بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسلام علی رسول الله و آله
بسیار خوش آمدید. فرصتی شد که در یک جلسه کوتاه با چهره بعضی از برادران، آشنا شویم. چون با اسمها و موقعیتهای علمی در بحثهای انتخاب اعضا آشنا شده بودیم.
حقیقتاً همانگونه که شما صحبت کردید، فکر میکنیم یک مجموعه خیلی باارزش از نیروهای خوب کشور، به تدریج در هیأتهای امنای دانشگاه آزاد اسلامی شکل میگیرند. زمانی که موفق شوید و نشان دهید که در مدیریت دانشگاههای خودتان جدّی هستید، تأثیر دارید و فکر نکنم که یک سمت تشریفاتی و یا یک مسئولیت اسمی باشد. آن موقع موقعیت هیأتهای امنای دانشگاه آزاد اسلامی خیلی بالاتر خواهد رفت.
احتمالاً بعداً در یک مرحله دیگر به این نکته برسیم که برای هر دانشگاهی - لااقل در حد دانشگاههای متوسط به بالا - یک هیأت امنا هم داشته باشیم. چون انسانهایی که با احساس مسئولیت دانشگاهها را اداره بکنند، مجموعه آن موقع خیلی قویتر و وضع دانشگاهها بهتر میشود. البته الان برای شما خیلی سخت نیست. با توجه به اینکه منطقهها در حال تجزیه هستند و منطقههای کوچکتر شکل میگیرند، اداره آن آسانتر است. ولی اگر باز هم بخواهیم خیلی از دانشگاههایمان را کاملاً زیرنظر هیأت امنا مورد توجه قرار بدهیم، فکر میکنم حتماً باید هیأت امناها قویتر شود و احساس کنند که دانشگاه مال خودشان است و ارادهای از بالا در تصمیم آنها دخالتی ندارد، مگر اینکه ضرورتی پیش بیاید.
به هر حال وارد یک مرحله خوب شدیم. مدتی هم در مورد تشکیل هیأت امنا در استانها بحث بود. منافع آن را سبک و سنگین و بررسی میکردیم. احتمالاتی هم داده میشد که ممکن است هماهنگی دانشگاه به هم بخورد. بحمدلله تا به حال از این احتمال خبری نبود. یعنی اثر منفی را که بعضیها میگفتند، ندیدیم.
به هر حال من به خودمان تبریک میگویم که موفق شدیم این تشکیلات جدید را راه انداختیم و کم کم شکل جدّیتر به خود میگیرد. به شما هم تبریک میگویم که حاضر شدید این مسئولیت را بپذیرید. همه شما در سمت اساتید، بزرگان، معلمان و مدرسان بودید و هستید. فکر نمیکنم این سمت برای شما یک امتیاز باشد، شاید بیشتر احساس مسئولیت باشد که شما این تعهد را دارید.
همانطور که شما میدانید و ما هم البته بیشتر میدانیم، وقتی که الان به این دانشگاه نگاه میکنیم، لطف خداوند و حمایت الهی را عامل اساسی میدانیم که این توفیق برای کشور ما به وجود آمد. حتماً آن موقعی که فکر راه انداختن این دانشگاه را کردیم، فکر نمیکردیم به این زودی و به این وسعت در سراسر کشور با امکانات کافی راه بیفتد.
فقط دید کلی داشتیم که نیاز به تحصیل عالی در کشور جدی است و این را خوب میفهمیدیم. همین الان هم از اوضاع کشور میفهمیم که در مراحل تحصیلات مقاطع بالا باز هم این نیاز هست و این نیاز جدی هم هست و باید مسئله مهم روز ما باشد که بعداً به این میپردازم.
این دید را داشتیم و همه میدانستیم که دانشگاههای دولتی کافی نیستند. به علاوه میدانستیم که دولت به زودی نمیتواند دانشگاههای دولتی را توسعه بدهد. ما که تفکر کار مردمی داشتیم، مایل نبودیم بار دولت را سنگینتر کنیم. آنهایی هم که مایل بودند، قبول داشتند که دولت نمیتواند این بار سنگین را سنگینتر کند.
ما در جلسات مجلس، دولت، سران قوا و گاهی در خدمت امام، شورای عالی انقلاب فرهنگی که آن موقع ستاد بود، بحث میکردیم و هیچ کس مدعی نبود که دولت میتواند بیش از اینکه دارد، دانشگاهها را توسعه بدهد. همه نگران بودند و شاید اگر دانشگاه آزاد اسلامی نمیآمد، همین مقدار توسعهای را که الان دادند، نمیدادند. طبعاً بعضیها فکر میکردند دانشگاههای دنیا قویتر هستند و به آنجا میرفتند و بعضیها هم فکر میکردند که چه لزومی دارد همه تحصیلات عالی داشته باشند!
