بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسلام علی رسول الله و آله
مدیران و شخصیتهای حزب مردمسالاری، خیلی خوش آمدید. صحبتهایی که آقایان دکتر کواکبیان، دکتر فلاح و دکتر موسوی کردند، بخشی از واقعیتهای زمان ماست و من حاشیهای بر آنها ندارم که توجیهی کنم یا توضیحی بدهم.
آن نکته اصلی که در انقلاب اسلامی ما بود و الان باید کمی تأسف بخوریم و از آن خیلی دور هستیم، این بود که از 50 سال قبل فکر میکردیم که در انقلاب اسلامی شرایطی به وجود میآید که برای اولین بار در تاریخ اسلام، حکومت اسلامی از دید مکتب اهل تشیع و اهل بیت پیاده میشود. البته یک دوره کوتاه در زمان حضرت علی (ع) این حکومت تشکیل شد، اما نگذاشتند که حضرت علی (ع) اقدامات بنیادی انجام بدهند. تقریباً همه عمر حکومت حضرت به جنگ و درگیری گذشت.
در اینجا خوب شروع شد. انصافاً با رهبری امام و شاگردان امام خیلی خوب شروع شد. در شرایطی که همه نفسها در سینهها حبس شده بود، بعد از سقوط دولت دکتر مصدق و تأسیس ساواک و مطلق شدن قدرت دربار که تا آن زمان ضعیف بود، وضع به گونهای شد که همه زبانها بسته شد و یک دیکتاتوری مطلق شروع کرد.
در آن زمان امام واقعاً آن طلسم را شکستند و راهی روشن در تاریکی و ظلمتی که بر کشور حاکم بود، باز کردند. حوزه هم کم و بیش وارد شد و خیلی زود با هزینههای کم، مردم را به صحنه آوردند. یک بار مردم در 15 خرداد ضربه خوردند و عقبنشینی شد.
اما عقب نشینی به معنای فراموش کردن هدف نبود. نیروهای انقلاب به شکل دیگری توانستند پیام خودشان را به همه جامعه در سراسر کشور برسانند. حتی در زمان تبعید امام، خود تبعید امام به تبلیغ و اطلاعرسانی تبدیل شده بود. حقاً یک دوره بینظیر است که در مدت 17 سال، نهضتی با این حرکت، اگر نگوییم همه و صددرصد، بیش از نود درصد مردم را به میدان آورد و بر پایه مردم با اراده و خواست مردم، آن هدف اساسی تأمین و انقلاب شد و خیلی آسان پیروز شدیم.
شما الان میبینید در کشورهایی که میخواهند انقلاب کنند، چه مقدار کشته و خسارت میدهند و بعد هم که پیروز میشوند، اول اختلاف آنها و گروههای مختلف است. شرایطی فراهم میآورند که انشاءالله به خیر بگذرد، ولی پیشبینی میشود در انقلابهایی که در کشورهای اسلامی میشود، وقتی که به نقطه تشکیل حکومت انقلابی میرسند، اختلافها اذیت میکند. انشاءالله مردم بیدار باشند و رهبری درستی را خلق کنند و ادامه بدهند.
از معجزات انقلاب اسلامی این بود که با اراده امام و شاگردان خوبی که داشتند، آن دوره سخت دو ساله تثبیت را گذراندیم، خیلی سخت بود. چون حزب، تشکیلات و بقایای رژیم شاه بودند و هنوز نرفته بودند و عوامل ساواک بودند. احزابی که ظرفیت زیادی نداشتند و سروصدای زیادی داشتند هم بودند، لذا آن دوره دو ساله خیلی سخت گذشت. جنگ، کودتا و همه چیز را این مردم به خوبی پشت سر گذاشتند.
نکته اساسی هم این بود که ما با مردم بودیم و مردم هم با انقلاب بودند. یک بار هم مردم رأی بزرگی به آقای بنی صدر دادند، عمل ایشان مردم را پشیمان کرد و خیلی زود هم پشیمان شدند. چون ایشان در پیاده کردن افکار شخصی خودشان عجله کرد.
