سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار با وزیر آموزش و پرورش و معاونین
این انقلاب، یک انقلاب نظامی نیست، یک انقلاب اقتصادی نیست، یک انقلاب سیاسی نیست، هر یک از اینها باشد، آسیب پذیر است.
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله و السّلام علی رسولالله و آله
آنچه بهطور خاطره و بیان حق مطلب، قبلاً عرض میکنم، این است که با دیدن چهرههای فرهنگی و انقلابی خوب به نظرم میآید که در دوران مبارزه هم تلاشهایی برای رسیدن به آنچه امروز به آن رسیدهایم میشد، ما بیشتر با همین تیپ رفتاری که الآن اینجا تشریف دارند، مأنوس بودیم که این پایگاه مهم انقلاب را قشر فرهنگی به معنای خاص تشکیل میدادند. بسیاری از چهرههای این جمع از دوستان همرزم و آشنای سابق ما هستند. خیلیهایشان هم آشنا و نزدیک نبودیم، ولی بهواسطه آشنا شدیم و بیجهت هم نیست که یکی از کانونهای مهم هدایت انقلاب بعد از پیروزی، فرهنگیها بودند.
مرحوم شهید مظلوم بهشتی، شهید رجایی، شهید باهنر و بقیه شهدای فرهنگی، از هدایتکنندگان حرکت بعد از انقلاب بودند، وقتیکه امام تشریف آورند، کانون انقلاب مدرسه رفاه و مدرسه علوی شد. خوب! خیلی جاها بود که ما میتوانستیم باشیم؛ مثلاً، مسجد امام ـ مسجد شاه سابق ـ میتوانستیم در حسینیه ارشاد باشیم، میتوانستیم درجاهای دیگر باشیم. اینجور نشد و در کوچه آمدیم و در مدرسه رفاه منزل کردیم، آنجا واقعاً کانون و یکی از جاهایی بود که حرکت انقلاب را هدایت میکرد. مدرسه رفاه را همه شما یادتان میآید که ما آنجا به اسم مدرسه، همه کارهای انقلاب را زیر این پوشش انجام میدادیم و بعد از انقلاب هم خوشبختانه، در این حرکتهایی که شد، یکی از موارد موفق آموزشوپرورش بود. در دانشگاهها تابهحال ما خیلی موفق نبودهایم، فقط در زدودن کثافاتشان یک مقدار موفق بودهایم، تازه میخواهیم سازندگیاش را شروع کنیم، اما در آموزشوپرورش در هر دو جهت موفق بودهایم؛ هم خیلیها را حذف کردهاید و هم خیلیها را آوردهاید و محیط آموزش و پرورش امروز در محیطهای رسمی کشور از بهترین محیطهاست، یعنی در گذشته بوده است. ادارات، دانشگاهها، مؤسسات اقتصادی و همه این چیزهایی که هست، هیچیک بهاندازه آموزشوپرورش تفاوت نکرده است. چون اینجا توده مردم و بچههای مردم هستند که مهم است.
ثانیاً، بالاخره کسانی بودهاند که این کار را کردهاند. گاهی، بیارتباط به این نیست که وراث و هدایتگرهای انقلاب آنجا بودهاند. اوایل که بنا شد کارها تقسیم شود، ما ازاینجهت خیالمان خیلی راحت بود؛ یعنی غنیترین بخشمان را در آموزشوپرورش داشتیم؛ مثلاً، بنده اصلاً به فکر آموزشوپرورش نیفتاده بودم، خیلی از مسائل را شماها میدانید و وارد هستید و در این حرکتهای پس از انقلاب ما اصلاً لازم ندیدیم که خودمان را نزدیک کنیم، حتی آقای بهشتی هم به دلیل کارایی که در بخشهای دیگر داشتند، کمکم کنار کشیده بودند؛ چون آقای باهنر آنجا بودند و از نیروهای عظیم ما بودند. خدا رحمتشان بکند. ضربه عظیمی بود، ما خودمان حس میکنیم، خیلی جزعوفزع نمیکنیم، اما رفتن آنها خسارت فقط ارزش است که جای خودش را پر میکنند، خیلی آدمهای خوبی بودند، مؤثر بودند و محبوب بودند و آن صلاحیتهایشان سازندگی دارد. ما جایی را داریم، یعنی پر کردهایم، والا اگر خودشان را حساب میکردیم، خیلی خسارت بود و آنطور از دستمان گرفته شدند.