ما باید در دبیرستانها به مردم کار و فن و حرفه یاد بدهیم و برای آنها اشتغال ایجاد کنیم تا در خدمت اجتماع باشند. به اندازه کافی هم دانشگاهها، دانشجو تربیت میکند. بعضیها تحصیلات عالی را لوکس میدانستند و فکر میکردند این یک امتیازی است که خانوادهها دوست دارند بچههایشان داشته باشند. این تفکرات در بحثهایمان جدی بود.
کمکم که جلو آمد معلوم شد این یک نیازی است که مردم دارند و حقیقتا نیاز بشریت است. یعنی الان دنیا به تحصیلات دبیرستانی و دیپلم اکتفا نمیکند و حتی به کارشناسی هم اکتفا نمیکنند. تحقیقاً دانش در دنیا روز به روز یک پله بالاتر میرود.
احساس کلی ما این بود که نیاز هست و امکانات هم از خود مردم بیرون بیاید. چون مردم حاضرند هزینه تحصیل را بپردازند. البته آن موقع فکر میکردیم از فضاهای موجود مثل مساجد، حسینیهها، مدارس و دانشگاهها در وقت خالی استفاده بکنیم.
فکر اینگونه توسعه به سبک دانشگاههای امروز و با این وسعت را نمیکردیم. شاید هم آقای دکتر جاسبی فکر میکردند، ولی همت ما این قدر بلند نبود و فکر میکردیم در همان حد میتوانیم استفاده بکنیم. در آن روز این تعداد معلم و استاد نداشتیم و به نیروهای دولتی که در استانها و در بانکها و ادارات و جاهای مختلف بودند، امید بسته بودیم که در اوقات فراغت از اینها برای تدریس استفاده کنیم.
کمکم که جلو رفتیم، همت ما جدیتر شد و الان صحبتی که آقای دکتر جاسبی میکنند و ما هم بیشتر از ایشان انتظار داریم، این است که باید واقعاً خیلی روی کیفیت جدی باشیم. البته ایشان خیلی جدی هستند و به خاطر همین است که خیلی روی واحدهای علوم و تحقیقات تکیه دارد و از ما جلوتر است.
ما با این عجله نمیتوانستیم پیش برویم. اما ایشان از سیستمی که خودشان طراحی کردند، استفاده کردند و الان هم در سراسر کشور در حال شکلگیری است. در اوایل که بنا بود اینها راه بیفتد و بعضی جاها که راه افتاده بود، رؤسای دانشگاههای استانها که پیش من میآمدند، گلایهمند بودند و میگفتند اگر بنا است که دکتر تربیت کنیم به خود ما بدهند. چرا شیوه جدیدی طراحی نمیشود؟ من میگفتم که این یک طرفه بودن قابل بحث است.
الان کمکم پذیرفتیم که سرعت عمل ما در تربیت مقاطع عالی باید خیلی بیشتر باشد. حتماً این کار را میکنیم و این الان جزو مصوبات هیأت مؤسس و چشمانداز ماست. به خصوص الان که بحث علوم پیشرفته و دانشهای هایتک را جدی گرفتیم، فکر میکنیم هر چقدر نیروهای باکیفیت بالا تربیت کنیم، جا و زمینه دارد و اشتیاق هم است. مخصوصاً اینکه هزینه مقاطع بالا را خوب میپردازند. ممکن است خیلیها در مقاطع پایین مشکل داشته باشند، اما کسانی که به مقطع دکترا یا کارشناسی ارشد میرسند، نوعاً میتوانند شغلی داشته باشند که هزینه تحصیلاتشان را دربیاورند. لذا اینجا یک مقدار آسانتر است.
به هر حال میخواهم بگویم که افق دید ما از اول این مقدار وسیع نبود. الان بسیار وسیعتر شده و یک مقدار هم منطقهای و جهانی فکر میکنیم. در این دوران دردسر هم خیلی داشتیم. در اوایل انقلاب خیلی از نیروهای مخلص انقلاب که همه از برادران ما در زندانها و در مشکلات رشد کرده بودند، دانشگاه غیردولتی را زیاد قبول نداشتند و حتی مدارس غیردولتی متوسطه و ابتدایی را هم قبول نداشتند و آن مقداری را هم که پیش از انقلاب بود، هم تعطیل کردند.
