سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار اعضای هیأت رئیسه دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره)
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
مجموعه صحبتهای آقایان باعث شد که بیشتر باوضع فعلی دانشگاه آشنا شوم. اطلاعاتم این مقدار به روز نبود.
بالاخره دو سه عامل وجود دارد که میتوانند دانشجویان را جذب کنند. یکی وضع سیاست خارجی کشور است که شرایطی داشته باشد تا دانشجویان هم با ایران آشنا شوند و هم برداشت درستی داشته باشند تا با اطلاعات قبلی برای انتخاب ایران جهت تحصیل جذب شوند. متأسفانه این حالت الان برای کشور ما منفی است. چون تبلیغات بیرون به گونهای است که مردم معمولی فکر میکنند در ایران هرج و مرج و سختگیری است. گاهی به خاطر مسایل سیاسی میترسند که در ایران تحصیل کنند و به کشور خود برگردند. وجود این توهمات جدّی است. این در اختیار شماست و نیاز به کار مجموعهای دارد. یعنی اگر بخواهیم تفکرات خود را اجرا کنیم، منحصر به این نیست. خیلی از مسایل ما به شرایط بینالمللی بستگی دارد و این یکی از مسایل است.
الان چون با شما حرف میزنم، این مسایل را در این بُعد میگویم، وگرنه این مسایل را در بخشهای دیگر هم داریم. در مسایل اقتصادی، دانش، صنایع پیشرفته، هایتک و ... این وضع را داریم. مایل بودیم که با بندهای خوب چشمانداز این مسایل حل شود که به هر دلیلی نشد.
اوایل کار که بحث میکردیم، آقای دکتر غفوری فرد هم جزو طراحان بودند. در حزب و مجلس و دولت بحث میشد و فکر میکردیم رسالت انقلاب تربیت جوانان صالح برای صدور انقلاب به همه کشورهای اسلامی و کشورهای جهان سوم میباشد. اگر بخواهیم به آن هدف بها بدهیم، باید به خیلی از عوامل توجه کنیم.
دومین مسئلهای که الان مورد توجه میباشد، حیثیت علمی دانشگاه است. فرض کنید اگر دانشگاههای دنیا به هریک از بچههای مستعد ما اجازه تحصیل بدهند، هستی خود را میفروشند و میروند تا راهشان باز شود. این رفتن به خاطر اعتبار آن دانشگاه و آینده خودشان است. باید برای این هدف دانشگاه معتبری، ولو کم بسازیم. فرض کنید اگر نتوانستیم 3 هزار دانشجو جذب کنیم، اگر 500 دانشجو جذب میکردیم و اساتید خوب و رشتههای معتبر و مقالات خوب داشتیم، میتوانستیم الان حرف داشته باشیم. میبایست در چندجا از این نوع دانشگاه درست میکردیم که این کار را نکردیم.
ما جای خوبی را برای این کار انتخاب کرده بودیم و فکر میکردیم میتوانیم دانشگاه خوبی درست کنیم. شمال قزوین جای باصفا و خوبی است و نزدیک تهران است. دسترسی آن به شمال، مرکز و شمال غرب آسان بود. جای مطلوبی را برای فضای کار انتخاب کردیم. میبایست خوابگاههای مناسبی داشته باشیم که کار سختی نبود و میتوانستیم با شرایط خاص خودشان ایجاد میکردیم. مخصوصاً وقتی دانشجوی زیادی نداشتیم، میتوانستیم خوابگاههای خوبی بسازیم. کارهای جنبی مثل اردوها لازم بود که دانشجویان را بیشتر با ایران آشنا میکردیم.
البته گزینش مهم بود. چون باید کسانی را گزینش میکردیم که محصول کار از اول قابل پیشبینی باشد. آوردن استعدادهای ضعیف، حتی اگر دانشنامه خود را بگیرند، برای ما آب و نان نمیشود. اگر دانشگاههای بزرگ دنیا معتبر شدند، به خاطر این است که محصول آنها هرجا که رفت، باعث آبرو شده است. قبل از اینکه درسش تمام شود، کشور متبوعش او را انتخاب و جایش را مشخص و از او دعوت کرد. وقتی وارد شد، شغلش معلوم بود. ما باید این کار را میکردیم.
