سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار اعضای هیأت مدیره انجمن نابینایان دشت امید ساوه
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسلام علی رسول الله و آله
به شما خوش آمد میگویم و از دیدار شما خیلی خوشحالم. در عین حال محزون میشوم وقتی که میبینیم شخصیتهایی مثل شما از نابینایی رنج میبرید.
البته معلوم است که خداوند وقتی چشم را از انسان گرفت، چیزهای دیگری میگذارد که از حواس دیگر بهتر استفاده کنید؛ اما آخرش لطف خداوند است که برای شما این محرومیت را جبران خواهد کرد. در موقعی که نیازتان خیلی بیش از اینهاست و هیچ وقت غصه نخورید. خدا اگر ببندد ز حکمت دری زحمت گشاید در دیگری و آخرش هم خداوند بندههایش را با عدالت خودش به حقشان میرساند. ما در آن موقع که مسئول بودیم برای نابیناها برنامههای خوبی داشتیم. من این عصای سفید و خط بریل را جدی گرفتیم. خیلیها آموزش دیدند و خیلیها هنوز باید بیشتر آموزش ببینند که در برنامه شما هست. انشاءالله انجمن این کار را خواهد کرد و بنده هم یک کمکی به نابیناهای ساوه خواهم کرد و این مسئله مکان را با مسئولین زیربط صحبت میکنم که جایی برای اجتماع و اداره کارتان انشاءالله تهیه شود.
باز هم به شما خوش آمد میگوییم و از خداوند میخواهیم این محرومیتها که شما از بُعد بینایی دارید به زودی به نحوی جبران کند که شما بتوانید رضایت بیشتری در زندگی خودتان داشته باشید و به خانوادههایتان سلام مرا برسانید. ما هم در اطراف و در بین فامیلهای خودمان افراد نابینایی داریم و میدانیم بر آنها چه میگذرد. بالاخره در این عالم همه یک مشکلاتی دارند اگر به رضای الهی راضی باشیم بُرد میکنیم. هیچ کس را پیدا نمیکنید حتی از آنهایی که خیلی متمکن هستند یک مشکل جدی در زندگی آنها نباشد. از حکومتها، قلدرها، پولدارها و همه هر کسی یک چیزی دارد در کنار نعمتهای خداوند راه درست زندگی این است که ما از مصیبتها و کمبودها با تلاشهای دیگری که میکنیم هم خودمان را به خداوند نزدیک ترو هم کمبودها را جبران کنیم. البته وظیفه اساسی بر عهده حکومت و دولتهاست. اینها چیزهایی است که بعضیها از عهده آن برنمی آیند و حکومتها باید کمبودها جبران کنند که انشاءالله این کار کار اگر تا حالا نکردند در آینده خواهند کرد. من منظره زیارت شما را فراموش نمیکنم و در تاریخ زندگی خودم ملاقات با معلولان و دچار مشکلات جسمی و روانی و عقبافتادگی و .... مزمن خاص و همه اینها جزو قلههای افتخارات و خوشحالیهای من است که انسانهایی دچار مشکل را بیشتر ببینیم و با آنها بیشتر سروکار داشته باشم. از شما تشکر میکنم. زحمت کشیدید و راه طولانی آمدید و امیدواریم خواستههای شما را بتوانیم انجام دهیم.
○ البته دوستان نابینا در ساوه هیچ گاه این را در خیالشان نگنجاندند که این نارسایی برایشان باعث یک محرومیت و محدودیت شود. الان در این جمع هم لیسانس و هم فوقلیسانس و هم دوستانی داریم که در زمینههای مختلف تبحر و لیاقتهایی دارند که از خودشان نشان دادند. در بین بچههای نابینا بچههایی هستند که هم کامپیوتر را به راحتی میشناسند و هم موسیقی سنتی، مداحی و ... را میشناسند و هم مدارج دانشگاهی را به خوبی طی کردند. نمیدانم قبلاً بچههای نابینا خدمت شما رسیدند یا نه؟ اگر رسیدند حتماً شما آشنایی کافی و راضی را دارید.
(نکتهای که شما گفتید، ما در همه جلساتمان احساس کردیم که نابیناها میگویند اگر از چشم استفاده نمیکنیم از بقیه قدرتهایمان بهتر استفاده میکنیم.
خداوند شما را نگه دارد و این همت شما به ما روحیه مضاعفی میدهد.