بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله
خیلی خوشآمدید. انسان در محفل شما نشاط پیدا میکند و امیدوار میشود. من با سه تشکل اتحادیهها در دورهای که بحث دعوت بود، ملاقات داشتم و مقداری از حرفهای شما را شنیدم. خاضعانه دعوت کسانی را که استدلالهایی داشتند، پذیرفتم و خودم را در معرض رأی مردم قرار دادم و الان دیگر هر تصمیمی که خواستند بگیرند، به خود آنها باز میگردد.
این بار مسائل جدیدی مطرح است. من خیلی با زحمت به این تصمیم رسیدم و تا روز سهشنبه هنوز فکر میکردم که شاید الان وظیفه من نباشد و شخص دیگری این کار را برعهده بگیرد. به خداوند متوسل شده بودم که هرچه مصلحت مملکت، مردم و انقلاب است، همان پیش بیاید و اراده ما هم دست خداست. واقعاً تسلیم اراده خداوند شدم و خداوند در نهایت این اراده را در من خلق کرد و الان هم کاملاً راضی به نتیجه هستم و هیچ دغدغه و نگرانی در رابطه با خودم ندارم. فکر میکنم انشاءالله دعای ما مستجاب شده باشد.
بعد هم که خدمت رهبری رسیدم، ایشان گفتند. وقتی وضع رنجآور انتخابات را دیدم، دعا کردم که خداوند هرچه خیر مردم، مملکت و انقلاب است، پیش بیاورد و انشاءالله همین است که پیش آمد.
فکر میکنم مسائلی که شما مطرح میفرمایید، قابل انجام است و ما ظرفیت حرکت خوب و مطمئن و برداشتن گامهای همه جانبه توسعهای و راهکارهای قابل قبول را در اختیار داریم در مقابل هم موانع جدّی داریم که باید با آنها به چالش بپردازیم.
در داخل عدم همدلی نیروهای انقلاب مشکل واقعی و هزینههای بسیار سنگین یک دولت حجیم و بزرگ و در کنارش چند نیاز خیلی مهم مثل تورم است که مزمن شده است. دیگری اشتغال است که انسان را حسابی میترساند که جمع زیادی از جوانان تحصیل کرده در انتظار پیدا کردن شغل باشند. در عین حال با این همه هزینهای که دولت دارد، قشر عظیمی زیر خط فقر باشند که هیچ تناسبی با معیارهای اسلامی ندارد که در کشوری اسلامی اینهمه نیازمند باشند. مقداری هم مسأله اتلاف منابعکشور است که تحت یارانههای غیرهدفدار از جیب مردم خارج میشود و آن را متمکّنین به مصرف میرسانند.
در سیاست خارجی هم الان آمریکاییها به خاورمیانه متمرکز شدند. چون این منطقه مرکز هم انرژی دنیاست و اینجا هم هرکاری میکنند، به دیوار ایران برخورد پیدا میکنند. هرجا میخواهند نفود کنند، با ایران مواجه میشوند. میخواهند مشکل اسرائیل را حل کنند که باز مسأله ایران مطرح است. در عراق گیر کردند، در افغانستان و لبنان گیر کردند، مسائل قیمت نفت و اُپک مطرح است که بالاخره فکر میکنند جایی مثل ایران وجود دارد که باید مسأله ایران را حل کنند و به شکلی باید با آن کنار بیایند. از طرفی میبینند ایران نیرومندتر میشود، بخصوص در بعضی از تکنولوژیهای پیشرفته که برای آنها مسأله است، پیشرفت کردیم. اینکه اسلام راهی برای یک و نیم میلیارد نفر جمعیت دنیاست، برایشان بطور جدّی مطرح است که میتوانند خطر عمده برای استکبار در این حالت بیداری باشند. لذا فکر میکنند از جاهای مختلف باید مسأله خودشان با ایران را حل کنند.