ولی به خوبی همه این مسائل پشت سر گذاشته شد و بعد از جنگ دوره سازندگی شروع شد. زیربناها به طور نسبی ساخته شد. ارتباطات جهانی که به شدت در دوران جنگ تحت فشار بود، ترمیم شد. به طور طبیعی با دنیا سروکار داشتیم. دنیا هم همراهی کرد. در دولت نسبتاً وضع کشور به حالت عادی و مسیر توسعه، سازندگی و سیاسی رو به خوبی و بهبود بود.
در تمام آن دورهها یادتان هست که تمام افتخارات سالم و حتی مورد قبول رقبا بود. شرکت مردم در سطح بالایی بود. هفتاد، هشتاد درصد و حداقل شصت درصد بود. اوضاع خیلی طبیعی شده بود. سروکار ما با سازندگی و توسعه سیاسی بود.
الان بعد از آن همه پیشرفت، این دوره پیش آمد. من هم با توجه به نظر رهبری معمولاً خیلی کم در این دوره حرف میزدم و نمیخواستم به گونهای صحبت کنم که رهبری را آزرده کنم؛ اما شما بهتر از ما میفهمید. حرفهایی را که آقای موسوی زدند که در کمیسیون اصل 90 چه خبرها و آمار و ارقامی هست! نکاتی که آقای دکتر فلاح خواندند، نشان میدهد که آگاهیها خیلی بالاست و مردم هم آگاه شدند.
مردم حتی در روستاها آنچه را که ما در تهران گوش میدهیم، گوش میدهند و به ماهواره، اینترنت و سایتها دسترسی دارند. ما خودمان هم روستایی هستیم. در منطقهای هستیم که حدود صد روستا دارد و معمولاً هم با همه آشنا هستیم. الان آنها هم به همه حرفها گوش میدهند. الان بچهها در دبستان هم آشنا هستند و صاحب نظر میشوند.
انصافاً رشد اطلاعاتی و آگاهی مردم ما، الان در سطح بالایی است. ولی این مسائلی که شما گفتید، ارزیابی مردم هم شبیه شما و گاهی هم بدتر است. چون شما نمیخواهید اغراق کنید، همان مقدار را میگویید؛ اما وقتی مردم چیزهایی را میگویند، باید مدتی وقت صرف کنیم که بگوییم اینگونه نیست. این اوضاع یک مقدار ناجور است.
من هم در جلسه شما و جای دیگر نمیخواهم همه چیز را سیاه نشان بدهم. ولی اگر اینگونه پیش برویم، نمیتوانیم آن الگوی موردنظر رهبری، امام و پیشتازان انقلاب را برای دنیا ارائه بدهیم. میتوانستیم این کار را کنیم. چون جایی که انقلاب شد یعنی در ایران، کشوری مثل ایران در دنیا خیلی زیاد نیست که این همه اوضاع آن از لحاظ طبیعی، موقعیت جغرافیایی، مکتب اصیل و ناب اسلام و اهل بیت و هوش مردم ممتاز باشد. ما چند هزار سال تمدن را پشت سر داریم.
سلولهای ما از همه این دورهها ارث برده و به تدریج رشد انسانها در گذشته به نسلهای بعدی منتقل میشود و تکامل در تمدنها قطعی است و نسل آینده میتوانند و باید سرافرازتر از گذشته باشند. البته همیشه موانع هست و تمدنها کهنه میشوند. ولی آدمها هستند.
ایران یکی از آن بخشهای بشریت امروز است که دارای هوش بیشتر از متوسط است. در شرایطی که ایرانیها بعد از انقلاب در دنیا به خاطر انقلاب در همه جای جهان و به خصوص در غرب مشکل داشتند، ولی میبینیم که چه شخصیتهایی الان از ایران در دنیای غرب وجود دارند که پستهای بسیار باارزش، علمی، فنی و مدیریتی را به آنها واگذار میکنند!
با اینکه به طور کلی دل خوشی از ایرانیها ندارند. ولی درخشش اینها نشان میدهد. حالا حتی آمریکاییها عشق زیادی پیدا کردند که بچهها و مغزهای ما را به آمریکا ببرند و اینها را با تمدن و راه خودشان آشناتر کنند. الان خیلی آسان میبرند. برای اینکه تشخیص دادند که ایرانیها میتوانند خیلی کارایی داشته باشند.
