سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار با استادان و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 4
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله و السلام علی رسولاله و آله
از منظره باشکوه حضور استادان و دانشمندان دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 4 خیلی مسرور و شادمان و خوشوقتیم.
در روزهایی که به فکر تأسیس چنین واحد علمی و ارزشی بودیم، هیچ وقت فکر نمیکردیم که به این زودی به این موقعیت ممتاز برسیم. به خیلی کمتر هم قانع بودیم، ولی در سایه تلاشهای ستودنی شما خانمها و آقایان ومشارکت خیلی خوب مردم در این میدان، امروز با این سرعت رشد به اینجا رسیدیم. گرچه سرعت کمی سرعت کیفی را تحت الشعاع داده، اما حقیقتاً سرعت کیفی بسیار قابل ستایش است.
این تصادفی نیست که یک دانشگاه منطقه شما مثلاً دانشکده دندانپزشکی 9 سال متوالی رتبه اول را کسب کند و موفقیتهای فارغالتحصیلان دانشگاههای آزاد اسلامی در بسیاری زمینهها مجموعهای از افتخارات است که متأسفانه ما قادر به اطلاعرسانی به مردم نبودیم. یا نخواستیم و اهمیت ندادیم یا فکر میکردیم که گل میبوید و به گفتن لازم ندارد. ولی در زمان ما معلوم میشود که گفتن هم لازم است. بدلیل اینکه دیگران تخریب و حسادت میکنند. درحقیقت رقابت ناسالم است.
فکر میکنم که یکی از وظایف مهم همه شما بعنوان شخص و بعنوان مسئول این باشد که واقعیاتی که در این تلاشها تحقق پیدا کرد، بیشتر با مردم در میان بگذارید. البته دانشگاه هم باید خیلی کمک کند و به اظهارات محدودی که گاهی از مرکز و یا جاهای دیگر گفته میشود، اکتفا نکنید. نه برای تعصب یک جریان علمی، بلکه به عنوان افتخارات این انقلاب و بعنوان افتخارات این ملت و نیز بعنوان یک نیاز واقعی برای کشور و مردم که مطلع باشند. ما از آگاهی مردم در جهت ارتقای کشور بسیار سود میبریم. آن هدف مقدسی که در نهایت افق دید ما در شروع کار دیده میشد امروز دارد خودش را نمایان میکند. ما یک ستاره کمنور در کرانههای دور میدیدیم، اما واقعاً در زمان عمر خودمان داریم تجلی دانشگاه را مشاهده میکنیم.
ما به عنوان یک مسلمان و ایرانی مسلمان و انقلابی اسلامی فکر میکنیم که راه درست شکوفایی ایران یا جامعه اسلامی و نظام اسلامی از طریق توسعه دانش و ایمان میگذرد. قطعاً یک جامعه بیسواد و کمسواد در این عرصه رقابت امروز دنیا به جایی نمیرسد و هیچ وقت نمیرسیده است. منتها قبلاً تا این حد مسابقه علم و دانش نبود، ولی امروزه مسابقه و رقابت بسیار تنگ و غفلت از پیشرفت در دانش و ایمان بسیار خطرناک است.
منتقدان دانشگاه آزاد اسلامی فقط به این سؤال جواب دهند که بگویند اگر دانشگاه آزاد اسلامی نبود، این سه میلیون دانشجو و فارغالتحصیلان و این دهها هزار هیأت علمی الان کجا بودند؟ آیا میتوانند جواب دهند؟ جوانهای با استعداد ما امروز یا دیپلم بیکار بودند و یا شغلهای پایین داشتند و یا متواری در سراسر دنیا بودند و یا سرخودرگانی بودند که به خاطر محرومیت از تحصیل و داشتن استعداد در جامعه بصورت موریانه عمل میکردند. چه کار بزرگی است و چه جهاد بزرگی از این جهاد بهتر است که چنین شجره مقدسی را وضع کرده و بر و بارش تا روستاها هم کشیده شده و همه جا دسترسی به علم و دانش برای مردم مقدور شده است. چیزی که مردم حاضر بودند با عشق هزینه کنند تا بچههایشان به هر قیمتی به اینجا برسند.