به نظر میرسد دولت متکی به آراء مردم میتواند در همه این زمینهها کار کند، ولی یک دولت ضعیف و کم رأی که پشت سرش اختلاف و تشنج باشد و نگذارند کارهای اساسی کند، نمیتواند خوب کار کند و موفق نمیشود. لذا مسأله، برای ما جدّی است. من عقیده دارم شما دانشجویان میتوانید خوب بفهمید و خوب تصمیم بگیرید. دانشجو آزاده است و آلوده و محتاج به جایی و وابسته نیست، نگرشش بیشتر به خودش مربوط میشود. حمایت بخش قابل توجهی از دانشجویان را بسیار مغتنم میدانم و امیدوارم بتوانیم با هم کاری برای انقلاب انجام بدهیم که الان واقعاً یک فرصت طلایی است و از دست دادن این فرصت هم میتواند خسارت مهمی وارد کند.
الان وضع کشور مثل جاده یکطرفهای است که نهایتاً به بنبست میرسد. دولت با اینکه همه چیزها را در اختیار دارد و خیلی از کارهای مردم را در اختیار گرفته است، همه جا یک طرفه با مردم برخورد میکند و مردم هم توقع دارند همه کارهای آنها را دولت حل کند. حتی انتظار دارند مشکلات کوچک را دولت حل کند. دولت هم در این جاده یک طرفه چیزی که باید از طرف مردم ببنند، به مطالبات مردم چندان جدی نگاه نمیکند، خیلی از جاها دولت به مردم زور میگوید و مردم قدرت دفاعی ندارند و خیلی جاها هم مردم وظایفی دارند که به سراغ دولت نمیآیند. مثلاً در آب، برق، جادهها، بانکها و تصمیمات مهم اقتصادی دولت یکطرفه تصمیم میگیرد، اگر به هر دلیل برق، گاز، آب، ... به مردم نرسید، کاری نمیتوانند بکنند و اگر ساعتها برق قطع شد و یک مرکز تولیدی خسارت دید، کسی جوابگوی آن نیست. لذا اگر از مردم توقع داریم، باید جوابگو باشیم. از آن طرف مردم هم احساس خوبی ندارند. اگر ما راهی را برویم که این جاده دو طرفه شود و مردم هم در تصمیمات روزمره زندگی تصمیمگیر باشند و تعهداتی داشته باشند، خوب است.
اگر ما بسیاری از کارهایی را که دولت انجام میدهد، به دست مردم و با مقررات درستی به آنها بدهیم، آنها هم پاسخگو هستند و هم مالیات میدهند و هم سود میبرند و از عهده این کارها هم برمیآیند. چون وابسته به درآمد مردمی میشود و جوابگو و نیازمند هم هست. چون مردم در کارهای بزرگ شریک و به حاکمیت وابسته هستند، احساس تکلیف پاسخگویی میکنند. لذا فکر میکنم این جاده باید به یک شاهراه دوطرفه تبدیل شود که در برنامههای آینده اهمیت فوقالعادهای دارد و راه آن هم باز شده است.
در مجمع سیاستهای کلی را تصویب کردیم. رهبری هم آن را به عنوان سیاستهای کلی اصل 44 اعلام کردند. مسیر ما با این سیاستها باز است، البته این سیاستها باید در برنامهها و بودجهها تبلور پیدا کند. برنامه چهارم تا حدودی با این دید نوشته شده است. ما الان در چارچوب سیاستهای کلی چشمانداز 20 ساله و برنامه چهارم عمل میکنیم و براساس چیزی که در این مجموعه میگنجد، راهکارها و راهبردهایی برای اداره کشور طراحی و آماده کردم که بزودی اعلام میشود و در اختیار شما قرار میگیرد و شما میتوانید بطور جدی روی آنها بحث و نقد کنید و پیشنهاد بدهید.
