سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از اعضای ستاد برگزاری نمازجمعه
بسمالله الرحمن الرحیم الحمدالله و السّلام علی رسولالله و آله خوشآمدید و از اینکه بواسطه چنین سنت خوبی که وجود دارد و در سالگرد نمازجمعه تهران شما را میبینم، خوشحالم و صمیمانه تشکر میکنم. از چنین برنامههایی استقبال میکنم. به هرحال شما از اوّل شروع نمازجمعه تهران این سنگر را حفظ کردید و در واقع خدمت به انقلاب و اسلام و امت اسلامی و در مسیر اهداف خداوند است.بالاخره هیچ چیزی پایدارتر از دین و راهنماییهای خداوند که مالک و صاحب همه چیز است، نداریم. خداوند طبق مقتضای فیض و رحمانیتش که در ذات خداوند است و بشر را خلق کرده است، راهنمایی هم میفرماید. همه ما مختار آفریده شدیم و هرکس میتواند تصمیم بگیرد که چگونه باشد و چگونه عمل کند و در کنار این اختیاری که به ما داده، تکالیفی هم برای ما گذاشته است.
در همین رابطه راهنماییهایی وجود دارد که خداوند از طریق انبیاء برای بشر داشته و راه خیر و شرّ و خوبی و بدی را برای بشر روشن کرده است. در وجود خودمان هم داوری گذاشته است.بالاخره انسان با عقلش و در فطرت خود تا حدود زیادی خیر و شر را تشخیص میدهد. ولی وقتی مسایل پیچیده میشود و سلیقهها بهم میریزد و اختلافات فراوان میشود، ابهام و تردید پیش میآید که بالاخره راه حق کدام است که این را هم خداوند با نعمت انبیاء تکمیل کرده است و این مخصوص ما نیست. از حضرت آدم تا روز قیامت همینگونه است و این راهنمایی برای همه بشر وجود دارد. اینها همه لطف، محبت و رحمت خداست و هدف خداوند هم این است که در نهایت انسانها را خوشبخت کند. آن مقداری که ظرفیت دارند در این دنیا و در حدّ ظرفیت مادی به آنها میدهد، ولی خوشبختی واقعی بشریت و انسانها بعد از مرگ و در عالمی است که تزاحم و محدودیت نیست و همه چیز بیپایان و فراوان است. رحمت و نعمت خدا عالی و عذاب و رنجش هم خیلی سخت است. خداوند هرچه را که برای ما لازم بود، تعبیه کرده است. یکی از الطاف الهی شامل حال شما شده و باید شاکر باشید و آن، این است که در جریانی خدمت میکنید که تردیدی نیست که جای خوبی است. اینکه چقدر از نمازجمعه استفاده میکنیم؟ بحث دیگری است. کسانی که فرصت میکنند تا این نماز درست برگزار شود، چه از لحاظ امنیت، نظم و تدارکات و چه از نظر محتوا که به خطبا و ائمه جمعه مربوط است. مطمئناً در راه خدا کار میکنند و اگر زحمت میکشید و از روز تعطیل خود مصرف میکنید، به حساب خدا بگذارید. بالاخره نماز جمعه همانطور که بارها در خطبهها گفتم، آنقدر مهم است که پیغمبر(ص) اولین فرصتی که یافتند، پیش از اینکه خودشان به مدینه بیایند، نمازجمعه را اقامه کردند، چون در مکه جای این اعمال دسته جمعی نبود. فقط جای ارتباط انسانها با خدا بود و اگر دسته جمعی کاری میکردند، کفار اذیت میکردند. ولی در مدینه شرایط فراهم شده بود که قبل از ایشان نماینده پیغمبر(ص) گاهی نمازجمعه را اقامه میکرد. پیغمبر(ص) که آمدند، به محض اینکه وارد حومه مدینه شدند، در مسیر قبا تا مدینه روز جمعه آمدند و در آن روز نمازجمعه را اقامه وآن خطبه صریح و راهگشا را ایراد فرمودند و تا آخر عمرشان هم این کار را میکردند. روز جمعه بود و معمولاً جمعهها مردم به کار خرید و فروش و تأمین نیازها میپرداختند و گاهی قافلهها میآمدند. به محض اینکه از طرف مردم نسبت به نمازجمعه بیاعتنای شد، خداوند سرزنش کرد و فرمود: به نمازجمعه بیاعتنایی نکنید و وقتی نمازجمعه اعلام شد، فوراً بروید «فسعواالی ذکر الله» و کارهای مادی را رها کنید «و ذروا البیع» و بعد میفرماید: اگر دنبال منافعی هستید، منفعت شما اینجاست. «ذلکم خیر لکم» ممکن است این معانی را نفهمیم. به نظر میرسد که حتی در بین حکومت خلفا که محور حکومت آنها حق نبود و متصدی امور کشور اسلامی بودند، همبشه از نماز جمعه بعنوان یک وسیله خوب بعنوان نمایش حضور و قدرت ملی و طرح مسایل مهم استفاده میشد. اگر حکومتها حرفی داشتند، در اجتماع مردم میگفتند و اگر مردم حرفی داشتند، خطیب آنها صحبت میکرد. دنیای اسلام هم تا به حال استفاده کرده است، ولی متأسفانه ما از این تدبیرهای الهی خیلی کم استفاده میکنیم.یکی از آنها مسئله حج است که میبینیم هیچ اتفاقی نمیافتد. سالی چند میلیون نفر به مکه میروند. این همه زحمت میکشند و هزینه میکنند، ولی خیلیها به همین عبارت اکتفا میکنند. عبادت جای خود را دارد، ولی چیزی که مهم است، این است که از این حضور و اجتماع و موقعیتها استفاده شود که نمیشود. نمازجمعههای داخلی هم همینطور است. به نظر میرسد که فقه شیعه در این مورد غنیتر است. چون در غیراینصورت روز جمعه مردم مثل بقیه روزها نمازشان را در مساجد میخوانند و فرقی با روزهای دیگر نمیکند. فقه شیعه که در شعاع 2 فرسخی یک اجتماع را منحصر کرده است، میخواسته از این حضور انبوه مردم، بهره سیاسی و اجتماعی مهم بگیرد.