امام چنین نظری نداشتند و بعضی از همان مدارس را هم با دستور خاص احیاء کردند و دانشگاه غیردولتی را هم، خیلی زود بدون اینکه احتیاج به بحث کردن با امام باشد، پذیرفتند. به علت باز بودن دید وسیع امام، همین که مطرح کردیم، ایشان گفتند: به خوب نکتهای رسیدید. ایشان یک بار به من فرمودند که دغدغه من این بود که با اطلاع از وضع تحصیل جوانهای کشورهای پیشرفته، نگران بودم که ما در این مسیر چگونه داعیه یک کشور مترقی اسلامی را داشته باشیم؟ وقتی این تفکر را گفتیم، ایشان به آسانی گفتند: «من این را عملی میدانم و با همت جدی دنبال کار بروید و من هم حمایت میکنم.» حقیقتاً هم حمایت کردند. اگر حمایت امام نبود، نیروهای انقلابی با قربه الی الله این دانشگاه را همان موقع به زمین میزدند. چون این کار را قبول نداشتند و این را یک نوع انحراف تلقی میکردند.
در شورای انقلاب فرهنگی که مخلصین انقلاب را امام انتخاب کرده بودند و سران قوا هم در آنجا بودیم، امام هم مصوبات شورا را مشروط کرده بودند که اگر کسی از سران قوه در رأی نبود، مصوبه اعتبار ندارد و باید لااقل رأی یکی از سران قوا جزو رأی مثبت باشد. در عین حال ما برای تصویب رشتهها و واحدها مشکل داشتیم. بحثهایی بود که عرض کردم.
همه اینها قدم به قدم برطرف شد. در دوران مسئولیت من در دولت کار یک مقدار آسانتر شد و بعداً هم در دولت آقای خاتمی جلو رفت. البته نه به آسانی قبل، اما یک مقدار خوب بود و بعداً در دولت جدید دچار مشکل شدیم. آنها علم را قبول داشتند و دارند و میخواستند و میخواهند توسعه بدهند، اما شاکر فکر میکردند که اینجا یک جای خیلی بزرگ است و به اینجا نگاه سیاسی داشتند. شاید فکر میکردند که ما از اینجا به عنوان یک وسیله سیاسی در مسائل کشور استفاده میکنیم. البته اگر برنامهای داشتیم، میتوانستیم این کار را بکنیم. بالاخره با این همه استاد و دانشجو قطعاً میتوانستیم مثل یک حزب بسیار نیرومند در کشور عمل کنیم. اما ما هیچ وقت نخواستیم این کار را بکنیم.
اگر در جای دیگر این ادعا را بکنیم، شاید بگویند که این ادعاست. ولی شما میدانید که نگاه ما به دانشگاه آزاد سیاسی نبود. اگر یک مورد داشته باشید که مسئولان دانشگاه آزاد از واحدها، اساتید و مدیران خواسته باشند که کار سیاسی در جهت یک خط یا فرد انجام بدهند، به ما هم بگویید. ما با این کار موافق نیستیم.
آنها فکر میکردند که این ابزار خوبی برای نیازهای سیاسی است. به این دلیل به دنبال این افتادند که روی این دانشگاه دست بگذارند. یا با آن روحیاتی که خودشان داشتند و میبینیم که از منابع دولتی چگونه استفاده میکنند، فکر میکردند که ممکن است کسی در این دانشگاه از این منابع عظیم استفاده شخصی بکند. این موضوع را هم شما میدانید که چقدر استفاده شخصی میشود یا نمیشود.
آقای دکتر جاسبی قبول نمیکردند که از اینجا حقوقی دریافت کنند. با این همه زحمت که میکشیدند همان حقوق دولتی که داشتند، برایشان کافی بود. ما به زحمت ایشان را قانع میکردیم که چیزی را به عنوان حقالزحمه بردارند. من هیچ وقت برای خودم هیچ حقی قائل نبودم که از این دانشگاه چیزی برای خودم بردارم. برای این دانشگاه وقت میگذارم و روزی 5 یا 6 ساعت برای دانشگاه کار میکنم. همه اینها قربه الی الله و برای علم و دانش است. هیچ کس در این دانشگاه، چه رؤسای دانشگاهها و چه اعضای هیأت امنا حق شخصی ندارد. ما از این دانشگاه سهمی نداریم.
حقیقتاً ذاتاً این دانشگاه وقف است. چون وقف این است که ملکیت اشخاص لغو شود و ملکیت خداوند بر ملکی تحکیم شود. آزاد کردن ملک از زنجیر انتصاب به اشخاص است. وقف اینگونه است و ما واقعاً دانشگاه آزاد را چنین چیزی میدانیم. چون برای کسی نیست و هیچ کس هم سهمی ندارد. اگر کسی کار بکند و مایل باشد، میتواند حقالزحمهای بردارد. نه پاداشی هست و نه چیزهای دیگر. در زمان ما که اینگونه است.
