سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار اعضای شورای مرکزی ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر
● خوش آمدید.
حجتالاسلام و المسلمین زرگر، دبیر ستاد: خیلی متشکریم که محبت فرمودید و وقت شریفتان را در اختیار مسئوولان شریفترین فرایض ـ فریضه امر به معرف و نهی از منکر - قرار دادید.
● شما زحمت کشیدید که تشریف آوردید.
○سلامت باشید. از حضرتعالی تشکر میکنیم که در یکی از گفتمانهای امر به معروف و نهی از منکر که ستاد احیا با بزرگان، رهبران و آیات در جهت تحقق این فریضه مظلوم گذاشته است، شرکت فرمودید. امروز توفیق بزرگی برای ماست که در خدمت بزرگ احیاگر امر به معروف و نهی از منکر نهضت امام هستیم. این حرف از امام بزرگوار است. از شانزده سالگی در تهران، در اثر حادثهای تحت تعقیب ساواک قرار گرفتیم و به نجف رفتیم و آنجا با امام و فکر ایشان آشنا شدیم و کتاب «ولایت فقیه» امام را که آقای دعایی (ره)، به زبان عربی و تحت عنوان «الحکومه الاسلامیه» ترجمه کرده بودند، در آنجا شروع به تدریس به بچههای متدین کردیم. البته خیلی از علما برخورد میکردند و این کتاب را جمع میکردند و در چاهها میانداختند. شاید شخصیت مذهبی و علمی فرهنگی بنده از همان ابتدا با کتاب شریف ولایت فقیه شکل گرفت. مهمترین چیزی که من از این کتاب برداشت کردم، این است که اگر عدهای بخواهند امر به معروف و نهی از منکر کنند، باید حکومت تشکیل بدهند. یعنی مبنای فقهی حضرت امام در این است که تشکیل حکومت بر فقیه، عالم و مرجعی وجوب ندارد مگر اینکه بخواهد امر به معروف و نهی از منکر کند. الحمدلله ما در چهارده پانزده سال اخیر بعد از اینکه از مباحث جبهه و جنگ و انتفاضه که در خدمت آقای حکیم بودیم، فارغ شدیم، به سمت ستاد احیا آمدیم و توفیقی بود که در اینجا قرار گرفتیم. کل امر به معروف و نهی از منکر در کشور حرکت شتابزدهای بود و اصول و مبانی خاصی را دنبال نمیکرد. در دیدارهایی که در این مدت با حضرتعالی داشتیم، شاید بتوان گفت فونداسیون و زیربنای حرکت ستاد احیا را از دیدگاههای حضرتعالی اقتباس کردیم در ابتدا شما خیلی نسبت به امر به معروف و نهی از منکر عملکرد غلطی که در جامعه بود، حساس بودید. خوشبختانه در این نظام، سه فکر منطبق دیدیم، هم حضرتعالی و هم رهبر معظم انقلاب و هم مرحوم شهید مطهری، دیدگاهها تقریباً نزدیک به هم است، خدمت آقایان مراجع یا بزرگان دیگر که میرسیم، میبینیم دیدگاهها حکومتی و معاصر و مطلوب نیست. این روند را به خصوص در بحث تجلیل از احیاگران که بنده دبیر آن کمیسیون هستم، ادامه دادیم. در چند سال اخیری که خدمت حضرتعالی رسیدیم، تلاش کردیم که امر به معروف و نهی از منکر در جامعه، به خوبی احیا شود، ولی متأسفانه ادّله زیادی دارد. شاید یکی از ادّلهای که تا حالا مسئولان در مقابل احیای این دو فریضه گارد گرفتهاند، احساسشان این است که مردم به بلوغ و رشد کافی نرسیدهاند که بخواهند این دو فریضه یا اصل هشتم را، عملی کنند و بطور جدّی وارد صحنه کار شوند. زمانی حضرتعالی هم اشاره فرمودید که ما اراده نکرده بودیم، ولی ستاد احیاء کار را تا اینجا کشانده است. خوب هم آمده و تشکری هم