بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسّلام علی رسولالله و آله
بسیار خوش آمدید، اکثر شما چهرههایی هستید که ما سالها همکاری داشتیم و بسیاری را میشناسیم و میدانیم که دنبال اهداف مقدسی هستید.
در مورد خود بنده، من بند بند بدنم مایل نبود وارد این صحنه شوم و یک تعارض بین عقل و دلم بود. کسانی که میآمدند و استدلال میکردند، استدلال آنها را محکم میدیدم و قلبم همراهی نمیکرد. یکجوری باید با آنها کنار میآمدیم که ما را دعوا نکنند. یکی از پزشکان بسیار خوب که 8 سال در جنگ بود، وقتی دید که جواب درستی نمیشنود، قهر کرد و رفت و گفت ما اینجوری میخواستیم به انقلاب خدمت کنیم، ولی میبینیم گوش شنوا نیست. واقعاً وضع سختی بود.
به هر حال خداوند خواست و ما وارد شدیم. مسائلی را مطرح میکنم. در این شرایط که بسیار ویژه است کمی از آنها را با شما در میان میگذارم. بعد پاسخ شما را خواهم داد. به هر حال شما میدانید بدنة جامعه ما بسیار جوان است. نمیتوان با وضع موجودی که کشور دارد، آن را اداره کرد. جوانان مشکل دارند. برخی خالص و حزبالهی هستند و در متن بودند. مسائل را آسان قبول میکنند. ولی آنهائی که نبودند، میخواهند با عقل و فکر جوانان و با اطلاعاتی که دنیا به آنها میدهد، در کشورشان زندگی کنند. مسئله بسیار مهمی است.
صحبتهای شما مبنای علمی و زاویة تحقیقاتی داشت که جواب شما را میدهم. در خیلی ازمسایل هم عقیده هستیم، ولی بُعدسیاسی و اجتماعی مسئله میگوید که چه میخواهیم بکنیم؟ جمعیت انبوهی داریم که اگر نتوانیم آنهارا راضی و به آینده دلخوش کنیم، دشمن هم روی آنها حسابی حساب باز میکند و از دریچه احساسات آنها با کشور و انقلاب ما برخورد میکند. این کار رابطه ما را روز به روز سستتر و آنها را از ما جدا میکند. این انقلاب هم یک انقلاب معمولی نیست که بگوئیم دورهای ما بودیم و دورة دیگر دیگران بیایند. مسئله این است که بعد از 1400 سال ایران توانسته ابداع کند که پیشتاز بقیه حرکتهای مردمی است.
فقط با مردم و افکار عمومی، شاه را بیرون کردیم. بعضی از شما که جزء مجاهدین و مبارزین بودید، فکر نمیکردید که نوبت ماهم شود که کشور را اداره کنیم. میخواستیم راه را برای آینده باز کنیم. آماده مردن بودیم. خداوند کمک کرد، دلهای مردم را با انقلاب کرد و آمدند. رهبری داهیانه امام هم بود.
تشکیل حکومت اسلامی با مکتب اهل بیت در بهترین نقطه دنیا که ایران است، کار مهمی بود. سیستمی برای اجرای احکام الهی ایجاد شد که کار یک گروه و یک باند نیست. موظفیم که از انقلاب حراست کنیم و اگر نکنیم، جوابی برای خداوند نداریم. به آسانی و با تعصبات باندی و حزبی نمیتوانیم در دنیا این کار بزرگ را به انجام رسانیم.
دنیا به سرعت دارد از انفجار اطلاعات و آگاهی مردم جلو میرود. آگاهی نسل جوان زیاد شد. مرزها شکسته شد و دریغ و سانسور جواب نمیدهد. ماهواره را ببندید، رادیو هست. رادیو را ببندید، اینترنت هست، CD هست، مراودات هست، حرص دانستن در مردم هست. حوادث دنیا در هرجا که مستمعی داشته باشد، به سرعت راه خود را باز میکند.