همین حالا اگر جوانی از کنکور موفق بیرون نیاید، خانوادهاش عزادار و سرخورده هستند و گاهی جوانان متوسل به خودکشی میشوند و سرخورده میشوند. در چنین جامعهای انصافاً قدر این انبوه انسانهای تلاشگر میدان علم و جهاد و تلاش را ندیده گرفتن قطعاً بیانصافی است و قطعاً مورد خشم الهی قرار خواهد گرفت. چون مبنای درستی ندارد. کار برای علم منطق اسلامی است. فقط ما نمیگوییم که باید عالم و مؤمن باشیم و با این سرمایه میتوانیم کشورمان را پیش ببریم. کیست که عاشق پیشرفت ایران نباشد؟ کیست که منکر باشد که ایران بدون علم نمیتواند پیشرفت کند؟ کیست که قبول نکند ضعف دنیای اسلامی و جهان اسلام به خاطر عقبماندگی در دانش است؟ پیشرفت کشورهای غرب قطعاً معلول پیشتازی آنها در علم و دانش است؟ وقتی که این مفروضات غیرقابل تردید مطرح است، بنابراین ما باید خداوند را شکر کنیم.
شما هیچ وقت از سرزنش خار مغیلان نرنجید و در همین حرکتی که دارید، با استقامت و تلاش و حرکت بیشتر و مضاعف کردن حرکتتان کار را به جایی که مطلوب همه ماست، برسانید. روزی که من خدمت امام رفتم، زمانی بود که در ایران بخاطر روحیات رادیکالی صدر انقلاب و بخاطر تبلیغات مارکسیستی در آن زمان معمولاً انقلابیون نه با سوءنیت طرفدار کار دولتی بودند. اصلاً انقلابها و انقلابیون اینگونه شکل میگرفتند و قلمهای بسیار نیرومند متفکران مارکسیست که حتی کشورهای غربی را هم تسخیر کرده بود، به صورت مقالات مستقل ترجمه میشد. تفکر رادیکالی مارکسیستی در کشورهای جهان سوم بخصوص در میان انقلابیون و به شدت توسعه داده شده بود. ما با این که مسلمان بودیم و بسیاری از شما در آن فضا بودهاید و میدانید ما هم تحت تأثیر آنها بودیم. نقاط مثبت و نقاط منفی فراوانی داشت. یکی از نقاط منفی، دولتی کردن کارها بود و بخش خصوصی به شدت زیر رگبار انتقاد قرار میگرفت و به عنوان زالو و متجاوز و انگل و از این برچسبها معرفی میشد. هرچند کارهای نیرومند اجتماعی و خدماتی عمرانی و علمی کرده باشد.
آن موقع تأسیس دانشگاه آزاد غیردولتی مشکل بود، ولی شد. من باید از دید عمیق امام راحل حضرت امام خمینی(ره) با عظمت یاد کنم. ایشان که از هر انقلابی، انقلابیتر بود و برای انقلابیون کلامش مثل وحی قابل قبول بود.
با یک مقایسه کوچک - نه طولانی - که من خدمتشان داشتم، فقط آمار و ارقام ذکر کردم و گفتم ما این مقدار پشت کنکوری، این مقدار متقاضی تحصیلی داریم، این مقدار ظرفیت دانشگاهی داریم، این مقدار هم بودجه داریم و این مقدار امکانات برای توسعه لازم داریم. در دید ما در چند سال آینده مقدور نیست که دولت توسعه آموزش بدهد. شما یا باید بپذیرید که همین جور باشیم و مردم را قانع کنید یا راهی قرار دهید یا اجازه دهید انبوه جوانان به خارج بروند که من میدانستم ایشان مایل نیستند. گرچه به خارج رفتن و تحصیل کردن در مراکز پیشرفت علمی دنیا ارزش است و ما هم باید ارتباطمان را با مراکز پیشرفته دنیا داشته باشیم و قطع نکنیم، ولی این فرق میکند که انبوه فرزندان ما بدون برنامه و نظارت و با هزینههای بسیار گزاف از کشور بیرون بروند و در آنجا سرگردان شوند.
