بسمالله الرحمن الرحیم الحمدالله والسلام علی رسول الله و آله به همه شما خانمها و آقایان خوشآمد میگویم. فکر میکنم در کشور چیز عجیبی در حال اتفاق است و آن،این است که جوانان دانشجو که معمولاً باید حرفهای حماسی و رادیکالی بزنند، مطالبی میگویند که کارکشتههای سرد و گرم چشیده یک تاریخ میگویند. این حرفها مال کسانی است که از مسیر عاطفه و احساسات عبور کردند و به عقلانیتی مجرّب رسیدهاند. حرفها و تحلیلهای شما چنین چیزی را نشان میدهد. خداکند که این حالت در قشر دانشجو عمومیت و یا لااقل طرفداران زیادی داشته باشد. حرفهای به حقی زدید. شما وارث کسانی هستید که اوایل انقلاب با آن شور خاص کارهای رسمی را در نهادها و دانشگاهها انجام میدادند. آن موقع انجام کارهای عقلانی کمی دشوار بود. البته انقلاب، عقلانی بود و با قویترین عقل خلق شد. وجدان عمومی هم پشتوانه آن بود. حرفهای شما کاملاً درست بود. درک شرایط واقعی زمانی در مسایل سیاست داخلی و خارجی و برنامههای اقتصادی، فنی و علمی بسیار مهم است. شرایطی هست که بخواهیم یا نخواهیم پیش میآیند. حتی اگر حکومتها چیزهایی را نخواهند، فکر میکنم افکار عمومی و رشد فکری نسل جوان مسایل را به طرف جاهای خاص خوب ـ و نه بد ـ میبرد و جامعه را رشد میدهد. ما هم از افکار عمومی دنیا جدا نیستیم. وضع دنیا مثل ظروف مرتبت است. تحقیقاً احتیاج به تدبیر داریم. دیگر نمیتوان در داخل کشور با شعار کار کرد. خیلیها شعارهای به خیـال خودشان جوانپسند میدهند و الان معلوم میشود که جوانان نمیپسندند. باید کسان دیگری این شعار را بپسندند. یا شعارهای خوشحالکننده برای محرومان میدهند، ولی راهشان به ضرر محرومان تمام میشود. محرومان بیکار میشوند و نمیتوانند روی پاهای خود بایستند و زندگی آنها به کمکهای دولتی و صدقهها وابسته میشود. این کارها عقلانی نیست. کشوری داریم که میتوانیم خیلی قوی باشیم. میتـوانیم خیلی زود به رفاه برسیم. در منابع و جمعیتی که داریم، اصلاً با مالزی قابل مقایسه نیستیم. ولی استفاده خوب نمیکنیم. علت آن شرایطی است که در گلههای شما هم بود. چشمانداز با واقعیتها تدوین شد. یعنی موجودیها، نیازها و راهکارها را نگاه کردیم و دیدیم میتوانیم ظرف 20 سال به اینجا برسیم. پشت سرما هم تجربه است. اما بعد از تصویب چشمانداز هنوز آن مسیر در دولت فعلی و در مجلس دردست اجرا نیست. ولیکشور نیرومندی هستیم. شما جوانان میتوانید امیدوار باشید که آینده خوبی دارید. این هوشیاری افکار جوان و بدنه اصلی دانشگاهها که الان چند میلیون دانشجو و چند میلیون فارغالتحصیل به عنوان مرجع جامعه هستند، تأثیر خود را به همراه خانوادهها و دوستانشان میگذارند. افکارشان حاکم میشود. طبعاً اگر کسانی در چنین فضایی حرکت جامعه را مهار کنند، نمیتوانند. میتوانند قدری معطل کنند، ولی آن اتفاقی که میخواهند، نمیافتد. جامعه جلو میرود و بهتر این است که با تدبیر و برنامه جلو برود و اینگونه نشود. الان زمانی نیست که کشوری بتواند انسداد سیاسی درست کند. عربستان را تاحدودی میشناسید و من روی آن کشور مطالعه دارم. ناچار هستند که قدم به قدم جامعه عربستان را جلو بیاورند. آمریکا هم این را فهمید و میخواهد این حرکت طبیعی بچههای عربستان را به اسم خود مصادره کند. آمریکاییها فکر میکردند به عراق که آمدند، در حالت اشغال مردم تسلیم میشوند، ولی مردم نشان دادند که راه خودشان را