کشوری مثل ایران در جهان کم است. شاید از میان کشورهای دنیا، یکی، دو کشور باشند که به اندازه ایران همه چیز را در داخل داشته باشند. شرایط آب و هوایی، اقلیمی، جغرافیایی، دریای شمال و جنوب و منابع عظیم انرژی در شمال، جنوب و مرکز و همه جای ایران، ویژگی این کشور است. گویا کلکسیون معادن دنیا در ایران هست و شاید خیلیها هنوز شناخته شده نباشند.
با همه این شرایط و با مکتب اهل بیت (ع) واقعاً انتظار این بود که ما یک الگویی به دنیای سوم بدهیم و این الگو به سرعت مورد پذیرش قرار بگیرد. نمیخواهیم بگوییم که سلطه پیدا کنیم، ما اصلاً تمایل به سلطه نداشتیم و نداریم. خودمان به اندازه کافی همه چیز داریم.
بحثی به عنوان صدور انقلاب مطرح شد که الان همیشه به ما خرده میگیرند، واقعاً نظر امام و کسانی که برای اولین بار گفتند، همین بود؛ یعنی میگفتند که ما به گونهای عمل میکنیم که انقلاب در دنیا برای مردم الگو شود و دیگران به سراغ ما بیایند، نه اینکه ما انقلاب را ببریم. اصلاً معنایی ندارد و نمیتوان انقلاب را به جایی برد.
بیشتر از اشغالی که آمریکاییها در عراق با این سلطه وسیع انجام دادند که اتفاق نمیافتد. آمریکاییها چه مقدار میتوانند در عراق بمانند؟ چه مقدار تلفات دادند؟ چقدر هزینه کردند؟ ارقامی را که در آمریکا در مرکز ثروت دنیا یعنی عراق که با آن کوچکی از ایران بیشتر نفت دارد، هزینه کرد، خیال میکردند که جای عظیمی برای تقویت اقتصاد آمریکاست، ولی هزینههایشان از لحاظ آبرویی، انسانی و اقتصادی بالا رفت. الان هم در این وضعی هستند که میبینید.
لشکرکشی که در افغانستان کردند و این همه نیرو آوردند، چه مقدار موفق شدهاند که نفوذ و سلطه پیدا کنند. باید چند رده برایشان حفاظت بگذارند تا آسیبی نبینند. باید با تدابیر شدیدی در جادهها رفت و آمد کنند. حتی در هوا هم امنیت ندارند.
کشورگشایی هیچ وقت جواب نداد و نخواهد داد. هر وقت هم کشورگشایی شده، بعد از مدتی به خانههایشان برگشتند. شوروی عظیم که این همه کشور را تحت سلطه قرار داد، الان فقط در منطقه روس است و شاید اگر بخواهد همین را مراعات بکند، باید کوچکتر شود.
معمولاً این اصلاً در ذهن هیچ کس از ما نبود، ما فکر میکردیم که انقلاب ما باید این قدر خوب و درخشنده باشد که مردم کشورهای دنیا به طور طبیعی و متناسب با فرهنگ از دین، عقاید، خواستههای ما و از چیزهایی که مثبت است، استفاده کنند. این کار عملی بود و میشد که انجام شود.
ما اوایل دوران سازندگی دانشگاه بینالمللی امام را تأسیس کردیم و گفتیم بچههای جهان سومی به اینجا بیایند و درس بخوانند و با انقلاب اسلامی ایران آشنا شوند؛ اما با ادلهای که میدانید به هدفش نرسید.
به هر حال از همین حرفهای کمی که آن هم با احتیاط و کنایه صحبت کردید، میتوان فهمید که با آن اهداف خیلی فاصله داریم. الان باید درباره آینده بحث شود که چه کار کنیم. فکر میکنم هیچ راهی جز همان راهی که از اول انتخاب کردیم و موفق هم بودیم و تجربه آن هنوز جلوی چشمانمان هست، جز اعتماد به ملت، تکیه به مردم و استفاده از مردم برای اهداف انقلاب، راه دیگری وجود ندارد.