بههرحال، در این بخش آموزشوپرورش کار بزرگی شده و البته تمام نشده است. طرحهای دیگری هم در پیش داریم. متأسفانه، در روزهای اخیر، در این چند ماه اخیر، از دور شاهد بعضی از مشاجرهها بودیم که برای ما غیرمنتظره بود و امیدواریم ادامه پیدا نکند و برای محیط شما که جزء بهترین محیطهاست و سالمترین محیطها را شما دارید و امید ما اینجا است، دیگر لازم نباشد ما نیرو صرف بکنیم و رسیدگی کنیم. بهعلاوه، کار مهمی که شما و ما داریم، کار اصلی انقلاب است که شما به عهده دارید و به عهده ما هم در سطح دیگر است. ما که میدانیم این انقلاب، یک انقلاب نظامی نیست، یک انقلاب اقتصادی نیست، یک انقلاب سیاسی نیست، هر یک از اینها باشد، آسیب پذیر است. واقعاً هم نیست، ما نه آن نیروی نظامی بودیم و نه آن نیروی اقتصادی و نه آن نیروی سیاسی، هیچ کدام از آنها نبودیم. ما یک مذهب داشتیم و با انرژی همان ها راه افتادیم و تا امروز هم داریم با همان انرژی میکشیم، خوشبختانه، در این مدت موفق شدهایم که این انرژیها را اگر زیاد نکنیم، باید روی همین تکیه کنیم، کار ما همین است. ما این مبنا را باید حفظ کنیم که بنا داریم حفظ کنیم و آن هم خیلی مسؤولیت دارد. ما معتقد هستیم که این حرکت انقلابیمان یک حرکت بالنده است و توقف نخواهد داشت، مخصوصآ اینکه دنیا خیلی آلوده است. آدم هر جانگاه میکند، از نهضتها گاهی درست شده، مخلصینی در دنیا هستند، ولی مبنای درستی ندارند، برای اینکه ایدئولوژی و جهان بینی خیلی محکمی ندارند و ثانیآ، آن قدر نیستند. ما آن موقع مبارزه هم خوب احساس میکردیم، این سرمایههایی که در ایران هست، هیچ جا ندارد. ما میرفتیم، با فلسطینیها، با مصریها تماس میگرفتیم، به اروپا میرفتیم، به هر جایی که برخورد میکردیم، میدیدیم این سرمایههایی که الآن در ایران متشکل از روحانیت است.
قشر خاصی از روحانیون در ایران وجود داشتند و دارند که واقعاً سرمایه هستند، یک قشر تحصیلکرده بودند که حالا بیشتر شدهاند، یک گروهی از مردم معمولی آن موقع پیشتاز بودند. خوب! حالا خیلی بیشتر شدهاند، با این اخلاص و با این خصوصیت واقعاً جایی وجود ندارد؛ ایده خوبی داریم، شیعه اصول فکری بسیار خوبی تحویل ما داده که این مهمترین سرمایه ما است، نیروهای خوبی داریم، تنظیمات خوبی هم تاریخ کمکم به شیعه داده، همین مراسم و شخصیتها و افتخارات و اینها است. همه مجموعه حوزهها، مساجد، حسینیهها، جشنها، عزاها و همه اینها منسجم است و یک رشته معارف بسیار سطح بالایی اینها را متصل میکند و تحرک میدهد. این چنین مجموعهای صلاحیت دارد در دنیا حرکت پیشتاز عدالت را اداره کند.