امروز میبینید خیلی از بچهها که در همین شرایط وفور دانشگاه به خارج رفتند، پشیمانند و میخواهند برگردند. به دانشگاههای داخلی ما نیاز دارند، امام خیلی زود فرمودند این جور به خارج رفتن را نمیپسندیم، عدم تحصیل فرزندانمان را نمیپسندیم، ولی راهی برای ما مانده است. همین است که از امکانات مردمی و ظرفیتهای خالی مراکز آموزشی این کشور، چه مدارس، چه دانشگاهها و چه آزمایشگاهها و امثال آن استفاده شود. شما حرکت مردمی راه بیندازید که پیشنهاد ما بود. ایشان استقبال کرد.
برای اینکه مردم بفهمند تبلیغات آغاز شد، امام(ره) برای اینکه مقلدین ایشان اطمینان پیدا کنند که راه درست است، یک میلیون تومان پول دادند و اعلام کردند. میدانستم که این هدیه امام خیلی کارساز است و این را به این دلیل دادند و چندبار هم در صحبتهایشان تأیید کردند. ایشان راه سنگلاخی رفتن به طرف آموزش عالی غیردولتی را هموار کردند. البته شما در طول این دورهها زخمزبان و انتقاد و سرزنش شنیدهاید. عیبی ندارد، خدمت کردن، این چیزها را هم دارد. این کار شد که امروز مفتخریم کشور ما در صحنه مسائلی که مربوط به آموزش، تحقیق و مسائل انسانی میشود، در شاخصهای مطلوبی در دنیا قرار گرفته است و این در حالت جوانی حرکت ماست. شما که بهتر از ما میدانید یک دانشگاه در عمر 10 تا 20 سال اینقدر رشد کیفی و کمی مینماید. اینها جهش حساب میشود. وقتی ما چنین دستاوردی داریم، نزد خداوند و ملت و در مقابل قضاوت تاریخ سرافرازیم. شما با سرافرازی و افتخار راهی که انتخاب کردهاید، ادامه دهید و مطمئن باشید که بعضی از موذیگریهایی که نسبت به این حرکت اساسی انجام میشود، شکست میخورد. ممکن است همیشه امواجی ایجاد کند، ولی دائمی نیست. شما خیلی باید قویتر از اینها باشید. ما اگر میخواستیم در مقابل این طور امواج عقبنشینی کنیم، از روز اول باید در همان اتاق طلبگی خود میماندیم و به روستای خود برمیگشتیم و برای مردم مسئله میگفتیم. با مقاومتهای جانانه میتوان کارهای بزرگ کرد. کار بزرگ را بدون زحمت نمیشود انجام داد و زحمت هم انواعی دارد.
چندنفر از انسانهای فرهیخته از رشتههای مختلف تحصیلی دانشگاهی پیشنهادهایی دادند. اکثر پیشنهادهای آنها را قبول داریم. برخی از آنها را در دستور کار داریم که عمل میکنیم و بعضیها را هم که در اینجا شنیدیم، تازگی داشت و دنبال خواهیم کرد. مطمئن باشید که مرکزیت دانشگاه آزاد اسلامی، هیأت مؤسس که ما بنا داریم آن را تقویت کنیم، نیرومندتر عمل خواهد کرد. هیأت مؤسس ما از ابتدا با 6 نفر دانشگاه را تأسیس کردند. آن موقع سران قوه بودند. رهبر انقلاب، آیتالله موسوی اردبیلی، آقای مهندس موسوی، آقای دکتر جاسبی، حاجاحمدآقا و من، هیأت مؤسس را بعد از اجازه امام(ره) تشکیل دادیم. منتها آقایان گفتند ما وقت نداریم این قدر جلسات برای هیأت مؤسس بگیریم و به من وکالت دادند و گفتند تو از طرف هیأت مؤسس تصمیمگیری کن. اگر لازم دیدی در جلسه مطرح کن که کم لازم میشد و خودمان تصمیم میگرفتیم. بعداً حاجاحمدآقا از بین ما رفتند و آقای دکتر جاسبی و من کاملاً فعال بودیم.
