بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
فضای بحث کمی روشنتر شد. به هر حال اصل سمینار در مورد مشروطه و آثار مشروطه و بعد از مشروطه تا به حال است. اگر بناست موضوعاتی پیدا کنیم که هم سیاسی، اسلامی و تاریخی باشد و هم برای مسائل روز ما نمونه و مثال باشد، موضوع خوبی است. در بین موضوعات تاریخی که در دورههای اخیر داشتیم، مشروطه قویتر از همه است. از چیزهایی که مجهول است و به خوبی روشن نشد، تاریخ مشروطه است. کسانی که تاریخ را بعد از مشروطه نوشتند، در هواهای دیگری نوشتند. در جوانی و در حوزه نسبت به مشروطه احساس منفی داشتیم. قضاوت درستی روی مشروطه نشده است.
با اینکه گفتید هدف شما مشروطهپژوهی نیست، اگر مقالاتی بیاید که هم ماهیت مشروطه را بگوید و روند تاریخی پس از آن را بگوید، عیبی ندارد، چون مشروطه با مجموعه خودش قابل بحث است. بنابراین فکر میکنم موضوع خوبی برای کار است.
مسئله دوم اینکه چقدر میتوان حرفهای اساسی را در اینجا زد؟ تردید دارم. البته در حدّ مقالهنویسی خوب است. ما الان در مشروطه بحثهای بسیار جدّی داریم. روزی که قاجاریها مشروطه را پذیرفتند، دو سه جریان در کشور بودند. یکی جریانهای دینی بودند که اصل بودند و مردم را بسیج کردند، علماء و بازاریها بودند که شبیه جریان انقلاب بود و اکثریت را تشکیل میدادند.
جریان دیگر تحصین کردههایی بودند که روحیه دموکراتیک غربی داشتند. یک جریان هم آدمهایی بودند که متأثر از فضای چپی آن زمان بودند. هر سه جریان بعد از مشروطه فعال بودند. قضاوت این مهم است.
باید بدانیم خواستههای هریک از آنها چه بود؟ چرا باهم کنار نیامدند؟ تضادّ آنها کجا بود؟ اگر کسی بخواهد در این جا قضاوت کند، کار قدری دشوار میشود. بین شیخ فضلالله و برخی علماء تا آنجا اختلاف شدّت یافت که حکم اعدام ایشان را دادند و از اعدام ایشان خوشحال شدند.
در انقلاب هم این دو تفکّر را میبینیم، ولی به پُررنگی آن زمان نیست. این تفکّر در جریان مذهبی واقعی است. عدهای خیلی سنّتی و متعبّد به ظواهر و در حدّ اخباریها متمسّک به احکام اسلامی هستند. تعجب میکنم که چگونه آنها در آن زمان دید حکومتی داشتند. آدمهایی مثل نیروهای دینی روشنفکر و آزاداندیشتر بودند که بُعد حکومتی اسلام مدّنظر آنها بود و آزادتر فکر میکردند. ولی با گروه غربگرا تفاهم نداشتند و اختلافات واقعی داشتند. نیروهای چپ هم راه خودشان را میگرفتند.
یکی از کارهای مهم در این بخش این است که کسانی با مطالعه متن آن زمان در داخل و خارج به بحث نگاه کنند. اینها بحث روز است. همین اختلاف آنها باعث شد که مجلس آنگونه شود و عوامل دربار جرأت کنند که به مجلسیها بتازند و به مجلس حمله کنند. همان بحث منجر به متمم قانون اساسی شد. باید روشن شود که چرا این بحث نتوانست موفق شود. در متمم نتوانستند از اصل حضور علمای تراز اوّل به خوبی استفاده کنند. ما هنوز از شورای نگهبان در قانونگذاری استفاده میکنیم. سرانجام به آنجا میرسد که دورة فترت و اشغال است که همه آنها مهم است. به خاطر بیصاحبی کشور دچار مسایلی شدیم که بُعد تاریخی اساسی دارد. دوباره به شاهنشاهی برگشتیم که باید روی آن درنگ کنیم که غربیها آتاترک و پهلوی را باهم میآورند که یک برنامه دارند. به اندازه کافی روی این مسائل کار شد، ولی اینکه با زبان روز و ادبیات فعلی باشد، باید روی آنها کار شود.
دورة پهلوی ویژگی خاص خود را دارد. کتابهای زیادی برای بعد از شهریور 20 نوشته شده است که جای یک تحلیل عالمانه و جامعهشناسانه در این مباحث خالی است.
از این صد سال، سی سال مربوط به دوران انقلاب است. چیزهایی برای ما هست که با افکار خودمان میگوئیم. در انقلاب پیشتاز و در اطراف امام بودیم. وقتی امام به نجف رفتند، ما مستقل عمل میکردیم. گروهی در داخل کشور بودیم که نمیگذاشتیم چراغ مبارزه خاموش شود. بعد از پیروزی انقلاب، خیلی زود احساس کردیم که افکار ما در حال آسیب است. این آسیب هم از افراط چپ و راست بوجود آمد.
من از آن موقع روی آن حساس شدم. تندرویهایی که گروههای انقلابیتر داشتند، کار ما را دشوار میکند و کرد. تفکراتی هم که جناح سنّتی راست، تیپ افکاری که میخواستند خیلی خشک با مسائل حکومتی برخورد کنند، دشواریهایی داشت. ما در حزب جمهوری اسلامی بحثهایی داشتیم که سه گروه شکل گرفته بود. یک گروه محافظهکار راست بود، هنوز آن تفکرات هست. تفکّری که ما فکر میکردیم و حرفهایی که در اوایل میزدیم و میخواستیم جامعه ما براساس آن شکل بگیرد، به نظرم به آن اهداف نرسیدیم.
وضع فعلی هم فصل جدید دیگری است. من مأیوس نیستم ، من این وضع را قابل دوام نمیدانم. فکر میکنم سازماندهی که الان شده و همه ابزار را یک جریان در دست گرفته، درست نیست. جریانی که فقط بُعد سیاسی ندارد، ابعاد دیگری هم دارد و همه چیز در دست آنهاست. حتی تکنولوژی رأیگیری هم در دست آنهاست که انتخابات را سخت کردند، ولی من این را قابل دوام نمیدانم، ممکن است یک یا دوبار دیگر تکرار شود. اکثر آنها خیال میکنند که دارند به دین و انقلاب خدمت میکنند. ولی خیلی زود میفهمند که امکانپذیر نیست و همین الان آثار آن در حال بروز است.
به هر حال در فضای فعلی کار مقداری سخت شده است. کسانی که عمیقاً فکر میکنند این کار درست نیست، باید تلاش بیشتری کنند.
فکر میکنم در حدّ مقالهنویسی آزاد باشید. اینکه چقدر میتوانیم از آنها استفاده کنیم، نیاز به هوشیاری سیاسی و حکمت داریم که کار را به کلّی خراب نکند. اگر قرار باشد نظر بدهم، نظرم را میدهم. من به کار علاقهمند هستم. کار میتواند تحلیلی و ناظر به آینده باشد. در مجموع موافق هستم. انشاءالله موفق باشید.
والسّلام علیکم و رحمه الله