از گزارش دبیر محترم ستاد احیا داشتید. غرض اینکه ما چون دستاندر کار هستیم و از نزدیک با مردم و مسئولان، ائمهجمعه که رؤسای ستاد احیاء هستند، در ارتباطیم، احساس میکنیم که خلاءای وجود دارد که واقعاً زمان آن رسیده که متولد شود. مثلاً زمان تولد شوراهای اسلامی شهر و روستا، با نیاز جامعه مناسب بود. الان هم شرایط به جایی رسیده که با توجه به اینکه دو فریضه با توجه به شناختی که مردم از وضعیت پیدا کردهاند و عملکرد ستاد احیاء و تلاشهای شبانهروز عدهای از فرهیختگان و فرهنگیان، نیاز است که تحولی اتحاد شود. ما آسیبهای زیادی در جامعه میبینیم که میتوان با افضل فرایض حل کرد. امام باقر فرمودند: همه چیز در سایه امر به معروف و نهی از منکر حل میشود. مهمترین مسئله، کم کردن آسیبهای اجتماعی است. الان یک مقام مسئول در این کشور میگوید ما چهارمیلیون ماشین داریم، تلفات در سال مثلاً دویست هزار است، اما کشوری هشت میلیون ماشین دارد و یک نفر تلفات داشته است. اگر مردم همدیگر را امر به معروف و نهی و از منکر کنند، در بخش تلفات نیروی انسانی، در بخش تلفات اقتصادی و اسراف در مسائل مختلف، در بخشهای فرهنگی، اجتماعی و بخشهای مختلف جای کار زیاد است و ما باید بیشتر کار و سرمایهگذاری کنیم. بهرحال هر آسیبی راهحلی دارد، خدمت آقای حدّاد رسیده بودیم و ایشان فرمودند: به کشوری رفتیم، دیدیم همه پمپبنزینها آویزان است. گفتیم چرا اینجا اینگونه است؟ گفتند حادثهای اتفاق افتاد، یک نفر کشته شد، دستور دادند که پمپبنزینهای زمینی نگذارید، همه آویزان باشد که این حادثه تکرار نشود. پیشگیری یک ابزار منطقی و عقلایی است و افتخار و کارآمدی نظام ما در این است که ما تفکر را در جامعه به این سمت و سو حرکت بدهیم. الان ستاد احیاء، یکی از ستادهای مظلومی است که انصافاً هرجا که رفتیم، مردم، علما و آدمها زنده شدند و آمدند و با ماشینها و هزینههای خودشان و با ایثار کار میکنند. این برای نظام بد است که این همه امکانات تلف میشود و در جاهایی که نباید خرج شود، هزینه میشود. نظر مبارک حضرت امام این بود که اگر عدهای بخواهند امر به معروف و نهی از منکر کنند، واجب است حکومت تشکیل بدهند و باید به این سمت و سو بروند تا حکومت تشکیل بدهند. الانحکومت تشکیل شد و این همه هزینه برای تشکیل آن دادیم، این همه شهید، خون جگر خوردن علما و حضرتعالی و سایر مسئولان در این زمینه را داریم، ولی احساس میکنیم قدری قصور هست. ما در گفتمان علمی که خدمت حضرتعالی رسیدیم، از دوستان اجازه خواستیم مقدمهای بگوییم و بعد سؤالاتی است که از حضرتعالی به صورت مستند و کار علمی داشته باشیم و از محضرتان استفاده کنیم.
● با آقایان هم بیشتر آشنا شوم.
○من سید مهدی هاشمیان معاون فرهنگی ستاد احیاء هستم.
● تحصیلاتتان چیست؟
○فوق لیسانس حقوق بینالملل هستم.
○من رضا بازرگان هستم، مدیریت امور رسانهها و پژوهش ستاد. تحصیلاتم فوق لیسان حقوق عمومی است.
● بفرمایید.
○ما سرباز قدیمی شما هستیم، اخوی دوم ما که شهید شد، در وصیتنامهاش جملهای هست که میگوید: شما باید از روحانیت، پشتیبانی و حمایت کنید، از جمله روحانیت انقلابی، آقای بهشتی، آقای هاشمی و آقای خامنهای.