ما فکر کردیم این مجموعهای برای آینده است و مال زمان ما نیست. عمر ما در حال تمام شدن است. برای اینکه این واحد عظیم علمی و آموزشی محفوظ باشد، فکر کردیم بهترین راه، انتخاب راه وقف است. در ادیان گذشته هم وقف بود و در اسلام هم خیلی تأکید شده و سنت بسیار باارزشی است. حیف که در طول تاریخ ایران آن قدر وقف را ضایع کردند که اوقاف را بدنام کردند. اگر مراعات میشد و موقوفاتی که در تاریخ اشخاص خیّر گذاشتند، در جای خودش مصرف میشد، نیاز همه جامعه را تأمین میکرد. چون برای همه چیز وقف است. مردم میگشتند تا خلأیی رادر جایی پیدا کنند که در آن مورد وقف کنند.
در این وقفنامههایی که خواندم، یک مورد جالب در یزد دیدیم. در آنجا موقوفهای هست که صاحبش برای خدمتکارهایی وقف کرده که در موقع کار کردن ظرف یا وسیلهای را میشکنند و مورد عتاب صاحبخانه قرار میگیرند، از این موقوفه پول خسارت را بپردازند که خدمتکاران بدهکار نشوند. واقعاً هم اینگونه بود. برای جاهایی که خلأ بود، وقف میکردند.
به همین دلیل بسیاری از زمینها، ساختمانها و ثروتهای ایرانی وقف است. منتها خیلی از وقفها را در طول دوره استبداد ضایع کردند. گاهی اشخاص وقفهای خیلی بزرگ ثبت میدادند، مثلاً از کوه به کوه، همه دشت را وقف میکردند. البته الان شبهه میکنند و میگویند که این چه ملکیتی بوده که این مقدار وقف کردند!
به هر حال یک مقدار وقفخوری باعث شد که اخیراً کمتر دنبال وقف میرفتند. ما فکر کردیم که خوب است این کار را برای دانش بکنیم. این مجموعه اگر به صورت موقوفه محکم با پیشبینیهایی هم که شد و متولیهای آن به گونهای باشند که هیچ وقت ناظر و متولی ناصالح در اینجا نیاید، اگر این اتفاق همینطور ادامه پیدا بکند، این مجموعه در آینده تحصیلات عالی کشور را کاملاً اداره میکند.
چون به محض اینکه خبر وقف منتشر شد، افرادی از خارج و داخل به ما مراجعه کردند و گفتند که ما حاضر هستیم از موجودی خودمان برای شما واحدهایی بسازیم و برای همیشه وقف باشد. یک مقدار که در آن تردید پیدا شد، آن استقبال متوقف شد. ولی حقیقتاً مردم مایل هستند.
به علاوه اینکه دانشگاه سالی 20 درصد رشد میکند، اگر همینطور جلو برود، مجموعه بسیار عظیمی میشود و این ثروت برای دانش کشور میماند. وقفنامه خیلی جامعی داریم. این وقفنامه را بگیرید و بخوانید و از آن مطلع باشید. وقفنامه خیلی محکمی است. مدتها روی آن بحث کردیم. علما روی آن بحث کردند. حقوقدانان بحث کردند. مدیران اوقاف کمک کردند. برای اینکه همه شرایط را درست کنیم که این اموال برای آینده و بچههای آینده بماند و راه را هم باز کردیم که اگر در جای دیگر همن لازم بوده مصرف شود.
به هر حال این مجموعه با این شرایط شکل گرفته است. تا به حال طبیعی بود که ما به مسائل کمّی برسیم. چون هنوز هم عدهای نمیتوانند از کنکور عبور کنند. این معلوم میکند که نیازها کاملاً تأمین نشده است. فرض ما بر این است که در دو سه سال آینده در حد کارشناسی دانشگاههای دولتی و غیردولتی اداره میکنند. قطعاً باید تلاش جدیدی را برای آینده مقاطع عالی تحصیلی انجام بدهیم. هر چه جلو میرویم، فوقتخصصها اضافه میشود و رشتههای بسیار باارزشی اضافه میشود. مخصوصاً این بحث فنآوری نوینی که فعلاً در حال پایه گذاری است، اگر شکل بگیرد، یک کار بسیار بزرگ ما این است که دانشهای بشری را که در دنیا هست، بتوانیم پیدا و بومی کنیم و در کشورمان داشته باشیم. این کار را دولت هم میتواند بکند، اما نه به اندازه یک واحد غیردولتی که دستشان بازتر است و بهتر و با علاقه بیشتر میتوانند کار بکنند.
