سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار با نمایندگان اصناف زابل
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسول الله و آله
از برنامههای دلچسب و مأنوس برای بنده حضور در جمع کشاورزان، دامداران، صیادان و عشایر است که با روحیات من خیلی نزدیک است. زندگی من با کشاورزی آغاز شده و هنوز هم معاشم را از کشاورزی میگذرانم و خوب شما روستاییها و کشاورزها را خوب میشناسم و از عمق روحیهام با شما آشنا هستم. به خصوص اینجا که صفوف جلوی شما مثل ما عمامهدارند و از دو جهت ما به شما نزدیک میشویم. از ظاهر و باطن.
حقیقتاً جزء شریفترین بخشهای جامعه هستید، به خاطر اینکه نیاز اصلی حیات مردم را تأمین میکنید و سر و کارتان با طبیعت و رحمت خداست و چشمتان به آسمان است و لطف خداوند.
از دیروز ساعت 7 صبح که از تهران پرواز کردم تا این لحظه، بجز موقعی که دیشب خواب بودم، یکسره در مورد مسائل سیستان از همین نوعی که شما مطرح میکنید، درگیر بودیم و با علاقه میشنیدیم. از همه مذاکرات استفاده کردم هم به معلومات من اضافه شده و هم راهکارهایی به ذهنم رسیده است، فکر میکنم که عُلقه روحیه کویری خودم که با این گونه محیطها خیلی تناسب دارد و عشقی که به آب دارم که اینجا همهاش مسأله آب است، سفر سیستان را برای بنده خیلی پرجاذبه کرده است. این چهارمین سفر است که به اینجا میآیم. قبلاً برای علاج پرآبی میآمدیم که موجب خرابی شده و زندگی را مشکل کرده بود که برای چارهجویی آمده بودیم. کارهایی که آن زمان شد تا حدودی آیندهنگری در آن بود که اگر دوباره آب آمد، سیل و خرابی نباشد. اراضی خراب شده بود، راهها و روستایی خراب شده بود که در بعضی جاها مجبور بودیم با هلیکوپتر پرواز کنیم. در شهر زابل زندگی کردن بسیار دشوار بود، فاضلاب خیابانها را پرکرده بود. الحمدالله الان آنگونه نیست.
این سفر که آمدیم، بعد از هفت سال خشکسالی است که دورهی جدیدی است. تعبیراتی در نوشته متفکرین اینجا دیدم که میخواهند از خشکسالی به عنوان فرصت استفاده کنند. نه به این معنی که ما از آب هیرمند بینیاز باشیم. بخشی از آب هیرمند حق شماست و جزء مقررات بینالمللی است و ما هم ضعیف نیستیم که حق ما را ببرند و نتوانیم بگیریم. افغانستان در این سالها وضع خاصی داشته و هرج و مرج بوده و کسی طرف ما نبوده است و هنوز هم اینگونه است الان آمریکاییها هستند که باید تصمیم بگیرند. اگر دولت افغانستان بخواهد کاری بکند، باید با مشورت آنها باشد. اگر بخواهند کاری کنند، فعلاً صبر کنند. هرج و مرج شکل دیگری پیدا کرده است. بالاخره دولتی در افغانستان مستقر میشود و ما حق داریم و حقمان را میگیریم و ابزار آن را هم داریم و نمیگذاریم جایی مثل سیستان که افتخار دنیا و تاریخ شرق بوده، از حق مسلّم خود محروم شود و مردم آن نتوانند زندگی کنند.
ولی اگر پرآبی فرصت خوب است، دوران کمآبی هم فرصتی است که شما باید کارهای مهمی را با کمک دولت و مساعدت متفکران و دانشمندان سیستان انجام دهید. در جلسه دانشگاه آزاد عرض کردم، اگر خشکسالی و بیآبی بخواهد برای همیشه باشد، فاجعه است. حتماً ما آن را تحمل نمیکنیم و اینگونه نخواهد بود و دورهای است. باید تناسب خشکسالی و پرآبی را با دانش حل کنید و به خاطر احساسی که نیاز کردید، راهکارهای جدیدی را درنظر گرفتید که این گلخانه نمونهای از آن است.