به کار جانانهای نیاز داریم. باید در مرحله جدید هم با افکار عمومی کار کنیم. در دورة قبل که پیشتاز بود. یعنی انقلاب اسلامی شاید اولین انقلابی بود که با حضور مردم کار خود را شروع کرد. الان هم با حضور مردم کارساز خواهد بود. اگر اکثریت نپذیرند و بخشهایی بدون مسئولیت به صحنه بیایند، ممکن است انقلاب را به مشکل بیندازند. ما با مسئولیت میآئیم و باید کارها را هماهنگ، مدبرانه و عاقلانه با کسانی که دلسوز هستند، انجام دهیم و با مسائل برخورد کنیم. مهندسی تحول را که قطعی است، خودمان انجام دهیم و نگذاریم این مهندسی بر ما تحمیل شود.
در این مورد مثال میزنم. فشاری که آمریکاییها در عراق داشتند، در حداکثر بود. این همه زور نظامی، بمباران، تعرض به خانهها و ... داشتند، ولی مردم عراق آرامآرام با همراهی روحانیت و آیتالله سیستانی، نگذاشتند مجلس دلخواه آمریکا تأسیس شود. واقعاً انتخاب کردند. نفوذ و تأثیر آمریکا در انتخابات درست نیست. ممکن است چند نفری ارتباط مخفیانه داشته باشند، میخواستند در دولت افراد خودشان را بگذارند، ولی مجلس اسلامی است. اکثر وزرای موردنظر خودشان را گذاشتند. دارند قانون اساسی را هم مینویسند. با اینکه آمریکا تمایل زیادی برای اعمال نظر در این قانون دارد. افغانستان هم اینگونه شد، قانون خوبی است که آنها نوشتند. تقریباً قانون اساسی ماست. با تفرق قومی که در آنجا هست قانون اساسی خواست مردم بود. با اینکه مشکلات واقعی داشتند. فکر میکنم با هوشیاری باید این دوره را شروع کنیم. در این تحول جهانی که خواهناخواه پیش میآید، باید خودمان مهندسی تحول را اداره کنیم. خوشبختانه میتوانیم و الان ظرفیت دانشگاه به اندازه کافی وسعت دارد. الان آموزش و پرورش مشکل فضائی کم دارد، استاد، معلم و ... استخدام کردیم و حتماً نیاز داریم که در آموزش و تحقیقات تحول کیفی داشته باشیم.
سؤال اول شما؛ الان بستر فیزیکی وجود دارد، نیرویانسانی و فضا کم نداریم. سیاستهای کلی را نوشتیم، رهبری هم تأیید کردند و باید بشود. اینکه با چه متدی میشود؟ شما باید تعیین کنید. انتظار نداشته باشید من طلبة سیاسی متد رسیدن به اهداف مقدس را ترسیم کنم. البته آنهائی را هم که بلدم، از شما شنیدم. متدی لازم داریم تا ظرفیتی را که داریم، در جهت تحقیقات واقعاً مؤثر هدایت کنیم. ما سه چهار مورد را تأکید کردیم که اینها در هایتک هستند. مثلاً امروز دانش بیولوژیک چیزی است که ما با قلهای که وجود دارد، فاصلة زیادی داریم. راهکارش هم سخت نیست. آدمهایی که بتوانیم از خارج بیاوریم یا از داخلیها، استفاده نمیکنیم. فضای تحقیقات نسبت به کارهای کاربردی معمولاً بودجة کمتری میگیرد. اگر کمی بیشتر شود، جهش است.
بنابراین میتوانیم انجام دهیم. روی همین تحقیقات هستهای باید جدّی باشیم. چون مسئله نظامی که نیست، مسئله چند بعدی است. ما این را با یک تدبیر درست در تعامل با دنیا میگیریم. حتماً باید از بیرون استفاده کنیم. تا به حال خودمان آمدیم، ولی الان دیگر خیلی آهسته رفتن درست نیست. باید با کمک دنیا جلو رویم.