رهبری هم وقتی به مقام رهبری رسیدند، دیگر مناسب نبود که عضو هیأت مؤسس باشند. اگرچه رسماً هنوز استعفا ندادهاند، ولی به من گفتهاند که دیگر نمیتوانند مسئولیت بپذیرند و 2 نفر از آقایان دیگر هم زیاد فعال نبودند و هر موقع لازم بود با آنها مذاکره و مشورت میشد. اخیراً یکبار آمدند و گفتند که اصلاً اینجا هیأت مؤسس ندارد. وقتی جلسه ما چهارنفر تشکیل و صورتجلسه منتشر و تصمیمات اعلام شد، معلوم شد که این ادعا درست نیست.
بعداً راه دیگری انتخاب شد که ما خودمان انتخاب کرده بودیم. ما در همان جلسه تصویب کرده بودیم که ظرفیت هیأت مؤسس را پُر و افراد جدیدی را به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی کنیم. اساسنامه ما بسیار محکم نوشته شده است و در ماده 19 آن آمده که هر تغییری در اساسنامه دانشگاه آزاد اسلامی باید با پیشنهاد هیأت مؤسس و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام شود. یعنی هیچ کس دیگری حق پیشنهاد ندارد. شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز حق رد کردن یا تصویب کردن، ندارد و این کار را ما باید بکنیم و نه دیگران. کسی نمیتواند پیشنهاد بدهد که عملاً هم به همین جا منتهی شده است که الان داریم راجع به آن بحث میکنیم. امنا طبق اساسنامه ظرفیت هیأت امنا کامل است و مشغول به کار است و مرتباً جلسه دارد. در جلسات اخیر حرفهای جدیدی مطرح شده که بعضیهایش در پیشنهادهای آقایان اساتید بود. بعضیهایش را قبلاً در شورای منطقه که رؤسای واحدها بودند، شنیدیم و قسمتهایی هم در مسائل متفرقه است که من میخواهم از این بحثها یک نتیجهگیری کنم.
کارهایی به عهده ماست که تصمیمگیری و تقویت کنیم و کارهایی هم به عهده شما و واحدهای منطقهای و مراکز است. من قبول میکنم که ما از لحاظ کمی به نقطه خوبی رسیدهایم. چون جمعیت کشور کنترل شده و قابل پیشبینی است، با وسعتی که دولت و امکانات خوبی که اگر دولت در حال حاضر دارد، بتدریج اگر هم نخواهیم کنکور را حذف کنیم، خودش حذف میشود. ظرفیت کشور به اندازه متقاضیان خواهد شد. یک، دو یا پنج سال دیگر به این نقطه میرسیم. ظرفیتهای ایجاد شده که از میدان به درنمیرود. اینها باقی میماند. نیروهایی که استخدام شدهاند و بعداً اضافه میشوند، در کار خواهند بود واین ظرفیت وجود دارد. از لحاظ کمی دیگر نمیخواهیم توسعه بدهیم و چندسال است که توسعه کیفی را درنظر گرفتهایم، همه واحدهای ما باید در مورد این مسئله فعال باشند. خیلی هم منتظر نمانید که همه ایدهها از مرکز بیاید. خودتان ابتکار کنید، خودتان پیشنهاد بدهید، خودتان حتی مرکز را هدایت کنید. مثل همین حرفهایی که از اساتید شنیدیم و حرفهای دیگری هم هست که مایلند مطرح کنند. راهکارهای زیادی پیدا کنید.
یکی از اساتید فرمودند که سراغ پارکهای علمی برویم. این راهی است که الان دانشگاههای نیرومند دنیا رفتهاند. چرا دانشگاه آزاد اسلامی نرود؟ پارکهای علمی زمینه بسیار خوبی است،حلقه واسطه بین دانش و صنعت است. اقتصاد علم از آنجا بیرون میآید. شما الان هزاران طرح تأیید شده تحقیقاتی در آزمایشگاهها دارید که متأسفانه دارد خاک میخورد. دانشجو زحمت کشیده، هزینه کرده، از آزمایشگاه موفق بیرون آمده، اما الان سرمایه ندارد و راهی برای اجرا ندارد. اگر اینطور باشد، استعدادها کور میشود. راههای روشن رفته شدهی همواری وجود دارد. پارکهای علمی، حلقه مفقود کشور ما هستند. در یکی دو کار دولتی که من در دانشگاه تهران و جاهای دیگر دیدهام، سالنها و سولهها و غرفههایی تهیه میشود تا کسانی که دانشی و سرمایهای دارند، به آنجا وارد شوند. مهندسی اجرائی طرح آزمایش شده را به عهده میگیرند.