ولی متأسفانه تا به حال در دنیای اسلام آنطور که قرآن خواسته، پیش نیامده است. در زمانی که حکومتی از نوع حکومت دینی نباشد، این عذر کمی قابل قبول است. حتی در زمان رژیمهایی مثل رژیم پهلوی، در دورهای که رضاخان رفته و چندسال فشار دربار نسبتاً کم شده بود، آن موقع میشد نمازجمعههای باشکوه برقرار کرد. ولی حوزهایها و ملیگراها و همه و همه آمدند و برای خودشان ظرف درست و میدانداری کردند و از عبادتهایمان آنطور که باید، استفاده نکردیم. اگر فرض کنیم در تهران نمازجمعهای برگزار میشد، چه شرایطی اتفاق میافتاد! شما فرمودید شرایطی که در دانشگاهها در اوایل انقلاب بود، در روز جمعه همه چیز خنثی میشد. اصلاً لازم نبود حرفی بزنیم. همین که مردم در دانشگاه تهران و اطراف آن در آفتاب و باران میآمدند، خودش بیانگر همه چیز بود و سخنرانیها و شعارها هم بود که کمک میکرد.
به نظر میرسد این لطفی است که خداوند برای حفاظت از دین و مردم خود در نمازجمعه طراحی کرده است و باید بیشتر بهره بگیریم. شما زحمت خودتان را میکشید. اما بالاخره فتواها خیلی مهم است که را ه را باز میکند. آنهایی که به خود، دین، نماز و انقلاب اعتقاد دارند، نمازجمعه را از خودشان بدانند و ضدانقلاب نباید توقع داشته باشد که در نمازجمعه از او حمایت شود. آنهایی که از انقلاب و نظام دفاع میکنند و با کلیات انقلاب همکاری دارند، باید احساس کنند که اینجا مأوایی برای آنها هم هست و میتوانند با عشق و علاقه حضور داشته باشند. اینکه میبینید خداوند کعبه و مکه را خانه امن قرار داده، یک دلیل آن است که مردمی که میخواهند از فضای معنوی آن استفاده کنند، امنیت داشته باشند و از فضای الهی آنجا بهره بگیرند و مسئله حرم، کعبه و مکه جدّی است. به هرحال اینها تفکرات و برنامههای سیاسی و اجتماعی است که خداوند برای ما تعبیه کرده و باید بیشتر استفاده کنیم. اگر بخواهم بگویم همه چیز اینجاست، شاید کمی اغراق باشد. اما حقیقتاً نقش بسیار مهمی دارد. چرا که نمازجمعه یکی از مهمترین برنامههایی است که باید از آن بهره بگیریم که بهره گرفتیم و میتوانیم بهتر از گذشته هم عمل کنیم.به هرحال تا زمانی که اینگونه حضورهای واقعی مردم در صحنه باشد، حفاظت از کشور، میهن، مردم و انقلاب خیلی آسان است. آمریکاییها هم که به فکر براندازی نظام هستند - البته از قبل هم بودند - فکر میکنند راه درست این است که مردم را متفرق و اختلاف ایجاد کنند و از گروههای ضدانقلاب حمایت کنند و آن قدر هم نادان هستند که فکر میکنند حمایت آنها از یک گروه آنها را موفق میکند. در حالی که برعکس است و اگر مردم به گروهی حسن نیت داشته باشند و اگر آمریکا از آن گروه حمایت کند، برمیگردند. دیدید که دیروز خبری بود که از چند کشور عربی از جمله مغرب، مصر، عربستان و امارات نظرسنجی کردند و به طور میانگین 90 درصد از مردم که مورد سؤال بودند، گفتند مخالف رفتار آمریکا هستند. در مصر آمریکاییهای خیلی سرمایهگذاری کردند. پول و سلاح میدهند و حمایتهای سیاسی میکنند. در حالی که 98 درصد مردم مصر نسبت به سیاستهای آمریکا اظهار تنفر کردند و این خیلی مهم است و برای آمریکا باید درس بزرگی باشد. مخالفت ایرانیها از مصریها کمتر نیست. چون مصریها از آمریکا کمک میگرفتند، در حالی که