● کی شهید شدند؟
○سال شصت و یک در عملیات جزیره مجنون که ایشان دومین اخوی بودند. اولین اخوی من در عملیات خرمشهر شهید شد. لذا این جملات در گوش ما هست و انشاءالله بتوانیم گامهایی را در این جهت برداریم. تقریباً از ابتدای ستاد احیاء در خدمت عزیزان هستم و اقداماتی را داشتیم. به نظر ما رسید واقعاً بزرگان حوزه و دانشگاه و مسئولین نسبت به این فریضه یا غفلت دارند یا کم توجهی نسبت به آن در نظام به وجود آمده است. فکر کردیم اگر ابهاماتی در این فریضه وجود دارد، خدمت عزیزان و بزرگان برسیم و سئوالاتی را مطرح کنیم و به جوانهایی که طالب شنیدن حرفهای شفاف هستند، پاسخ بدهیم. چون ما در همه استانها، با دانشآموزان، با دانشجویان و با حوزهها ارتباطات گسترده داریم. این گفتمانها باعث میشود به راهکارهای عملی اجرای امر به معروف دسترسی پیدا کنیم. اولین سؤالم را با یک مقدمه میگویم. روزها یا ماههای اول پیروزی انقلاب، حضرت امام مرقومهای به شورای انقلاب داشتند که در آن فرمودند: وزارتخانهای تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر تشکیل شود و در کل کشور گسترش پیدا کند. ما میبینیم که اقدامی در این جهت صورت نگرفته است. خواستیم حضرتعالی که از نزدیکترین شخصیتها به حضرت امام بودید، بفرمایید این واقعه به چه ترتیب بود؟
● شما آن نامه را دارید؟
○ما در ستاد داریم، در اسناد انقلاب اسلامی هم هست.
● اگر نامه حضرت امام باشد، قاعدتاً در صحیفه نور باید باشد. هست؟
○بله چاپ شده است.
● من الان مشخصه آن نامه را به یاد ندارم، ولی نظر همه ما این بود که باید سازمان نیرومندی برای امر به معروف و نهی از منکر داشته باشیم. اهمیتی که شما گفتید در ذهن همه ما بود. فکر میکردیم این یکی از راهکارهای درست اصلاح جامعه است. البته ذهنیت ما این بود که امر به معروف، ضامن بسیار جدی برای صلاحیت و اصلاحات جامعه است. ما درباره آن خیلی وسیع فکر میکردیم. همانطور که از اظهارات امام نقل کردید، ما هم این عقیده را داشتیم که ارگان اصیلی لازم است. اوایل کار بعضیها پیشقدم شدند و با این عنوان شروع به عمل کردند و به مسائل خیلی سطحی پرداختند. مثلاً ظاهر مسائل و بیشتر مسأله حجاب و چیزهایی از این قبیل برایشان مهم بود که اینها مهم نیست. باید ظاهر جامعه را همیشه حفظ کنیم. به نظرم حالت زدگی در جامعه به وجود آورد. بعضیها فکر کردند که اگر چنین سازمانی تشکیل شود، همینگونه عمل میکند و باعث میشود افراد تندرو در جامعه وارد شوند. لذا کار به هر دلیلی به تعویق افتاد. من هم نمیدانستم شما چه سئوالی میپرسید که به سوابق رجوع کنم و بینیم چطور شد که این دستور امام اجرایی نشده است. ولی آنچه که از فضای جامعه و مسئولان میدانم این بود که روحیه تردیدآمیزی به وجود آورد که اگر چنین کارهای بخواهد انجام شود، نمیتوان کار کرد.
