سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار با مدیران سیاحتی و مراکز تفریحیبنیاد مستضعفان و جانبازان
بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدلله والسّلام علیرسول الله وآله
خیلی خوش آمدید. آقای غمخوار توضیحات خوبی دادند که الآن باید غصه توریستها را بهجای غصه جنگ بخورند. کار مهمی است. اگر بتوانیم در مجموع کار شما را سامان بدهیم، بسیار کارساز است. همانطور که در آمار شما بود، امروز خیلی از کشورها مشکلات ارزی یا لااقل بخشی از شغل خود را از طریق توریست حل میکنند.
نمیدانم دقّت آمار شما چقدراست. اگر مثلاً ترکیه ۵ الی ۶ میلیون توریست داشته باشد، یعنی ده برابر ما جهانگرد را جذب میکند. اگر رقم درآمد برای آنها ۳۰۰۰ دلار باشد، آنهم قابل توجه است. ما هم از جهات مختلف یکی از کشورهای پرجاذبه توریست هستیم.
از جهت میراث فرهنگی و آثار باستانی که داریم، جزو غنیترین کشورها هستیم. اگر از همه غنیتر نباشیم، جزء آنها هستیم. بالاخره این ۲۵۰۰ سال، سوابق روشن و آثار ارزنده، برای خیلی از مردم قابل مطالعه است. دلشان میخواهد که بیایند و ببینند. تعدّد فصل در کشور ما مهم است.
برف در یک زمان، آفتاب در یک زمان، دریای شمال، دریای جنوب، جزایر و کوهها و کویر و خیلی از این چیزها برای جهانگردان جاذبه دارد. مراکز زیارتی مثل مشهد، قم، شیراز و جاهای دیگر برای خیلی از مردم کشورهایی که مخصوصاً در آنها شیعه زیاد است، پرجاذبه است. بالاخره انقلاب برای کسانی که بعد از ۲۰ سال درباره انقلاب شنیدند و الآن حتماً مایل هستند که بیایند ببینند اینجا چه خبر است، میتواند سوژه خوبی باشد. خبرهای متناقض میشنوند. خود ما اگر رفتن بهکشورهای انقلابی قدیم برایمان مقدور باشد، دلمان میخواهد که برویم و ببینیم. مثلاً در کوبا چه گذشته، در لیبی چه گذشته، یا کشورهای موفق که انقلاب کردهاند، چگونهاند، وسایل جاذب فراوان است. همچنین موقعیت جغرافیایی ما که در مسیر هستیم، اگر شرایط مساعد باشد، خیلیها در سفر به مناطق دیگر، ترجیح میدهند که توقّفی در ایران داشته باشند.
ما هم از همان اوایل بهاین مسئله توجه داشتیم که باید جهانگردی و ایرانگردی را تقویت کنیم. به هر دلیل این بخش موفق نبود. آماری که آقای غمخوار دادند، نشان میدهد که تازه در حد سال ۵۶ هستیم. البته آنها در آن موقع خیلی تلاش میکردند و شرایطی هم از لحاظ مسائل تفریحی برای جهانگردان درست کرده بودند. دستشان باز بود و میتوانستند کارهایی بکنند که ما به خاطر عقاید و دلبستگیهایی که بهاخلاق داریم، نمیتوانیم کارهای آنها را انجام بدهیم و نمیکنیم. این نشان دهنده این است که در این سالها حرکتی به وجود آمد، امّا کافی نیست. در مورد ایرانگردی هم وضع اینگونه است. در ایران برای مسافرت، مصرف سوخت، مصرف وقت و مصرف وسایل نقلیه و امثال اینها طرحهایی مدنظر است. اگر ایرانیان خودشان بخواهند به مسافرت بروند، هزینهای در نظر میگیرند. منتها با توجه بهاینکه همه احتیاج به تفریح و اطلاعات دارند، در داخل کشور که میگردند باعث رونق اشتغال و خیلی چیزها در کشور میشود. مردم در معاشرتهایشان خیلی از چیزها را میآموزند و خیلی از چیزها را یاد میدهند، به هر حال در مجموع، هم ایرانگردی برای ایرانیها و هم آوردن خارجیها برای دیدن ایران، صنعت سازندهای است.