خانم صنوبری از تشکل اسلامی اسلامشهر: آقای هاشمی با توجه به حضور جنابعالی در انتخابات که از آن به عنوان نوشیدن جام زهر تعبیر کردید، نظر جنابعالی در مورد اینکه هیچ کاندیدای اصلحی برای پست ریاست جمهوری وجود ندارد، چیست؟
● البته من از شرکت درانتخابات بعنوان داروی تلخ یاد کردم و جام زهر یاد نکردم. آنچه داروی تلخ بود، این بود که در چند سال گذشته سیاستم این بود که کسانی پیدا شوند که نیازی به ما نباشد و ما بتوانیم همین کارهایی را که الان میکنیم، انجام بدهیم. دراین سیاست من شکست خوردم. نه اینکه اینهایی که آمدند، صلاحیت ذاتی ندارند، بالاخره مردم باید آنها را قبول کنند. در افکارسنجیهایی که از چند نقطه در سراسر کشور شده، نوعاً آراء اینها پایین است. این پشتوانه مردمی خوبی نیست و برای من هم به اندازه مطلوب نیست. ولی با آنها فاصله دارد و حدود دو تا سه برابر آنهاست. فکر کردم به عنوان یک عنصر نیرومند که میتوانم مؤثر باشم، باید بیایم. فکر میکنم اگر بعضی از آنها زمینه داشتند که از رأی مردم برخوردار باشند، نیازی به داروی تلخ نبود.
آقای سلیمانی از آمل: جناب آقای هاشمی، اگر در این دوره پیروز شوید، استراتژی حضرتعالی در خصوص مسأله اشتغال فارغالتحصیلان چه خواهد بود؟
● راهبردی را که برای این کار لازم است، در برنامه گفتم. اشتغال هیچ راهی جز سرمایهگذاری مولّد و جهت دار برای امور توسعهای کشور و خدمات اساسی ندارد و این سرمایهها هم در کشور ما وجود دارد. ایرانیهای خارج از کشور علاقمند هستند. در دنیا هم خطوط اعتباری کافی و با بهره بسیار کم وجود دارد. راه ما این است که این فضا را به گونهای باز کنیم که این سرمایهها با اطمینان وارد چرخه توسعه کشور شوند. دست شما جوانان و دیگران را باز کنیم تا بتوانید با تسهیلات مناسب بانکها، خودتان با رشتههای خودتان مجموعههایی درست کنید و کارهایی را برعهده بگیرید و فکر میکنم در یک دوره نسبتاً خوب بتوانیم چرخهای ماشین زنگ زده اقتصاد را به حرکت درآوریم.
به علاوه زمینههای بسیار خوبی در خصوص صدور خدمات فنی و مهندسی وجود دارد که اگر ارتباطات جهانی را بهتر کنیم، میتوانیم در آنجاها حضور پیدا کنیم و تشکلهای زیادی در قالب شرکتهای مناسب بروند و طرحهای خارجی را اجرا کنند که باید پشتوانه اعتباری و تضمین آن را انجام بدهیم که در کشور ایجاد شغل میکند. به هرحال در یک کلمه رونق اقتصادی وسیله درستی برای ایجاد شغل و تأمین درآمد برای خانوادههاست. اگر سطوح بالای جامعه رونق پیدا کند، میتواند نیروهای کیفی جامعه را جذب کند.
انشاءالله طرح آن را در آنچه منتشر میکنیم، میبینید. انتظار داریم در میزگردهایی که آقای دکتر مقدم تشکیل دادند، این چیزها مطرح شود و اشکالات کار را بیان کنند.