ما آن موقع فکر میکردیم شاید مهمترین هدف امر به معروف این است که نگذاریم حکومت فاسد شود. همین بحثی که الان در دنیای مترقی است که مردم در سرنوشت خود دخالت کنند و بیتفاوت نباشند و جامعهای را بهترین جامعه میدانند که در آن نقد است. آن موقع اینگونه عمل میکردیم. در زمان قبل از انقلاب واعظی بود که درباری بود. در یکی از مراسم شاه به منبر رفته بود و گفت: «النصیحه» که آقایان مطرح میکنند، این نیست که انتقاد کنند، نصیحه یعنی خیرخواهی. یعنی نسبت به حکومت خیرخواه باشیم. حرف جدیدی است، ما هم قبول داریم که باید خیرخواه باشیم، اما خیرخواه باشیم و نگذاریم منحرف شود. این همه آیات و روایات و عمل و تقریر از ائمه داریم، نمیتوان برای یک کلمه، همه آنها را ندیده گفت. این را باید در جهت آنها تفسیر کرد. یعنی از روی خیرخواهی باید انجام شود، نه از روی خردهگیری و تسویه حساب و .... بهرحال جواب سؤال شما احتیاج به این دارد که من مراجعهای به آن نامه و شرایط بعد از آن و مذاکرات شورای انقلاب داشته باشم و ببینم این نامه چگونه است. آیا مخاطبش دولت بوده یا دولت موقت و یا شورای انقلاب و در چه زمانی مطرح شد. باید اینها را پیدا کنم، بعد جواب میدهم. ولی فکر میکنم اگر نهی از منکر و امر به معروف، آنگونه که واقعاً هست و از قرآن و عمل پیغمبر (ص) استفاده میشود، در نظر بگیریم و بین ما در جامعه مطرح و عملی شود، همه افراد جامعه ما، مأموران حساسی هستند که در همه جا در خانه، خلوت، اداره، دولت، مجلس و در هرجایی که فکر میکنید، حضور دارند. معنای امر به معروف و نهی از منکر این است که هرجا دیدیم انحرافی در حال اتفاق افتادن است، چه ظاهری باشد از قبیل مفاسد اخلاقی که در جامعه است و چه ریشهای باشد، مثلاً ببینیم اقتصاد یا سیاست خارجی کشور به سمت انحراف میرود، به عنوان وظیفه وارد عمل شویم. یا اگر ببینیم به طور کلی مسیر جامعه به سوی خطرناکی میرود، امر به معروف شکل پیام عاشورا میگیرد. چون قیام اباعبدالله تعبیر امر به معروف را با خود به همراه دارد، میخواستند بگویند این اقدام برای حکومت نیست، بلکه برای جلوگیری از مفاسد است. اتفاقاً ما همان جا استدلال میکردیم که مهمترین مفسدهای که اتفاق میافتاد، در مسیر حکومت بود که به سمت موروثی شدن میرفت و یا شخصیتی میآمد که شرایط حاکمیت را نداشت. این اولین مسأله بود؛ یزید را همه میشناختند و میدانستند جوان منحرف و عیاشی بود، البته ادیب و اهل شعر و ادبیات بود، ولی در آن محافل هم بود. در آن زمان حاکمیت داشت موروثی میشد. البته اینکه ذات معاویه هم خوب نبود، بحث دیگری است. ولی او با زور حکومت را گرفته بود. این میخواست قانونی شود، همین سیستمی که شد و از آن به بعد ولیعهد در سیستم خلافت آمد.
فکر میکنم اگر اولاً قلمرو امر به معروف تعریف و بعد درجهبندی شود و مهمترین و کوچکترین درجه داده شود، طبعاً با آن درجهبندی، مسئولیتهای افراد فرق میکند. آدمهای کوچه و بازار یک نوع مسئولیت دارند و آدمهایی که دستشان به جایی میرسد، مسئولیت دیگری دارند. الان وظیفه مهم احزاب، نقد حاکمیت و نقد جریان پرورش و آموزش افراد در این جهت است. من نهی از منکر و امر به معروف را یک وظیفه مهم میدانم که به طور اتوماتیک، جامعه و حکومت و مردم را از مفاسد حفاظت میکند. جواب سؤال شما را هم با مراجعه به گذشته بعداً خواهم داد.
○در زمان خبرگان قانون اساسی که قانون اساسی داشت طراحی میشد، جنابعالی اصل هشتم را به عنوان امر به معروف و نهی از منکر تصویب کردید. یادتان است در فضایی که آن روز مجلس داشت، چه دغدغههایی برای این اصل بود و پیرامون آن صحبت میشد که از اصول اولیه قانون اساسی تلقی شد و تصویب شد؟
● همان روحیة پیش از انقلاب بود. کسانی که متن را طرح و پیشنهاد کردند و در شورای تصویب کردند، به خبرگان دادند. همان روحیه حاکم بود. یعنی ما حکومتداری را با امر به معروف براساس تعلیمات امام و نظرات خودمان با هم میدیدیم و از هم منفک نمیدانستیم. جمله معروف «کلکّم راع و کُلکُم مسئول...» برای ما در آن زمان یک اصل واقعاً عملیاتی بود و فکر میکردیم این احساس مسئولیت، با امر به معروف و نهی از منکر عملی میشود. عرض کردم اگر همان روحیه ادامه پیدا میکرد، الان ما یک امر به معروف درست علمی و قابل دفاع و بلکه اشتیاقآمیزی در کشور داشتیم.
