سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از استانداران سابق

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از استانداران سابق

  • تهران - مجمع تشخیص مصلحت نظام
  • یکشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۰
تجربیات ارزنده استانداران سابق/ ترویج آمار و ارقام دروغ در کشور/ ادعای واهی تأمین 5/2 میلیون شغل در یک سال/ بحث اشتغال در کمیسیون نظارت مجمع/ تعاریف ناقص دولتی‌ها از اشتغال/ عددسازی صداوسیما/ آمار دروغ دولت از تصادفات و تلفات/ بی‌اعتمادی مردم به مسئولین در شنیدن دروغ‌های مداوم/ نارضایتی عمومی مردم از شنیدن دروغ/ استفاده نادرست دولت از پول نفت/ دولت دهم و بدترین شیوه اداره کشور/ افزایش موج فرار مغزها از کشور/ برنامه‌های غربی‌ها برای جذب انسان‌های مستعد/ لزوم توجه ایران به تحولات منطقه/ بی‌سابقه بودن موج بیداری مسلمانان در جهان/ پیشتازی ایران در حرکت‌های مردمی/ سوابق مبارزاتی مردم ایران/ دشواری مردم کشورهای منطقه پس از پیروزی در مبارزه/ ناکارآمدی سیاست خارجی ایران برای استفاده از تحولات منطقه/ حرکت تدریجی جهان به سوی عوض شدن/ تفاوت دمکراسی غرب و شرق/ لزوم رصد اتفاقات منطقه‌ای و جهانی/ انتحار استبدادگران در کشتار مردم/ درگیری مردم مصر با شورای نظامی/ دلخراشی اوضاع بحرین در سکوت تبلیغاتی غرب/ اهمیت بحرین برای آمریکا/ فداکاری‌های مردم بحرین/ افراط و تفریط مردم بحرین در مبارزه/ عدم دخالت ایران در کشورهای منطقه/ سرنوشت متفاوت و مشترک استبدادگران در لیبی، مصر، تونس، سوریه و بحرین/ سختی‌های آینده در کشورهای در حال تحول/ لزوم همراهی سیاسی با تحولات جهانی/ ظرفیت‌های ایران برای الگو شدن/ جفای بعضی از مسئولان به ظاهر دلسوز به انقلاب/ مبانی روشن قانون اساسی و وجود رهبری، دو امتیاز ایران/ مدیران سابق، ذخایر نظام در همه اعصار/ لزوم هماهنگی نیروهای مخلص برای اداره کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله والسلام علی رسول الله و آله

خیلی خوش آمدید. از دیدار کسانی که می‌دانم خدمات زیادی برای انقلاب و کشور کردید، خوشحالم و دعا می‌کنم که باز هم موفق باشید و با تجربه‌های مختلف که این مراحل به دست می‌آید، کارهای بیشتری انجام بدهید.

در مورد شرایط و مطالبی که اینجا مطرح شد، بحث آقای رحمانی و اینکه آقایان آمار و حرف‌هایی دروغ می‌گویند، خیلی روشن است. تعهدی ندارند حرفی که می‌زنند، راست باشد. من چنین تعهدی را نمی‌بینم. مصلحتی را که تشخیص می‌دهند، در بحث و ادعایی که دارند، یک عددی را می‌گویند. گاهی هم از پیش و مطالعه نشده، عددی را می‌گویند و بدیهی است که صحیح نیست. مبانی‌ و اهدافی هم برای خودشان دارند که اعدادشان با تعریف ما جور نمی‌آید.

مثلاً همین موردی که می‌گویند دو میلیون و نیم شغل ایجاد می‌کنیم. آقای رحمانی می‌گویند که برای هر شغلی صد میلیون تومان نیاز است، آنها یک ساعت کار در یک هفته را شاغل می‌گویند، برای این صد میلیون نمی‌خواهد. به گونه‌ای مردم را مشغول می‌کنند و روی این عدد هم ایستادند و این را می‌گویند. می‌گویند تعریف بین‌المللی است.

