سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از اعضای اتاق بازرگانی
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
از صحبتهایی که میکردید، استفاده میکردم و مایل بودم بیش از آنکه حرف بزنم، از شما بشنوم. ولی وقت ما و شما محدود است. خدمت شما خوشآمد عرض میکنم و به خاطر دلسوزیهایی که دارید، تشکر میکنم.
میدانم که همه شما به خاطر نیازهای شخصی دلسوزی نمیکنید، اهداف دیگری دارید. این مغتنم است. انشاءالله اتاق بازرگانی بتواند در این مقطع که فرصت جدیدی خلق شد، فعالتر با مسایل برخورد کند. شاید باید کارهای دیگری هم بکنید و کارتان فقط اجرا نباشد. باید دنبال توجیه و فرهنگسازی هم باشید. مردم میتوانند از مجموعهای با سواد و با تجربه که شخصیتهای شناختهشدهای دارد، استفادههای زیادی کنند. به شرط اینکه مردم را بیشتر آگاه کنیم که در این زمینه کم کار شده است.
واقعاً دوره سختی گذشت تا به اینجا رسیدیم که مصوّبهای از طرف رهبری داشتیم. رهبری خودشان احساس وظیفه کردند که مسئوولان را جمع کنند و توضیح بدهند، توجیه کنند و بعد بازخواست کنند. تا به حال این قدر مهم تلقی نمیشد. ما میگفتیم، ولی امام و شخص رهبری وارد این مرحله نمیشدند. این موقعیت جدید است. طول کشید تا به اینجا رسیدیم.
در زمان جنگ نمیتوانستیم اینگونه بحثها را مطرح کنیم. چون مسایل ما روزمره بود. امروز حکمی داشتیم و فردا آن حکم عوض میشد. بلافاصله بعد از جنگ که کار را شروع کردیم، ایده ما این بود که بخش خصوصی را وارد میدان کنیم. این نقص برای ما که دست ما در کار بود، روشن بود.
به دیوار صدر اصل 44 قانون اساسی برخورد میکردیم که کارهای مهم را در اختیار دولت گذاشته بود. ذیل اصل ابهاماتی داشت و کسی حاضر نبود وارد آن بحث شد. البته در عمل شروع کرده بودیم که طرح سیاست تعدیل بودکه وقتی مطرح کردیم، مورد انتقاد بود. حتی هنوز هم با اینکه همه به این رسیدند و همه کارها براساس سیاست تعدیل انجام میشود، بعضیها حرف میزنند. بالاخره یکی از فلشهای سیاست تعدیل این بود که دولتی کردن را متوقف کنیم و به طرف میدان دادن به بخش خصوصی ورقابت برویم. فلشهای دیگری مثل یارانهها، ارز، سیاست خارجی و ... هم داشت. ولی پیکان مربوط به جمع شما همین بحث وارد کردن بخش خصوصی بود.
با اینکه اصل 44 تفسیر نشده بود، شروع کرده بودیم. تفسیرهای موردی بود. مثلاً میخواستیم بخش خصوصی را در کشتیرانی بیاوریم که میدیدیم در قانون اساسی مال دولت است. با شورای نگهبان صحبت کردیم و گفتیم که باید سیاست و حکومت برکشتیرانی در دست دولت باشد. اینکه مردم کشتی داشته باشند، چه ایرادی دارد که پذیرفتند. بنا بود هواپیمایی را به بخش خصوصی بدهیم، ولی صریح بود که نباید بدهیم. گفتیم معنای اصل 44 این نیست. اگر این باشد، باید دفاتر بلیط فروشی و شرکتهای خارجی را که فعال هستند، ببنیدیم. استدلال کردیم و آنها پذیرفتند و شرکتهایی را به راه انداختیم. اجازه نمیدادند بخش خصوصی وارد فعالیت در بخش معادن شود که معادن بزرگ را تعریف کردیم که دست بخش خصوصی در این بخش باز شد. در بسیاری از بخشها چنین حرکتهایی شد. اما همه کارها متکی به سلیقهای بود که پشت کار را داشت، والاّ فردا هر کسی میتوانست بگوید من اینها را قبول ندارم.