○چه فضایی به وجود آمد که بعد از تصویب اصل هشتم تا امروز که بیست و هفت سال از عمر نظام میگذرد، این اصل از اصول قانون اساسی در نظام اجرایی نهادینه نشد؟
● من کار نکردم تا بحث و بررسی کنم و بگویم علت آن چیست؟ ولی همانطور که در سؤال قبلی گفتم، احتمالاً یکی از علل مهم همان تردید است. یعنی احساس شد که افرادی این وظیفه مهم از روی سطحینگری عمل میکنند که انحراف بود. یا به خاطر اینکه بعضیها این را وسیلة تسویهحسابهای خاص یا پیگیری مسایل سیاسی با تفکرات خاص قرار میدادند. چون مبانی امر به معروف و نهی از منکر و قلمرو و در جات و شیوه کار آن تبیین نشده بود و قبل از اینکه تبیین شود، به دست انسانهایی افتاد که من هیچ نمیتوانم آنها را به سوءنیت متهم کنم. بلکه فرضم بر این است که آنها با حسن نیّت عمل میکردند و دلسوزی داشتند. منتها به وظایف و شیوه کارشان آشنا نبودند و برای اینها اساسنامه، قانون مفصل یا راهکار مشخصی تبین نشده بود. احتمالاً شاید این باعث شد که به طور خودکار در آدمهایی که باید اینکارها را درست میکردند، حالت زدگی به وجود آمد و شاید هم غفلتی باشد. میتوان گفت که جزء وظایف بود که این وضع را اصلاح کنند. آن موقع میشد که امام و دیگران دخالت و این وضع را اصلاح کنند و بگویند اینطور نکنید. روی آن هم باید مقداری کار جامعهشناسی و تاریخی انجام داد.
○بنده عرض کردم در چهارده سال، ستاد احیاء در دو بخش خوب کار کرد. هم در بخش ذهنیت زدایی که حضرتعالی به پیامدهای منفی و کارهای خودسرانهای که بعضیها انجام میدادند، اشاره کردید و هم در بخش آموزش و ترویج صحیح امر به معروف و نهی از منکر. الان که آن ترسی که ما از گروههای فشار یا کسانی که خودسر، دین و انقلاب و رهبران را با حرکات غیرمرشدانه زیرسؤال میبردند، نداریم. مردم و اکثر نیروهای اسلامی ما به بلوغ و رشد رسیدند. در این شرایط آیا زمان آن نیست که در جهت تحقق آرمانهای انقلاب و بالارفتن کارآمدی نظام، این فریضه را هم عملیاتی کنیم؟
● بحثی از اول هم مطرح بود که شاید بتوانید ریشههای آن را در اظهارات پیدا کنید. بعضیها میگفتند اگر امر به معروف و نهی از منکر را حکومتی کنیم، مردم احساس جدایی میکنند. یعنی تصور میکنند چنین جایی تأسیس شده که آنها را کنترل کند، در مردم هم بود. اصل حکم الهی که هست متوجه همه مکلّفین است. یعنی فرد فرد جامعه مخاطب این حکم هستند مثل نماز، روزه و ... و حکومتی کردن آن تبدیل به وظیفه رسمی تشریفاتی میشود. ممکن است عدهای هم به عنوان محتسب همه جا باشند و کار خودشان را بکنند. جامعه در برابر این گارد میگیرد و فاصله میگیرد. روی این نظریه خیلی حرف بود. میگفتند باید کاری کنیم که مردم وظایف دینیشان را انجام بدهند. موقع آنها مدعی حکومت میشوند. مدعی مدیران و کسانی که کار دستشان است، میشوند این اصلاح از آن طرف هم باید باشد. یعنی هم از پایین به بالا و هم از بالا به پایین باشد. نظریه معتدل آن که الان میشود روی آن کار کرد و شما هم حتماً کارکردید، این است که وظیفه همه است، هرکسی به عنوان فرد، شهروند و مسؤل مسلمان، وظیفه دارد از اطراف خود مواظبت
کند و هرجا که میبیند، تعرض کند. ولی وقتی در مقامی قرار میگیرد و سازمان دولتی تشکیل میدهد، دست او باز میشود و بعد دیگری هم اضافه میشود. من به عنوان یک مسلمان، وظیفه انفرادی دارم و به عنوان مسئول مجمع تشخیص مصلحت نظام هم وظیفه دیگری دارم. یا رئیس جمهور وظیفه دیگری دارد و هر فردی در مدیریت خودش وظیفه دارد. آنجا کارهای کلانتر مطرح میشود و باید جزو کارهای امر به معروف باشد. یعنی الان اگر قرار باشد کتابی به وسیله حوزه و فقها نوشته شود، باید بحثهای وسیعی انجام شود. این تکلیف الهی را برای فرد به عنوان یک عنصر و یک مسئول و به عنوان صاحب یک میز و یک قدرت و به عنوان یک عالم و شخص مطلع که در قرآن هم به علما بیشتر تکیه دارد و میگوید آنها چرا نمیکنند، برای اینکه آنها بیشتر میدانند؟ هرکسی به قدر امکانات و ظرفیت و حد حضورش، تکالیف خاصی دارد. بنابراین شما این احتمال را هم جز تحقیقات خود قرار بدهید که این نظریه در آن زمان مطرح بود که ما این را از پایین به بالا بیشتر احساس کردیم.