این هم مقدور است و مردم چیز اضافهای نمیخواهند. مردم میخواهند که ما زور نگوییم و بگذاریم رأی خودشان را به هر کسی که میخواهند، بدهند. البته راه طبق قانون و قانون اساسی ما روشن است. قوانین انتخاباتی ما روشن است. گرچه همیشه و در هر دورهای اضافه و کم میشود. ولی قوانین است و با قوانین موجود میتوانیم انتخابات بسیاری انجام بدهیم.
لذا واقعاً بگذاریم که اراده مردم در نمایندگانشان تبلور پیدا کند و کشور به نمایندگی از مردم اداره شود. این هم قانون اساسی است و هم دین ما این را میگوید و هم اینکه هدف همه ما این بود. حتی آنهایی که الان باندی عمل میکنند، نمیتوانند غیر از این بگویند. ولی عمل مهم است. ما باید با عمل کارمان را خوب انجام بدهیم.
فکر میکنیم تجربه این پنج، شش سال کافی باشد تا همه ما در این راه قرار بگیریم و از همین حالا برای مردم مشخص باشد کسانی که در قانون موجود انتخابات حق نامزد شدن و حق رأی دادن و حق شرکت در انتخابات دارند، بتوانند وارد شوند و نتیجه هر چه شد، همه بپذیرند و در همه مراحل هم شفاف عمل شود؛ یعنی ناظر باشد و رسانهها بتوانند آنچه را که میبینند، منعکس کنند.
مردم هم نمیخواهند بیجهت بدنامی درست کنند. مردم وقتی ببینند اطراف آنها چه میگذرد، باور میکنند. یک مجلس کاملاً مردمی و آزاد در محدوده قانون، پایه یک دولت کاملاً مورد قبول میشود. چون بالاخره باید آن را تأیید کنند. بقیه کارها هم درست میشود.
تعبیری که امام میفرمودند: مجلس در رأس امور است، همین بود؛ یعنی میخواستند بگویند که مجلس میخواهد آقایی بکند، از اینجا شروع میشود؛ یعنی اولین نقطهای که بخواهد همه چیز را تعیین کند، از اینجا درمی آید. بعد هم نظارت بکند. همین دو مورد برایش کافی است که کشور را سالم نگه دارد.
برای مردم هم بسیار مهم است که فکر نکنند واگذاری انتخابات به دیگران و یا کنارهگیری کردن مسائل را حل میکند. اینها خیلی مهم است. مگر اینکه به طور کلی مأیوس شوند. انشاءالله چنین روزی پیش نیاید و بتوانیم راه خودمان را درست برویم، به خصوص در این زمان. من حسابی این زمان را حساس میبینم. پیچ خطرناکی را با این حرکت جدید آمریکا و همراهانش جلوی خودمان میبینیم. خیلی آسان هم میتوان فهمید. شما ارباب مطبوعات هستید و به طور طبیعی اطلاعات شما زیادتر از ماست. اصلاً پیداست که این برنامه حرکتی است که حساب شده به سویی میرود. این از اظهارات آنها هم کاملاً بیرون میآید.
دو، سه کار با هم شروع شد و این خیلی مهم است و شوخی نیست. همزمان مدیر کل آژانس هستهای هنوز پنجاه روز مانده به اجلاس شورای حکام حرفهای خودش را خیلی روشن میزند که ایران به طرف سلاح هستهای میرود. دیشب یا پریشب اوباما صریحاً از اومانو خواست آن گزارشی را که از ایران دارد، منتشر کند. قبلاً هیچ وقت این کار را نمیکردند؛ اما الان میگویند که منتشر کن. معلوم است که میخواهد از این استفاده کند؛ یعنی اگر حرفهایی که ایشان گفته و میدانیم گفته، اگر همین الان منتشر کند، افکار عمومی را آن چنان تجهیز میکند که آن اهدافی را که آمریکا در شورای امنیت دارد، دنبال و تأمین میکند.
در شکایتی که آمریکا به شورای امنیت کرده، کلمهای دارد که آن کلمه خیلی نگران کننده است. میگوید که الان ایران امنیت بینالمللی و جهان را تهدید میکند، لذا تحت اصل هفتم دنبال ما راه افتاده است و این معنای بدی دارد. به سرعت عربستان و آمریکا به سازمان ملل و شورای امنیت شکایت کردند.