بالاخره بعدها این کار اساسی شروع شد که با خواست رهبری بود. مسئلهای مطرح بود که میخواستیم تصویب کنیم و ایشان فرمودند: «این مسئله فرع براصل 44 است. اول باید تکلیف آن اصل را روشن کنید تا وارد این مسایل شوید.» ایشان از ما خواستند و ما شروع کردیم و آن شد که میبینید.
اگر آنگونه که پیشبینی میکردیم، عمل میشد، خیلی خوب بود. البته تصویب و ابلاغ شد. گفتیم: فروشهایی که اتفاق میافتد و پول به دست میآید، باید در چهار زمینه مصرف شود. یک بخش این بود که به تعاونیها و سایر جاهایی بدهیم که به افراد فاقد سرمایه و دارای نیروی انسانی کمک کنیم تا بتوانند با ایجاد اشتغال به تولید برسند.
بخش دیگر برای مصرف بخش خصوصی بود. یعنی اگر بخش خصوصی میخواهد سرمایهگذرای کند و سرمایه کافی ندارد، از درآمدهای ناحیه فروش به آنها کمک کنیم تا در کارهای قابل توجه سرمایهگذاری کنیم.
بخش دیگر برای مصرف در حلقههای مفقوده بود که کسی حاضر به سرمایهگذاری در آن بخشها نیست و نیاز کشور است. دولت باید سرمایه آن را تأمین کند. مصرف آن روشن است که در عمل اینگونه نشد. البته تا الان فروش چندانی نداشتیم، ولی اگر فروش هم داشتیم، معلوم نبود چگونه مصرف میشد. باید تکلیف این روشن شود. باید منابعی که از ناحیه واگذاریها به دست میآید، مکمل کارها باشند تا عدالت را درست تأمین کند و ایجاد اشتغال نماید که خانوادهها روی پای خودشان برای معاش تلاش داشته باشند که در کنار آن باعث توسعه کشور میشود.
باید دقت کنید، چون سند در دست شماست. البته مجری سند دولت است، ولی شما که در اتاق بازرگانی مسئولیت دارید، پیگیری کنید. مقاله بنویسید، سخنرانی کنید، سمینار و میزگرد بگذارید و بحث کنید. بالاخره سندی است که رهبری پای آن را امضاء و ابلاغ کردند.
اصلاح اصل 44 دو بخش عمده است. یک بخش واگذاری است که زیاد برای ما مهم نبود. بخشی که به دیگران اجازه دادیم تا وارد شوند، مهم است. الان بخش خصوصی میتواند در همه زمینهها وارد شود. منتها باید با امکاناتی که از ناحیه فروش سهام به دست میآوریم، بخش خصوصی را تقویت کنیم تا بتواند وارد میدان شود و با استفاده از ابتکاراتش عمل کند.
اشکال دیگری وجود دارد که باید شما، صدا و سیما و فرهنگیها کمک کنند که آن مسئله فرهنگ جامعه است. فرهنگ بدی به عنوان دین در جامعه ما شکل گرفت که کسانی را که مکنتی دارند و میتوانند کارهایی بکنند، با تعابیر طاغوتی و زالوصفت تعریف میکنند. الگویی که آنها دوست دارند، یک انسان دست خالی، ضعیف و بیکار است.
این فرهنگ مربوط به دورههایی است که تصوّف به خاطر مشکلاتی که تحمیل میشد، بر جامعه حاکم شد و آن روحیه کم کم بین مردم نفوذ کرد. در کنار آن ریاکاری رشد کرد که بدتر از آن است. یعنی کسانی که امکانی دارند، به جای اینکه صورت خود را سرخ کنند، صورت خود را زرد میکنند تا در نظر مردم آنگونه جلوه نکند. این خیلی بد است. فرش در ایران به دست خانواده روستایی بافته میشود، ولی کسانی هستند که از فرش میترسند و خود را با موکت و حصیر نشان میدهند. معمولاً رو کار منازل اینگونه افراد بدتر از داخل خانه است.
