بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
از گزارش جناب آقای علمی به شعف آمده بودیم، ولی این متنی که از نوشتههای خودمان بود و آقای محتشمی خواند، حال ما را گرفت و باید با حزن حرف بزنیم ، آنچه که آنموقع بود، روز سختی بود و بحران واقعی بود و الان که مقایسه میکنیم، میبینیم چقدر تفاوت کرده و شعر آن شاعر عرب به یاد ما میآید که:
«مردم شیشههای باصفای شفاف روغنها را در مغازههای روغن فروشی میبینند و این منظره برای آنها لذّتبخش است. اما نمیدانند بر سردانههای کنجد چه آمد.»
دورانی که همیشه خون و خطر بود و امروز بحمدلله اینجوری است که مینشینم و گزارش رئیس دانشگاه مشهد را با این همه دستاورد در گوشهای از مجموعه فعالیتهای نظام میبینیم.
برای بنده توفیقی بود که در آستانه حلول روز مقدس بعثت پیامبر اکرم (ص) در میان دوستان، همکاران و همراهانمان در دانشگاه آزاد اسلامی و دوستان همکار در ستادهای انتخاباتی باشیم و کمی با هم حرف بزنیم.
ابتدا باید صمیمانه از زحماتی که شما کشیدید، تشکر کنیم که این مجموعه عظیم را به اینجا رساندید. البته هنوز در بین راه هستیم و باید خیلی جلو برویم. همچنین از برادران و خواهرانی که در دوره انتخابات صمیمانه، دوستانه و با عشق و علاقه تلاش کردند، تشکر میکنم. امیدواریم خداوند به همه ما اجر بدهد، همه ما با قصد قربت و برای ادای وظیفه وارد میدانی شدیم که بخشی از اهدافمان را تأمین کردیم که انتخابات پرشوری با حضور مردم برگزار شد و به بخشی از اهدافمان نرسیدیم و امیدواریم با همدلی، همکاری و همفکری همه نیروهای کشور بتوانیم آن اهداف دیگر را هم تأمین و در راه سعادت کشور، انقلاب و مردم پایداری کنیم و خطرها را از بین ببریم و تهدیدها را به فرصتها تبدیل کنیم. هیچکس احساس ناراحتی نکند، وقتی برای خدا و انجام وظیفه ملی و انقلابی اقدام کردید، همان پیروزی است. بقیه مسائل وضعی است که پیش میآید و باید هم بپذیریم.
در مورد دانشگاه آقای علمی مسیر را تا امروز گفتند. آن روز که این دانشگاه تأسیس شد، تا سالها بعد کشور به شدت تحت فشار تقاضای تحصیل عالیه بود و ظرفیت بسیار کم بود و انسان از متقاضیان تحصیل شرمنده میشد که تعداد معدودی را میپذیرفتیم. البته آنموقع امکانات ارزی زیاد بود و جمع زیادی از دانشجویان را به خارج میفرستادیم. ولی به آن وضع راضی نبودیم و به ناچار این کار باید انجام میشد. راههای زیادی فکر میشد. ما در ستادهای دولت و مجلس بحث میکردیم و معلوم بود که دولت امکان توسعه کمی دانشگاهها را ندارد و اگر هم دارد، باید بتدریج انجام دهد. در یک بررسی احساس کردیم امکاناتی وجود دارد که میتوان در خدمت آموزش گرفت و مردم هم متقاضی هستند. خیلیها حاضرند که بچههایشان را با هزینههای گزاف به خارج بفرستند. البته میدانستیم خطرهایی در کمین است. به همین خاطر به دنبال کم کردن این مشکل بودیم. امکاناتی بود و باید اینها را سامان میدادیم.
آنموقع فکر نمیکردیم با این سرعت این ساختمانهای عظیم را خلق کنیم، فکر میکردیم از فضاهای موجود و وقتهای اضافی دانشگاهها، آموزشگاهها، مدارس، حسینیهها، مساجد و مراکز عمومی برای آموزش استفاده کنیم، اساتید وقت اضافه داشتند. فکر میکردیم خیلی از کارکنان دولت قدرت تدریس دارند، ولی مسئولیت اجرایی دارند و دانشگاه غیردولتی میتواند از آنها استفاده کند.