این دوره مهندسی معمولاً در کشور ما نیست، حتی در مرکز تحقیقات مهم کشور هم وجود ندارد. من یک بار به مرکز تحقیقات نفت در جنوب تهران رفتم، وقتی آمار را دادند، دیدم صدها طرح ارزشمند در دانشگاه یا پژوهشگاه تأیید شده و آزمایشگاه هم جواب داده، ولی منتظر مهندسی عملیاتی است و همینجور مانده است. در آن بازدید، سازمان مهندسی اجرائی طرحها را آغاز کردیم. موارد زیادی از آن عملیاتی شده است. این پارکها این کار را میکنند. سرمایه جذب میشود. کسانی که علاقهای به صنعت دارند، جایی پیدا میکنند که طرحهای خود را ارائه کنند. آنها طرحها را میشناسند و بازار را میشناسند، میآیند سرمایهگذاری میکنند.
خود دانشگاه آزاد اسلامی با این وسعتی که دارد، باید صندوقهایی را برای وام دادن به اجرایی شدن طرحها تأسیس کند. امروزه تأسیس صندوق کار سختی نیست. انسانهایی هستند که اندوختههایی دارند و دلشان میخواهد در راه توسعه کشور خرج کنند و وقتی شما معرفی کنید، برای صندوق شما سرمایه میآورند.
صندوق باید پشتیبانی کند. میتواند طرح دانشجو را به نتیجه برساند و با سود قابل قبولی برگردد. صندوق هم رشد میکند. این سیستمهای موجود دنیاست و در دنیا عمل شد. چرا شما کم دنبالش میروید؟ همین واحد نجفآباد به اندازه بعضی از کشورهای متوسط دنیا دانشجو و ظرفیت علمی دارد و حتی اراضی و ساختمان آماده دارد. اصفهان مرکز صنعت دنیا و منطقه است.
صنعتگران لایقی در اینجا هستند. شما میتوانید جایی را در نظر بگیرید، اتاقهایی را در اختیار بگذارید، دانشجوها و محققان را حمایت کنید، کسانی که میخواهند سرمایهگذاری کنند، هدایت کنید. این کارها، توسعه دانشگاه را به سرعت از نظر کیفی بالا میبرد. عملیاتیتر میکند و دانشگاه را تا عمق اقتصاد کشور میبرد و دانشگاه مقدار زیادی از نیازهای مالیاش را در درازمدت میتواند تأمین کند. حتماً این را جدی بگیرید هم در سطح منطقه، هم در سطح قانون کار، هم در سطح مرکز و هم در سطح عمومی بصورت یک سیاست باید این را دنبال کنید.
گلههایی را که بعضی از سخنرانان از نیشها و زخمزبانها فرمودند آسان حل میشود و شما پاسخگو باشید. تاکنون دانشگاه آزاد اسلامی احتیاجی به دفاع نداشته، زیرا برای نیاز مردم بهترین محرک و بهترین پشتیبان بوده است. دانشگاه آزاد اسلامی راه خود را میرفت، الان که به سطح متناسبی رسیده و دارد سطح تحصیل در کشور متعادل میشود، مخالفتها، رقابتها، حسادتها و سیاستبازیها قطعاً شروع میشود. اگر فکر کنید که این چیزها نیست، اشتباه میکنید، خواهد بود. این دانشگاه خیلی عظمت دارد و نمیتواند بیدشمن باشد.