در مورد میراث فرهنگی که همیشه مورد تأکید رهبری و خیلی از دلسوزان نظام بوده است، میتواند همانند نفت به عنوان یک منبع درآمد باشد. ما باید در کنار میراث فرهنگی، کار اضافهای انجام بدهیم که آنهم تحرّکی را شروع کرده و احتیاج به کار بیشتر است. نکته دیگری که در مسئولیت شماست، رسیدن به اوقات فراغت مردم است، که بعداً دیده میشود. اگر شما در این مدت ۴ میلیون نفر را پذیرایی کردید، کار بزرگی انجام دادید.
مراکزی در دست بنیاد است که حسابهای اخلاقی و اجتماعی را مراعات میکند. انسان به چنین مراکزی برای حفظ ارزشها و چیزهایی که ما اهمیت میدهیم، اطمینان بیشتری دارد، تا آنها را محفوظ نگه داریم. خوشبختانه بنیاد از اوّل به این فکر بود و این سرمایهها را حفظ کرد. بالاخره این همه امکانات اقامتی در دست شما است. اینکه - من خبر نداشتم - هفتهای ۱۰ تخت اضافه میکنید، رشد مطلوبی است، که اگر همین آهنگ را بهخصوص در مناطق مسافرپذیر ادامه بدهیم، خیلی خوب است.
خیلی جاها وجود دارد که اگر مهمانسراها، هتل و چیزهایی از این قبیل باشد، مردم بهآن نقاط مسافرت میکنند. مثلاً در منطقه کردستان که هم در زمان جنگ و هم بعداً به خیلی از جاهایش رفتم، وجود کوهها و درّهها و مناطق بسیار زیبایی که در آن هست، جاهایی مثل دریاچه مریوان، دریاچههای سدهای ساخته شده، برای جهانگرد و ایرانگرد بسیار دیدنی است. یا مناطقی در قسمتهایی که تا به حال معمول نبوده که کسی آنجا برود، مناطق مرزی و یا جاهایی مثل گواتر که معمولاً ایرانیها نمیروند. اگر بتوانیم در آنجا وسایل اقامت را فراهم کنیم، خیلیها میروند. یا مناطقی مثل زابل که یک منطقه کناری است و چیزهای جالبی برای مسافرین دارد.
مخصوصاً الآن با وجود چاه نیمهایی که هست و چاهنیمههایی که در حال تأسیس است و برنامههای عمرانی که اطراف دریاچههای هامون است، خیلی از این مناطق که در اطراف مرزها وجود دارد، دیدنی هستند. خودم یکی دو ماه قبل، از کنار رودخانه از نقطه شروع رود ارس تا قسمت پایین آمدم و مرزها و بعضی چیزهای ساحلی را دیدم. در شمال سبلان و در جوار مرز نخجوان و ارمنستان و آذربایجان تا مغان بسیار منطقه جالبی است. از این طریق میتوانیم برای جذب توریست استفاده کنیم. مسافرتهای چمدانی هم الآن قابل توجه است.
در ترکیه در همین سفر اخیر که رفته بودم، دیدم بین پنج تا ده میلیارد دلار صادرات چمدانی دارد، که عمدتاً به روسیه و اطراف میفرستند. ما هم دو سه سال پیش شروع کردیم و حتماً یادتان هست که بازار مشهد با مسافران فعال شد. تقریباً روزی پا ههزارنصد تا یک میلیون دلار ارز به بازار مشهد میآمد. ۳۰ درصد اقامتگاههای مشهد را مسافران ترکمنستان و آسیای میانه اشغال میکردند. البته آن موقع - در سال ۱۳۷۴ - با یک نگرانی مواجه شدیم که سروصداهای روزنامهها و غیره بلند شد که میگفتند، اینها بازار را خالی میکنند و در مسائل اخلاقی هم نمونههایی پیدا شد. جمعاً فشار آوردند که باعث محدود شدن مسافر در آن موقع شد. ولی این زمینهها همچنان باقی است.
