سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از استادان دانشگاه آزاد اسلامی
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
بسیار خوش آمدید. از حضور و محبت شما صمیمانه تشکر میکنم و از همکاری شما در دانشگاه هم تشکر میکنم. چون خداونددبه همت مدیریت و شما عزیزان، این توفیق را داد که نهاد گرانقدر و بینظیری را در صحنه آموزش عالی کشور تأسیس کنیم که امروز نمونه آن را در دنیا نداریم. بیش از یک میلیون دانشجو دارد و عده کثیری هم فارغالتحصیل شدهاند.
معمولاً دوره بلوغ دانشگاهها طولانی است. امیدواریم با ظرفیت ایجاد شده و با تقویت کیفیت و عمق، نهاد جاویدانی در جهان اسلام و ایران برای نسلهای آینده باشد و برکاتش موجب تغذیه تاریخ شود. اینکه بیش از هفتاد تشکل سیاسی از این دانشگاه برخواسته و احساس وظیفه کردید که وارد بخشی از نیازهای جامعه در حالت خلأ احزاب نیرومند در کشور شوید، نشانی از مسئولیت شناسی شما و این حرکت بسیار ارزشمند است. انشاءالله عمق و وسعت پیدا کند و بصورت فعالتری در صحنه سیاسی باشید. تشکلهای دانشجویی را در همه جا داریم، ولی تشکّل اساتید را به این وسعت نداریم که فقط در ظرفیت دانشگاه آزاد وجود دارد.
الان وظیفه بسیار سنگینی برای شخصیتهای آگاه، حساس و مسلمان که تبلورش بیشتر در شخصیتهای علمی دانشگاههاست، متوجه ماست که ملاحظات جدیدی در دنیا در حال بروز است. به نظر میرسد بعد از عصر دو قطبی که خودش بعد از عصر استعمار بوده، امروز وارد مرحلهای شدیم که آمریکاییها و اقمارشان به اشتباه خیال کردند که عصر حاکمیت مطلق قدرتهای بزرگ بصورت یک قطبی بر دنیاست و گمان کردند میتوانند بدون رقیب دنیا را تسخیر کنند و اراده خود را آنگونه که میخواهند، تحمیل کنند. شعاری به نام دفاع از آزادی و دموکراسی مطرح کردند که در عمل نشان دادند به شعارشان وفادار نیستند.
آنها هنوز دنبال همین تفکر هستند. ولی واقعیتی دارد خود را در دنیا نشان میدهد که قدرت بیپایانی در حال خلق شدن است که بخاطر آگاهیهای ملتهای رقیب انحصارگرها خواهد بود. رقیب واقعی و شکستناپذیر مردم هستند که بر اثر آگاهی و اطلاعات و آشنایی با شیوه عمل متجاوزان بینالمللی حالت دفاعی به خودشان گرفتند و حاضر به تسلیم در برابر آنها نیستند. این بیداری الان در همه جای دنیا به چشم میخورد که ابتدا در مقابل استبداد داخلی میایستند و سپس از نفوذ خارجی ممانعت به عمل میآورند.
آمریکاییها با این همه هزینه عراق را فتح کردند، ولی مردم عراق آرام آرام مجلسی را که خودشان میخواستند، تشکیل دادند. قبلاً اگر یک کشتی در ساحل کشوری میایستاد، مردم میترسیدند و فرمانبری میکردند، ولی الان نیروی اشغالگر حدود سی کشور در عراق هستند، ولی مردم در این شرایط تسلیم آمریکا و چهرههای آمریکایی نشدند و آنها را به مجلس و دولت راه ندادند. لذا آقای بوش اعتراف کرد که لشکرکشی آسان است، ولی رسیدن به اهداف لشکرکشی سخت است.
در افغانستان هم دچار همین مشکلات بوده است. به محض اینکه افغانها فهیمدند در گوآنتانامو به قرآن اهانت شد و ماجرا توسط چند زندانی آزاد شده به گوش آنها رسانده شد، آنها به خیابانها ریختند و در مقابل پادگانهای آمریکایی ریختند و تعداد زیادی کشته دادند و مجروح و بازداشت شدند و آنها را وادار کردند که مقاله نیویورک تایمز را تکذیب و نویسنده مقاله را اخراج کنند و سرانجام عذرخواهی کردند. اسلام دین مهمی است.