از لحاظ بودجه هم فکر میکردیم مردم متقاضی هستند و بودجه را تأمین میکنند. همه اینها بحث شد. خدمت امام(ره) رفتم و مسأله را برای ایشان باز کردم. ایشان فکری کردند و گفتند: راه درستی است که انتخاب کردید. مشکل اصلی ما این بود که آن روزها کارهای غیر دولتی در کشور پذیرفته نبود. معمولاً افکار انقلابیها متوجه دولتی کردن بود. اگر هم مدارس غیردولتی بود، داشتند آنها را دولتی میکردند. بخش خصوصی به شدت ضعیف شده و بدنام بود. آن روز صحبت از آموزش غیردولتی یک نوع ارتداد سیاسی و انقلابی تلقی میشد که حتی مطرح کردنش هم سخت بود و نیاز داشت قدرتی مثل حضرت امام(ره) پشت سر آن باشد. گرچه آن روز انقلابیها ما را قبول داشتند، ولی ما هم در فضای انقلابی مورد قبول بودیم و اگر میخواستیم از آن فضا بیرون برویم، برای آنها قابل تحمل نبود. امام(ره) مستثنی بودند، چون اگر حرفی میزدند، بعضیها اگر مخالف هم بودند، سکوت میکردند.
یادم هست که در یک جلسه دانشجویی، یکی از دانشجویان بلند شد و گفت اگر امام(ره) سیبی را به ما بدهند و بگویند یک طرفش حلال و یک طرفش حرام است،میپذیریم. اینگونه هم بود و میپذیرفتند. امام(ره) پسندیدند و قول کمک دادند و کمک مالی هم کردند. گرچه زیاد نبود، اما با برکت بود و جاذبه داشت که دیگران هم کمک و مشارکت کنند. کمک عمده امام(ره) این بود که طلسم را شکستند و تمجید، تعریف و دعا کردند. این کار خیلی کمک کرد که با خیال راحت کار را شروع کنیم.
انصافاً دکتر جاسبی و دوستانش عاشقانه عمل کردند و هنوز هم عمل میکنند و حق زیادی به گردن این سازمان علمی و آموزشی دارند. آن روز چیزی نبود و فقط همت بود. ولی امروز خیلی عظمت دارد. مجتمعی که حدود ده میلیون متر فضای ساختمانی در سراسر کشور و حدود سیصد واحد فعال - غیراز مدارس - دارد و به سرعت هم رو به گسترش است.
الان اگرچه در هیئت امنا اصل را بر گسترش کیفی و تقویت کیفیت دانشگاه گذاشتیم، ولی فشار و تقاضا آنقدر زیاد است که مقاومت کردن برای همه ما مقدور نیست و طبعاً گسترش کمی هم خواهیم داشت. ولی شما بدانید که سیاست ما الان تقویت و توسعه کیفی است. منتهی استثنایی هم دارد که گاهی از نظر کمی هم توسعه پیدا میکند. یعنی نمیتوانیم این بخش را هم متوقف کنیم.
این جمعیت عظیم دانشمندی که امروز با عشق و علاقه در تدریس و آموزش شریکند، آن روزها اصلاً در مخیله ما نبود. در شورای انقلاب فرهنگی که مطرح کردیم، یکی از نگرانیها این بود که دانشگاههای دولتی آسیب ببینند و رقیب پیدا کنند. برای استفاده از اینگونه نیروها مقاومت میشد. برای ما شرطهایی میگذاشتند. کم کم وضع کشور آنقدر پیشرفت کرد که الان متقاضی برای بسیاری از جاها هست و مابا محدودیت مواجه هستیم. گرچه با اهدافی که برای نسبت دانشجو و استاد در نظر گرفتیم، هنوز فاصله دارد. باید به این طرف برویم که هم از لحاظ سطح، افراد جدیدی جذب کنیم و از هم از لحاظ نسبت، به وضع قابل قبولی برسیم و معدل ما باید به 18 به 1 برسد. فضای آموزشی را 12 به 1 درنظر گرفته بودیم که شما در مشهد 7 به 1 هستید و در خراسان بزرگ 6 به 1 هستیم که معلوم است هنوز باید خیلی فضا بسازیم و کارهای زیادی کنیم.
روی کیفیت پایان نامهها خیلی تأکید داریم، اساتید محترم باید با دقت، وسواس و سختگیری سطح دانش نامهها را بالا ببرند، سطح پایاننامهها را به حد معقول و ارزشمندی برسانند که بتوانند تبدیل به کتاب و رسالههای مفید برای سطح بالای اطلاعات کشور و دنیا شوند. تعداد مقالاتمان در مجلههای رسمی دنیا در حد مطلوب نیست و عقب هستیم.