○ حضرتعالی به مقوله خدمات اشاره کردید. آیا به نظر شما اولویت تولیدی واجبتر از خدمات نیست؟ شرایط برای کاندیدای ریاست جمهوری در کشور ما چندان مشخص نیست، آیا برای دورههای آینده پیشنهاد خاصی دارید؟
● در مورد سؤال اول خیلیها تعریف درستی از خدمات ندارند. کارهای بانکی، بورس، بیمه، حمل و نقل، توریستی، جهانگردی، ایرانگردی و ...، خدماتی و تولیدی هستند. بنابراین خدمات را در مقابل تولید نگذارید، ولی به هرحال اصالت را باید به تولیدهایی بدهیم که ثروت بیشتری خلق میکنند. یکی از اشکالات جدی ما حتی برای تولیدات، خدمات است، اگر خدمات اطلاعاتی و مخابراتی ضعیف باشد، خسارت متوجه تولید هم میشود. بنابراین فکر میکنم باید همه مجموعه را با هم ببینیم.
در مورد انتخابات هم حرف درستی است. در کجای دنیا اینگونه است که همه ثبت نام و بعداً توقع کنند؟ در ایران اقشار مختلف ثبت نام میکنند. ولی در کشورهای دیگر پشتوانههای محکمی دارند و هرجا فیلترهایی دارند که تعداد نامزدها محدود شود و کسی هم به آن اعتراض ندارد . باید قانون درستی بنویسیم.
○ دیدگاه حضرتعالی نسبت به آمریکا چیست؟ آیا نسبت به بکارگیری نیروها تغییری در شما ایجاد شده است؟
● در مورد آمریکا من مصاحبهای با نیویورک تایمز داشتم و حرفهای واقعی را با آنها زدم. ما که نگفتیم هیچوقت با آمریکا رابطه نخواهیم داشت. امام (ره) فرمودند: «تا آمریکا آدم نشود، مارابطه نداریم.» آمریکا باید از غرور، سلطهجویی و انحصارطلبیاش در مورد ایران دست بردارد و از موضع دو کشور مستقل و صاحب شخصیت مستقل وارد گفتگو شویم. اگر بخواهد از ناحیه خصم و با قدرتی که دارد، با ما حرف بزند، در مذاکرات به جایی نمیرسیم. من هم در گذشته گفتم که آمریکا باید یک حُسن نیت نشان بدهد. میدانم الان آمریکاییها میخواهند با ایران رابطه داشته باشند که علائم زیادی است. حسن نیتی نشان دهد تا ملت و مسؤولان ما بپذیرند که آمریکا واقعاً حسن نیت دارد. دوسه نمونه گفتم: یکی اینکه داراییهای ما را که در آنجاست و هیچ ربطی به آن کشور ندارد و سی سال است که در حسابی گذاشته، با فرعهایی که روی آن آمده و پول زیادی است، به ما برگرداند. این کار هزینهای برای آنها ندارد. اگر آمریکاییها چنین حسن نیتی نشان بدهند، من با رهبر انقلاب مذاکره میکنم. نظر ایشان در این قضیه مهم است و باید نظر ایشان تأمین شود. به نظرم راه بسته نیست. اگر آمریکاییها واقعاً بخواهند فکری کنند، میتوانند قدم پیش بگذارند.
در مورد سؤال دوم شما باید بگویم که انسان با دیدن اوضاع و شرایط جدید تحول پیدا میکند. تحقیقاً بعد از گذشت چندسال از آن زمان، دنیا و جامعه ما خیلی عوض شدهاند. جامعه به سرعت وارد تحول میشود. واقعاً این سرعت، انسان را غافلگیر میکند. ما تنها نیستیم و همه دنیا اینگونه است. قشر عظیمی از خانمها تحصیل کردند که نصف جامعه هستند. همه شما در آن زمان نوجوان و کودک بودید، مطالبات و شرایط دنیا، چیزهای جدیدی بود. از اشخاص با تجربه استفاده میکنم. در مقابل به هیچ فردی در انتخابات تعهد ندارم، وقتی انتخابات برگزار شد و من برگزیده شدم، با خیلیها برای کابینهای که بتواند به نیاز امروز پاسخ دهد، مشورت میکنم.
والسّلام علیکم و رحمهالله