چاهکهایی که امروز صحبت آن است، مدیرکل کشاورزی گفتند که بررسی ما این است که میتوان 20 هزار چاه را در اینجا حفاری کرد و اگر هر چاه چهارهزار هکتار را مشروب کند، 80 هزار هکتار میشود که اگر با آبیاری علمی انجام شود، خیلی بیشتر از این خواهد شد.
گفتند آب برخی نقاط شور است که در منطقه رفسنجان با همان آب شور که آن را به آب شیرین تبدیل میکنند، اکثر مردم به وسیله باغات پسته مرفه شدند که طبیعت اینجا تفاوت چندانی با محل ما ندارد. چیزهای دیگری مثل انگور، نخل،زیتون و ... هم میتوانید پرورش دهید.
اینجا از همه جا آب جاری است. در رفسنجان یک نهر کوچک به منزله بهشت است که با همین آب اندک در سطح وسیع کارهای خوبی انجام میشود. سیستم چاههای کوچک امتیازی برای شماست. بعد از انقلاب همین سیستم را درست کردیم که به علت نیامدن آب کمکم خالی شد و الان از عمق 250 متری آب استخراج میشود. شما در اینجا به صورت دورهای آب دارید که به صورت آبخوان عمل میکند. شما 13 تا 14 میلیارد متر آب را در چاه نیمهها و گود خاتم و هامون ذخیره کنید و نباید آب هیرمند هدر برود و باید سد مناسبی روی آن بسته و آب ذخیره و درست مصرف شود. نباید هامون در هیچ زمانی خشک شود. ما حق آب خودمان را از افغانستان خواهیم گرفت و باید این رودخانه را به صورت دائم نگه داریم. با سیلابهایی که میآید، باید این مناطق را پر کنیم. در کارهای دامداری، صیادی و برنامههای عشایری باید به سراغ ابتکاراتی بروید که در حالت پرآبی نمیرفتید و نیاز نداشتید که بروید.
«تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی!» آنهایی قدر آب را میدانند که دورهی خشکسالی را بفهمند و بعد وارد طراحی شوند و آب را مصرف کنند. قبلاً در کویر اینگونه بود. کوزهای را پر از آب میکردند و کنارش نهالی میکاشتند و این نهال رشد میکرد و اینگونه اطراف خودشان را سبز میکردند.
شما در مواقع خاص اینهمه آب دارید که از وظایف دولت و دانشگاهها و مدیران است که آن را تنظیم کنند و شما مردم هم باید همکاری کنید و انواع کارها را انجام دهید. دامداران باید دام خودشان را در اینجا داشته باشند. صنایع تبدیلی باید خیلی زیاد شود. اگر بازاری برای محصول شما در اینجا نیست، باید آن را تبدیل کنید و به بازارهای دور ببرید.
در گیلان غرب در مرز عراق دیدم که انگور یاقوتی دارند که خیلی خوشحال بودند و زندگی آنها را تأمین میکرد. شما هم همین محصول را دارید. محصولاتی مثل خرما و نخل که هم مقاوم و هم بسیار پرسود است. فضای کویری هم برای برخی حیوانات، داروهای گیاهی و بعضی از چیزهایی که در باغ تحقیقات کشاورزی و دانشگاه میبینید، خوب است. باید از حرکت دوره پرآبی هم تجربه برای ذخیره و تنظیم و نگهداری آن داشته باشید و هم دورهی خشکسالی را داشته باشید که با صرفهجویی، خوب مصرف کردن و ابتکاراتی در نوع مصرف و انتخاب محصول اصلح و راهکارهای بهتر کشت کنید که همه آنها در ایران به صورت علمی است و تجربه داریم و وزارت کشاورزی الآن پر از این تجربه ماست و میتواند به شما کمک کند.
دلم به خاطر فرزندان عشایر میسوزد. مردم عشایر خودشان با این زندگی اُنس گرفتهاند و راضی هستند ولی فرزندان آنها باید درس بخوانند.
