل مانده، امکانات باارزشی دارد و انسانهای نیرومندی هم در آنجا کار می‌کنند. در آنجا دیدم که صدها طرح آزمایش شده دارند که تعداد کمی از آنها به پایلوت رسیده است. معلوم شد که مهندسی اجرا ندارند. همانجا دستور دادیم که مهندسی آن را ابداع کنند. یک مقدار جلو رفتند و الان ارتباط ندارم که به کجا رسیدند. اما فکر می‌کنم جای مهندسی اجرایی در سراسر کشور خالی است. بنابراین دانشگاه آزاد اسلامی می‌تواند پیشقدم شود و این افتخار را کسب کند و به دیگران یاد بدهد که می‌توانند خیلی خوب این کار را بکنند.
اکثر واحدهای دانشگاه آزاد زمین دارند و می‌توانند مقداری از زمینهایشان را در حد 1 یا 2 هکتار با چند سوله در اختیار پارک علمی بگذارند. غرفه‌های کوچکی درست می‌شوند که صاحبان سرمایه و طرح در آن غرفه‌ها به هم برسند. دانشگاه اینها را به هم نزدیک می‌کند و طرحها به اجرا می‌رسند. حتی غیر از پایلوتها، می‌توان قبل از آن را هم به اجرا رساند. الان یکی از راههای پیشرفت دنیا برای صنعتی شدن همین پارکهاست. مطالعه کنید و ببینید الان چقدر پارک علمی در ژاپن، کره جنوبی، مالزی و ... وجود دارد؟! ما الان به اندازه تعداد انگشتان دست هم پارک علمی نداریم. برای دانشگاه آزاد این کار عملی است. چون زمین و سوله می‌دهید و کسی هم که غرفه می‌گیرد، کرایه می‌دهد و خیلی کم خرج است.
چندی پیش دانشگاه تهران پارک علمی تأسیس کرده و من برای افتتاح آن رفتم و دیدم سوله‌های کوچکی دارند، صاحبان صنایع قدیمی و بزرگ ما هم بودند. بچه‌هایی که در جنگ با آنها کار می‌کردیم، طرحهای خود را در غرفه‌ها آورده بودند. چیز بسیار جالبی است. می‌توانید جایی را به آنها بدهید و با بانکها مذاکره کنید که به آنها وام بدهند. یا کسانی هستند که خودشان سرمایه دارند. پس از چند سال که کارشان به صنعت رسید، از غرفه‌ها می‌‌روند و کارخانه می‌زنند که زایندگی دارد.
بنابراین پیشنهاد من این است که منتظر مرکز نمانید. البته مصوباتی خواهیم داشت که دست شما باز شود. به فکر این باشید که تحقیقات را وارد مرحله عمل کنید. در این صورت منبع درآمد پیدا می‌کنید. الان سرمایه‌گذاری شما توسعه‌ای است. در آن صورت بعضی از طرحها تبدیل به صنعت می‌شوند که منابع غنی دانشگاه می‌شوند. دانشگاه آزاد می‌تواند سوای شهریه از این طریق کسب درآمد کند. دولت نمی‌تواند این کارها را بکند. البته اگر به اینجا برسید، دست شما برای صدور خدمات فنی و مهندسی باز می‌شود و دانشگاه آزاد می‌تواند برای حضور در کشورهای جهان سوم گامهای غول‌آسا بردارد. به شما مراجعه می‌کنند و طرحهای خود را در بنادر، سدها، راهها و ... ارائه می‌کنند و می‌توانید کار کنید.
مسئله آخر درباره ربع قرن عملکرد دانشگاه آزاد است. این دانشگاه واقعاً مظلوم است. سازمانی به این عظمت افتان و خیزان جلو آمد. همیشه مبارزه کرد و جلو رفت. مصداق آیه «فاذا فرغت فانصب» است. این همه خدمت کرد. 3 میلیون دانشجو داشته و دارد. خیلی از بچه‌ها را از سقوط روحی نجات داد و به نان، شغل و زندگی رسانده است. اکثر فارغ‌التحصیلان این دانشگاه الان مشغول هستند و جذب شدند. چون انسانهای تلاشگری بودند، میدان عمل هم برای آنها بود. در این به دولت مدت مالیات داده است. این همه اشتغال ایجاد شد. آقای شجاعی‌فر گفتند 300 هزار نفر مشغول هستند، ولی، بیش از این است. برای یک میلیون و سیصد هزار دانشجویی که الان درس می‌خوانند، اشتغال ایجاد شد. اگر درست نمی‌خواندند، در جامعه بیکار بودند. اگر از اینها بپرسند، شغل شما چیست؟ می‌گویند دانشجو هستیم.