یک جمله حکمتآمیز در گذشتهها بود که همه یاد گرفتند. «ذهابک و ذهبک و مذهبک» این نشان ناامنی است که یک دستور عقلایی بود. به مردم میگفتند: سه چیز را مخفی کنید:
1- مذهب، چون اگر اظهار میکردند، به خاطر تفتیش عقاید کشته میشدند. این سفارش بیشتر مخصوص شیعیان بود.
2- مسیر، چون راهها ناامن بود و میبایست از مسیرهای ناشناخته رفت و آمد کنند.
3- طلا که داشتن آن خطر داشت.
الان ما اینگونه شدیم. یعنی کسانی که خدمت و تولید کردند و برای کشور خود کار و ثروت ایجاد کردند، باید تقیه کنند. برای حل این مسئله در قانون سیاستهای کلی بندی گذاشتیم که تولید ثروت ارزش است. الان در جامعه ما اینگونه نیست. عدهای اینگونه فکر میکنند، اما فضای جامعه اینگونه نیست و کسی ارزش نمیداند.
رهبری قیدی اضافه کردند که عیبی ندارد و گفتند: «تولید ثروت مشروع ارزش است.» البته نظر ما ثروت نامشروع نبود، منتها ممکن بود عدم این قید مسئله درست کند. به هرحال ایشان خیلی صریح حکم کردند و ابلاغ شد.
پس تولید ثروت عبادت است. چون هرچیزی که ارزش میشود، عبادت هم میشود. معنای ارزشی این است که از لحاظ ملی و دینی مفید است. چون ارزشمند است، اقدام به آن عبادت است. ولی این فضا در جامعه نیست. نه اینکه نبست، بلکه کامل نیست. خیلیها با حرص و ولع دنبال کار میروند. ولی فضای جامعه باید به گونهای باشد که تولیدکنندگان باید از نظر توده مردم نیروهای ارزشمند جامعه شناخته شوند. چون کار و ابتکار کردهاند و سرمایهای را نقد کردند و به جایی رساندند.
منتظر فراگیری چنین فرهنگی در جامعه هستیم. البته مراجعی دارد و به آسانی نمیشود. دانشگاهها باید کار کنند، فرهنگسازها باید ببشتر حرف بزنند. علما در گفتار و رفتار باید افکار عمومی را روشن کنند. رسانهها، به خصوص صدا و سیما باید تبلیغ کنند.
میبینید که وقتی رهبری جملهای میگویند که به مذاق تندروها خوش میآید، رهایش نمیکنند و یکی دو سال رویش کار میکنند. اما ایشان فرمودند: «تولید ثروت مشروع ارزش است.» چه کسی روی این جمله کار و تبلیغ کرد؟ چه نمایشنامه، داستان و فیلمی ساخته شد؟ این موضوع که کم اهمیت نیست. من تابلویی در خیابانها ندیدم که برای این مسئله زیربنایی تبلیغ کنند.
اگر این تفکر جامعه را اصلاح کنیم، کارها آسان میشود. اینکه دنیا اسلام نسبت به کشورهای دیگر عقب است، بیدلیل نیست. این طرز تفکر در بقیه کشورهای اسلامی هم هست، در حالی که این تفکر اسلامی نیست و ضد اسلامی است. در زمان پیامبر(ص) و ائمه(ع) اینگونه نبود. اینها که برای ما قدیس هستند، اینگونه نبودند.