به هر حال میخواهم بگویم که خداوند حمایت کرد که این مجموعه مشکلات را پشت سر گذاشتیم و این پنج، شش سالی هم که زحمت کشیدند و تلاش کردند و برنامه گرفتند، نقشه کشیدند، تبلیغات کردند، تهمت زدند و از این دست کارهایی که کردند، نتیجه آخری که گرفتند به ضرر خودشان شد که هنوز ابلاغ نمیکنند. چون به نفعشان نیست. امیدواریم از این تجربه استفاده شود که بعداً مزاحمتهای این نوعی نشود و این مجموعه برای آیندگان، شما، فرزندانتان و دوستان بماند. اینجا را از جهت مدیریت مال خودتان بدانید. از جهت عمومی هم برای همه مردم ایران، اسلام، کشور و برای همه ما هست و انشاءالله برای آینده بماند و روز به روز هم بهتر شود.
چون وقت کم است، از شما نخواستم که مشکلاتتان را بگویید. اما انتظارم این بود که هیأت امنا از مشکلاتشان بگویند. شما بیشتر دستاوردها را فرمودید. بالاخره قطعاً مشکلاتی دارید و ما هم به صورت کلی میدانیم که مشکلات دارید. گاهی که مذاکرات شخصی پیش میآید، مشکلات را میفهمیم. واقعیت است که مدیران شهرستانها با شما بهتر از مدیران مرکز کار میکنند. چون آنها میخواهند که به استانشان رسیدگی کنند، لذا علاقمند هستند و به شما هم نیاز دارند و بهتر کار میکنند. اگر مشکلاتی داشته باشید، جمعبندی کنید و به ما برسانید. شاید در بعضی از آنها بتوانیم مفید و مؤثر باشیم. لااقل بدانیم که واحدهایمان چه مشکلاتی دارند.
برنامهای را که برای 5 سال نوشتیم، بسیار مهم است و فکر نکنید که اینها یک شعار است و میخواهیم فقط افقی را نشان بدهیم. ما روی اجرای این برنامه میمانیم و میایستیم و مقاومت میکنیم و بیشتر از همه ما، آقای دکتر جاسبی که بیشتر از ما برای دانشگاه زحمت کشیدند، علاقمند هستند که پیگیری شود. در بحثهایی که میکنیم، اگر در جایی بدانید که اینها عمل نمیشود، ایشان قبول نمیکند و تلاشش را میکند که به صورت مستدل پذیرفته شود.
بدانید که آن برنامه جدی است و هیأتهای امنا برای اجرای آن برنامه حتماً باید خودشان هم برنامههای اجرایی در استانها و دانشگاههای خودشان داشته باشند. ممکن است شما همت بیشتری داشته باشید که بعداً این برنامه اصلاح شود. چشمانداز مشخص شده که باید به کجا برسیم. ما در این میدانها جدی هستیم.
کاری که باید انجام دهیم و شاید برای شما در شهرستانها آسانتر از کل کشور باشد، این است که سعی کنیم منابع درآمدی برای دانشگاه پیدا کنیم. البته نباید به شکلی باشد که دانشگاه آزاد به صورت یک بنگاه اقتصادی در جامعه شکل بگیرد، چون اگر اینگونه شود، بدنامیهایی دارد و بزرگ و اغراق میکنند و ارقام بیخودی میگویند. ما باید بیشتر از ناحیه کارهای علمی، فنی و تجاری کردن همین طرحهایی که خودتان یا دانشجویان یا استادان ابتکار میکنند و در آزمایشگاه جواب میدهد و در مرحله مهندسی و پایلوت و تجاری کردن هستند، کار کنیم. باید دانشگاه کمک کند و از بانکهای کشور هم کمک بگیریم. به خصوص اینکه اگر در فضای دانشگاه خودتان و در زمین همان دانشگاه واحدهایی از آن نوع، به دست کسی که ابتکار کرده و به کمک شما شکل بگیرد، جنبه علمی، فنی و توسعهای دارد و قابل تحمل است. باید معرفی کنیم و مردم بدانند که این مسئله چگونه به وجود آمد. اینطور نیست که سرمایهای از بیتالمال برداشتیم و این کار را کردیم. باید با سرمایه خود دانشگاه، به اضافه نیروهای علمی همان دانشگاه باشد.
