بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
خیلی خوشآمدید، چهرهها آشنا و یادآور بخش زیادی از خدمت ماست و خاطرات فراوانی از همکاری با شما هنوز در ذهنم دارم. به هرحال از محبت و حضور شما صمیمانه تشکر میکنم. بالاخره محاسبات فراوان، ما را به اینجا رساند که خودمان را برای این مسئولیتپذیری عرضه کنیم. از من این مقدار ساخته بود و این کار را کردم و بقیه هم به دست خدا و مردم است که چه پیش میآید. الان پیش خداوند -اگر از من بپرسد -جوابی دارم که احتمال میدادی برای این مملکت در شرایط فعلی مفیدتر باشی و چرا نیامدی؟
فکر میکنم جای این سئوال و بازخواست الهی با این حرکت من نباشد. من آمدم و کاملاً هم آرامش و راحتی خیال دارم. چون مسائل را به خداوند واگذار کردم و به مصلحت خداوند - هرچه که باشد - راضی هستم. امیدواریم که هرچه مصلحت مردم، انقلاب و کشور خوبمان است، پیش بیاید. برای من واقعاً تفاوت ندارد، شکست و تلخی آن برای من هیچ تفاوتی ندارد. چون مسأله، مسأله خدا و وظیفهای است که براساس آن خودم را عرضه کردم.
محاسباتی که مرا به این نتیجه رساند، بخشی در صحبتهای آقایان بود. به هرحال من فکر کردم نمیتوان با این باندبازیها و جناحبازیها کشور را در کوران مسائل جهانی و مشکلات داخلی اداره کرد.
خوشبختانه رهبر معظم انقلاب هم صریحاً گفتند که ما نمیخواهیم مملکت را به دست یک جریان بدهیم و این حکمتی است که بر زبان ایشان جاری شد. این، مصلحت واقعی کشور است و در گذشته هم همین جور بوده است. نیروهای مجرّب فراوانی در همه بخشهای مدیریت جامعه داریم و اکثریت آنها انسانهایی سالم و صالح هستند و در جنگ، انقلاب و دوران سخت و پرتلاطم بعد از انقلاب تربیت و ساخته شدند و امتحان دادند. متأسفانه الان خیلیها با حرفهای کلی و بیمعنا آنها را زیر سؤال میبرند. ولی ما میدانیم این آدمهای خوب چقدر ارزشمند هستند. الان مهمترین سرمایه ما این نیروها هستند. انسانهایی که آدم با خیال راحت میتواند هر تجربهای را که لازم داشته باشد، از آنها بگیرد. حقیقتاً نباید با این سرمایه بازی کنیم. انشاءالله که هرکس رئیسجمهور باشد، با این سیاستی که رهبری اعلام فرمودند، این اتفاق نیفتد که به ناحق عدهای منزوی شوند.
مسأله دیگری که قدری مرا تشویق و قانع کرد، مسائل جهانی است. میدانید دنیا به سرعت در حال تحول و کشور ما هم در کوران این تحول است. در درون خود حس میکنیم و کشورهای دیگر هم مثل ما هستند. الان به سرعت نسلهای جوان پشت سر هم وارد میشوند که ادراکات، عواطف، خواستهها و نیازهای جدیدی دارند. اگر آنها را درست درک و خودمان را منطبق با آنها و حدود مطالبات به حق آنها را رعایت نکنیم، انفجاری پشت آن خواهد بود. بالاخره هیچوقت اینجوری نبود.
الان قشر عظیم تحصیل کرده خانمها را داریم که گاهی خودشان را جلوتر از ما میبینند و در استعداد، تحقیقات و کار جلو هستند و نمیتوانیم آنها را ندیده بگیریم و نمیتوان آنها را خانهنشین کرد. دنیا به سرعت تجربه خود را از هرگوشهای به جاهای دیگر منتقل میکند. هر اتفاقی که در دنیا میافتد، در روستاها هم از آن مطلع میشوند. دیروز اهل سنت اینجا بودند و میگفتند الان به دست چوپانهای ما موبایل است و رادیو دارند و سریعاً به اطلاعات و اخبار دست پیدا میکنند.
لذا روی این مسأله باید حساب واقعی باز کنیم. تاریخ تحلیلی دنیا را خوب میدانید که دوره استعماری گذشته است و الان استعمار رسمی نیست و دوران جهان دو قطبی هم گذشته است. یک اردوگاه جدیدی پیدا شده و ابر قدرتی مثل آمریکا و همراهانش در مقابل خواست ملتهای جهان سوم قرار میگیرند. آنها میخواهند نفوذ و سلطه پیدا کنند و روی منافع مردم سوار شوند، ولی ملتها هم میخواهند آزاد و مستقل باشند، رأی خودشان را بدهند و سرنوشت خودشان را به عهده بگیرند. این یک واقعیت در فرهنگ همه ملتهاست. در فرهنگ ملتی پیدا نمیکنیم که استقلال، نجات از سلطه بیگانه و ارزشگذاری روی فرهنگ بومی و میراثی برای آنها مهم نباشد.