الان هم که میخواهید دوباره حرکت کنید، باید به این مسایل توجه کنید. البته شما مسایل دانشگاهی و بینالمللی را بیشتر از ما میدانید. باید در این زمینه جاذبه ایجاد کنید.
اوایل رسم این شد که به اسم این دانشگاه دانشجو جذب و بین دانشگاهها پخش میکردیم. خودتان میتوانستید نظارت کنید. چون همان موقع بحث بود که این دانشجویان در دام ضدانقلابیون نیفتند. در آن صورت پس از پایان درس و برگشت، سفیران انقلاب نبودند. خیلیها اینگونه شده بودند و از شرایط الان خبر ندارم. گفتید که الان زیاد متفرق نیستند، ظاهراً ارتباطشان کنترل نمیشود.
الان در این فضای دانشگاه اگر انسان بیگانهای وارد شود، نتیجه دلخواه ما به دست نمیآید. ارتباطات قوی است و باندها فعالند و جذبشان میکنند. به جاهایی میبرند که کسی کنترل ندارد.
باید در این حرکت جدید به این مسایل توجه کنید. چون شرایط فعلی به هیچوجه هدف اصلی را تأمین نمیکند. البته ممکن است بعضیها باشند که به خاطر جنبههای مذهبی و انقلابی ایران بیایند که برای ما سرمایه هستند. چون به اسلام، انقلاب و نوع تفکرات ما علاقهمند هستند. اینها کم نیستند. مخصوصاً در بخشهای علوم انسانی زیاد هستند.
این بخش برای ما در این شرایط روابط خارجی هم مثبت است. نمونه این نوع، مرکز علوم اسلامی قم است. آقایان خیلی آسان ظرفیت 10 هزار نفری خود را پر کردهاند و خیلی خوب با آنها کار میکنند. البته اشکالات زیادی داشتند. کسانی که درس میخواندند، پس از پایان درس میرفتند و هیچ ارتباطی با آنها نبود. بعدها میفهمیدیم که در شهرهای خوب پیشنماز و واعظ شدند و یا مسئولیتهای دیگری گرفتند.
گویا اخیراً آقای اعرافی و دوستانشان تنظیم کردند که با آنها ارتباط داشته باشند. سالانه همایش میگذارند و آنها را میآورند. بعضیها را که من دیدم، پس از برگشت در منطقه خود شخصیتهای قطبی شدند. یکی از آنها رئیسجمهور شده بود. بعضیها رها شده که مثلاً راننده تاکسی شده بودند. یعنی کسی به آنها نرسیده بود. در حالی که حوزه علمیه قم میتوانست برای جذب آنها کار کند.حرفی که الان زدید،وقتی درکناراهداف اولیه میگذاریم، با هم نمیخواند. وقتیمیخواستند آقای غفوریفرد را بفرستند، گفتند:نگاه ویژهای داریم و الان هم شما میگویید نگاه ویژهای است.
ولی دراین نگاه ویژه میبایست بودجهزیاد میشد و حتی جهش میدادند. دکتر غفوریفرد در اینجا خدمت میکردند و به خاطر اینکه نسبت به سابقه کار اطلاعات داشتند، به آنجا فرستاده شدند. باید بیشتر کار کنید. الان مراکز خارج از دولت میخواهند کار کننند. مجلس، ما و رهبری این را مهم میدانیم. ما که 2 تا 3 میلیون دانشجو در کشور داریم، سخت نیست 5 تا 6 هزار نفر را در دانشگاه قزوین داشته باشیم. آنچه که تازه بود، مورد خاص بود.
یعنی میبایست کاری میکردیم که تا به حال نمیشد. پس ویژگی خاص این است.
عرض کردم که کارشناسی خاصی ندارم و چون تا بحال به صورت عملیاتی وارد کار نبودم، جمعبندی درستی ندارم. ولی از مجموعه تفکرات قبلی و حرفهایی که الان از شما شنیدم، فکر میکنم نیاز به برنامه جامعی دارد. نباید بترسید. اصلاً کاری به تجربه گذشته نداشته باشید و فکر کنید که از الان میخواهید شروع کنید. در عمل تجربه گذشته ما هیچ است. چون نمیتوانیم بگوییم که پس از این همه سال این مقدار دانشجو با این خصوصیات تحویل دنیا دادیم. در این شرایط اگر اینها در ترکیه یا هر کشور دیگری درس میخواندند، اینگونه بودند.
