بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسلام علی رسول الله و آله
خوشحال شدم از اینکه دیدم فرزندان شهدا تحصیلات عالیه دارند. این برای ما شیرین است و امیدواریم در همه جا اینگونه باشند و بچههای شهدا در مسیر تحصیل موفق شده باشند. میدانم اگر افراد تحصیلکرده تصمیم بگیرند کاری انجام بدهند، با دیگران تفاوت دارد و میتوانند کارشان را با نظم بهتر و با حساب به پیش ببرند.
شهدا طبعاً مهمترین بخش انسانی تاریخ ما و تاریخ انقلاب هستند. فرزندان و خانوادههای شهدا حقیقتاً سهامدار و میراث بر این بازدهی هستند که شهدایشان برای ما ساختند. خانوادههای شهدا جان عزیزترین عزیزانشان را دادند برای اینکه انقلاب از خطرها نجات پیدا کند.
شهدا و به طور کلی رزمندگان در آن دوره موفق بودند و بالاخره توانستند خطر بزرگی را که برای نابودی انقلاب و حتی ایران طراحی شده بود، بشکنند.
نکاتی که گفتم، اشارهام به همین است که الان افرادی هستند که میراثبری میکنند، در حالی که سهمی نداشتند. عیبی هم ندارد، هر کسی از شهدا حرف بزند و تجلیل کند و آنها را بیشتر معرفی کند، خوب است و نسلهای بعدی هم باید بکنند؛ اما آنها نمیتوانند داعیهدار باشند. باید بپذیرند که دیگران سرمایهگذاری کردند و آنها باید کمک کنند که این سرمایه رشد کند. به خصوص وقتی که حالت انحرافی میگیرد که با اهداف شهدا خیلی فاصله دارد. گاهی هم آنگونه افراد آبروریزی میکنند چون نسل نو نیروهای اصیلی را که در آن هشت سال آنگونه شهادت را پذیرفتند و یا جانباز و اسیر شدند، نمیشناسد. نسل نو باید از نو ذهنش ساخته شود. وقتی که واقعیتهای نادرستی میبیند، بد قضاوت میکند و فکر میکند که همه اینگونه بودند. خیلی نیستند، ولی هستند.
کاری که شما در برنامه توضیح دادید، من مایل هستم یک مقدار بیشتر در کارهایی که میخواهید بکنید، بدانم. قاعدتاً خودتان متخصص و عالم دارید و بین خودتان آشنا دارید که تشخیص میدهند این کارها در آن منطقه به ثمر میرسد یا نمیرسد و جواب میدهد یا نمیدهد. اینها را باید صاحبنظران ذیربط به شما بگویند.
همان شهرک احمدآباد را که اشاره کردید، آن موقعی که ما آن را شروع کردیم، برنامههای وسیعی داشتیم و بنا بود خیلی از طرحهایی که مربوط به استان کرمان و یزد بود، از آن شهرک استفاده کنند و صنایع مختلفی بیاورند.
پیشنهادهای زیادی هم رسیده بود. آقایان هم شروع کردند. دوره من که تمام شد، نمیدانم به کجا رساندند. یک بار که در این اواخر عبور میکردم، دیدم خالی است و چیزی نیست. آنجا جای مناسبی است و کنار جاده عمومی منطقه است و راه آهن از کنارش عبور میکند. فضایش نسبتاً جای مناسبی است. ماآنجا را زمینه خوبی دیدیم که بتوانیم کار بزرگی انجام دهیم. مطالعات کارتان را باید خودتان کرده باشید و روشن شده باشد که جواب میدهد یا نه. الان مطلع هستید واحدهایی که تأسیس شدند با سرمایههایی که داشتند و یا قرض کردند و یا از این وامهای زودبازده گرفتند، بسیاری از این واحدها در حال تعطیل شدن هستند و یا تعطیل شدند.
نمیدانم در رفسنجان و منطقه هم اینگونه است یا نه؟ ولی گزارشهای کلی که به مجمع میدهند، خیلی از شهرکهای صنعتی در حال تخلیه هستند. بدهیهایشان را نمیتوانند بپردازند و هزینههای جاری را هم تأمین نمیکنند. در این تحریمها که به نظر میرسد در حال جدّیتر شدن است، کار مشکلتر میشود.