در تمام این مدت بخشی از نیاز شغلی جامعه را دانشگاه آزاد اداره کرد. همین الان 1میلیون و 300 هزار دانشجو دارید که اگر اینجا نبودند، یا بیکار بودند و یا جایی می‌بایست مشغول می‌شدند.
به علاوه، جریان ساختمانی دانشگاه آزاد در 11 میلیون متر مربع و آنهمه فضاهای دیگر با عقبه آنها مثل مصالح، شغلهای غیرمستقیم و مقطعی ایجاد کرده است. نزدیک 40 هزار کارمند و همین مقدار استاد و معلم دارید. هرکس وارد یک شهر کوچک می‌شود، ساختمان بزرگی را می‌بیند که شهر را از لحاظ منظره یک قدم جلو آورده است. بچه‌هایی که در آنجاها درس می‌خوانند، شهرها را از لحاظ فرهنگی و سطح توقعات مردم بالا می‌آورند. دانشگاه آزاد در مناطق محروم برای سطح تفکرات مردم انقلاب ایجاد کرده است.
این افتخارات در کنار آثار معنوی امروز و آینده، مربوط به این کشور است. هریک از فارغ‌التحصیلان دانشگاه آزاد در آینده چراغ هدایتی برای جامعه هستند. به نظرم یکی از کارهای مهم این است که یک گروه متفکر آثار مثبت دانشگاه آزاد را بشمارید و بازگو کنید. انتقادات را بررسی کنید. با مردم حرف بزنید. تا الان چون با استقناء کار می‌کردیم، احتیاجی به تبلیغ نداشتیم. الان احتیاج به تبلیغ و حداقل دفاع دارید. امکانات حرف زدن هم دارید. حتی می‌توانید فیلم‌های کوچک بسازید و به صدا و سیما بدهید که پخش کند. پول می‌گیرد و پخش می‌کند. از سامسونگ و زیمنس فیلم پخش می‌کند، از دانشگاه آزاد نمی‌کند؟
پول تبلیغ را جزو هزینه‌ها بیاورید و به مردم معرفی کنید. با روزنامه‌ها و مجله‌ها کار کنید. اکثر روزنامه کار می‌کنند و شما کمک کنید که بیشتر کار کنند. از هنرمندان دعوت کنید که با شیوه‌های هنری اطلاع‌‌رسانی کنند و شما هم زندگی آنها را اداره کنید.
در مناطق می‌توانید از طریق نشریات محلی کار کنید. با آنها قرارداد ببنیدید و مقالاتی به آنها بدهید تا چاپ کنند. فن اطلاع‌رسانی و تبلیغ راههای مختلفی دارد. باید با صاحب‌نظران حرفه‌ای کار کنید. از ظرفیت انسانهای توانا بهره ببرید. خدمات را بگویید و به حرفهای بی‌ربط جواب دهید. حتی اگر نیاز شد به دادگاه بکشانید. خیلی‌ها الان با دروغ رقمهایی را درباره دانشگاه آزاد می‌گویند که باید واحد حقوقی دانشگاه شکایت کند.  ده مورد که این‌گونه شود، دیگر کسی جرأت نمی‌کند دروغ بگوید.
پیشنهادم این است که برنامه جامعی برای اطلاع‌رسانی و پاسخ به انتقادات داشته باشید. البته باید انتقادات درست را بپذیرید. بعضی از حرفها درست است و باید برای رفع نواقص اقدام کنید. ان‌شاءالله نتیجه کار شما را خواهیم دید.
والسّلام علیکم و رحمه الله