بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله و السلام علی رسولالله و آله
قشر محترم بهورز و کسانی که شما را از هر جهت پشتیبانی میکنند، خیلی خوش آمدید. من حقیقتاً امروز خودم را در میان یکی از گروههای بسیار دلسوز، خدمتگزار و موفق کشور، در یکی از رشته کارها و خدمات صددرصد انسانی، اسلامی و درست میبینم، خدمتی که در گذشته از آن محروم بودیم. جامعه ما از بلای فقدان بهداشت، مخصوصاً در روستاها رنج میبرد. در شهرها هم مشکل بود، اما روستاها خیلی مشکل داشتند.
بنده خودم یک روستایی هستم و در روستا بزرگ شدم و میدانم که چه مشکلاتی از لحاظ بهداشت در زندگی روستاییها وجود داشته است! چگونه بچههای زیادی را خانوادهها از دست میدادند! با چه زحماتی مادرها بچههایشان را به دنیا میآوردند و بزرگ میکردند! الان هم با همان روستا رفت و آمد داریم و بستگانمان در آنجا هستند. همان وضع را مقایسه میکنم که اصلاً قابل مقایسه نیست و چیز دیگری شده است. البته یک مقدارش معلول پیشرفت زمان و پیشرفت علم بشر است، ولی به طور کلی یک مقدار زیادش در ایران معلول تلاشهای پیگیر وزارت بهداشت و درمان و خود شماست. ما در همین روزها یک همایش بینالمللی دیگر هم داریم که به عنوان حمایت از خانمهای روستایی است که این دو همایش تقریباً یک هدف را دنبال میکنند و در یک مسیر هستند.
در روستاها زندگی همه مشکل بود، به خصوص خانمها و به خصوص فرزندان و بچههای کوچک که این غنچههای آسیبپذیر با یک باد پژمرده میشوند. ارقامی که آقای دکتر مرندی توضیح دادند و شاخصهایی که گفتند، آنقدر فراوان، انبوه و فشرده بود که معمولاً در ذهنها نمیماند و یک صورت طولانی از یک کار موفق ده، پانزده ساله است. همه شاخصها و همه ارقام افتخارآمیز است. وقتی میخواستیم کار را شروع کنیم، واقعاً میدانستیم این کار طولانی، مشکل و محتاج به پیگیریهای باحوصله است.
همانطور که ایشان گفتند، وقتی در مجلس بودم و این بحث مطرح شد که باید تحولی در جامعه روستایی از این جهت به وجود بیاوریم، آنقدر بزرگ به نظر میآمد که خیلیها میگفتند: برداشتن سنگ بزرگ علامت نزدن است. ما دهها هزار روستا داریم که نه آب دارند، نه برق دارند، نه راه دارند، نه تلفن دارند و نه مدرسه دارند. میگفتند: چطور میتوانید بهداشت را به روستاها ببرید. شعاری میدهید و بعداً در آن میمانید. خیلیها این حرفها را دلسوزانه میگفتند که موضوعی را مطرح میکنیم و مردم مطلع میشوند و بعدها نمیتوانیم انجام بدهیم. ولی امکانات کشور واقعاً نیرومند بود.
طرح اینکه در خود روستا، از مردم روستا مخصوصاً از خانمها استفاده شود و آموزش داده شوند. آنهایی که روستا را میشناسند، خانوادهها را میشناسند، از همه چیز روستا اطلاع دارند، مثل یک تابلو، کل وضع روستا در نظرشان است و میتوانند در خانهها بروند و میتوانند با تکتک مادرها و خانوادهها تماس بگیرند و با آنها کار کنند. این فکر خوبی بود و موفق هم شد.
این رقم یعنی نزدیک 15 هزار خانه بهداشت، نزدیک 2000 خانه بهداشت کارگری و چند هزار مرکز بهداشت، رقمی است که امروز گفتن آن آسان است، اما آن سالی که در مجلس میخواستیم آن را شروع کنیم، تصورش، یک راه دور و سخت بود. الان دیگر با این امکانات، مرگ و میر کودکان یک ساله یا زیر 5 سال و تلفات مادرهایی که 9 ماه مشقت بارداری را تحمل میکردند و در یک لحظه، خطر آنها را از پا درمیآورد، کم شده است. تأثیر کلان این طرح روی خانوادهها، آن هم خانواده روستایی است که مادر خیلی اهمیت و برای امور زندگی و پرورش بچهها محوریت دارد. تصور این هم تلخ است که برای کسی چنین اتفاقی بیافتد. پایین آمدن مرگ و میر مادران، مرگ و میر کودکان، مرگ و میر مردم دیگری که از بیبهداشتی از بین میرفتند، اقدام شیرینی است. بعضیها یا کودک و یا مادر نبودند، ولی انسان بودند و کار برای سلامتی آنها پسندیده است. مخصوصاً بخشهایی که آثار سلامتی و جلوگیری از معلولیتها را دارند. این همه معلول که امروز در جامعه هستند، رقم بزرگی است. درصد قابل توجهی از مردم ما امروز درصدی از معلولیتها را دارند که برای بعضیها خیلی سخت و برای بعضیها کم است. به هرحال هر معلولیتی زندگی فرد و خانواده را تلخ، از قدرت کار جامعه کم و یک سربار روی جامعه اضافه میکند. جلوگیری از این معلولیتها و کم کردن معلولیتها کار مهم انسانی است که اینها مجموعهای از دستاوردهای زحمات شما در این روستاهاست.