آنچه در لبنان اتفاق افتاد، من خیال میکنم، ما اگر درست از این جریان بهرهبرداری بکنیم، برای یک جهش در حرکت جمهوری اسلامی و انقلاب ایران میتواند خیلی مفید باشد. هنوز خوب به ابعاد جنایت توجه نشدهاست، خیلی کار زشت بود و خیلی قبیح است، یک عملیات مسیحی فالانژی که از پستترین مسیحیهای دنیا هستند، در تاریخ بدترین حرکت مسیحیت دنیا را دارند، حتی آن حرکتهای میسیونریها و آنهایی که پیشتاز استعمار بودند و هستند، آنها باز با اشکال خاص خودشان میرفتند و یک مقدار مردم را به حقیقت و صبر و تحمل و ... به چیزهایی وعده میدادند و در کنار آن مردم را تخلیه میکردند، یک مشروبی از حق و با طل درست میکردند و مردم را گول میزدند. اینها اصلاً راهزنهایی در کمال رسوایی هستند و کسی جرأت نمیکند خودش را به اینها نزدیک بکند، چون اگر آدم بخواهد به اینها نزدیک بشود، آبرویش میرود.
فالانژ ریشهاش این قدر زشت نیست، اینها هستند که فالانژ را این قدر زشت کردهاند. پس اینها با حمایت رسمی اسرائیل است. اسم اسرائیل خودش به تنهایی کافی است که آدم را بد نام کند، یعنی ببینید، اینها یک دروغ نمیساختهاند که ایران از اسرائیل اسلحه میخرد، ماههاست که این رارها نمیکنند، این قدر این حربه زشت است و کاری است که به خاطر این یک دروغ درست کردهاند و مرتب میگویند که ایران میخرد، ایران میخرد. چقدر اسرائیل، کتائب، سعد حداد، خود تجاوز و جهنمی که درست کردند و حمایتی که کردند زشت است. صلب حقوق سازمان ملل با حقوتو و همه این جریانات زشت در کنار مسلمانها واقع شدهاست؛ آن هم هدف این بوده است که یک مشت آواره و از همه طرف بدبخت را، این جور با آن کشتار و با آن کارها بیرون کنند، بعد هم یک میلیون و نیم، دو میلیون مسلمان را به زیر سلطه ششصد، هفتصد هزار مسیحی کتائبی ببرند و آنجا اسرائیل هم نیزه دارش باشد، یعنی ژاندارم اسرائیل، حاکم اصلیاش کتائب و حامی پشت سرش هم آمریکا، طراح هم او است. این حالت را آدم چه جور تصور بکند؟
قبیحترین حالتی است که در دنیای امروز میتوانست اتفاق بیفتد. این در کشورهای اسلامی اتفاق میافتد، مسلمانهای ما کسانی که ادعای خادم الحرمینی دارند، کشور بزرگ مصر که یک روزی پیشتاز انقلابهای منطقه بوده، تونس که یک وقت خودش را انقلابی کذایی میدانست، اینها که خودشان را لااقل مسلمان ظاهری مطرح میکنند، با نهایت بیتفاوتی و زشتی تن به این توطئه میدهند. حداقل اینکه، به این توطئه علم دارند که دارد اجرا میشود. حداقل آن را عرض میکنم، هیچ گونه عکس العمل مناسبی نشان ندادند، قهر هم نکردند، یعنی قهر با آمریکا میتوانستند بکنند، برای حفظ آبرو قهر هم نکردند. حداقل آن این بود که قهر میکردند و چند روزی قطع رابطه میکردند، یک چند روزی معامله نمیکردند، حداقل آن این بود. ببینید، چقدر وضع بد شده و رسوا شده و چقدر پردهها کنار رفته، اینها این جور جرأت میکنند. حالا کنفرانس هم تشکیل بشود و بگویند که اصلاً، آنچه باید در کنفرانس مطرح بشود، طرح فهد است، همان حدودی که شکست خوردهاست. خوب! زمینه دنیای اسلام الآن این است، موجودی اسلامی در چنین مسائل برای مردم حق جوی منطقه تنها امید نیست، یعنی حالا اگر مردم منطقه بخواهند به یک جایی توجه کنند، به کجا غیر از جمهوری اسلامی توجه کنند؟ یا به چه امامی غیر از امام ما میتوانند اقتدا بکنند؟ این زمینه، کاملاً محسوس است.