پس باید برنامه همه جانبهای براساس آرزوهای خوب تنظیم کنید. البته تصمیمگیران باید بپذیرند. الان سرمایه اولیه را دارید. دانشگاه، استاد، برنامه و رشته دارید و میتوانید با دست پر اقدام کنید. منتها با حجم کمتر و نیرومندتر شروع کنید.
به هرحال میخواهید انسانهای ویژه با تحصیلات خوب و نظارت مطلوب و حتی برنامههای پس از تحصیل خوب داشته باشید. برای این کار باید ببینید که چه چیزهای دارید و چه چیزهایی ندارید. اگر خوابگاه ندارید، ساخت آن آسان است. اگر استادان شما در این سطح هستند که بهتر و اگر نیستند، استادان صاحب نام را بیاورید.
فکر میکنم باید شخصیتهای ممتاز و بینالمللی که اسمشان تابلو هستند، بیاورید که خیلی مؤثر هستند. یعنی کافی است که بگویند فلان شخصیت در این دانشگاه درس میدهد تا سطح دانشگاه بالا برود. تعدادی از این شخصیتها را پیدا کنید که در ایران هم داریم و میتوانید غیرایرانیها را هم جذب کنید.
نمیدانم الان چقدر در اینترنت کار میکنید. اطلاعرسانی در این زمینه خیلی مهم است. البته نباید دست شما خالی باشد. اگر دستتان پر باشد، میتوانید عمل کنید. باید برنامه داشته باشید که خود برنامه دست را پر میکند. اگر با برنامهها در اینترنت اطلاعرسانی کنید، میتوانید استاد و دانشجو جذب کنید.
میتوانید برای دورههای حضور دانشجویان در ایران برنامه داشته باشد. حتی میتوانید برای امور فوق برنامه هم برنامه داشته باشد. پیشنهاد من این است که خودتان برنامهای تنظیم کنید تا دانشگاه جاذبهداری در دنیا مطرح شود. آن موقع هم استعداد جذب میکنید و هم محصول خوبی دارید و هم میتوانید به اهداف خود برسید.
من هم در این یکی دو ماه خدمت شما میرسم. با آقای جاسبی هماهنگ کنید، یک سفر باشد که صبح یک جا و بعدازظهر جای دیگر باشیم. فکر میکنم با بودن آقای غفوریفرد میتوانید امکانات ملی را جذب کنید. اگر دانشجویان فعلی شما زیاد هستند، به تدریج فارغالتحصیل میشوند و سعی کنید جایگزین آنها با هدف پر کردن دانشگاه نباشد. چون الان فضا برای همه در جاهای دیگر هست و میتوانند بروند درس بخوانند. هدف شما این باشد که این دانشگاه را از لحاظ کیفی ارتقا بدهید. همین امسال تصمیم بگیرید که استعدادها را جذب کنید. اینکه گفتید امسال میخواهیم در 7 هزار نفر بمانیم، خوب است. ولی کار کیفی کنید. باید کار بینالمللی شما زیاد باشد تا جذب شوند.
اینکه میگویید به دبی میروند، به خاطر این است که در کنکور ما قبول نمیشوند و در دبی بدون کنکور پذیرفته میشوند. آسانترین جا برای ایرانیان است که میروند و پس از چند سال برمیگردند. البته گران است، ولی درس میخوانند. آنها هدف خاصی دارند. مهمترین هدف آنها این است که دانشجو داشته باشند. ما هدف داریم و کار ما از آن نوع نیست.
اگر جاذبههای دانشگاههای معتبر را داشته باشیم، هم میتوانیم پول بگیریم و هم میتوانیم کار کنیم. انشاءالله به قزوین که آمدم، بیشتر با هم حرف میزنیم و در این فاصله هم سعی میکنم اطلاعاتم بیشتر باشد.
والسّلام علیکم و رحمه الله