بسم الله الرحمن الرحیم
به نظر من جامعه به تدریج به طرف توسعه تشکلها میرود. چیزی که از فضای جامعه فهمیده میشود - طبق اطلاعاتی که داریم- گروههای مختلفی الآن در ایران درصدد تشکیلات هستند. این خود یک مشکل است، چون همین تشکیلات کوچک و فقیر رشد میکنند و در آینده کارهای بزرگ را انجام میدهند.
مثل وضع شما میشوند که میخواهند نشریهای داشته باشند، ولی پول ندارند. میخواهند سمیناری داشته باشند، میخواهند کارهای آموزشی بکنند، ولی پول ندارند، چون کار حزبی کردن اوایل مشکل است. ما که اول حزب را تشکیل دادیم، در سراسر کشور خیلی وسیع گرفتیم.
من الآن که دارم خاطرات خود را تنظیم میکنم، میبینم یکی از مشکلات دایمی ما هزینه بوده است. پیش امام میرفتیم و مقداری میگرفتیم و میگفتیم بعداً مستقل میشویم. دوباره میدیدیم که نیاز داریم. چند بار از ایشان یا پول گرفتیم یا اجازه گرفتیم که از جاهای دیگر پول بگیریم. یک موقع حساب کردیم که درآمد ماهیانه سیصد ههزار تومان و هزینه همان ماه چند میلیون تومان بود که دخل و خرج اصلاً با هم تناسب نداشت.
باید آن موقع خیلی دقیق بود، چون مسائل حزب خیلی مشکلات داشت. ما یک مجموعه منتشر میکردیم و نمیتوانستیم هزینهاش را بدهیم، چه برسد به هزینههای سنگین. الآنهم آقایانی که دنبال این مسائل هستند و به فکر مجله یا روزنامه هستند، اولین چیزی که مد نظر آنان است هزینه سنگین و سرمایهگذاری است که باید مدتها طول بکشد تا به خودکفایی برسند. تشکیلات هم چنین وضعی دارند. به هر حال یک اتاقی هم که میخواهند اجاره کنند، سنگین است، ولی بالاخره باید باشد. دفتر، ماشین و مستخدم میخواهد که هزینههایش جدی است.
فکر میکنم این احزاب کوچکی که الآن دارند شکل میگیرند - زیاد هم هستند- نوعاً منجر به این خواهد شد که وقت و انرژی چند نفر مؤسس را زیاد میگیرد. به هر حال این افراد کار دارند، زندگی دارند، شغل دارند و باید به کارشان برسند که داشتن اینطور چیزها مشکل است.
قدری هم وضع جامعه است که مردم را به طرف شغلهای درآمدزا میبرد و شخص بهجای تأسیس حزب فرهنگی، به فکر تأسیس حزب اقتصادی میافتد که منبع درآمد درستی داشته باشد.
این فضای جدیدی است. قطعاً باید دولت، مجلس و خود جامعه فکری بکنند. الآن احزاب کوچک دارند تشکیل میشوند و به سرعت رشد میکنند و زیاد میشوند. این خردهکاریها در مجموع، آثار فرهنگی دارند. میتوانند با آنها کار بکنند، میتوانند با دو یا سه حزب بزرگ کشورشان را بسازند. با امکانات فراوان انتخابات را هدایت بکنند. مشی سیاسی کشور را هدایت بکنند. آنها در این حد دموکراسی دارند و مردم هم از کار آنها راضی هستند.
امّا در ایران این کار جدّی است، بعضی از کارها مثل کار شما ریشهدار است. افراد هم باسابقه هستند و با تجربیات کافی، در آن کار میکنند، حتّی در این شرایط بهتر میتوانند کار بکنند.
آنهایی که الآن مشغول این کار میشوند، بالطبع جامعه جدیدی تشکیل میدهند و نیرو پیدا میکنند و کلّ جامعه هم از آن استفاده میکند.
منظورم این است که در شرایط جدید، شما یک قدم جلو هستید. الآن امکانات خاصی در دستم نیست که بخواهم با آن امکانات به شما وعده بدهم، ولی بالاخره علاقمندم که گروههای آزمایش شده و شناخته شده و کسانی که در پیش از انقلاب و سالهای اول انقلاب سابقه دارند، فعالتر شوند.
باید فکر کنیم، ببینیم که چگونه میتوان به گروههای مثل شما کمک کرد؟ قاعدتاً باید با رهبری صحبت بکنیم. ایشان امکانات بیشتری دارند.
به شما اطمینان میدهم که برای کارهای فرهنگی مشکلی نداریم. جمعیتها وقتی که گروهی و سیاسی شدند، در انتخابات شرکت میکنند که ما حمایت میکنیم. آن موقع این کمک کردنها مشکلتر میشود و شکل خاصی پیدا میکند و سیاسی میشود. باید حساب شده عمل کرد.
علاقمندم که گروههایی مثل شما بیشتر از گذشته فعالتر شوند (صحبت یکی از حضار) با توجه به اینکه دشمن قصد تهاجم به اصل نظام دارد، جریانها و گروهها میتوانند کارساز باشند. دشمن نقاط ضعف را درشت کرد و روی آن دارد کار میکند.
ما باید هوشیار باشیم. میدانم شما بهتر از گروههای جدید میتوانید در این زمینه کار کنید و باید اینگونه باشید. ما هم کمک میکنیم که شما فعالتر شوید. من میدانم با دست خالی نمیشود کار کرد.
به هر حال شما باید فکری به حال زندگی خود هم بکنید و روزانه هشت ساعت برای زندگی خودتان کار کنید. مگر چقدر وقت میماند؟ باید تمام وقت به این کار پرداخت (صحبت یکی از حضار)
آقایان دنبال همین قضیه هستند که شما تأکید کردید. ما هم تجربه داریم و همه باید فکر کنیم که چگونه کمک کنیم. (سخن یکی از حضار) از زیارت شما خوشحال شدم.
والسّلام علیکم و رحمه الله