اگر به یاد داشته باشید، میدانید که اشغالگران با مردم ایران چگونه رفتار میکردند و چه رفتاری بود! به هرحال از این به بعد نزاع اصلی بین مردم و کسانی است که میخواهند بر آنها مسلّط شوند و این تسلط هم غیرمشروع باشد. ممکن است هنوز این موج خیلی قوی نباشد، ولی در حال اوج گرفتن است و بالا میآید و خیلی نیرومند است و در ذات و فطرت مردم است. دیگر انجام کارهای خشن که در گذشته با مردم میشد، سخت است و رعب مردم در بسیاری از جاها از بین رفت. بنابراین شاهد یک خیزش جهانی مردمی هستید که مردم دنبال مطالبات خودشان هستند.
در ایران نیروهای روحانی پیشتاز این موضوع بودند، در انقلاب پیش از دیگران این خیزش را نشان دادیم که به خاطر آگاهی امام و یاران امام و نیروهایی که همراهی کردند،کاری که مردم جاهای دیگر الان شروع کردند، ما سی سال پیش شروع کردیم و کارخودمان را به نتیجه رساندیم و همیشه هم به مردم متکی بودیم.
مسائل امروز با آن موقع تفاوت دارد. الان نسلهای جدید آمدند و انفجار اطلاعات است و خواستهها از نوع دیگر است و مطالبات کاملاً جدیدی مطرح است. درچنین شرایطی ما که پیشتاز حرکت جبهه مردمی بودیم، نباید غافلگیر شویم و از زمان عقب بمانیم. واقعیت در حال اتفاق دنیا و کشور خودمان را بشناسیم و اجازه ندهیم کسانی این میدان را بگیرند که نسبت به مردم صداقت ندارند و ریشهای در مردم ندارند و فقط میتوانند شعاری عمل کنند.
اصیلترین ریشهها مال نیروهای اسلامی، مذهبی و روحانیت است و همراهی این بدنه با روحانیت میتواند این راه را ادامه دهد. ولی نیازمند اصلاحات است. آن فشارها، ارعابها، سانسورها و ممیزیها الان خیلی بیمعنا شد. شما میبینید، جوان ایرانی به هرچه بخواهد دسترسی پیدا کند، میتواند. حتماً همه شما اهل ماهواره و اینترنت هستید و مقالات و حرفها را میبینید و هرچه بخواهید، با فشار یک دکمه انبوه مطالب از انواع مختلف و قابل انتخاب برای شما فراهم میشود. لذا در این فضا سانسور ممکن نیست و جواب نمیدهد و باید این دفعه به خوبی وارد افکار مردم شویم.
به شما عرض میکنم که راه درست این است که تعامل درستی بوجود بیاید و باید جوانان را هدایت کنید و وارد محتوا شوید و راه درستی را انتخاب کنید که در درون خودمان با اهرم خارجی چیزهای نادرستی اتفاق نیفتد. فرصت زیادی برای هماهنگی نیست و نباید این فرصت را از دست بدهیم. تهدیدات خارجی جدّی است. اگر روابط و انسجام ما در داخل سست باشد، خیلی زود میتوانند برای کشور مزاحمتهای جدّی ایجاد کنند. اگر انسجام ما درست و منطقی باشد و با عواطف مردم بازی نکنند و بگذارند راه درست انتخاب شود، مردم با اسلام و عاشق ایران و اسلام هستند.
ولی اسلام سلیقهای را نمیپذیرند. اسلامی که مبانی مشخص علمی دارد و شخصیتهای اسلامشناس میتوانند آن را تدوین کنند. بنده هم اگر مسئولیت اجرایی پیدا کردم و وارد صحنه اجرایی شدم، امیدوارم بتوانیم با منطق این دوره را پشت سربگذاریم. البته مزاحمتهای جدّی خواهیم داشت و راه ما هم جهاد است.
در مورد سؤالهای مطرح شده، مجمع تشخیص در اختیار مقام معظم رهبری است. اگر بنا باشد من به خاطر مسئولیتهای فراوان در قوه اجرایی، نتوانم در اینجا کار کنم، انسانهای بزرگوار زیادی هستند و میتوانند مجمع را اداره کنند. ولی من به عنوان رئیس جمهور، عضو مجمع باقی میمانم و رابطه من به هم نمیخورد. منتهی مسئولیتهای اداری کمتری خواهم داشت.