«دشمن طاووس آمد پر او» یک اصل درستی است که این شاعر به این صورت بیان کرد. شما هم جواب بدهید. هر دانشگاهی وقتی اظهار ناحقی در مورد خودش دید، هم حق دفاع در رسانهها را دارد و هم حق دفاع در دادگاه و هم حق مطالبه دارد. چرا دفاع نکنید، این وظیفه و بیش از یک حق است که باید انجام بدهیم. این همه دانشمند و این همه زبان و این همه خدمت که میتوانید عرضه کنید و بگوئید. در سطح منطقه بگوئید. از رسانههای محلی و ملی استفاده کنید. اگر گاهی بحثهای کارشناسی میشود دانشگاه برای معرفی کردن خود خیلی حرف دارد که بزند. یکی از آنها این است که شما در هر شهری یک دانشگاه بردید، چه ضرری کردید؟ کیست که منکر باشد؟
وجود یک دانشگاه در یک شهر کوچک، شهر را چندقدم از لحاظ فکری بالا میبرد. یک مدرسه، یک روستا را چند قدم جلو میبرد. اینکه روشن است. ما در محیط علم داریم حرف میزنیم، در محیط دانشمندان و اهل نظر صحبت میکنیم. نقادی کنید. چه عیبی دارد که دانشگاه را کنار خانههای مردم ببریم و مردم مجبور نباشند فرزندانشان را فرسنگها دور از خانههایشان بفرستند و در این شرایط، نگران بچههای خود، بخصوص دخترها باشند.
از بزرگترین خدمتهای دانشگاه آزاد اسلامی و بهترین راه محرومیتزدایی همین بردن دانشگاهها به شهرها و روستاهاست، کما اینکه خدمت بزرگی که انقلاب کرد و به همه روستاها مدرسه داد. حتی روستاهای کوچک که تحمّل یک معلم را نداشت، جمع کرد و مدرسه برای آنها درست کرد، خوابگاه داد، سرویس رفت و آمد داد که همه بچهها درس بخوانند. شماکه میدانید بچهها اگر درس نخوانند، فقر برای آنان همیشگی است. راه نجات یک خانواده از فقر و عقبماندگی و جهل این است که درس بخوانند.
اگر همین وضع ادامه داشته باشد، باسوادها جلوتر هستند و بیسوادها عقب و عقبتر میروند. اگر ما عادل باشیم و بخواهیم عدالت را رعایت کنیم، بایستی راه تحصیل را فراهم کنیم. هیچ راهی بهتر از این نیست. یک دانشجو میتواند خانوادهاش را متحول کند. البته باید همراه با ایمان و اعتقادات دینی باشد که در دانشگاه آزاد اسلامی این جهت رعایت شده است. گاهی دانشگاه را بخاطر افراد در حفظ حجاب و امثال اینها میکوبیدند و ما چقدر سرزنش میشدیم. در بعضی از مراکز که میگفتند چرا چادر به سر دانشجو میکنند؟ دانشگاه متعهد به مسائل اسلامی است و قطعاً فضای دانشگاه باید همیشه اسلامیتر باشد و این را هم در دانشگاه مشاهده میکنیم.
با کسانی مانند طلبهها و اهل علم و روحانی مواجه میشویم که همین روحیات را دارند. اگر ما این خدمت بزرگ را به شهرها و روستاهای دور افتاده نکرده بودیم، خسارت عمده اسلامی و انسانی داشتیم و این افتخار مانده و میماند و کسی نمیتواند از ما بگیرد. ما خودمان حرف میزنیم، ولی واقعیت همیشه خود را پیش میبرد و انجام میشود.
من پیشنهاد میکنم که شما خودتان در صحنه باشید و از همه ابزارها برای معرفی دانشگاه بیشتر استفاده کنید. ما تابحال شاید کمتر نیاز داشتیم که وارد این توضیحات و اطلاعرسانی شویم، اما فعلاً چون دانشگاه حتی در انتخابات یک سوژه سیاسی شده و در این شرایط باید و لازم است که به آنچه که مقتضای زمان است، مسلح شوید برای اینکه این جنبش عظیم را تقویت کنید.
هنوز آرزوهای درازی در ذهنم برای این دانشگاه دارم. امیدوارم در حیات خود ببینم. ما میتوانیم در کشورهای جهان سوم نقش بسیار مؤثری در آموزش، صنعت و پیشرفت ایفا کنیم.اگر آن پیشنهادهای قبلی ما در مورد صنعتی کردن آموزشها و عملیاتی کردن عمل کنید، آن موقع گام بعدی برای صادرات این کار خواهد بود که همراه اینها به دنیا وارد شویم. در این سفر نشاط بیشتری گرفتیم و از آنچه که در این دانشگاه و در جمع شما دیدیم، احساس میکنیم که خداوند بیش از حد استحقاق ما، نعمتش را برما ارزانی داشته است.
والسلام علیکم و رحمه الله