یکی از کارهای مهمی که ما انتظار داریم شما انجام بدهید و با عشق و علاقه پیگیری و خودتان کار کنید، این است که مقالات محکم علمی در دنیا و داخل کشور عرضه شود. میدانم اگر بها بدهیم و تشویق و پیگیری کنیم، در این دریای جمعیت دانشمندی که با ما همکاری میکنند، آوردن سطح بالایی از مقالات در سال مقدور است. منتهی باید بیشتر بها داد و بیشتر هزینه و تشویق کرد. اگر مسابقه درستی در این راه طراحی و اجرا کنید، دانشگاه آزادی اسلامی امروز زمینه خوبی دارد که در دنیا به عنوان یک قطب علمی، آموزشی و تحقیقاتی مطرح شود. در میدانهای بینالمللی پا میگذارید. الان دنیا دانشگاههای غیردولتی را برای همکاری ترجیح میدهد. وقتی در مجامع علمی دانشگاههای بزرگ و نیرومند مطرح میشوند، آنها به رئیس دانشگاه آزاد اسلامی برای عضویت رأی میدهند. بخاطر اینکه الان روی دانشگاه غیردولتی زیاد حساب میکنند.
حضور ما در خارج کافی نیست. الان در سه یا چهار کشور هستیم و خیلی کم است و باید در کشورهایی که زمینه هست، وارد شویم. باید در سطح بالا هم وارد شویم و کارهای بزرگی ارائه بدهیم و دنیا دانشگاه آزاد اسلامی را بیشتر بشناسد، استقبال هم میشود. در سفر آفریقا که حدود نه سال پیش داشتم، همان موقع تقاضای دانشگاه زیاد بود و من آنجا بودم که به ما زمین، ساختمان و وعده کمک دادند. دولتهایشان میگفتند: کمک میکنیم و مردم کمک میکنند. ولی ما موفق نشدیم.
اخیراً آقای دکتر جاسبی در زنگبار واحدی را راهاندازی کردند که مال نه سال پیش است. آنموقع قرار بود ما زبان سواحلی را در دانشگاه آزاد اسلامی تدریس کنیم که نیروهای زباندان سواحلی تربیت شوند. حدود سیصد میلیون نفر در شرق آفریقا با زبان سواحلی حرف میزنند و زمینه مستعدی برای تأسیس دانشگاه در آنجا هست. اکثر آنها مسلمان هستند و برای ما آموزش مطرح بود. نتوانستیم آن سرعت عمل را داشته باشیم. در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس هم رفتیم و موفقیت ما مطلوب نبود. در آسیای میانه اینگونه بود. اینها چیزهایی بود که قبلاً راه آنها را باز کرده بودیم و فکر میکردیم با سرعت عمل میشود. یک مقدار از مقام دولت برای کار استفاده میکردیم که الان این پشتیبانی ضعیف شد. ولی به هر حال خود دانشگاه باید فعال باشد و دنبال این موارد برویم.
در انگلستان جای پایی باز کردیم که فکر میکنم میتوانیم یک دانشگاه بزرگ بینالمللی داشته باشیم و با دانشگاههای معروف و معتبر دنیا همکاری کنیم و با هم شریک شویم. باید از چیزهایی که میتوان بصورت مشترک استفاده کرد، استفاده کنیم. در داخل ایران هم میتوانیم که نکردیم. اگر الان در داخل کشور در رشتههای مورد توجه و علاقه مردم با دانشگاههای معتبر همکاری کنیم، باب جدیدی برای دانشگاه باز میشود. ما این موارد را در هیأت امنا تصویب کردیم و جزو مصوبات ماست. هنوز ممکن نشد که وارد بخش اجرایی در حدّ مطلوب شویم.
از لحاظ پژوهش باید کارهای بزرگی کنیم. خودتان میتوانید حساب کنید. بیش از یک میلیون دانشجو، استاد، کارمند و آزمایشگاه و این همه فضا و امکانات داریم. اگر از این موارد درست بهرهگیری کنیم، باید کارهای پژوهشی بسیار بزرگ را در دستور کار قرار دهیم. میتوانیم درصد کمی از مجموع هزینهها و درآمدهایمان را در کارهای بزرگ داشته باشیم که دانشگاههای کوچک دولتی نمیتوانند دنبال آن بروند. ما میتوانیم و دست ما برای هزینه کردن بازتر است. باید طرحهای افسانهای تحقیقاتی در دستور کار قرار بگیرد و با استفاده از این پشتوانه عظیم، سهم ناچیزی از هزینه دانشگاه را مصرف و کارهای بزرگ ماندنی، جاودان و تأثیر بخش استراتژیکی خلق کنیم.