ما در کمیسیون نظارت مجمع بحث اشتغال داشتیم که الان در دستور ماست، گفتیم که این تعریف از کجا آمده است؟ چیزی در جایی آمده بود. من گفتم که قطعاً معنای آن، این نیست. اگر دنیا چنین چیزی گفته است، معنای دیگری دارد. اگر یک ساعت در هفته باشد که هیچ کس بیکار نیست و هر کسی می‌تواند کار بکند. قطعاً این نیست. یک ساعت کار، نه نان یک خانواده را درمی‌آورد و نه کاری برای کشور می‌کند. ضمن اینکه بقیه ساعت انسان هدر می‌رود.

به هر حال اینها چنین تعریفی می‌کنند و بعد می‌گویند که این مقدار شغل ایجاد می‌کنیم و آمار بیکار این مقدار است.

من در همین ایام عیدی که گاهی بیشتر به صداوسیما گوش می‌دادم، می‌دیدم که همه عددسازی است. آن رقم معروفش را که اینها گفتند، می‌گویم. ما حکمی در سیاست‌های انتظامی کردیم که باید سال به سال وضع امنیت جاده‌ها و مسافرت‌ها بهتر شود. حکم سیاسی ابلاغ شده است که مثلاً سالی فلان مقدار تصادفات کم شود. امسال گفتند که کم شده و یک عدد 290 نفر از هزار نفر تصادفی را که کردند، درآوردند. دیدیم یک دفعه پزشکی قانونی می‌گوید که تا الان 1200 نفر بود. البته اگر کسانی را که در بیمارستان‌ها فوت می‌کنند، در آمار بیاورند، عدد خیلی بزرگتری درمی‌آید. اصلاً قیدی برای گفتن عدد راست ندارند و هر چه دلشان می‌خواهد، همان را می‌گویند.

انصافاً اعتبار حرف‌های مسئولین را از بین بردند. اگر این‌گونه باشد، انسان نمی‌تواند روی هیچ چیز حساب کند. داستان معروفی است که مردی دو نفر کارگر داشت که یکی همیشه دروغ می‌گفت و یکی هم گاهی راست و گاهی دروغ می‌گفت. گفت که من از دومی بیشتر از اولی ضرر می‌کنم. چون اولی راست نمی‌گوید. اما دومی گاهی راست می‌گوید. مردم هم در اشتباه افتادند. حالا عده‌ای هستند که کاری به این چیزها ندارند. می‌خواهند نان دربیاورند و زندگی کنند. عده‌ای هم هستند که این قدر متعصب هستند که هر چه برای آنها مبالغه کنی، خوشحال‌تر می‌شوند.

به هر حال من هیچ یک از اعدادی را که اینها می‌گویند، قبول ندارم. فقط نقطه مثبتی که هست، پول زیادی از نفت به دست می‌آید. به هیچ جا هم جوابگو نیستند. این پول‌ها را هر جا که می‌خواهند، خرج می‌کنند. اگر چاله‌ای باشد، به صورتی آن را پر می‌کنند و گاهی هم پر نمی‌شود.

شاید بدترین نوع اداره کشور، الان در ایران است. یک عده فقیر هستند و با فقرشان به صورتی جامعه را اداره می‌کنند و یک عده هم خوب و پیشرفته هستند. ما این‌گونه هستیم. حالا دیگر این جریان اتفاق افتاده است. آن مسائلی هم که خانم گفتند که یک عده می‌روند. الحمدلله ما در دانشگاه‌ها خیلی نیرو تربیت می‌کنیم. ولی الان خیلی خوب‌ها می‌روند. یعنی کسانی که برای خودشان استعدادی قائل هستند و امیدی دارند و فکر می‌کنند که رسالت بشری و رسالت کشوری دارند و یا امیدی دارند، می‌روند تا شاید در جایی بتوانند کاری بکنند. یا اینکه افکار سیاسی دارند و می‌روند که خودشان را راحت کنند. به علاوه آنهایی هم که به اینها احتیاج دارند، هیچ وقت کم نمی‌آورند. چون آنها دنبال انسان‌های باسواد، مجرّب، تحصیلکرده و مدیر نیستند. بالاخره کسی باید بیاید که از قد آنها یک مقدار کوتاه‌تر باشد و این‌گونه افراد هم کم نیستند و می‌آورند. همان طور که الان آوردند.