در سفر اخیر به عربستان به منطقه فعالیت اقتصادی و کشاورزی حضرت علی(ع) در ینبوع رفتم که نزدیک بحراحمر است. هنوز آثار فعالیتهای حضرتعلی(ع) مثل بئرعلی، بئر حسن و ... باقی مانده است. حتی درختان نخل هست. البته این اواخر خشکسالی کمی آنجا را تافیه کرده است. ولی هنوز جزو بهترین نقاط عربستان است. حضرت علی (ع) در مدینه بودند و فاصله تا ینبوغ نزدیک 150 کیلومتر است. ولی مرکز فعالیتهای اقتصادی ایشان بود. برای حفر قنات و چشمه به آنجا میرفتند و میماندند و کار میکردند.
اینها را نمیگوییم. وقتی وعاظ ما میخواهند نصیحت کنند، روایتی میخوانند که حضرتعلی (ع) باغ خود را فروختند و در راه منزل همه را به فقرا انفاق کردند و به خانه که آمدند، چیزی نمانده بود. حضرت زهرا(س) گفتند: «یک فقیر ما بودیم، برای ما هم میآوردید.» تا اینجا خوب است. اما هیچوقت توضیح نمیدهند که حضرت علی (ع) آن باغ را از کجا آورده بود؟
ایشان که از مکه به مدینه آمده بودند و در مدینه هم دائماً درگیر جنگ بودند. معلوم است که حضرت علی (ع) هم کار و تولید میکردند. البته تولید در آن زمان مثل الان صنعتی نبود. مزرعه و نخلستان بود. معلمی بهتر از حضرتعلی(ع) نداریم.
فکر میکنم منابع اسلامی خیلی غنی است که باید برای مردم توضیح بدهیم. این، کار ماست. کار شما نیست. کار شما در بخشهای دیگر است که عرض کردم.
به هرحال الان به جایی رسید که دو سند مهم مثل چشمانداز و تفسیر اصل 44 دارید. آمدن رهبری پشت مسئله مهم است که این همه تأکید دارند. مجلس به دولت فشار میآورد که لایحه بدهد و اولتیماتوم میدهد که اگر لایحه ندهد، خودمان طرح میدهیم. پس مراکز قدرتی هستند که این را میخواهند. ولی با تفکراتی که وجود دارد، گیرهای واقعی در اجرا داریم. البته ما وظایف خود را انجام میدهیم. نظارت و بحث میکنیم. شما هم از این موقعیت بیشتر استفاده کنید و خیلی صریحتر و قاطعتر وارد میدان شوید. هم در بخش وارد شدن به این میدان که باز شد و هم در بخش استفاده از برنامه واگذاری، فرصتهای خوبی دارید. فکر میکنم راه ما همین است. اگر بخواهیم وارد تجارت جهانی شویم، ناچاریم که اول وضع خود را درست کنیم. با این وضع اگر دروازههای خود را باز کنیم، کشورهای دیگر با تولیدات انبوهی که دارند، تولیدات ما را دمپینگ میکنند و ما با این تولیدات ضعیف نمیتوانیم با آنها رقابت کنیم.
○ ما در سال 85 تقریباً 49 میلیارد دلار واردات رسمی داشتیم و حتماً 10 تا 12 میلیارد هم غیررسمی بود که بیش از درآمد نفت ماست.
● درست است. صندوق ذخیره ارزی میتوانست اهرم بسیار نیرومندی باشد – هنوز هم میتواند – که بخش خصوصی با استفاده درست به رونق برسد. به هرحال همه ما وظیفه داریم که کمک کنیم. برای ما دفاع ایدئولوژیک سخت نیست. دفاع عملی آن سخت است که اجرایی کنیم. انشاءالله کمک میکنیم شما هم هرچه میتوانید برنامه داشته باشید و فعالیت کنید. انشاءالله جلو میرویم.
دکتر سید حمید حسینی: اگر تعامل و ارتباط سیاسی درستی با دنیا نداشته باشیم، باید طلا را به قیمت مفرغ بفروشیم.
● این جزو پیکانهای اصلی سیاست تعدیل بود.