در بیوتکنولوژی وارد بهترین و نوترین تکنولوژی دنیا شدیم. قدمهایی را هم برداشتیم. باید دانشگاهها و مراکز از ما امکانات بخواهند. باید راه خودشان را بروند، ما باید راه سیاسی و اقتصادی آنها را هموار کنیم. ضمن حفظ احترام و مقبولیت، ارتباط جهانی آن را باز کنیم.
در مسائل هستهای- دیروز در جمع دانشگاهیان دانشگاه آزاد گفتم- امروز دنیا گام بزرگی در بحث تکنیک جوش هستهای بجای شکاف هستهای برداشته است. اگر جوش هستهای موفق شود، دنیا را از لحاظ انرژی بینیاز میکند و تحول بزرگی است. نامحدود از آب دریا استفاده میکند. خطر انفجار هم درآن نیست. انرژی تولید میکند. مثل فرایند خورشیدی است. ما در این مسئله عقب هستیم. دانشگاهها واقعاً باید متمرکز شوند. الان بین فرانسه، کانادا، آلمان، آمریکا و انگلیس نزاع است که شروعش در کجا باشد.
یکبار در جزوهای پیشنهاد دادم در بحث هستهای بیائیم جایی را مطالبه کنیم و حضور داشته باشیم. در ذهنیت ماست که مسائل بیولوژیکی عمومی شد. آی تی (I.T) هم از مواردی است که اسم بردیم. ولی خیلی چیزها هست که اسم نبردیم. دانشگاهها کارهایشان را باید از سطوح معمولی بالاتر ببرند. سطوح بالاتر از دانشگاهها، فرهنگستانها هستند.
دکتر شریعتمداری میدانند من همیشه از فرهنگستانها گله داشتم که کارهای شما همان کار دانشگاههاست به قول آقای دکترافروز فرهنگستانها باید اینکار را بکنند. باید به دانشگاهها سیاست بدهند. به هر حال آنچه که ما میتوانیم، باید از دادن منابع دریغ نکنیم. از نیازی که برای جذب مغزهای ارزنده دارید - چه در خارج و چه در داخل - باید به شما کمک کنیم. باید حرمت شخصیتهائی را که میخواهند کار کنند، حفظ کنیم. شرایطشان را در نظر بگیریم. باید ارتباط جهانی را هم برای شما ایجاد کنیم تا به جائی برسد.
دکتر افجهای: معیار شما برای بانک اطلاعات مدیران که تشکیل دادید، چیست؟
● ریز آن یادم نیست، باید به پرونده مراجعه کنیم. بانک یک چیز عظیمی است که شروع شده و باید تکمیل شود.
به هر حال ببینید در بحث آمایش که آقای دکتر میرسلیم هم در جریانش هستند، بحث جدّی در کمیسیون زیربنائی مجمع داشتیم و هنوز به صحن مجمع نیامده است. الان باید الویت بیشتر را به ضلع نیروی انسانی برای تولید علم و تولیدات اقتصادی بدهیم. تا به حال در ایران بیشتر از طبیعت، سرمایه و ابزاری که میخریدیم، بهره میگرفتیم و نیروی انسانی اینها را فقط به هم جور میکرد. در کشورهایی مثل ژاپن سهم اعظمی در بهرهوری نیروی انسانی است. تفاوت آنها با ما این است که ارزش افزوده ایشان از جانب انسانها میآید، نه از جانب تبدیل سرمایه و طبیعت.
بنابراین بعد انسانی قضیه در شرایط جدید در همه زمینهها باید بیشتر دیده شود. حتی اهمیتی که به بخش خصوصی میدهیم، کم است. بخش خصوصی از منابع انسانی، وقت و انگیزهها بهتر استفاده میکند. اگر دو واحد خصوصی و دولتی را کنار هم بگذارید، متوجه میشوید بهرهوری بخش خصوصی به علت صرفهجوئیها بالاتر است. در حال حاضر اگر در مسائل اقتصادی هم انسان محور قرار بگیرد، از مهارت، دانش و فن استفاده شود، آن موقع محصولات ما شاید ارزانتر درآید. بهترین راهش این است که محصول ارزانتر درآید. راه رقابت با محصولات دنیا هم باشد. مواد و انرژیشان که به اندازه ما خوب نیست. بهرهوری انسانی آنها خوب است که ما را در رقابت زمین میزنند. شاید در بخش خصوصی بتوانیم خیلی خوب استفاده کنیم.