این سبک اداره کشور، هیچ وقت احساس کمبود نمی‌کند. فقط مشکل آنها این است که هنوز افراد لایقی که با آنها در دستگاه‌ها ماندند، ناسازگار هستند و با آنها جور نمی‌آیند. بالاخره مقطعی این وضع بر سر کشور آمده و می‌گذرد. اما مسائل اساسی که الان هست و ما هم جزو مجموعه این منطقه- هم دنیای اسلام و هم منطقه - هستیم، شرایط جدیدی در حال اتفاق است. خیلی جدید است. ما که در عمر سیاسی خودمان یادمان نیست که هیچ وقت این مقدار دنیا در حال تحوّل باشد. به شدت کشورهای منطقه ما، جهان سوم و آنهایی که امیدی به آینده دارند، در حال متحول شدن هستند و مردم هم خیلی رشادت می‌کنند و شجاعت نشان می‌دهند. انسان‌ها این‌گونه متحوّل شده‌اند. قانع هم نیستند و سرشان هم کلاه نمی‌رود. خواسته‌هایی دارند و دنبال خواسته‌هایشان ایستادند.

این تحول واقعی است. البته اگر ما در مسیر خودمان حرکت کنیم که می‌کردیم و ادامه بدهیم، از آنها جلو هستیم. ما 50 سال قبل این کار را شروع کردیم و قبل از ما هم مشروطه‌ای‌ها باز از ایران بودند که مشروطه را در منطقه آوردند. حتی این اواخر که اتفاقات می‌افتد، بعضی‌ها می‌خواهند تفسیر کنند و بگویند که مردم از وضع جدید ایران، یاد گرفتند.

به هر حال برای ما ایرانی‌ها تازگی ندارد. ما جلوتر از اینها در 50 سال پیش شروع کردیم و ده، پانزده سال مبارزه کردیم و به اهدافمان با هزینه‌های کم رسیدیم. تجربه‌ای داریم که این گروه و حرکت‌های جدید ندارند. بالاخره این روزها تبادل نظر هست و یاد می‌گیرند.

بعد از پیروزی، طبیعی است که در یک انقلاب مردمی اختلاف به وجود می‌آید. گروه‌های مختلف با انگیزه‌های مختلف آمدند که درگیر می‌شوند. اینکه کسی بتواند مرحله اختلافات را بگذراند و عبور کند و بعداً استقرار نظامی که می‌خواهد به وجود بیاورد، یک مقدار کار دشواری است. ما این تجربه را داریم و این کار را کردیم و همه مشکلات را از سر گذراندیم.

اگر شرایط سیاسی و مدیریت سیاسی خارجی ما درست بود، الان وقت آن بود که در منطقه اثر جدّی بگذاریم. لزومی هم نداشت که دخالت کنیم. تفکر را می‌توان به هر صورتی رساند. منتها الان به گونه‌ای شده که در آنجا تا اسم ایران را می‌برند، پرهیز می‌کنند که بگویند ما از ایران می‌خواهیم الگو بگیریم. حتی مسلمانی را هم نمی‌گویند. تا این حد مسائل از آن طرف افتاده است. این اشکالی است که به ما وارد است. ما الان نمی‌توانیم معلم خوبی برای بعضی چیزها باشیم.

می خواهم بگویم که دنیا در حال عوض شدن است. حتی باید منتظر بود که کشورهای بزرگ هم دچار شوند. بالاخره آنها هم رژیم‌هایی هستند که با یک ترفند خودشان را حفظ می‌کنند. به انتخابات آمریکا نگاه کنید که چقدر پیچیده عمل می‌کنند. هیچ وقت از دو حزب بیرون نمی‌رود. بقیه جاها هم همین‌طور است. آنها تجربه دموکراسی خیلی پیچیده‌ای دارند و عمل می‌کنند. ولی در آنجاها هم خیلی حرف است و خیلی مسائل در حال اتفاق افتادن است.