میروند. در کنارشان دائماً انسانهایی کشته میشوند و میبینند چه برسرشان میآید، ولی مردم راه خود را میروند. در خیلی از کشورها این گونه است. در ایران که باید جلوتر از همه باشد. الان هم از همه اینها جلوتر هستیم و با آنها قابل مقایسه نیستیم. رشد افکار عمومی انسانها به سرعت انجام میشود. الان افکار با سرعت نور در همه دنیا پخش میشود و همه میفهمند که راه همین است. نمیتوانند انسداد سیاسی درست کنند. تحمیل سیاسی سلیقههای افراد خاص، ولو انسانهای خوب که فکر میکنند خیلی مقدس هستند و برای خدا کار میکنند، امکان ندارد. جامعه آزاد است و خودش فکر میکند. شاید زمانی تحمیل شود. ولی از جاییسردرمیآورد. دیگر مسایل تمرکزی مثل سبکی که در روسیه و کشورهای کمونیستی است، قابل برگشت نیست. تمرکز امور اقتصادی و فرهنگی در دست دولت جواب نمیدهد. هیچ دولتی نمیتواند هزینهاش را بپردازد. توانش را ندارند. غیر از این، پیشرفت نمیکند و عقب میماند. هزینه بسیار گزافی را باید تحمل کنند. حتی در جاهایی مثل عربستان و کویت که این همه نفت میفروشند، نمیتوانند این کار را بکنند. بنابراین مسیر همین است که پیش میرویم. فقط کسانی که میخواهند تأخیر بیندازند، کمی موفق میشوند که تأخیر بیندازند. باید با تدبیر به طرف جامعه آزاد، آباد و بالنده بروند. یعنی مردم احساس کنند که امروزشان از دیروزشان بهتر است. احساس کنند که اگر مشکل موقتی دارند، تحمل آن رسیدن به راحتی است و این اتفاق در حال افتادن است. البته اگر مدیریت نشود، ممکن است به هرج و مرج و بینظمی منتهی شود و اگر مدیریت درست باشد، به خوبی جلو میرود. انتظار ما از نیروهای نخبه که خداوند این استعداد را به شما داده، این است که نقشآفرینی کنید. حتی تشکیلات خود را قوی کنید. ارتباطات خود را گسترده کنید. غیر از بحثهای علمی که در آن نخبه شدید، سازماندهی کنید تا افکارتان به جامعه منتقل شود. توصیهام خدمت شما همان است که در حرفهای شما هم بود. روح اعتدال مهمترین نقطه اسلام است. واقعاً جالب است که در دوران جاهلیت جزیرهالعرب این قدر معارف اسلام معتدل طراحی شده است. اسلام بین دنیا و آخرت،عقل و عواطف، زن و مرد و اسراف و ریاضت راه میانه را انتخاب کرده است. واقعبینترین مکتبی است که انسان میتواند در گذشته تاریخ ببیند. مکتبی را اینگونه نمیشناسیم. افکار دیگران است. ولی دین اینگونه است. اگر بخواهیم با سرمایهای به نام اسلام افراط و تفریط را بر جامعه تحمیل کنیم، به جامعه ظلم میکنیم. کافیست مسلمان باشیم، اما نه مسلمان سلیقهای. الان انسانهایی هستند که خود را خیلی مقدستر و باشعورتر از شخصیتهایی مثل امام میدانند، جرأت نمیکنند حرفهای امام را منکر شوند. اگر جرأت میکردند، خیلی از حرفهای امام را انکار میکردند و چیزهای دیگری میگفتند. به هر حال اولاً به شما نخبگان به خاطر تلاشی که کردید و به موقعیت خوب عملی رسیدید و ثانیاًً به خاطر افکار خوب سیاسی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، تبریک میگویم. در مورد خودم بگویم که مثل شما برای انقلاب دلسوز هستم. تحقیقاً بهتر بود که غیر از من و قویتر و با انرژیتر از من بیاید. حتماًافکار جوانان پیشرفتهتر از ماست. ما رسوبات ذهنی داریم . کاش اینگونه میشد. ولی تا به حال به آنجا نرسیدیم. شاید افراد بهتر از من باشند. اما جامعه هنوز آنها را نشناخته است و نتوانستند خود را در