البته امیدواریم که اگر ما ارزش نداریم، خون شهدا و رنجهای جانبازانمان نزد خداوند ارزش داشته باشد و به احترام آنها خدا ما را از این شرایطی که درست کردند، بیرون بیاورد. ولی باید مواظب عوامل مادی هم باشیم. الان بسیاری از کارخانهها را میشناسم که به خاطر اینکه مواد اولیه نمیرسد و به خاطر قطعهای که نمیتوانند بگیرند و به خاطر ادلّه دیگر، در کارشان گرفتار شدند.
در کشاورزی هم خود ما در منطقه نوق یک مقدار درخت که از قدیم داریم، میبینم چه مشکلاتی برای خودمان پیدا شده است. شما خوب میدانید که وضع آب در آنجا خیلی بد است. ما یک سهم از یک تلمبه داریم که حدود سیصد و پنجاه متر زیر زمین است. دیگر جواب نمیدهد که بخواهیم سیلی به درختان آب بدهیم. باید قطرهای کنیم.
بنا بود که وام بدهند، وام هم نمیدهند. من که آنجا نیستم؛ اما کارگری داریم که دنبال آن میرود که بدون وام و با قرض از جاهای دیگر ساختند. همکاریها خوب نیست. ولی من این کار شما را تشویق میکنم و فکر میکنم این یک کار نمونه خوبی است که اگر شما بچههای شهدای رفسنجان بتوانید نمونه قابل قبولی با مراعات همه جهات ارائه کنید، دیگران الگو میگیرند و تشویق میشوند. سعی کنید جوری نشود که وسط کار یک دفعه گیر بیفتید و نتوانید کسانی را که شهید شدند، راضی کنید. من چون همه مسائل شما را نمیدانم، نمیتوانم قضاوت کنم.
فرض را بر این میگذارم که کار شما خوب است و حساب شده و مطالعه شده دنبال اینها هستید. اگر کاری از من ساخته باشد، دریغ نمیکنم. البته الان دولتیها به حرف من گوش نم یدهند. اگر بناست از منابع دولتی و کمکهای آنها استفاده کنید، فعلاً نمیتوانم کمک کنم. مگر اینکه به بعضی از انسانها که از قدیم میشناختیم، بگوییم که کاری انجام بدهند؛ اما هر کاری که از من ساخته باشد، انجام میدهم برای اینکه شما اقدامات مؤثر و مفیدی بکنید.
رفسنجان میتواند الگو باشد. مردم رفسنجان بااستعداد و مبتکر هستند و میتوانند کارهای فوقالعاده کنند. آن موقعی که رفسنجانیها شرکت تعاونی پسته را داشتند، در هیچ جای ایران برای محصولاتشان مثلاً برای خرما، گردو، بادام، لیمو و هر میوهای چنین تعاونی نبود. در فصل محصول روی دست آنها میماند. کم کم همه این راه را پیش گرفتند. خیلیها موفق هستند و بعضیها دچار مشکل شدند. ولی راهی بود که رفسنجانیها باز کردند. من به شما تبریک میگویم که وارد این فاز شدید. البته تحصیلاتتان هر کدام یک نوع است؛ اما شدنی است.
من خواهش میکنم طرحهایتان را مکتوب به من بدهید و نیازهایتان را هم مطرح کنید. من هم بعضی از دوستان را دعوت میکنم و از کسانی مثل شما و خانوادههای شهدا که علاقمند هستند و امکاناتی هم دارند و در جاهایی تأثیر دارند، جمعی از آنها را دعوت و تا حد زیادی برای تأمین نیازهای شما کمک میکنیم. ولی کلیت قضیه الان مثل سابق نیست که وقتی من تصمیم میگرفتم و به دیگران میگفتم، عمل میشد. الان اوضاع اینگونه شده است.