ما همواره از آمریکا ضرر دیدیم. در همه کشورهای اسلامی اینگونه است. اگر آمریکاییها میخواستند از دولتهای موجود حمایت کنند، باید از نیروهای ضدانقلاب آنها حمایت کنند و این نشان میدهد که خیلی خام هستند. اسراییلیها چنین نیستند و رندانهتر عمل میکردند. مثلاً درزمان جنگ گاهی اعلام میکردند که ایران از اسراییل اسلحه میخرد و این برای این بود که ما را بدنام کنند. همین منافقین هم سرنوشت جالبی پیدا کردند که باید باعث درس عبرت شود. اینها در ایران هم فعالیتهایی داشتند و به میل آمریکا ، صدام از آنها حمایت و استفاده کرد. در واقع با همکاری صدام ریشه خودشان را در بین مردم و حتی بین خانوادههایشان برای همیشه سوزاندند. دیگر هیچ راهی برای بازگشت ندارند و دیگر زمینه پیدا نمیکنند و باید تحت حمایت باشند. عملیات مرصاد هم واقعاً مهم بود که نیروهای ما خیلی خوب جواب دادند. وقتی ما قطعنامه را پذیرفیتم، آنها فکر کردند که ما از موضع ضعف پذیرفتیم. البته ما مشکلات اقتصادی داشتیم و در شرایطی که صدام از سلاحهای شیمیایی استفاده میکرد نگران بودیم و نمیخواستیم مردم ما و عراق کشته شوند. با این ادلّه به جنگ خاتمه دادیم. چون دیدیم که جنگ به جایی رسید که مردم غیرنظامی انبوه انبوه کشته میشوند. آنها فکر کردند ما از موضع ضعف قطعنامه را پذیرفتیم و نمیتوانیم بجنگیم. لذا بعد از پذیرش قطعنامه تصمیم گرفتند، هجوم آورند. وقتی عراقیها در سراسر جبهه روبه جلو حرکت کردند، منافقین هم به طرف کرمانشاه حرکت کردند که البته هدفشان تهران بود. من آن موقع به خاطر این مسایل در جنوب بودم. بعد که گفتند در شمال جبهه چنین شد، به کرمانشاه آمدم. جبهههای ما خالی بود و افراد زیادی نبودند. اینها تا نزدیک کرمانشاه آمدند و حماقت را در حد اعلا نشان دادند و فقط کافی بود یک عده به جلو بروند و در مقابل آنها بایستند که این کار را هم کردند و آنها را با محاصره منهدم کردند. آن قدر برای صدام مهم بود که هواپیماهای عراق هم بالای سر آنها بود. باند پایگاه نظامی شهید نوژه همدان را با بمبهای خوشهای منهدم کردند و نمیتوانستیم پرواز هوایی جنگی داشته باشیم. چون باند را خراب کرده بودند و ما از تبریز و جاهای دیگر پرواز میکردیم. چه اتفاقی افتاده است که آنها خودشان را به حزب بعث و آمریکا نزدیک کردند و آنها هم حمایت کردند و از مردم بریدند؟! خیلی از آنها جوانهای ایرانی بودند و سابقه مبارزه داشتند و میتوانستند جایگاه داشته باشند. ولی همین اتصال آنها به بیگانه و فرمانبری آنها از دشمنان اسلام به طور کلی آینده آنها را نابود کرد و تا آخر باید تحت حمایت آنها باشند. به هرحال میخواهم بگویم اگر اتکا به مردم درست باشد، اتکا به خداوند و مایه اصلی قدرت و امکان استقامت است. تجربه ما هم این را ثابت میکند. نمازجمعه یکی از چیزهایی است که هم اتکا به خدا و هم اتکا به مردم در آن است. یعنی عبادت و سیاست و مردم و خدا در برنامههای نمازجمعه متبلور است و خیلی میتوان از آن بهره گرفت و کارکرد. البته همیشه کار شد، ولی قطعاً هرچه خطر بیشتر شود، باید به این پناهگاه الهی بیشتر پناه ببریم. شما را به خدا میسپارم و دعا میکنم که خداوند به شما توفیق دهد تا به اهدافتان برسید. والسّلام علیکم و رحمهالله و برکاته