آقای بوش میگوید: «لشکرکشی کردن آسان است، اما اجرای اهداف لشکرکشی سخت است و این درسی است که از عراق یاد گرفتهایم»، این حرف یک واقعیت است. آنها در عراق هرکاری میکنند، در جا میزنند و عقبگرد میکنند. خرج میکنند و ملت عراق هم گام به گام به جلو میآید. مجلس را گرفت، دولتش را ساخت و مشکلاتی هم دارد و فردا قانون اساسی عراق را مینویسند. آنها میخواستند اعضای مجلس و دیگران کسانی باشند که سوگند وفاداری به دولت آمریکا را خوردند که چنین نشد. هرچند هنوز نفوذ دارند. چون امنیت در عراق نیست، نیازمند حضور آنهاست، ولی آمریکاییها فقط ماندند و نگاه میکنند و اعمال نفوذ برای آمریکا خیلی سخت است.
دلیلش بیداری مردم است، آنهم در عراقی که در بدترین شرایط استبداد بوده است. اهانتی در گوانتانامو به قرآن کردند و مردم افغانستان علیه سربازان آمریکایی تظاهرات کردند و کشته وزخمی دادند و آنها را در پادگانهایشان اسیر کردند. بیداری که در مردم بوجود آمده و خواستهایی که دارند، ارزشمند است و این در جوامع اسلامی است. فکر میکنم این چالش جدّی است که یا آمریکاییها باید تسلیم خواسته مردم در دنیا شوند و یا بروند.
در کشور ما هم نگرانیهایی مثل اشغال و ... نداریم، چون با تجربهای که در عراق پیدا کردند، در ایران از این نوع کارها نمیکنند. مشکلات آنها چندین برابر خواهد بود. ولی مزاحمتهای دیگری میکنند. آنها به جای استفاده از ابزار نظامی و اقتصادی، سراغ ابزار فرهنگی و اقتصادی رفتند و مایلند کشور ما دچار مشکلات اقتصادی شود تا مردم احساس رنج کنند. مایلند از لحاظ فرهنگی افکار مردم را با نظام به چالش بکشانند و سربازگیری از بین مردم کنند و بدست خود مردم برای نظام مشکل ایجاد کنند. بنابراین ما احتیاج به هوشیاری و حضور در صحنه نخبگان داریم و همه شما، ما و هرکسی که در هر جایی هست، باید دست به دست هم بدهیم و تلاش کنیم و خواستههای به حق مردم را ندیده نگیریم و نگذاریم ایران عقب بماند. اگر مردم ما به خارج از کشور بروند و کشورشان عقب مانده باشد، احساس حقارت میکنند. ایران با هیچ یک از کشورهای اطراف قابل مقایسه نیست و از همه آنها یک سرو گردن بالاتر است و حق این ملت است که هم استعدادش را دارد و هم کشور و مکتبش بالاتر است. مطمئناً اگر احساس حقارت کند، بانیان این حقارت را نمیبخشد. در وجودش عقدهای ایجاد خواهد شد و خیلی چیزهای دیگر هست.
باید با تدبیر، با تعامل با خارج و با رفع موانع که الان در سر راه ما وجود دارد، مسایل را حل کنیم. حقیقتاً میتوانیم با یک برنامه تأمین اجتماعی کامل، دغدغههای مردم را رفع کنیم و این، از منابع موجود که به نام یارانه تلف میکنیم، قابل تأمین است، فقرا را در زندگی متوسطی تحت پوشش بیمه داشته باشیم. برایشان اشتغال درست کنیم. همه این کارها مقدور است، البته شرطش همدلی، وحدت، حرکت عاقلانه، پرهیز از اتلاف وقت و اتلاف نیروهاست. من برنامهها را آماده و اعلام میکنم و شما میتوانید نظر بدهید. خوشبختانه با تصمیماتی که اخیراً رهبری اعلام فرمودند و براساس نظرات مجمع راه برای تحولی جدید در زندگی اقتصادی باز شده که به دنبالش زندگی اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد. ما انبوه امکانات و سرمایهها را در داخل کشور داریم که چون گاهی عرصه را تنگ میکنیم، به امارات و کشورهای دیگر میروند. ایرانیهای خارج از کشور هم خیلی امکانات دارند و دوست دارند در ایران سرمایهگذاری کنند. اگر سیستم قابل اعتمادی باشد، میتوانند اموالشان را برگردانند و بیاورند. الان خطوط اعتباری در دنیا کم نیست و پولهای زیادی در بانکها خوابیده و دنبال مشتری خوشحساب میگردند. نیاز ما هم واقعی است. باید بخش خصوصی را بکار بگیریم و با سیستمی که آقا تصویب کردند و اعلام شد، راهها باز شده است. میتوانیم خیلی از کارها را به دست بخش خصوصی بدهیم که سود میبرند و دولت مالیات آنها را میگیرد.
البته میدانم افکاری در کشور هست که از این طور چیزها خوشش نمیآید، ولی چارهای نیست و ما باید این راه را برویم و نیازمندان و توسعه را به سطح قابل قبولی برسانیم. باید روابط خارجی را در برخی جاها به شکل معقولتری درآوریم، بین مردم الفت ایجاد کنیم که گاهی بجای آن نفرت تزریق میشود.
انشاءالله هرچه خداوند بخواهد - که خیر را برای امت ما میخواهد-، همان میشود. چون امت ما امتحان خوبی داده و بعید است که خداوند آنها را به خودشان واگذار کند و انشاءالله خداوند حمایت خواهد کرد و ما هم این ظرفیت را داشته باشیم که از رحمت الهی استفاده کنیم. صمیمانه از شما تشکر میکنم.
والسّلام علیکم و رحمهالله