به هر حال ایران با پیشرفتهای صنعتی و تولیدات متنوع که دارد و ارزانتر بودن کالاهای ایران در داخل، زمینه خوبی است. باید این را بیشتر باز کنیم. در شهرهای فقیر مثل شهرهای نخجوان که این دفعه رفتم، دیدم که وضع چگونه است. مثلاً در جلفا به داخل شهر رفتم که گمرک را ببینم. رئیس گمرک و رئیس پلیس آنها هم آنجا بودند. خواهش کردند که از شهر دیدن نمایم. همینطور که در ماشین بودم، آنها هم سوار شدند و به شهرشان در کنار مرز رفتم و در خیابانها گشتم. فروشگاهها را دیدم. فقط جنس ایرانی در فروشگاهها بود، آنهم چیزهایی که از گمرک ما خریده بودند. همانهایی که در گمرک دیده بودم، نسخه آن در فروشگاههای آنها بود. چیز دیگری وجود نداشت. در پل دشت یک صف طولانی (از پلهای نظامی که خودمان زدیم) دیدم مردم از صبح زود در سراسر پل رود ارس پشت سر هم صف کشیده و نشسته بودند. نزدیکیهای ظهر به آنجا رسیده بودم. عمدتاً زن بودند که نوبتشان شود تا وارد ایران بشوند. آنهایی که جلوتر بودند، میگفتند ما از دیروز اینجا هستیم تا نوبتمان شود.
روزانه به ۲۰۰ الی ۳۰۰ نفر اجازه ورود میدهند. گفتم قدری شرایط را عوض کنید. منتها دلیل ما هم این است که عمدتاً میخواهند مواد غذایی ببرند. زیرا پولی ندارند که که بیایند کالا ببرند. سیب زمینی، پیاز، پفک، انواع ماکارونیها و مواد غذایی دیگر را میبردند، یک مقدار اشیای پلاستیکی و مصنوعات میبردند. به نظر میرسد که هم از جهت کشور خودمان که آنها بیایند کشور ما را ببینند، هم از جهت مصرف محصولات و هم از جهت کمک به آنها زمینه خوبی است، هر کدام از آنها که چیزی میخرند دعا میکنند و برمیگردند. وقتی که بر میگردند از ما ممنون هستند. من دیدم و با بعضی از آنها نیز صحبت کردم. به خاطر ورود من، اجازه دادند آنهایی که در صف هستند، وارد ایران شوند که باعث خوشحالی آنها شد و کلّی ممنون بودند. وقتی که جاذبه اینگونه است، میتوانیم بیش از اینها کار کنیم. زمانی کمبودهایی داشتیم که ملاحظات داخلی بود. الآن که آن ملاحظات نیست، بهتر میتوانیم کار کنیم.
مسئله مهمی که ما با دیگران تفاوت داریم، این است که نمیتوانیم توریست را خیلی تقویت کنیم. چون مسائل اخلاقی در میان است. معمولاً کسانی که هزینه و وقتشان را مصرف میکنند، - غیر از مسلمانها و انسانهایی که بااهداف علمی و تحقیقی مسافرت میکنند - اهل تفریح هستند و دلشان میخواهد آزاد باشند و محدودیت نداشته باشند. نوعاً زن و مرد با هم هستند و گروهی حرکت میکنند. مثل بعضی از جاهای دیگر نمیتوانیم بعضی از چیزها را ندیده بگیریم. توقعاتی دارند که ما نمیتوانیم. ممکن است آن بخش از توریستها را هیچ وقت نتوانیم جذب کنیم، امّا فراوان هستند توریستهایی که به خاطر چیزهای دیگری مسافرت میکنند، که ما میتوانیم به اندازه ظرفیت کشور، آنها را جذب کنیم. اینهایی که شما گفتید، من هم قبول دارم.