جامعه ثابت کنند. فعلاً در این مرحله هستیم. زمان زیادی نداریم. باید چند روز دیگر نفی یا اثبات را اعلام کنیم. ○ اگر الان اعلام کنید، همه خوشحال میشوند. ● بنا ندارم که اعلام کنم. فقط همین را میگویم که تا آخرین نفس چیزی جز پیشرفت این کشور، انقلاب و مردم نمیخواهم. اگر فرض بر این باشد که نیایم، جامعه آسیب میبیند، میآیم. ولی اگر فرضم بر این باشد که آسیب زیادی نمیبیند، نمیآیم. در این مورد باید آزادی را قبول کنید که با تجربه خودم کار کنم. الان برای آمدنم مانعی نیست. شرایط به گونهای است که تشویق به ورود در صحنه شوم. فقط یک مصلحت اندیشی است که شاید راهی بهتر از رئیس جمهور شدن من پیدا شود. اگر پیدا نشد، در خدمت شما خواهم بود و با شما کار خواهم کرد. فکر میکنم مسئله جوانان جزو مهمترین مسایل است. حرفهای ما به خاطر رأی نیست. الان کشور مال جوانان است. ما داریم برای آینده شما راه باز میکنیم. اگر خودتان در کارها سهیم باشید، بهتر انجام میدهید که باید باشید. منتهی باید در سلسله مراتب باشد. به گونهای که بتوان کشور را اداره و کار کرد. حرف دیگری ندارم. در مورد نخبگان بگویید. برنامههای شما چیست؟ اصلاً انجمن نخبگان چیست؟ آقای نصیری، دبیر انجمن: باتوجه به نیازی که پس از جنگ برای علم احساس کردیم، در سال 1379 جمعی از دانشجویان نمونه کشور با حضور اعضای تیمهای المپیادهای دانشجویی و دانشآموزی در مشهد جمع شدیم و بنیاد انجمن نخبگان علمی ایران را تأسیس کردیم تا به صورت یک NGO فعالیت کند. در زمان مجلس ششم طرح تشکیل بنیاد نخبگان علمی ایران را ارائه کردیم. متأسفانه این طرح مسکوت ماند. ● طرح چه بود؟ ○ تشکیل سازمان ملی نخبگان علمی ایران ●مگر احتیاج به قانون داشت؟ ○ دو راه داشتیم. یا مجلس و یا شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب کند. در دیدار با مقام معظم رهبری تأکید کردیم که متولی میخواهیم و باید سیاستهای کلان طراحی شود. ایشان در دیدار عید غدیر خم پارسال تأکید کردند که این بنیاد تشکیل شود. با همکاری شورای عالی انقلاب فرهنگی طرح را نوشتیم که خوشبختانه دیشب تصویب شد. معاون اول رئیس جمهور، رئیس بنیاد علمی نخبگان ایران خواهد بود. سوال ما این است که باتوجه به درایت حضرتعالی، شما با این بنیاد چگونه تعاملی خواهید داشت؟ چون عالیترین استعدادهــای ایرانیان در این بنیاد خواهند بود. آیا این بنیاد هم مثل وزارتخانه جائی برای پست گرفت عدهای خواهد بود؟ یا نه کسانی را خواهید آورد که به عشق خدمت به ملت و کشور کار میکنند؟ چون شواهد نشان میدهد که احزاب سیاسی این بنیاد را ناندانی خود مـیدانند تا عدهای پست داشته باشنـد و از موجودی آن برای اهداف - سیاسی و نه اهداف ملی - استفاده کنند. ● چه قدر عضو دارید؟ ○ طبق آمار 3 هزار و 17 نفر شناسایی شدند. ● نخبه تعریف شده است؟ ○ طبق تعریف وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی و استعدادهای درخشان است. دانشآموزان المپیادی داخلی و خارجی، دانشجویان المپیادی داخلی و خارجی، برندگان جشنوارههای داخلی و خارجی، دانشجویان علمی نمونه کشوری و دانشجویان ممتاز دانشگاه،به انضمام مبتکرین و مخترعین. شاید این شخص مخترع تحصیلات آکادمیک نداشته باشد، ولی فکر و ایدهای داشته باشد که در جهت منافع ملی باشد. ● روی این مسئله فکر نکرده بودم که برای نخبگان چه سیاست خاصی داشته باشیم. اصلاً به