به هر حال ما باید دنبال منابعی باشیم که بتوانیم بالاتر از شهریههایی که از مردم میگیریم، کارهای بزرگتر بکنیم. شاید هم کارهای گرانی در پیش داشته باشیم. در سالهای قبل زمانی که رئیس جمهور بودم، از آقای دکتر جاسبی بحث تولید انرژی با سیستم جوش هستهای را به جای شکافت هستهای خواسته بودم. الان سیستم شکافت هستهای خطرآلوده کردن محیط زیست را دارد. حادثهای مثل ژاپن یا حادثه دیروز فرانسه که گویا خیلی مهم نبوده و در حد ضایعات بود، حادثه آمریکا، چرنوویل و جاهای دیگر را میدانید که همیشه از این حوادث هست. اما جوش هستهای ظاهراً این ضایعات را ندارد. شیوه عمل خورشید است. یعنی همانگونه که در خورشید با جوش هستهای، نور، حرارت و جاذبه تولید میشود، همان را میتوانیم در زمین درست کنیم. الان تقریباً دانش آن به فعلیت رسیده است.
تعبیری در اشعار شعرای قدیم ما بوده که «دل هر ذره را که بشکافی، آفتابش در میان بینی» این شعر با جوش هستهای تطبیق میکند. یعنی هر ذره با مجموعهای که درست میکنند، میتوانند به خورشیدی تبدیل شوند. اطلاعات من در حدّ اطلاعات عمومی است و تخصصی نیست. اطلاعات عمومی این است که الان دنیا از مرحله آزمایشی گذشته و 5 کشور دنیا سرمایه گذاری کردند و اولین واحد جوش هستهای به زودی به ثمر میرسد.
اگر این کار نتیجه جدی بدهد، مواد اولیه آن هیچ هزینهای ندارد. همه آبهای دریا مواد اولیه هستند. شکافت هستهای هم وجود ندارد که خط انفجار داشته باشد و محیط را هم آلوده نمیکند. مثل انرژی خورشید فقط انرژی تولید میکند.
یکی از کارهای ما در دانشگاه آزاد میتواند این باشد. نمیدانم آقای دکتر جاسبی و اینها در این مورد پیشرفتی کردند یا نه؟
الان ما تنها دانشگاهی هستیم که در فیزیک پلاسما و در این حوزه در سطح بینالملل مقالاتی را ارائه کردیم.
زمانی میخواستید از کانادا چیزی را بگیرید. ما الان عضو آژانس بینالمللی هستیم و در عین حال تحقیقها اثر خودش را میکند.
به هر حال میخواهم خدمت شما آقایان عرض کنم که ما مجموعهای هستیم که میتوانیم کارهای خیلی بزرگ را انجام بدهیم. کافی است ما به اندازه هر دانشجو مبلغ کوچکی را سرمایه گذاری کنیم و برای هر واحد مبلغ کمی را سرمایه گذاری کنیم. یا نیروهای فراوانی که در همه کشور داریم و تمام متخصصینی که بین ما هستند، اینها را شناسایی کنیم تا بتوانیم از این منبع علمی و فنی استفاده کنیم.
الان دنیا با واحدهای غیردولتی بهتر همکاری میکند. الان دانشگاه آزاد اسلامی در دنیا خوشنام است. حتی این مسائل اخیر که کارهای سیاسی شد و یک مقدار مدیران دانشگاههای دولتی دانشگاه ما را بدنام کردند، دانشگاه آزاد اینگونه نیست.
این توصیه سیاسی من این است که شما مدیران واحدهای دانشگاهی نگذارید که متهم به تحمیل شوید. سعی کنید در برنامههای شما کارهایی که میکنند و فشارهایی که به بچهها میآوردند، نباشد. البته در حد ضرورت، گاهی ناچار به انجام چیزهایی میشوید. ولی اساس کارتان بر این باشد که بگذارید واقعاً فضای دانشگاه فضای آزاد و آزاداندیشی باشد.
این مسئله را رهبری هم میخواهند. بعضی از این مدیران هستند که این کارها را میکنند. ایشان کرسیهای آزاداندیشی را طراحی کردند. چند روز پیش که ما خدمت ایشان بودیم، از حوزه قم گله کردند که عمل نکردید و باید فضایی باشد که محققین و صاحب نظران بتوانند حرفهایشان را طراحی کنند.
سعی کنید در دانشگاهها فضایی درست کنید که ایدهها مطرح شود. ایده در فضای دانشگاهی به جایی ضرر نمیرساند. اگر مسائل سیاسی داشت، تبلیغ نمیشود. ولی ایده عملی و تفکرات را باید مطرح کنید. فضای دانشگاه را فضای آکادمیک کنید و از این فضا حمایت کنید. ممکن است مشکلاتی داشته باشید که باید تحمل کنید. باید از لحاظ علمی فضای خوبی داشته باشیم.