○ولی الان از بالا به پایین است.
● درست است. باتوجه به اینکه من این نظریه را درست میدانم یعنی احتمال عقلایی است، اما در عمل میبینیم که برعکس شد. یعنی هرچه امر و نهی است، از دولت به مردم میشود و هیچ وقت مردم اجازه پیدا نمیکنند. مثلاً فرض کنید در دورة اول شورای شهر تهران، اگر یک نهاد قانونی یا قوانینی بود که مردم میتوانستند قبل از انتخابات نظرشان را درباره چهارسال ضربهای که به تهران وارد شد، بدهند، جلوی آسیبها گرفته میشد. لازم نیست قوانین یک کار حکومتی باشد. قوانین تعبیه شود تا مردم بتوانند قبل از انتخابات و سپری شدن چهارسال ضربه خوردن، حرف خود را بگویند و جلوی آسیبها را بگیرند.
○باید قوانینی تهیه شود.
● اینکه تهیه شده است. ما همان اصول دموکراسی که در قانون اساسی گنجاندیم و در احکام اسلامی هم که داریم، هر فردی موظف است، مواظبت کند و نقادی، وظیفه اسلامی است و نه یک کار سیاسی تشریفاتی.
○حمایت نمیشود. اگر در ادارات، کسی به مدیر یا رئیسی امر به معروف کند، برخورد میکنند جانباز کوری ما داشتیم که مسئول تلفنخانه وزارتخانه بود، به او رحم نکردند.
● همینطور است. در دنیا چنین محیط سالمی کم است. اگر اینطور باشد که همه بتوانند حرف خودشان را بزنند، خوب است. منتها همه بدانند که وقتی جواب شنیدند، اگر قانع کننده بود، دیگر لجبازی نکنند. چون لجبازی هم منکر است. فرض ما این است که تا حدود زیادی معروف و منکر را میشناسیم. آقایان اخطار کردند وقت تمام شده است. شما هم حتماً سوال زیادتری دارید.
○ما به آقایان هم گفته بودیم حداقل یک ساعت وقت به ما بدهند که ابهامات را روشن کنیم.
● سؤالاتتان را برایم بفرستید من آمادگی داشته باشم و جلسه دیگری میگذاریم.
○فقط نکتهای را عرض میکنیم. ما هر سال در هفته احیاء به حضرتعالی زحمت
میدادیم و خدمتتان میرسیدیم و از احیاگران تجلیل میشد. امسال تصمیم گرفتیم وسیعتر کنیم، تقریباً چهارصد، پانصدنفر از فرهیختگان و نخبگان را با همکاری صدا و سیما دعوت کردیم و قرار است که اگر نظر حضرتعالی مساعد باشد، این جلسه را در سالن صدا و سیما بگذاریم و در آنجا از احیاگران تجلیل کنیم.
● آنجا اگر بگذارید که بهتر است. اما اینکه من بخواهم شرکت کنم، بستگی به شرایط آن زمان و خودم دارد. من اصل کار را خوب میدانم.
○ما هر سال برای جنابعالی زحمت فراهم میکردیم و این برای ستاد احیاء روال شده است.
● الان نمیگویم نه. از دفتر ما بخواهید. ما هم به آقایان نظر موافق میدهیم انشاءالله که بتوانیم بیاییم.