عنوان یک سمت وارد کارهای ریاست جمهوری نشدهام. چون هنوز به تصمیم نرسیدم و فقط تفکراتی دارم. اگر برسم، باید به صورت عملی و اجرایی برسم و تصمیم بگیرم و پاسخ دهم. اما فکر میکنم بر مبنای آنچه که در چشمانداز دیدیم و حقیقتاً محور حرکت 20 سال آینده ما علم و دانش و داناییمحوری خواهد بود و بناست در مثلث آمایش که انسان، طبیعت و ابزار باهم همراه باشند و نقش انسان را تقویت کنیم، روی هاتیک برای پیشرفت کشور تکیه داریم. قاعدتاً در موتور حرکت که هایتک است، باید نخبگان نقش خود را ایفا کنند. منحصر به نخبگان نیست، ولی نقش بیشتری خواهند داشت. فکر میکنم باید برنامه درستی ـ اگر در اساسنامه شما نیست ـ تنظیم کنید که از نخبگان بهرهگیری درستی شود و استعدادهای آنها عملی در اختیار جامعه باشد. نکته بعدی این است که باید تشویق شوند که مسؤولیت برعهدهی دولت نیفتد. اگر نخبگان واقعاً نخبه هستند، برنامههای خود را تنظیم کنند و از طریق انتخابات و گزینش مدیران بهتری که میدانند، وارد عمل شوند. ما باید آن قدر به آنها اعتماد کنیم که راه خود را انتخاب کنند و حتی به دیگران کمک کنند که راه خود را پیدا کنند. فکر میکنم این گونه است. ولی هنوز روی برنامه منظمی فکر نکردم و آمادگی ندارم که قبل از دیدن طراحی شورای عالی انقلاب فرهنگی جواب دهم. ولی کار سختی نیست. میتوان کار اینگونه انسانهای بااستعداد را به عهده خودشان گذاشت. ○ الان خیلی جاها مثل صنعت نفت و خودرو نخبگان را جذب میکنند. ولی فرصت نمیدهند که افکارشان را ارائه دهند. بچههای ما کالای لوکس ادارات شدهاند. حتی ضریب حقوق نخبگی هم میدهند؛ ولی اکثر بچهها غیر فعال هستند. ● جذب آنها مثبت است. اگر جذب شوند، به جاهای دیگر میروند. ولی باید برنامهای باشد که پس از جذب هم ارتباطات آنها محفوظ باشد. اگر سیستم خوبی در بین نخبگان داشته باشید، ضمن اینکه در وزارت نفت است،در اینجا هم کار میکند. اتفاقاً تفکرات میدانی را به ستاد میآورد و شما میتوانید جمعبندی و به نخبه کمک کنید و نخبه هم به شما کمک کند. اگر دستگاهها اینها را جذب میکنند، حرکت مبارکی بدانید. ولی ارتباط خود را حفظ کنید. یعنی سازماندهی کنید و مرکزیت داشته باشید و برای برنامههای خود با هم مشورت کنید. اگر شما برنامه بدهید، دولت میپذیرد. چون دولت میخواهد از این ظرفیت استفاده کند. میتوانند اتاق فکر باشند. شبکهای درست کنید که در هرجا که هستند، مجموعهای کار کنند و افکار آنها به مرکزیت شما منتقل شود. باید سلسله مراتب به صورت زنجیرهای به هم مربوط شود. نگذارید این مجموعه از هم متلاشی شود و به صورت جزایر متفرق در بیایند. اگر بناست که بیایم،بحث مفصلتری میگذاریم که باهم حرف بزنیم. ○ با سابقهای که دوستان از شما دارند، میتوانند پیشبینی کنند چه برنامههایی خواهید داشت. مطمئناً ضعفهایی در برنامههای قبلی شما بود. بینش شما از ین ضعفها چیست؟ ● میدانم در سه چهار جا اشکال جدّی و واقعی داریم. در برنامههای اجتماعی و سیاسی، روابط خارجی و مسایل اقتصادی مشکلاتی داریم. ولی اینگونه نیست که از عهدهاش برنیایم. وقتی واردش شویم، عبور میکنیم. شاید صددرصد نباشد،ولی حتماً درصدی خواهد بود. به هر حال اگر اعلام حضور کردم، جلسهای باشما خواهم گذاشت. دانشگاه صنعتی شریف جزو بهترین دانشگاههای کشور است. حتماً جلسات پرسش و پاسخ دانشجویی خواهم داشت. والسّلام علیکم و رحمه الله