بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله و السلام علی رسولاله و آله
برای بنده توفیقی است که شما برادران و خواهرانی را زیارت کنم که با لطف و محبت خود بنده را شرمنده کردید و این همه زحمت میکشید. میدانم همه زحمات جز برای خدمت به انقلاب، اسلام و ایران نیست، همچنان که در ذهن خود من نیست. باتوجه به اینکه به وقت نماز مغرب نزدیک میشویم، خیلی مختصر حرف میزنم. میثاقی که با مردم بستهایم و آن را اعلام کردهایم، با دقتهای فراوان و با استناد به تجربههای گذشته و با توجه به اهداف چشمانداز بیست ساله و برنامه چهارم توسعه و یکسری از آرزوهایی که میتوانیم در مانور با این منابع انجام بدهیم، به دست آمده است و فکر میکنم چیزی است که میتوانیم روی آن به مردم قول بدهیم، قرار بگذاریم و تعهّد کنیم که اگر در طول چهار سال مسؤول باشیم، انجام بدهیم.
شما که در تهران و استانهای دیگر زحمات فراوانی میکشید و وقت صرف میکنید، میتوانید در برخوردهایی که با مردم دارید، آنها را مطمئن کنید که چنین ارادهای وجود دارد. پیشبینی این است که برای تحقق این میثاق مشکل جدی در پیش نباشد. البته شرایط کشور شرایط ویژهای است.
در اکثر کشورهای دنیا مردم با گذشته متفاوت شدهاند و تحول واقعی در افکار، اندیشهها، اطلاعات و مطالبات مردم شکل میگیرد. بخصوص در مطالبات جوانان تحول عمدهای ایجاد شده است که حق هم هست. بالاخره جوانی که میخواهد قدم به صحنه اجتماع بگذارد، وقتی که تحصیل میکند، دارای آرزوها و آرمانهایی است که برای آینده زندگیاش، مسایل اشتغال، ازدواج، فراغت و سرزمین و افکارش آنچنان ترسیم میشود که با مطالبات گذشتگان بسیار تفاوت دارد.
چیزی که مورد نیاز قشر جوان است و ما آن را به خوبی لمس میکنیم و میدانیم به آن عشق میورزند، فضای راحت زندگی و نه فضای بیبند و باری است. آنها میخواهند در جامعهای زندگی کنند که کسی بیجهت مزاحم آنها نشود. میتوانند و میخواهند در چهارچوب قانون عمل کنند. اگر قانون برای آنها حدّ و مرزی قرار داده، آمادگی دارند این
مرز را بپذیرند و این قدر آگاهی دارند که ارزش قانون را از بیقانونی تشخیص بدهند و بدانند. به نفع آنهاست که قانون باشد، هرچند آن قانون ناقص باشد.
طبعاً برای زندگی آیندهی آنها شرایطی لازم است و این وظیفه حکومت است که فراهم کند. ما در میثاق امید زیادی به بخش خصوصی و مردم در توسعه کشور بستهایم. شما به خوبی میدانید که آمدن مردم با یک امنیت کاملاً حساب شدهای مقدور است. کسانی که امکاناتی دارند و یا فنی میدانند و یا میخواهند وقت مصرف کنند و یا سرمایهای بگذارند و تعهدی کنند، طبعاً باید مطمئن باشند در جایی که وارد میشوند، امنیت هست و زیرپای آنها سست نیست. آیندهی آنها در گرو تصمیمات روزمرهی تصمیمگیران نیست و میتوانند برای درازمدت برنامهریزی کنند و از دست رنجشان بهره ببرند. اگر چنین فضایی در کشور به وجود بیاید، انبوه امکانات انسانی، مالی و فنی وارد میدان میشود و کشور ما آماده جهش و توسعه است. ما پانزده سال کار کردیم که زیربناهای کشور را تحکیم کنیم. زیربناهای کشور گرچه ذخیره ندارد و هنوز باید برای آینده توسعه پیدا کند، ولی امروز در سطحی است که بتوان از زیربناها نتیجه گرفت و در سفرهی مردم به تعبیر رهبر انقلاب در زندگی و معاش مردم خود را نشان دهد. اگر ما گذشته و دورهی قبلی مسؤولیت را سازندگی (1) اسم بگذاریم، دورهی بعدی را باید سازندگی (2) بنامیم.