الان دانشگاه آزاد اسلامی در دنیا به عنوان یک واحد بزگ علمی غیرسیاسی به معنای خاص شناخته شده است. شما میبینید در شوراهای دانشگاههای منطقه، اسلامی و جهانی، آقای جاسبی را انتخاب میکنند. با اینکه دانشگاههای بزرگ ما مثل تهران و شریف نماینده دارند و نامزد میشوند، اما ایشان رأی میآورد. به خاطر اینکه آنها به دانشگاههای غیردولتی بیشتر بها میدهند. الان اصولاً کارهای غیردولتی در دنیا در بورس است و این دانشگاه چنین زمینهای دارد. سعی کنید سیاست شما در اقصی نقاط کشور اینگونه باشد. واقعاً فضای غیردولتی و غیرتحمیلی در دانشگاه باشد. همچنین باید منابع مادی هم ایجاد کنیم.
یک مسئله که خیلی مهمتر از مسئله منافع است، این است که کسانی زحمت میکشند و جرقهای به ذهنشان میرسد و فکر و ابتکاری پیدا میکنند، خون دل میخورند و این را از مرحله آزمایشگاه میگذرانند و وقتی همه کارها شد، نمیتوانند هزینه کنند. یعنی در جامعه تحویل نمیگیرند و دلسرد میشوند. خیلی از اینها که به خارج میروند، از آنها میخرند و یا آنها را تشویق میکنند. در مسابقات اختراعات که بود بچههای جوان ما که با هزینه خودشان میرفتند، میدرخشیدند. در سالهای اخیر نمیدانم چگونه است. فردی از سوئیس آمده بود و میگفت که ما هزار طرح داشتیم و ایرانیها از همه بهتر بودند. این حرف را مسئول قسمت مسابقات میگفت.
فکر میکنم مهمتر این است که شما صاحبان ابتکار و اختراع را تحویل بگیرید و با آنها همکاری کنید. اگر واقعاً ارزشمند است، به آنها کمک کنید و وامی برایشان بگیرید و یا دانشگاه شریک شود تا به یک نهضت ابتکار، اختراع و نوآوری در کشور برسیم.
البته تقاضا خیلی داریم و شما هم صاحب نظر هستید. بنده به عنوان مسئول بخشی از این دانشگاه عرض میکنم که توقعات ما از هیأت امناها این است که در سالهای آینده از طریق شما گامهای بزرگی برای توسعه دانشگاه برداشته شده باشد. بسیار خوش آمدید و محبت فرمودید. از دیدار شما خوشحال شدیم. انشاءالله یک روز در حوزههای کاریتان شما را ملاقات میکنیم و از جزئیات بهتر آشنا میشویم.
○ از حضرتعالی تقاضا داریم از وضعیت سیاسی فعلی، بحث سوریه، مصر و جهان اسلام رهنمودهایی بفرمایید.
آقای مرادی تذکری دادند و خواستند که بحث سیاسی نکنیم. ولی چون سؤال شد، میگویم.
به نظر من مسئله بیداری اسلامی بسیار مهم است. اتفاقی که افتاده، خیلی مهم است. ما خودمان در انقلابمان لمس کردیم. ایرانیها افتخار پیشتازی این مسئله را دارند. مشروطه را ایرانیها در منطقه آوردند و بعداً دیگران دنبال آن رفتند. انقلاب مردمی را هم برای اولین بار ما در منطقه آوردیم. سالها گذشت و خیلی بدنام، اذیت، تحریم، کودتا و جنگ کردند و ما را گرفتار کردند که برای دیگران عبرت شویم و نه مایه تشویق.
ولی کم کم مردم به این نتیجه رسیدند و خودشان شروع کردند. الان چند سدّ دیکتاتوری شکسته و مردم آزاد شدند. البته الان مسئله مهمی برای این مردمی که آزاد میشوند وجود دارد، ما در ایران شخصیت بزرگی مثل امام داشتیم که مشکلات را خوب حل میکردند. مشکلات کمرشکنی داشتیم که ایشان حل میکردند. در این کشورهایی که انقلاب کردند، چنین شخصیتی وجود ندارد. مجموعهها و احزاب کوچکی هستند و جوانها خودشان تشکیل میدهند. رهبری مثل امام ندارند که مشکلات را حل کنند. الان میبینید در مصر چه مسائلی برایشان پیش میآید! حادثه سفارت اسرائیل که پیش آمده، ذاتاً کار بسیار مقدسی است. چرا اسرائیل باید در آنجا سفارت داشته باشد با اینکه مصریها را در مرز میکُشند؟ نمیدانم بعداً چه خواهد شد. الان بعضیها میگویند که این بهانهای را دست غربیها میدهد که دیگر از ملتها حمایت نکنند. چون نمیدانند که بعداً چه بیرون میآید. از آینده میترسند و یک مقدار در لیبی و سوریه سست شدند.