می‌خواهم بگویم که الان نباید دنیا را با یک عینک جدید نگاه کنیم. با این مسائلی که در حال اتفاق افتادن است، اوضاع فرق می‌کند. الان نباید اینهایی که با زور، فشار و ارعاب حکومت می‌کنند، راضی باشند. نمی‌توانند خاطرشان جمع باشد. آنچه که الان در منطقه می‌گذرد، از جهتی عجیب و غریب است. مثلاً این کشتارهایی که در بعضی کشورها می‌شود و با آنچه که می‌بینند، یک نوع انتحار واقعی است. شاید فکر می‌کنند که با قساوت می‌توانند یک مدت دیگر ادامه بدهند. اما یک اشتباه واقعی است و کلاً خودشان را می‌سوزانند. مثل آنچه که الان در لیبی می‌گذرد و در سوریه شروع شده است و در یمن حقیقتاً چیزهای عجیبی اتفاق می‌افتد.

مصر و تونس تا حدودی عبور کردند. ولی هنوز مسئله آنها تمام نشده است. همین دیروز دیدید که در مصر، این بار شورای نظامی با آنها درگیر شد و مردم شعار رفتن فرماندهان نظامی طرفداران آنها را بلند کردند. البته طبیعی است و بعد از مرحله اول این اتفاقات می‌افتد. باید دید که چگونه پیش می‌برند. حتماً انسان‌های عاقلی دارند که تا به حال این‌گونه جلو آمدند.

شاید در همه این کشورها، اوضاع بحرین از همه دلخراش‌تر باشد. چون بحرینی‌ها هیچ پناهی ندارند. کشورهای منطقه حاضر هستند به نفع حکومت بحرین به آن کشور لشکرکشی کنند. اصلاً به مصلحت آمریکایی‌ها نیست که بحرین را واگذار کنند. حالا هر چه می‌خواهد باشد. ملتی که آنجا هست، اکثریت 70 درصدی شیعه هستند. تنها آمریکا نیست که خیلی روی بحرین حساب می‌کند. بحرین جایی است که برای تنگه هرمز و این منطقه حساس به عنوان یک نقطه دیده‌بانی انتخاب و آمریکا هم در آنجا مستقر شده است. خیلی مواظب هستند.

در این بین مردم بحرین، آن‌گونه فداکاری کردند و امروزه خیلی تلفات می‌دهند و دائماً زندان‌ها پر است. شایعاتی است که زندانی‌ها را به خارج از بحرین می‌فرستند. چون جایی برای نگهداری ندارند. شهر و منطقه خیلی کوچک است. بقیه جاها این‌گونه نیست. ولی اینجا اجماعی از طرف کشورهای منطقه عربی و غربی‌ها است که بحرین را این‌گونه نگاه دارند. شاید هم اشتباه کردند. مردم بحرین در یک مرحله افراط کردند. خوب پیش رفتند و به نظرم داشتند می‌رسیدند که دولت را از مجلس دربیاورند و یک مشروطه واقعی درست کنند. حاکمان هم می‌پذیرفتند. یک عده انسان‌های آرمانی‌تر ایستادند و گفتند که باید خاندان سلطنت برود. از اول پیدا بود که آنها این مورد را نمی‌پذیرند. اگر هم روزی باید اتفاق بیفتد، باید شرایط جدیدی پیش بیاید. آنها هم نمی‌توانستند در مقابل یک مجلس قوی ملی و دولتی که از مجلس بیرون می‌آید، به سلطنت ضعیفی اکتفا کنند. نظر ما هم در اینجا همین بود. ولی چون نمی‌خواستیم در آنجاها دخالت کنیم، آنها کار خودشان را می‌کردند و بنا نبود که از طرف ما حرفی زده شود. حقیقتاً هم دخالتی نکردیم. ما بیشتر حمایت‌های لفظی و فکری از دور داریم.