امید منطقه و امید جهان ـ واقعاً این شعار نیست ـ جمهوری اسلامی است، موضع گیریهای ما موضع گیریهای فرصت طلبانه نیست، سیاسی نیست. خودمان میدانیم، بهتر از دیگران میدانیم، حق جویانه است، از روی احساس وظیفه است و صرفآ یک رسالت اسلامی است، با این نیت میخواهیم کار کنیم؛ بنابراین، در دنیای امروز با این وضع موجود و با این خلاء رهبری و با خلاء حرکت درست و با این همه مظالم که انسانهای غیرتمند را تحریک میکند که کاری بکنند، همه اینها برای ما وظائف سنگینی درست میکند. جمهوری اسلامی میدان را پیدا کردهاست.
الحمدالله، در ایران همه چیز هست، انصافآ نیرو خیلی فراوان است، انسانهای متحرک خیلی زیاد داریم، امکانات گوناگون داریم و حالا موقع آزمایش دادن است، یعنی خداوند در یک مرحله حساسی از تاریخ جهان این اعتبار را به ما داده، مشکلاتمان را هم میدانید، معجزهآسا حل میکنیم، ما خیلی از مشکلاتمان را فقط با فداکاری و رحمتخدا فراهم کردیم و اگر امداد غیبی نبود، ما در خیلی از جاها به زانو در میآمدیم. همه چیز درست شده، ولی ما هستیم که باید زیاد کار کنیم و زیاد کار کردن سخت نیست، اگر آدم بخواهد با ایمان و عقیدهاش کار کند، هیچ وقت خسته نمیشود.
الحمدالله سرنوشت ما هم در این مسیر به هر حال به طرف خداست، راهمان راه خوبی است، شهیدانی را از دست دادیم که حالا امروز روز شهادتشان است، وضعشان از ما بهتر است و ما خیلی که تلاش بکنیم، یک روزی در این راه از دست برویم، تازه میرسیم به آنجایی که آنها خیلی جلوتر از ما رسیدهاند. آینده خوب است، سرنوشت خوب است. مقاومت مفید است، اقتدار برای اسلام است، افتخار برای خودمان است و دنیا میتواند تأمین بکند، آخرت میتواند تأمین بکند، شرط آن این است که ما از خودمان یک مقدار اخلاص به خرج بدهیم و از خودمان خالی بشویم و خدا وجود ما را پر بکند، هدف وجود ما را پر بکند و با این اسکلت پر از خدا و پر از هدف، خیلی کارها میشود کرد. نیروی عظیمی از درون آن در میآید و ما در این موقعیت، پرچمدار یک حرکتی هستیم که افتخارش از آن انبیاست، یعنی این قدر عظمت را خداوند فقط به انبیاء میداد و آنها میتوانستند. در این زمان هم این پرچم به دست امام است و ما هم - ان شاالله - بتوانیم حواریان و شاگردان رکاب امام باشیم.
موقعیت خوبی است، شماها وضعتان از ما یک مقدار بهتر است؛ چون حالا تصادفی یا انتخابی در یک محیطی واقع شدهاید که متن انقلاب است؛ یعنی، آن کار فرهنگی و سازندگی که عرض کردم، بیشتر در اینجاست. با نیرو و پشتکار، همین طور که ادامه دادید، ادامه بدهید، بنده هم خودم را لایق نصیحت کردن شما نمیدانم، فقط یک قدری حرف خودمانی با هم زدیم.
والسلام علیکم و رحمه الله