بحث کاربردی هم مهم است. نمیتوانیم از سرمایه صرفنظر کنیم. سرمایه غذای کار ماست. اصلاً نقص فعلی ما این است که از سرمایههای سرگردان دنیا و داخل استفاده نمیشود. باید کارهایی کنیم که سرمایههای زیادی به داخل بیاید. هم توسعه دهیم و هم اشتغال و امنیت ایجاد کنیم. اگر سرمایه قدری جهانی باشد و در اینجا با تکنولوژی بیاید، سعی میکنند در اینجا امنیت باشد تا خطری برای سرمایهشان نباشد. در یک محیط بسته نمیتوانیم. سرمایه خارجی بدون تکنولوژی نمیتواند بیاید. بدون مدیریت خوب نمیآید، اینها باهم میآید و یک تجربه جهانی است.
در مورد مسائل فرهنگی که خدمت رهبری بودیم، ایشان از بیبندوباری و وضعیت غیراخلاقی ابراز نگرانی کردند و فرمودند: «شورای انقلاب فرهنگی گروه متخصصی را برای تحقیق و راهکاریابی ایجاد کند.» منتظر هستیم که چه میشود. من نظری دارم و همیشه داشتم. اگر میخواهیم اسلام را پیاده کنیم، باید چهره اسلام واقعی را بکشیم. موظف نیستیم چیزهای سلیقهای را اجرا کنیم. ممکن است برای عالم و مقلدینش معتبر باشد و عمل کنند.
به هرحال باید به عنوان حکومت کارشناسی کنیم. عقیدهام این است که اگر اسلام خالص را پیاده کنیم، گیر نمیکنیم. جوانها، زنها و ... همه میپذیرند. خیلیها میگویند که میتوانیم با احتیاط و سختگیری جلوی برخی انحرافات را بگیریم. ممکن است در ظاهر حل شود، ولی این در درون میرود و منفجر میشود. خیلی بد است که در محافل خانوادگی انواع فشار باشد، ولی در خیابان هیچ چیز نبینیم.
اینکه ما را راضی نمیکند. رسالت ما قلوب آنهاست، باید مردم را قانع کنیم که با ایمان مسلمان باشند. ظاهرسازی آسان است، نه خدا راضی است و نه شما. اسلام واقعی متفاوت است و اینها اسلام نیست.
مقام معظم رهبری چند سال پیش تهاجم فرهنگی را مطرح کردند. نگاه ایشان با این سطحینگرها فرق دارند. ایشان خیلی عالم هستند و افکارشان هم با اینها قابل مقایسه نیست. ایشان مطرح کردند و بعضی همه را در چند تار مو که از زیر روسریها بیرون میآید، خلاصه کردند. من از خود رهبر شنیدم که ابراز تأسف کردند و گفتند: «چه گفتیم و چه شد!»
اینکه اخلاق اسلامی نیست. در همین صحبتهای تلویزیونی مقداری درد دلم را باز کردم. بالاخره اخلاق اسلامی نیست. اسلام بیش از هر مکتبی، مکتب اعتدال است. در زمینه اقتصادی اسلام کفاف و عفاف خواسته، نه فقر، ولی اینها به نام اسلام فقط فقر را میبینند.