اگر فرزندان شما درس نخوانند، با زمان هماهنگ نیستند. دستور دینی ما است که فرزندانتان را به اقتضای زمانتان تربیت کنید. این ظلم به فرزندان است که فکر کنیم آنجور که ما بودیم، آنها هم باشند. ما برای پنجاه سال پیش بودیم و آنها برای پنجاه سال بعد که آنها باید جوری تربیت شوند که مطابق زمان باشد. مثلاً اگر چند سال دیگر کسی کامپیوتر بلد نباشد و نتواند از مقالات بینالمللی استفاده کند، بیسواد است. زبان دنیا جور دیگری است و ما نباید اجازه دهیم عشایر علیرغم زحمت کوچ و ... از حرکت دورهای خوشحال باشند ولی باید آنها جایی باشند که زندگی آنها و بچههایشان تأمین شود. اگر بچههای شما بروند و درس بخوانند و برگردند، خودشان این وضع را اصلاح میکنند. لذا بگذارید بچههای شما درس بخوانند که استعداد مردم بیابانی خیلی بالاست.
همه مسؤولان نظام به خاطر خوبی خود شما، دین، ایمان، ولایت و عشق شما به مکتب اهل بیت(ع) به شما علاقهمند هستند و صبری که شما دارید، ستودنی است. از لحاظ سیاسی اینجا نقطه حساس کشور است. میدانیم اگر شما نباشید، از طرف مرز چه بلائی به کشور وارد میشود و کشور از اینجا آسیب میبیند و شما مرزدار مطمئن کشور امام زمان(عج) هستید و نمیشود نظام به شما بیتوجه باشد. ممکن است گرفتاریهای زیاد آنها در مجموعة کارها غرق کند، ولی همه آنها علاقهمند هستند. شب قبل از آمدن خدمت رهبری بودم، ایشان مطلع شدند که میخواهم بیایم و ایشان فرمودند: سری به چاه نیمه بزن و ببین کارش پیش میرود یا نه؟ ایشان علاقهمند هستند. سفر قبل که آمدم با اطلاعاتی که رهبری داده بودند، کار کردم. رهبر به شما اینقدر علاقهمند است و قطعاً همه ما و دولت علاقهمند هستیم. مطمئن باشید دولت و نظام در سراسر کشور مشکلات دارد و فقط اینجا نیست. هرجا که میرویم از این حرفها کم و بیش هست. درست این است که دولت متمرکز بشود و چاه نیمه را سریعاً بسازد و اگر طی سالهای آینده پرآبی بود، اینجا را پرآب کنیم که این کار حدود ده سال طول کشیده و باید زودتر انجام شود.
مطالبی را که از شما و مدیران شما شنیدیم به مقام معظم رهبری و دولت و ... منتقل میکنم. هرچند که مسئولیت اجرایی در این زمینه ندارم و سیاستهای کلی را مینویسم که خدمت رهبری میدهیم و پس از تصویب به دولت میدهیم. یا اگر اختلافی بین مجلس و شورای نگهبان باشد، آن را داوری میکنیم. ولی من به عنوان یک مسلمان، ایرانی، کویری و کسی که ارزش شما را میدانم، وظیفهای دارم و این وظیفه را از هر طریقی که بتوانم، انجام خواهم داد و مطمئن باشید سیستانیها و بسیاری از جاهایی که در کشور محروم هستند، در قلب ما هستند و امیدواریم در سفرهای بعدی که خدمت شما میرسیم، اینجا را آبادتر از الآن ببینیم و شما هم باید با تلاش خود و تحول ایجاد کنید. برنامه داشته باشید و از راهکار و تکنولوژیهای جدید استفاده کنید. راه آن هم باز است و دانشگاهها هم باید به شما کمک کنند. مدیران شما هم هرجا هستند، مقبول هستند. نوعاً سیستانیها انسانهای تلاشگر و علاقهمند هستند و دیگران کار آنها را دیگران قبول دارند. در اینجا که ما با بزرگان برخورد کردیم، از بچههای زابل هستند و چیزهای زیادی میدانند و شما نیرو دارید که خوب اداره کنید. شما را به خدا میسپارم.
والسلام علیکم و رحمه الله