به هر حال الان این موج به وجود آمده و به صورت دومینو جلو میرود و بعداً به کشورهای غیراسلامی هم میرسد. ما هم افتخار میکنیم که پیشقدم این راه ما ایرانیها بودیم. متأسفانه با وضعی که برای ما در دنیا به وجود آوردند و خیلی زیاد علیه ما تبلیغات شد و بهانههایی هم خودمان به دست آنها دادیم، طوری شده که کسانی که انقلاب میکنند، از ما تبرّی میجویند و میگویند که الگوی ما ایران نیست و مثلاً الگوی ما ترکیه است. الگوی ترکیه ما بودیم. حزب اسلامی ترکیه با کمک ما روی کارآمد. خودشان هم میدانند، چه کمکهایی به آنها کردیم! اما الان آنها میگویند که ترکیه الگوی ماست. البته اکثر این کشورها سنی هستند و واضح است که اهل سنت با اصل ولایت فقیه نمیخواهند کار کنند. آنها عقاید خودشان را دارند و برای خودشان کار میکنند. الان اخوان المسلمین در حال پرچمدار شدن در خیلی از مسائل است. البته خیلی بروز نمیدهد، اما حقیقتاً اخوان المسلمین است. کشورهایی هم که اسلامی میشوند، اگر لیبرال باشند با شیعیان بهتر میسازند. ولی اسلامی که شدند، اهل سنت عقایدی دارند که گاهی با ما ناسازگاری دارند. این موضوع را در داخل کشور خودمان هم میبینیم.
با این شرایطی که درست کردند، نمیتوانیم تأثیرات واقعی را - که میتوانیم- در آنجاها بگذاریم. ما تجربه بسیار خوبی بعد از انقلاب داریم. اگر تجربهای را که امام اجرا کردند، نبود، ما هم مثل افغانستان میشدیم. افغانیها با جهاد پیروز شدند و شورویها را شکست دادند. واقعاً شوروی بعد از افغانستان سقوط کردید و ریخت. ولی بعد مردم افغانستان گرفتار شدند و هر روز همدیگر را میکشند. الان سی سال گذشته و با اینکه کمک زیادی از ما میگیرند، اوضاعشان اینگونه است.
در عراق خودشان نتوانستند کاری بکنند و آمریکا آمد. ولی مردم عراق مبارزه کرده و یک میلیون شهید داده بودند و آمادگی داشتند. بعدش را میبیند. همین امروز یک اتوبوس شیعیان را منفجر و حدود سی نفر را شهید کردند. الان اوضاع عراق اینگونه است. اما ما خوب کنترل کردیم. ما بدتر از آنها مشکل داشتیم. واقعاً مجاهدین خلق ارتش نیرومندی از نیروهای مردم داشتند و کلانتریها را هم تسخیر کرده بودند و اسلحه زیادی هم داشتند. فدائیان خلق هم اینگونه بودند. حزب توده خیلی وسیع بود، لیبرالها هم بودند. ولی امام از آن مرحله خوب گذر کردند. از کودتا، جنگ و تحریم گذر کردند. ساختار خودمان را درست کردیم. با همه اینها تجربهای داریم که میتوانیم با یک مقدار اصلاح به آنها بدهیم، ولی از ما نمیپذیرند. یعنی نمیگذارند که با ما رابطه پیدا کنند. البته اینگونه تبلیغات کردند. ما در این حرکتهای دنیا بسیار میتوانستیم کارساز باشیم.
در عین حال هر جا میتوانیم کمک میکنیم. مطمئن باشید عاقبت این موج بیداری که درست شده، مبارک است. هر جا که مردم باشند، راه سعادت پیش میآید. ممکن است دیکتاتورها خدماتی هم بکنند، اما مهمترین عنصر پیشرفت را که آزادی استعدادها و ابتکارات مردم است، خاموش میکنند. ما باید روی مسئله آزادی، شرافت و کرامت انسانی تکیه بکنیم. در مجموع الان حوادث دنیای ما خیلی خوب است. ولی اینها نیاز به مواظبت دارند و ما اگر بتوانیم، کمک میکنیم. انشاءالله ختم به خیر شود و ما هم انشاءالله در داخل بتوانیم الگوی بهتری از آنچه که الان هستیم، برای مردم دنیا باشیم.
بسیار خوش آمدید. به دفتر گفتم که CD مجموعه آثار مرا که شامل تفسیر قرآن، فرهنگ قرآن و خاطرات به همراه سفر به فدک میباشد و به نظرم یک سفر ممتاز از بین همه سفرهای من است، به عنوان هدیه میزبانی تقدیم شما کنند.
والسلام علیکم و رحمه الله