ریاضت با باطن خراب و ظاهر خوب چیز بدی است. بداست که در بیرون زیلو بیاندازیم و داخل خانه قالی بیاوریم. ما از امام یاد گرفتیم. چهل، پنجاه سال پیش خدمت امام میرفتیم، در بیرون منزلشان قالی بود، ولی در جاهای دیگر اینجوری نبود. من میدانستم امام در دل زاهدترین مردم بودند، این مهم است. زهد فروشی که چیزی را حل نمیکند. امام صادق(ع) مباحثهای با صوفیان داشتهاند و آنها از عباهای نازک، شفاف، نازک و زیبای امام ایراد گرفته بودند. کار به جایی میرسد که امام صادق(ع) زیرعبا لباس خشن را نشان میدهد که دنیا بفهمد. گفتند: «زیر لباسهای شما چیز دیگری است.» با ریاکاری نمیتوان کار کرد. همه مردم که مایل نیستند با این ریاضت زندگی کنند. اگر بگویید این مکتب اسلام است، مردم میروند و نمیخواهند.
خدا هم نخواسته کسی اینگونه زندگی کند، در مسائل معاشرتی هم کسی از ما خواسته اینجوری برخورد کنیم. ما زن و بچهمان را حفظ میکنیم. همه که نمیتوانند اینکار را بکنند. یک بار قرآن را با این دید مطالعه کنید. در دهها مورد خداوند به مسلمانان سختگیر میگوید: «چه کسی به شما گفته نعمتهای خداوند را تحریم کنید؟ شما در مقابل مردم جای خدا نشستهاید.» بدترین سرزنشها مال آنهایی است که طیبات خداوند را تحریم میکنند.
فکر میکنم این فرهنگی که برخی دوستان صادق و کم اطلاع مطرح میکنند، نمیتواند توده جامعه را قانع کند. میگویند ما نمیتوانیم اینجوری زندگی کنیم. در همین مسائل جنسی، صدر اسلام را ببیند. آیا در آن تاریخ کسی مشکل جنسی داشته است. در آن زمان بردهداری بود. راه دیگری بود.
هر جوانی یا پیری اگر احساس نیاز میکرد، خیلی آسان برطرف میکرد. عیبی نبود، افتخار میکردند. خود حضرتعلی(ع) چه حرفهائی میزدند! ما میخواهیم همه این راهها را برای ارضای غرایض جوانانمان ببندیم، بعد هم بگوئیم مثل حضرت یوسف باشند. قطعاً نمیشود و چیز دیگری از آندرمیآید.
اگر میخواهیم اسلام را پیاده کنیم، باید اسلام ناب را پیاده کنیم. اگر توقع این باشد که دولت بتواند همان چیزهائی را که خانوادههای بسیار مقدس با عشق انجام میدهند، در همه سطح کشور عملی کند، نمیشود. فقط دولت که مطرح نیست. سازندگان فرهنگ کجا هستند؟ تریبونهای نماز جمعه، مساجد، مداحان، صدا و سیما کجا هستند؟ الان که ماهواره و اینترنت هم خارج از اراده ما هستند. سازمان تبلیغات اسلامی، نمایندگان رهبری، شورای انقلاب فرهنگی که همه خارج از دولت هستند. باید به همه گفت که چه کار میکنید و نه فقط دولت. باید هماهنگی بوجود آید.
اگر بخواهیم در این شرایط یک الگوی اسلامی ارائه دهیم، باید بتوانیم یک الگوی واقعاً اسلامی از زنان و جوانان درست کنیم که هم متدین و هم امروزی باشند. دنیایشان را درست کنند و عفت واقعی داشته باشند و به دنیا بگوئیم این است. الان میتوانیم اینکار را بکنیم. دختران ما تحصیل کرده هستند و میفهمند.
بحثهای آقای دکتر شریعتمداری بسیار مهم بود. باید در تربیت از عوامل سطح بالا و تحلیلهای درست استفاده کنیم. خلاصه جواب من این است که اگر بخواهیم اسلام واقعی را پیاده کنیم، این است و اگر بخواهیم اسلام زهدنماها و متعصبین را اجرا کنیم، از عهده هیچ کس برنمیآید.
والسّلام علیکم و رحمهالله