○ این بحث اساسی ماست. اگر جهانی شدن را جدّی نگیریم، هم قیمت تمام شده ما بالاست و هم سطح کیفیت ما راکد میماند. پیکان را 40 سال تولید کردیم و جز خودمان هیچکشوری نمیخرید. مورد دوم حضور نمایندگان بخش خصوصی درمراجع تصمیمگیری اقتصادی است. از بخش خصوصی کسی را در شورای عالی اقتصاد نداریم. زمانی میتوانیم بگوییم اصل 44 عملی است و بخش خصوصی میدانی برای خود پیدا میکند که در تمام سطوح و تصمیمگیری اقتصادی نمایندگان بخش خصوصی باشند.تنها اتاق بازرگانی نماینده بخش خصوصی نیست. باید تشکلها و انجمنهای صنفی در تصمیمگیریهای کلان باشند تا نوشداروی پس از مرگ سهراب نداشته باشیم. مثل ستاد سوخت که الان تشکیل شد و صادرات مواد شیمیایی کشور 80 درصد افت کرده است. حتی موادی که توسط وزارت نفت به شرکتهای پتروشیمی فروخته میشود، میگویند چون زیرقیمت است، صادراتش قاچاق است. هیچکس از بخش خصوصی در آن ستاد حضور ندارد که توجیه کند. این ستاد دارد صادرات کشور را زمینگیری میکند.
● حرف شما را کاملاً قبول دارم. الان حتی در جاهایی که هستید، از اختیارات خود استفاده نمیکنید. اتاق میتواند کارهای زیادی بکند که نمیکند. برای حضور بیشتر هم پیشنهاد بدهید. فشار بیاورید، حرف بزنید، بنویسید و آثارش را شجاعانه بگویید. من حرفهای شما را قبول دارم.
آقای احمد میراحمدی: یکی دوماه قبل با جمعیت تولیدگرایان خدمت شما رسیده بودیم. در آن دیدار مسئله اجرایی کردن فرمان رهبری مطرح شده بود. چرا یک سال بعد از 11 تیرماه در مورد پیاده کردن سخنان مقام رهبری کاری جز واگذاری سهام عدالت نشد که به عقیده من انحراف و ایجادکننده مشکل در مراحل بعدی است؟ این سؤال مطرح است که چرا این همه سمینار برگزار شد، ولی یک قدم در جهت اجرای فرمان رهبری برداشته نشد؟ در آن زمان 17 نکته بسیار کلیدی با کمک مجمع گنجانده شد. وصل شدن به اقتصاد جهانی، رقابتی شدن، از بین بردن انحصارات و ... آیا در سطوح بالا این سئوال مطرح میشود که چرا هیچکس به این دستور رهبری توجه نمیکند؟ اصلاح ساختار اقتصادی و احیای بخش خصوصی در دنیا مطرح است. تنها کاری که اتاق بازرگانی کرده، این است که عدهای میتوانند قسمتی از اموال دولتی را بخرند که صدر اصل 44 است. الان کمبود و فقدان همکاری دانشگاهیان و کسانی که در این زمینه اطلاعات جهانی دارند، مشهود است که میتوانند کمک کنند تا بند بند این فرمان اجرا شود.
● حرف شما را هم کاملاً قبول دارم. اینکه میگویید چرا دنبالش نیستند؟ درست نیست. اینکه رهبری دوباره جلسه گرفتند و مطرح کردند، معلوم میشود که دنبالش هستند. اینکه چرا اجرا نشد؟ من میدانم و نمیخواهم در جلسه شما مطرح کنم. به هرحال اشکالات واقعی داریم. بخشی را خودتان اشاره کردید که انحرافی شروع شد. اگر من وارد این بحثها شوم، تبدیلی به مسایلی میشود که مزاحم کار میشود. من هم قبول دارم که سیاستهای اصلاح اصل 44 و سند چشمانداز اجرا نمیشود و روی زمین مانده است.
به هرحال خوش آمدید.