به هر حال ویزا باید تسهیل شود که مدّتی مشکل داشتیم و هنوز هم داریم. مقررات مرزی و گمرکی باید عادی شود تا در گمرک و فرودگاه معطل نشوند. برخوردها باید برخوردهای اخلاقی باشد. درسهایی است که مراکز آموزشی توریسم به افراد مسئول میدهند که اینها را شما بهتر از ما میدانید.
به هر حال با همه این زمینهها، باید تلاش بیشتری کنیم. زیرا ما مدّعی آموزش فرهنگی هستیم. نگرانیهایی که الآن وجود دارد، این است که آنها آلودگی بیاورند. ما باید برعکس آنها فکر کنیم. زیرا ما معتقد هستیم که یک انقلاب سازنده و فرهنگ اخلاقی داریم، اگر چنین ادعایی را نداشتیم که انقلاب نمیکردیم.
هنوز هم همینطور فکر میکنیم. اگر پیرایهها را از آن برداریم و فرهنگ اسلامی را ناب و خالص عرضه کنیم، باید سود ما بیشتر از ضررمان باشد. باید بُرد ما بیشتر باشد. چون قرار بر این است که اگر افراد بیایند و از ما چیزی یاد نگیرند، معلوم میشود که جامعه اشکال دارد. آن اشکالی را که موجود است، باید برطرف کنیم و اگر غیر از این است که الآن کسانی به کشورهای دیگر میروند و از فرهنگهای آنجا چیزهایی را یاد میگیرند و میآورند. لابد جاذبهای برای آنها دارد. بعضی فرهنگهای منحط و مبتذل جاذبهدار هستند که اینها آثار مخرب خودش را دارد. ولی قطعاً فرهنگهای سازنده و دارای منابع اصیل و فطرت انسانی میتواند کارساز باشد.
مسلمانها، اوایل اسلام درست از طریق تجارت و رفت وآمدها اسلام را به همه دنیا بردند. من در تحقیقاتم هیچ عاملی را بهاندازه رفت وآمدهای تجاری و سیاحتی در انتقال اسلام بهنقاط دوردست مؤثرندیدم. کاروان تجارتی که بهایران میآمد، یا از هر کشور اسلامی که عبور میکرده، سوغاتش معارف اسلامی بوده است. البته آن موقع ارتباط در دنیا مثل الآن نبود که از رادیو، تلویزیون، روزنامه و غیره استفاده بکنند. مردم بیاطلاع بودند و از اینجا که میرفتند، چیزهای خوبی میبردند. یا اگر کاروان تجاری حرکت میکرد، در مسیر خودش افرادی را که با آنها ارتباط برقرار میکردند، اصلاح میکرد. اخلاق و فکر خوب را به آنها منتقل میکرد. دلیلی ندارد که ما الآن نتوانیم اینگونهباشیم، اگر درست عمل کنیم، موفق میشویم. ما در انقلاب یک پیام جدید داریم. در همین شرایط میتوانیم حرفهای کاملاً تازهای را مطرح کنیم. این از مزایایی است که اسلام خالص دارد.
شرطش این است که ابزار این کار را فراهم کنیم. در این فرض ما از توریسم سود میبریم. ضرر نمیکنیم. البته میتواند ضررهای موضعی داشته باشد. ولی در یک کار، سود و زیان را با هم نگاه میکنند. امیدوارم در مجموع بتوانید رسالتتان را به خوبی انجام بدهید و برای دنیای مردم، اشتغال، صادرات، جذب ارز، مسائل اوقات فراغت و راضی کردن مردم، نیازهای سفر آنها و استراحت آنها قدمهای شایستهای بردارید.
والسّلام علیکم و رحمه الله