نکته آخری هم که گفتید که بالاخره نتیجه کارها چگونه میشود. من الان حسابی رنج میبرم از اینکه میبینم مهمترین انقلاب تاریخ اسلام در اینجا اتفاق افتاد، ما در تاریخ حکومتی نداریم که با اسم اهل بیت تشکیل شده و مبنای اهل بیت که امامت است، باشد. مسلمانها در اینجا و آنجا حکومت داشتند و شیعهها هم داشتند. ولی به عنوان حکومتهای شیعی نبوده است؛ یعنی حکومتی که مبانی شیعه را مدنظر داشته باشد، برای اولین بار تشکیل شد. علتش هم این بود که امام مرجع تقلید خیلی نیرومندی بودند و ایشان توانستند تأسیس کنند. این اتمام حجت خداوند بر ما در این زمان بود.
در زمانهای که همه فکر میکردند که دین و مذهب از سیاست جدا میشود و این انقلاب اتفاق افتاد. هزینهها هم زیاد بود. جنگ را بر ما تحمیل کردند. در ابتدای کار ما را دچار شورش داخلی کردند. کودتا و تحریم کردند؛ اما ما خوب عبور کردیم.
ولی الان خیلی از آنچه که بایستی میشد، دور شدیم. یک کشور ثروتمند هستیم. کشورهایی هستند که منابع طبیعی هیچ چیز به آنها نمیدهد، با کار و کوشش، صادرات و خدمات خودشان را خوب اداره میکنند؛ اما ما سرمایه عظیمی به نام نفت و گاز را از زیر زمین خداوند خیلی آسان بیرون میآوریم. تقریباً الان سالی بیش از صد میلیارد دلار غیر از هزینه میتوانیم داشته باشیم.
این سرمایهای است که باید سرمایه گذاری شود. سیاستهای کلی کشور این است که اینها باید سرمایه گذاری شود. اگر سرمایهگذاری شوند در آینده به جای نفت اینها بازدهی بیشتری هم دارد؛ اما نمیشود. ما در سیاستهای کلی که آقا هم امضا و ابلاغ کردند، بنا بود بخشی از درآمدهای حاصل از واگذاری واحدهای بزرگ دولتی را برای خانوادههای شهدا سرمایه گذاری کنیم و خانوادههای شهدا را با همین کارهایی که شما میکنید، در مسیر تلاش و کار ببریم. اصلاً دولت وارد این فاز نشد و همینطوری باقی مانده است.
به نام سهام عدالت به گونه دیگری سهام میدادند که چیزی عاید مردم نشد. فقط یک اسم هست. در مجموع اوضاع اینگونه است که میبینید. ولی ما نباید از شرایط امروز خسته شویم و فکر کنیم که شیرازه در رفته است. این طور نیست. با امکانات فراوانی که کشور دارد و با تدبیر درست میتوان خیلی زود جمع کرد و مسائل را در مسیر درست انداخت. الان وقت خوبی است که خانوادههای شهدا که بچههایشان مثل شما در همه کشور اینگونه هستند، وارد شوند. بچههای شهدا باید تحصیلکرده و آماده کارهای بزرگ و بهتر باشند. اگر این بخش وارد این فازهایی که شما میخواهید شوید، بشوند، انسان بعید میداند که همه همت اینها پول باشد. حتماً اهداف مقدس هم در کنار کارشان هست. بالاخره میخواهند خون پدرانشان را حفظ کنند.
قرار ما شما این میشود که طرحهایتان را به من بدهید. نیازهایتان را هم بدهید. موانع را هم بگویید و اگر راهکاری هم در منطقه به نظر شما میرسد، آنها را بنویسید که من ببینم چه کاری میتوانم انجام دهم. انشاءالله بتوانم جواب مثبتی به بخشی از نیازهای شما بدهم. واقعاً از دیدن شما خوشحال شدم و روحیهام زنده شد. شما آن موقعها خیلی کوچک بودید و الان همه مرد، عالم و دارای تخصص شدید.
وضع طلبهها در رفسنجان خوب است؟
○ بخشی در قم هستند؛ اما ما چند سالی است که از قم جدا شدیم. در رفسنجان خوب است.
(خیلی خوشحال شدم. انشاءالله زحمت و راه شما بیثمر نباشد. سلام ما را به همه خانوادههای شهدا برسانید.
والسلام علیکم و رحمه الله