اولولیتهایی که آقای دکتر مرندی عنوان کردند، یعنی اولویت رسیدن به روستاها، اولویت پیشگیری بر درمان و اولویت درمان سرپایی تا بستری، کلمات و جملات کوتاهی است، ولی در همه اینها مسائل بسیار بزرگی خوابیده است. همین اولویتها که در گذشته مراعات نمیشد، زندگی در روستاها را خیلی سخت میکرد. هر کس در اولین فرصتی که امکان آمدن به شهر را پیدا میکرد، از روستا فرار میکرد و به شهر میآمد و شهرها با انبوهی از نیروهای بیکار و انگل مواجه میشد. روستاها از نیروهای مولد و کاری خالی میشد و آثار بد اخلاقی هم در این مهاجرتها در شهرها به چشم میخورد که همه شما نمونههای زیادی در رابطه با روستاها و شهرهای خودتان دارید و میدانید که چه اتفاقات تلخی داشته است.
امروز وضع بهگونهای شده که دیگر زندگی کردن در روستاها قابل قبول است. وقتی خانوادهای احساس میکند بچههایش در آنجا درس میخوانند و مدرسه به اندازه کافی است، آب، برق، تلفن در خیلی جاها، راه و امکاناتی که در شهر میتوان تهیه کرد، در روستاها با هزینه کمتری هست، مردم تشویق میشوند در روستا بمانند. این کار در اقتصاد کلان کشور بسیار مؤثر است و در پیشرفت امور کشور و تقویت بنیه کشور بسیار اثر دارد. هزینه روستایی برای کل اقتصاد کشور کمتر است و کاری که او میکند، برای تأمین غذا و نیازهای جامعه بسیار قویتر است. یک خدمت اساسی و زیربنایی هم برای راحتی و آسایش مردم و هم برای تقویت بنیه اقتصاد کشور و هم سلامت جامعه است که شما سربازان این میدان جنگ هستید، سربازان پیروز که آرام آرام کار کردید و به اینجا رسیدید. الان هم وجدان خودتان راحت است که خدمتی میکنید و هم جامعه از شما ممنون است.
البته توجه باید داشته باشید که ما اگر میخواستیم تنهایی این کار را انجام بدهیم، به جهاتی دیگر نمیرسیدیم و مقدور نبود. یعنی اگر روستا آب نداشته باشد - آب آشامیدنی – تلاشهای بهداشتی شما هدر میرود. اگر برق نباشد که مردم بتوانند غذایشان را در یخچالی سالم نگه دارند. در خیلی چیزهای دیگر برای شما مشکل درست میکند. اگر دارو نداشته باشیم که بتوانید از واکسنهای پیشگیری استفاده کنید، به جایی نمیرسید، هرچند فعالیتش را داشته باشید. وقتی امکانات نباشد، راه نباشد که دکتر بیاید مریض را ببیند و رفت و آمد نباشد، کارها درست نمیشود. تلفن نباشد که شما زود اطلاع بدهید و اطلاع بگیرید، زندگی مشکل میشود. همه این کارها و توفیق آن، مرهون یک برنامه طولانی و مجموعه برنامه است که اول مسائل زیربنایی را برای مردم حل کند که مهمتر از همه آنها سواد، علم و دانش است. بالاخره باید این دانشگاهها باشد، اساتید باشند، شما پزشکان باشید و تکنسینها باشند.
مجموعهای در شکل یک برنامه ریخته شد و یک بخش از این مجموعه کار کرده، در اختیار شماست، یعنی بخش انسانی، اسلامی و خدماتی که واقعاً باارزش است. بدون این باز کار بقیه، مشکل میشد. چون اگر بهداشت در جامعه نباشد، همه آن کارهایی را که میکنیم، جامعه زندگی تلخی دارد.
به هر حال روز جهانی بهداشت* کار بسیار باارزشی است که مجامع بینالمللی دنبال میکنند. آن را از کارهای خوب تمدن امروز میدانیم. با آنها هماهنگی، همکاری و تشکر میکنیم. آنها هم کمک و راهنمایی میکنند و تجربههای هر کشوری را به جاهای دیگر منتقل میکنند. میبینیم کارهای شما را امروز در خیلی از مجامع به عنوان نمونههای خوب برای دیگران مطرح میکنند. شما هم یاد گرفتید از کارهایی که دیگران قبل از ما کردند، استفاده کنید.
آنها این کارهای را کردند و ما از آنها یاد گرفتیم. از این مجامع بینالمللی باید تشکر، قدردانی و کمکشان کرد. ما هم باید از امکانات و تجربههای خودمان به کشورهای نیازمند بدهیم. الان که توفیق پیدا کردیم، باید در افغانستان و جاهای دیگر بیشتر انجام بدهیم. هدایایی که به چند نفر از نیروهای موفق شما دادیم، به عنوان تشکر از همه شماست. چه شما که اینجا هستید و چه آنهایی که اینجا نیستند و در جاهای دیگری هستند. این سمبل یک اظهار قدردانی و قدرشناسی از زحمات شماست. امیدوارمکه شما پیش خداوند روسفید باشید و خداوند هم از شما و ما راضیباشد. انشاءالله
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
(7 آوریل، مطابق 18 فروردین، چون در چنین روزی در سال 1948 میلادی نخستین اساسنامه کنفرانس بینالمللی بهداشت از سوی سازمان بهداشت جهانی تدوین گردید.