انرژی هستهای، میدان سختی است، قدرتهای غربی نمیخواهند ما این تکنولوژی را داشته باشیم و خیلی در این موضوع جدی هستند و ما هم نمیتوانیم از حق مسلّم ملتی مثل ملت مسلمان ایران بگذریم، باید مقاومت کنیم. دلیل مهم آنها این است که میگویند به ما اعتماد ندارند، ولی نمیتوانند بگویند شما حق ندارید. موظف هستند به ما کمک کنند تا به جایی برسیم. ولی میگویند شما به طرف صنایع نظامی منحرف میشوید. ما هم تلاش میکنیم به دنیا اطمینان بدهیم که چنین چیزی نیست و در این مسیر باید خیلی جدّی و شفاف باشیم و صریح عمل کنیم و بهانه را از دست آنها بگیریم.
اما بعد از این موارد، معلوم نیست مسائل به آسانی حل شود. دیپلماسی فعال و مقاومت میخواهد و پشتیبانی مردمی را میطلبد. یکی از مصافهای معدودی است که جامعه و مردم پشت نظام میایستند. شاید اگر در مسایل دیگر درگیر شویم، به این شکل اکثریت جامعه حمایت نکنند. ولی در این مسأله میفهمند که داریم از حقوق مردم دفاع میکنیم. فکر میکنم اتکاء به مردم در این مصاف آماده است و امیدواریم با مسالمت بتوانیم حق خودمان را حفظ کنیم.
در رابطه با آمریکا، سالهای پیش در زمان حضرت امام(ره)، نامهای نوشتم و از ایشان تقاضا کردم که شما در زمان حیات خود هفت موضوع را حل کنید. یکی جنگ و یکی مسأله آمریکا و یکی اختلافات مجلس با شورای نگهبان و چند مورد دیگر بود که امام هم این تعبیر را داشتند که اگر آمریکاییها آدم شوند، ما حاضر به رابطه هستیم و اگر آدم نشوند، ما رابطه نخواهیم داشت.
تفسیر ما از آدم شدن این بود که آمریکاییها بپذیرند که بصورت مساوی با ایران تعامل داشته باشند و دست از خصومت بردارند و علامت حُسننیتی هم ارائه بدهند که ملت ما بداند آمریکا در صدد فراموشکردن خصومتها، دشمنیها و اذیتها است. این نظر خود من بود. الان هم اینگونه فکر میکنم. اگر آمریکاییها این علامت درست را به ما بدهند، بنده از کسانی هستم که فکر میکنم باید مسأله را به جایی برسانیم. اگر آنها جدّی نباشند، علامت نمیدهند. گفتیم اموال ما را آزاد کنند که خیلی زیاد است. اگر خصومت داشته باشند، اموال را به ما نمیدهند. چیزهایی است که میتوانیم به عنوان علامت بپذیریم. اگر چنین اتفاقی افتاد، آن وقت قاعدتاً خدمت رهبری میرسم و با هم حرف میزنیم و با مجلس و شورای عالی امنیت بحث جدّی میکنیم. الان جای بحث جدّی نیست، چون آمریکا همچنان در خصومت نسبت به ما پیشتاز است.
در مورد ترکیب دولت آینده مایلم ترکیب جامعی باشد و از سلیقههای نیروی وفادار به نظام باشد. نوعاً باید با کار خوب و از لحاظ شخصیتی و ایمان، صلاحیتهای عقیدتی، علمی و و عملی افراد، در حدّ وزارت و کابینه اثبات شده باشد. افراد هم کم نیستند. دست ما هم خالی نیست. مایلم اینگونه باشد. اینکه چقدر موفق شوم، نمیدانم. محدویتهایی هم هست. البته تنها برای کابینه تصمیم نمیگیرم و مجلس و جاهای دیگر هم دخیل هستند. برای اینکار باید هماهنگیهایی ایجاد کنیم.