اخیراً در هیأت امنا تصویب کردیم که روی تکنولوژی جوش در مقابل تکنولوژی شکاف در بخش هستهای کار کنیم، یعنی چیزی که امروز در دنیا خیلی بکر است. البته آنها کار تحقیقاتی زیادی کردند و جلو هستند. پنج کشور بزرگ جهان دارند در فرانسه و ژاپن واحدی را تأسیس میکنند که با پنج میلیارد دلار انجام بدهند. آنها از مرحله تحقیقات گذاشتند و الان بحث اجراست. خوشبختانه در مرکز علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلام واحد تهران، واحدی تأسیس شده و دانشمندان جذب شدند. دانشگاه آزاد اسلامی میتواند این را به عهده بگیرد. اگر در داخل کشور به این تکنولوژی برسیم، گام غولآسایی است. شاید اکثر شما بدانید این سیستم امن امن و مثل خورشید است. تولید نیرو با سیستم کار خورشید است. بجای شکاف هسته، جوش هسته اتفاق میافتد و حرارت عظیمی تولید میکند و خطر انفجار و ... ندارد و مواد آن هم نامحدود است. در شکاف هستهای باید از اورانیوم استفاده کنیم، ولی در این بخش میتوانیم از خیلی چیزها استفاده کنیم. البته هنوز بجز واحدهای کوچک آزمایشگاهی و یا پایلوت خیلی کوچک، واحدی در دنیا نیست که عملیاتی باشد. ولی مسلم شده که این تکنولوژی واقعی است.
ممکن است در ابتدا هزینه زیادی داشته باشد و یکی از جاهایی که میتواند این کار بزرگ را ارائه بدهد، دانشگاه آزاد اسلامی است. اینهایی که گفتم، چند نمونه بود و شما آشنا هستید و باید کارهای بزرگی را پیشنهاد بدهید. جایی مثل دانشگاه آزاد میتواند انجام بدهد که سیستم آن دست و پا گیر نیست و منابع دارد که با مصرف اندک آنها میتواند کارهای بزرگ تحقیقاتی را انجام دهد. لازم نیست خیر و برکت این کار را توضیح بدهیم. فکر میکنم چند سال پیش که اینجا آمدم، هنوز انتقاد میکردند. ولی اگر دانشگاه آزاد اسلامی نبود، اینهمه جوان دانشجو که چند میلیون نفر هستند و چند میلیون هم فارغالتحصیل شدند، الان کجا بودند؟ دانشگاههای دولتی که ظرفیت این تعداد را نداشتند. اکثر اینها توان هزینه سفر به خارج را ندارند. اگر به خارج هم میرفتند، چقدر ارز از کشور خارج میشد و چه نتیجه میگرفتند؟! اکثر آنها باید در دانشگاههای دست سوم جذب میشدند و وقتی هم که برمیگشتند، برای آنها اعتبار قائل نبودند. یا باید دیپلمه بیکار باشند و سرنوشت دیگری غیر از اینها نداشتند.
آنهایی که انتقاد میکردند و میکنند، جواب ندارند و هیچ راهیارائه نمیدهند. منحصر بود و هنوز هم منحصر است و باید از این ظرفیت تقاضاهایی که در جامعه است، استفاده کنیم و سطح دانش مردم را بالا بیاوریم و خدمت کنیم و آینده کشورمان را بیمه کنیم.
شک نکنید با این حجم وسیع تحصیلاتی که در کشور ما هست، در آینده، جامعه دانشمندی خواهیم داشت. آموزش و پرورش و آموزش عالی سطح نسبتاً خوبی دارند، ولی هنوز استاندار نیست. باید در کشور ما دانش عمومی شود. چون یک جامعه دانشمند قطعاً سعادتمند میشود. امکان ندارد مردم جامعهای دانشمند باشند و آن جامعه عقب افتاده باشد. آنهم کشوری مثل ایران که به هر گوشهای از آن نگاه کنیم، میبینیم منابع ارزشمند قابل توسعهای دارد. کشوری که ذخایر ارزشمند دنیا را به صورت یک کلکسیون دارد.
بنابراین هرکس که این حرکت به فکرش رسیده و هرکس همکاری و پشتیبانی کرد و در میدان بوده، خداوند را شکر کند که چنین نعمتی برای خدمت کردن به او عطا شده است. انشاءالله شما با همت، روحیه، عشق، علاقه و با قصد قربت و اخلاص به زحمت خودتان ادامه دهید و ما هم در خدمت شما هستیم. سعی میکنیم هرجا که بتوانیم، مشکلات این راه را کم کنیم. میدانم آینده انقلاب، کشور و مردم ما با این حرکت عظیم علمی و ملی برای رسیدن به شرایط بهتر، تأمین و بیمه خواهد شد. شما را به خدا میسپارم و برای توفیق شما دعا میکنم.
والسّلام علیکم و رحمهالل