آقای احمد شهید که هنوز گزارشش آماده نبود، گزارشش را به جلو انداخت و آن را تهیه کرد و قبل از اینکه به سازمان ملل بدهد، آن را منتشر کرد. حتماً گزارش را خواندید که چه گزارش تلخی است. همه چیز را گفته و بعد گفت که به صورت مختصر گفتم، چون برای برنامههایم عجله داشتم.
همه اینها با هم هماهنگ میشود؛ یعنی یک مجموعه است. آمریکا در حال فرستادن هیأتها به همه دنیاست که برای خودش همفکر درست کند. اسنادش را میبرد. بالاخره بیهوده سخن به این درازی نمیشود.
اگر هم فرض کنیم که جنگ روانی است، جنگ روانی بیسابقهای است. آدمهایی هم آنجا هستند که خیلی صریح میگویند که یک دفعه حرف آخر را بزنید و کار آخر را انجام بدهید. گاهی در بانک مرکزی و گاهی نفت و گاهی از چیزهای دیگر میگویند. همه اینها یک مجموعه به هم پیوسته در این شرایط است. شرایط منطقه را هم علیه ما خیلی تجهیز کردند. اتحادیه عرب تأیید میکند. عربستان علیه ما موضع میگیرد. شورای همکاری خلیج فارس هم همینطور، اتحادیه اروپا از اینها بیشتر موضع میگیرد. همه جا را تجهیز و آماده کردند. در آژانس اوضاع آنگونه است و در شورای حقوق بشر هم اوضاع همینطور است. در حال تنظیم همه چیز برای چنین شرایطی هستند.
در این شرایط مهمترین وسیه حفاظت ما، وحدت ملی است. اگر مردم ما متحد باشند، همانند اوایل انقلاب پیروز و سربلند خواهیم شد. اول انقلاب داستان اشغال لانه جاسوسی که پیش آمد، اگر متحد نبودند و در صحنه نبودند، برای آمریکا مشکل نبود که همان موقع لشکرکشی کند.
به هر حال ما هیچ چیز برای دفاع نداشتیم. ولی مردم متحد بودند. البته کودتا را انجام داد و موفق نشد. علیه ما جنگ درست کردند و فکر میکردند که این کار ما را میسازد، در آنجا هم با مردم پیروز شدیم. مگر آن روز با آن گروه اصلی سپاه و ارتش میشد دفاع کرد؟ اگر خیل مردم به جبههها نیامده بودند، در دفاع عاجز میشدیم. مردم کارها را حل میکنند. همین حالا و در همین شرایط هم مردمی که در راهپیماییها و تظاهرات میآیند و خودشان را در مجامع نشان میدهند، کارساز هستند.
لذا فکر میکنم الان بهترین کار برای نظام این است که وحدت مردم را داشته باشد. وحدت این مردم به ضرر نظام نیست؛ یعنی اگر این مردم با همین قانون اساسی موجود و شرایطی که هست، متحد باشند برای بیگانگان بسار سخت میشود که بخواهند آسیب جدّی به ما برسانند. چه کاری را میتوانند با 75 میلیون انسان بکنند؟ البته دوستان دیگری هم در خارج داریم. لذا کاری نمیتوانند بکنند و اگر هم بکنند و ضربهای بزنند، مقابله به مثل ما آنها را حیران میکند، همانطور که قبلاً مقابله به مثل کردیم و تجربه داریم.
بنابراین الان راه درست ما این است که به طرف وحدت برویم و مردم را خیلی شفاف در جریان امور بگذاریم. مردم نقاط مثبت و منفی را ببینند و بتوانند قضاوت بکنند و راه درستتری را انتخاب کنند و خدمتگزاران صالحی را وارد میدان کنند.
الان همه چیز فراهم است. در شرایطی که هر بشکه نفت ما ده، هشت و هفت دلار بود، توانستیم کارمان را انجام بدهیم. حالا که بیش از صد دلار است، چرا نتوانیم انجام بدهیم؟ مگر ما آن موقع چند کارخانه داشتیم؟ الان همه جای کشور پر از شهرکهای صنعتی و کارگاه و کارخانه در اکثر صنایع است. این همه نیروی دانشگاهی تربیت شده وجود دارد و مدیران شایستهای که در نظام بودند و میتوانستیم آنها را برای روزهای مشکل داشته باشیم. خیلی تجربه حکومتداری داریم.