خیلی فکر کردم. در مجمع هم فکر میکنم. الان بحث اشتغال مطرح است. تولیدات ما نمیتواند در دنیا رقابت کند. چون هزینهها زیاد و کالای تولیدی گران است. با اینکه انرژی ارزان در دست ماست، ولی نمیتوانیم رقابت کنیم، بخاطر اینکه بهرهوری در تولیدات ما ضعیف است. سهم مواد و ابزار خیلی بیشتر از سهم نیروی انسانی است و این برخلاف کشورهای پیشرفته صنعتی است.
فکر میکنم با بودجه فعلی و درآمدهای نفتی، اگر بخواهیم امور جاری و کشور را توسعه بدهیم، امکان ندارد. اشتغال بصورت فرمانی نیست و الان دولت بیش از حدّ لازم حجیم و سنگین است. باید سرمایههای جدیدی پیدا کنیم و آن را در امور عمرانی، توسعه و خدمات بکار بگیریم تا از این طریق ایجاد شغل کنیم و کارآفرینی شود. این هم جز با حضور بخش خصوصی امکانپذیر نیست. باید بخش خصوصی را بطور واقعی توسعه بدهیم. کارهایی را که لازم نیست در اختیار دولت باشد، به بخش خصوصی واگذار کنیم و به آنها اجازه بدهیم وارد میدان شوند. در مجمع این انحصارات را حذف کردیم. اگر بخش خصوصی با علاقه و امنیت وارد شود و دولت حاکمیت خود را محکم کند و اجازه ندهد بیبند و باری و بیانضباطی در اقتصاد بوجود بیاید و امنیت سرمایه هم تأمین شود و مردم بتوانند در دراز مدت اموال خود را بکار بگیرند و بدانند که در آینده از آن استفاده میکنند، هم در داخل سرمایه هست و هم از خارج قابل جذب است. ایرانیها در خارج آمادگی زیادی در این زمینه دارند. شرکتهای داخلی میتوانند توان پیدا کنند.
این بخش با تصویب رهبری سیاستهای آمادهای دارد و اگر وارد این فاز شویم، اقتصاد ما رونق پیدا میکند و بخش خصوصی بهرهوری را بالا میبرد و کار دولت سبک میشود. در این شرایط دولت میتواند به رفاه مردم برسد و هزینه کند. تأمین اجتماعی ساماندهی مسائل فرهنگی بیشتر وظیفه دولت است. ولی باید سرمایهگذاری صورت بگیرد.
به هرحال الان راه رونق اقتصادی از دیدگاه من و تجربه و مطالعات، چیزی جز آوردن مردم به این بخشها و ایجاد امنیت سرمایه و شغل برای سرمایهگذاران نیست. مشکل قانونی نداریم، ولی در جامعه مزاحمهای عملی داریم، کسانی هستند که بخواهند مزاحم شوند و کار مدیریت هم این است که مزاحمتها را کم کند و راه را ادامه بدهد. در خصوص شایعات نسبت به برخی افراد خانواده، باید بگویم این شایعات سازماندهی شده است و پشت آن در داخل و خارج، ضد انقلاب و آدمهای حسود فراوان هستند. اگر ما هر شایعهای را خنثی کنیم، شایعه دیگری میسازند.شایعهسازی هم کارآسانی است. اگر بخواهم وارد این چالش شوم، باید هر روز جواب بدهم. برای کسانی که بخواهند قضاوت کنند، گفتم ما و خانواده ما در موقع انقلاب در سطح متوسط با دارایی ارثی و کسبی زندگی میکردیم. الان که 27 سال از انقلاب گذشته، یک دهم سرمایه گذشته را نداریم و حاضریم به هرکسی که مدعی است، وکالت بدهیم به دنبال آن برود. چون موجودی ما روشن است. تا به حال دوبار به دستگاه قضایی لیست اموال را دادیم و اگر چیزی داشته باشیم و نداده باشیم، جُِرم محسوب میشود. هرکس مدّعی است، پیدا کند و ما هم به او جایزه میدهیم. هرچیزی که داریم، شناسنامهدار است و معلوم است از کی داریم و چگونه تبدیل شده است. با حقوقی که میگیریم، زندگی خودمان را در حد متوسط اداره میکنیم. ولی من میدانم اگر این حرفها را بزنیم، حرف دیگری میگویند.
والسّلام علیکم و رحمه الله