تفاوت این دو، در این است که زیربناهایی که برای آنها خیلی هزینه شده است، اینبار در زندگی مردم منعکس میشود. باید در تحصیل و اشتغال جوانان و بالا آمدن سطح معاش اقشار زیر خط فقر، در آزادی و راحتی زندگی مردم، در توسعه کارهایی که نیاز واقعی مردم است و در ورزش، به گونهای باشد که طبقات مختلف بتوانند از ورزش عمومی برای بهداشت، اوقات فراغت، سلامت و نشاط خودشان بهرهگیری کنند.
میدانیم ورزش سرمایهای است که انسان را جوانمرد میکند و نشاط و امید میآورد و اخلاق را تذهیب میکند و بهترین وسیله اوقات فراغت است و برای نظام خیلی سنگین نیست که به آن بپردازد. بالاخره زنان ما شایستگی خود را ثابت کردند. انتظار دارند که نظام راه را برای حضور آنها در عرصههای مورد نظر آنها به همراه توجه به خانواده و بچههای آنها باز کند.
کارهای بسیار اساسی و بنیانی باقیمانده است که رفتن به طرف تحقیقات و کیفیت تحصیل و پژوهش، از جمله آنهاست که سطح فعلی ما متناسب با سطح پیشرفته دنیا نیست. ما قطعاً باید به هایتک توجه ویژهای کنیم و هایتک را جزو برنامههای اولویتدار قرار دهیم. چون اینها موتور توسعه هستند.
کار مشکلی مثل فنآوری هستهای در پیش داریم. زحماتی کشیده شده و به نقطه خوبی رسیدیم و باید از این حفاظت کنیم. این به دیپلماسی فعال و تعامل مناسب در سطح جهانی مرتبط میشود که بتوانیم اعتماد آنها را جلب کنیم. به صورت ظاهر حرفشان این است که ما اعتماد نداریم. نمیگویند شما حق ندارید. ما هم باید تلاش و ثابت کنیم که ایران میتواند به شما اعتماد بدهد. تا به حال بیتوفیق نبودیم. نشانهایی هست که بتوانیم در آینده این مسأله را که به یک تهدید برای نظام تبدیل شده بود، به فرصت بدل کنیم و از این راه به تأمین سایر نیازهایمان نزدیک شویم. بالاخره همان دولت آمریکا که سختترین دشمن ما بود، وقتی احساس کرد در ایران اکثر نامزدها صحبت از همکاری و از تشنج زدایی دفاع میکنند و دنبال ماجراجویی نمیروند و بدنه جامعه ما چنین چیزی میخواهد، رام شد.
میبینیم آمریکاییها چند قدم قابل توجه برداشتند که تا به حال حاضر نبودند آنها را انجام بدهند. مانع را از سر راه تجارت جهانی برداشتند و الآن ابتکار با شماست. شما باید مذاکرات را اداره کنید و هر وقت مصلحت دیدید و جامعه آمادگی داشت و صنعت قدرت رقابت داشت و کشاورزی در آن شرایط آسیب نپذیرفت، میتوانید وارد شوید. در مورد قطعات یدکی هواپیما که مشکل اساسی داشتیم، آنها قدم برداشتند که قطعات را بدهند و این برای اولین بار بود. برای همین مسأله هستهای بالاخره رئیسجمهور آمریکا گفت: «ایران حق دارد سطحی از غنیسازی را داشته باشد که به سمت نظامی نرود.»
ما هم همین را میخواهیم و بیش از این لازم نداریم. به نظر میرسد اگر ایران آمادگی خود را برای تعامل باجهان در سطح بهتری داشته باشد، جهان هم فهمیده که ایران مهم است. آنها با لشکرکشی به منطقه فهمیدند که نمیتوانند ایران را در منطقه ندیده بگیرند و نمیتوانند با ایران درگیر شوند. اگر ایران همراهی کند، مسایل آسانتر حل میشود. همانطور که در عراق و افغانستان از ما تشکر کردند. میتوانستیم مزاحمت درست کنیم، ولی چون صلاح میدیدیم که طالبان و صدام نباشند و مردم عراق به پارلمان و دولت برسند، کمک و همکاری کردیم. دوستان ما در عراق همکاری کردند، ولی بعثیها، القاعده و ... راه دیگری میروند.
به هرحال فکر میکنم میتواند زمینه نسبتاً خوبی پیش بیاید. از ترکیب کسانی که در ستادها فعالیت میکنید، خیلی راضی هستم. این ترکیب همان ترکیب جامعه ماست. همان تفکراتی که در جامعه، نیروهای وفادار به انقلاب را به چند جریان تقسیم کرده، در مجموعه شما دیده میشود. امیدوارم این مجموعه بتواند به انسجام ملی کمک کند که در آینده نیاز واقعی ماست. شما را به خدا میسپارم.
والسّلام علیکم و رحمهالله