اگر واقعاً این روزها یک وحدت ملی درست شود، دشمنان از خیال حمله پشیمان میشوند. وحدت ملی هم کار سختی نیست، فقط باندها باید از گفتار و رفتار انحصاری دست بردارند. هیچ چیز دیگری نمیخواهیم؛ یعنی کسی فکر نکند که من اصولگرا هستم، پس باید همه چیز دست من باشد. اسم را همه میتوانند روی خودشان بگذارند. یا اینکه کسی بگوید که من اصلاحطلب هستم و همه چیز مال من باشد. هر کسی را که مردم خواستند و اگر مردم رأی دادند، باشند و اگر رأی ندادند- چه اصلاحطلب و چه اصولگرا یا مستقل- قبول کنند و برای خدمت به جاهای دیگر بروند!
فکر میکنم شخصیتها باید تا مدتی از تعصبات باندی و منافع شخصی پرهیز کنند و زیر پرچم قانون اساسی و اسلام و اخلاق اسلامی باشند. ما خیلی از اخلاق اسلامی فاصله گرفتیم. اینگونه که الان در کشور ما مسائل اخلاق عمومی، وظیفهشناسی، احترام به دیگران، آداب معاشرت، محبتها و روابط انسانها آسیبدیده، برخلافاهداف انقلاب است. خانوادهها باید مستحکمتر از این باشند. چطور میشود در کشوری که 32 سال زیر پرچم اهل بیت (ع) اداره میشود، این همه طلاق باشد!؟
صبح امروز خبری را خواندم که مسئول مرکزی که بچههای خیابانی را جمع میکنند، گفت: حدود هشت هزار نفر را به آن مراکز برده بودند که حدود شش هزار نفر آنها دوباره به خیابانها برگشتند. این مسئله یعنی چه؟ بچه را از خیابان جمع کردید و به جایی بردید که از آنها حفاظت کنید و برای این کار بودجه هم داشتید، چگونه رفتار میکنید که این بچهها دوباره خیابان را ترجیح میدهند و از آنجا میگریزند؟
ما واقعاً به فکر جامعهای بودیم که نمونه مدینه فاضله پیامبر (ص) باشد. میتوانستیم و میتوانیم، هنوز هم دیر نشده است. الان ذائقه مردم از این وضع شیرین نیست. ذائقه مردم در آن شرایط شیرین میشود. در آن شرایط کسی به فکر مزاحمت نمیافتد. دلیلی برای مزاحمت دارند. چرا مزاحمت کنند؟ ما یک ملت نجیب هستیم که روی پای خودمان ایستاده و مشغول کار خودمان هستیم. هر جا که لازم باشد، کمک کنیم و در امنیت منطقه و همه جا شریک میشویم.
به هر حال فکر میکنم که نباید مأیوس بوده که اوضاع به اینجا رسیده است. اختلاسهای بزرگ نگرانکننده است. امروز دوباره رسانهها خبری را از قول اتاق بازرگانی نقل و تیتر کرده بودند که چشمههای جدید بزرگتر از چشمه قبلی است. مردم از اینها نمیتوانند دلخوش باشند. لذا نگران میشوند.
در مجموع باید امیدوار بود که این دورهها تجربهای برای آینده ما باشد. راه ما هم پیداست؛ یعنی تجربه ما این بود. مردم متحد شدند، آمریکا و رژیم شاه را از کشور بیرون کردند. مردم متحد شدند و دوره سخت تثبیت را گذراندند.
ببینید انقلاب افغانستان هم بعد از ما اتفاق افتاد. آنها هنوز در باتلاق خودشان همدیگر را میکشند. عراق هم اینگونه است. این انقلاب ما بود که ظرف دو سال تثبیت شد و همه کارهای ما انتخاباتی شد. قانون اساسی را نوشتیم. رفراندوم را انجام دادیم. دفاع را به خوبی انجام دادیم. آینده با این تجربهها آسانتر است و بهتر و قویتر از گذشته میتوانیم گام برداریم.