به هر حال به نظرم بحرینی‌ها الان از بقیه وضع قابل توجه بیشتری پیدا کردند. بالاخره یمن شاید به جایی برسد که ظاهراً می‌رسد. سوریه اول راه است و خیلی نمی‌توانیم قضاوت کنیم. چون آنها هم تجربه‌های دیگری دارد. لیبی قاعدتاً این‌گونه نمی‌ماند و شکل دیگری پیدا می‌کند. بقیه کشورها هم به تدریج شروع می‌کنند.

به نظرم منطقه کاملاً در حال عبور و تحول است. شرایط جدیدی پیش می‌آید. شاید هم برای چند سالی، خاصیت علنی آن، عدم ثبات باشد تا اینها مستقر شوند و ثبات پیدا کنند و اختلافات را کم کنند و با هم سر قانون اساسی جدید توافق کنند و ساختار جدیدی را بخواهند تعریف کنند که این دوره سخت است. فعلاً در میدان و داغ هستند. ولی بعداً مسئولیت دارند. باید نیاز مردم را برطرف کنند. مشکلاتی هم در این شرایط برایشان پیش می‌آید.

به هر حال دنیا در حال تحول است. اگر در راه خودمان بمانیم، یعنی آنچه که به از خواستیم، عمل کنیم، خوب می‌شود. نباید زیاده‌خواهی کنیم. اگر آنچه که بود و در قانون اساسی تعریف کردیم، روی همان قانون اساسی بسیار جدّی باشیم و همان را عمل کنیم، باز از کشورهای منطقه و اینهایی که هستند، جلو خواهیم بود. اگر این اتفاق بیفتد، می‌توانیم الگو شویم. واقعاً راه همین است که الان همه ما برای قانون اساسی متفق باشیم، منتها نه به تفسیر شورای نگهبان که هر چه خودشان بخواهند تفسیر می‌کنند. مفهوم خیلی چیزهای قانون اساسی روشن و بدیهی است که نیازی به تفسیر ندارد.

در مجموع راه ما راه پیموده شده‌ای است و بسیار حیف است که این راه پیموده شده و این تجربه اول و حقیقتاً پیشتازی که ملت ایران داشتند، بخواهد فراموش شود. اینهایی که الان آمدند، چه در دولت، چه در نیروی انتظامی، نظامی، اطلاعاتی و مجموعه اینها به نظرم یک مقدار دارند به انقلاب جفا می‌کنند. البته ریشه خودشان را می‌زنند. بالاخره قدرت دست آنهاست و آنها باید قدرت را نگه دارند.

ما مبانی روشن و دقیقی در قانون اساسی داریم. نظر من این است که این کار را الان رهبری می‌توانند بکنند و دیگران در این شرایط می‌توانند کمک کنند. ما هم حاضر هستیم کمک کنیم. اگر بنا باشد به روح بسیار بلند قانون اساسی بگرویم، با ملت یکپارچه، با تجربه خوب، با امکانات خیلی خوب و با زیربناهای نسبی، می‌توانیم در این شرایط لنگری برای منطقه باشیم. انشاءالله این‌گونه باشد.

شما هم با تجربه و سوابقی که دارید، ذخیره نظام هستید. دل من می‌خواهد که یک روز جامعه را ببینم که نیروهای اسلامی و وفادار به انقلاب و مخلص کشور هماهنگ، همراه، صمیمی و با همدلی این انقلاب را به اهداف اصلی خودش برسانند. مأیوس نباشید و من هم مأیوس نیستم. احتیاج به یک کارهای شاق آن گونه ندارد. احتیاج به مذاکره، روشنگری و چیزهایی که آنها توجه و ملاحظه کنند، دارد. شاید خداوند این کمک را به ما در آینده بکند. انشاءالله

والسلام علیکم و رحمه الله