شرط آن این است که ملت ما- نه اینکه صددرصد ملت، بلکه اکثریت که معیار است- در همه مسائل کشور خودشان را شریک و سهیم بدانند و با نشاط حضور داشته باشند. من هم تا اندازهای که بتوانم، کار انجام میدهم؛ اما میبینید تا یک قدم یا صحبتی میشود، همه آتش میگیرند.
○ با توجه به تأثیر کلام شما، انتظار همه از شما این است که سکوت نکنید. میدانیم که شما با صدور یک بیانیه همه چیز را روشن میکنید. ولی متأسفانه سکوت میکنید.
(من هیچ وقت سکوت نکردم. همین دیروز در مجمع گفتم که راه ما این است که الان بررسی و ارزیابی کنیم و خط را تشخیص دهیم. این را میشد یک مقدار با تندی و دعوا گفت، ولی نتیجه نمیدهد. دنبال همین میگردند که دعوا را زیادتر کنند؛ یعنی واقعاً الان اینگونه است.
به علاوه با رهبری، همان وضع سابق را دارم و فکر میکنم ایشان در شرایط ما آلترناتیو ندارد. ولایت هم آلترناتیو ندارد. منتها باید به همه آن انتظاراتی که از وصیت و رهبری است، مردم به چشم و درست ببینند که انشاءالله میبینند و امیدواریم بتوان آینده را با مذاکره حل کرد. الان با بیانیه من و اینها جواب نمیدهد. شما میدانید که با انتشار هر بیانیه اینگونه، در آن طرف پنجاه بیانیه پیدا میشود و حرفهای بیربطی میزنند. من آن را ضد این هدفم میدانم. الان هدف من وحدت است و دعوا نیست. در این شرایط در داخل کشور دعوا کم نیست.
○ با همه این شرایط ویژگی شما ممتاز است. شما میتوانید با نفوذی که حتی در جاهای حساس دارید، مسائل را بگویید و نگذارید کشور به سوی سختی برود.
(من هیچ وقت نبوده که کاری را برای انقلاب بتوانم انجام بدهم و آن را انجام ندهم؛ اما گاهی است که نمیتوانم انجام بدهم، چون خراب میشود؛ اما ناامید نیستم که کارهایی را بکنم، انشاءالله نگرانیها کم شود. بالاخره الان مسئله مهم آگاهی مردم است. مردم که آگاه شدند و به خصوص نسل جوان، خودشان مسئله را حل میکنند. دانشآموزان که آگاه نشدند، دیگر نمیتوان پای آنها را بست. مردم آگاه راهشان را باز میکنند و جلو میروند.
به این دلیل باید امیدوار باشید که آینده ما بهتر از گذشته است. الان همه این چیزهایی که در کشورهای عربی میبینید، خیرهکننده است. قبلاً اصلاً فکر نمیکردیم. با فیسبوک این کارها را انجام میدهند. چهار نفر در آنجا امضا میکنند و بعد جمع میشوند. این مسائلی است که در سطح دنیا در حال اتفاق افتادن است.
فکر میکنم مسئله تسخیر وال استریت یک جنبش عجیب غریب است، اینکه دنیا چگونه بتواند این را مهار کند، مسئله خاصی است. ظرف مدت کوتاهی به همه شهرهای بزرگ دنیا سرایت کرده است و اتفاقات مهمی در حال وقوع است. همه اینها نشان از آگاهیهای مردم است. فکر میکنم در آمریکا حزب دموکرات هم پشت آن است. چون خانم نانسی پلوسی به آنها پیوست و میگویند بخش رادیکال حزب دموکراتیک پشت این قضیه است. دو نفر از آقایان دست بلند کردند.
○ حرف ما این است که شما در این شرایط به کشور کمک کنید. شما خیلی قوی هستید.
(انشاءالله بتوانم. قطعاً عشق من این است که این کار را کنم. این حرف شما را حسن ظن میدانم. چون ما هم آدم ضعیفی هستیم. به همه شما خوش آمد میگویم. انصافاً حزب مردمسالاری یک حرکات خوبی را در حال انجام دادن است. آقای دکتر کواکبیان شهامت خوبی برای مطرح کردن مسائل دارند.
خیلی خوش آمدید
.والسلام علیکم و رحمه الله