بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله
خیلی خوشآمدید. اینکه میبینم جمعی از جوانان با هر دلیل برای مسایل اساسی کشور در یک حزب وقت میگذارند، خوشحال میشوم. این جزو راهکارهای درست دمکراسی امروز است. خودم در ارزیابی انسانها یکی از معیارهای رشد و فضیلت را تعهد اجتماعی میدانم. هرکدام شما اگر عضو این حزب هم نباشید، در جایی کار میکنید. اینکه برای تحزّب وقت میگذارید، فرضم براین است که به سرنوشت کشور، مردم و عقاید خود علاقهمند هستید و براساس این علاقه راه انتخاب کردید.
امیدواریم با تعهد اسلامی و ملی زحمات خود را بیشتر به مردم معرفی کنید تا بیشتر شاهد تبلور زحمات شما باشند. اینکه آقای علیخانی گفتند در ارزیابیهای رسمی جزو هفتمین، پنجمین و ششمین احزاب کشور هستید، خبر خوبی است. با امکاناتی که زیاد نیست، به این موقعیت رسیدید. احزاب خیلی قدیمی و دولتی در کشور هستند که امکانات زیادی داشتند و چهرههای معروف انقلاب جزو آنها بودند. اما موفقیت شما برای من معنای خاصی دارد. این توفیق نشان از جدّیت شما در کار حزبی است.
خودم هم معتقدم که اگر اعضای حزب با جدّیت کار کنند، توفیق پیش میآید. کار انسانهایی که با خیال راحتتر و وقت کمتر و دلسوزی کمتر در حزبی کار میکنند، با کسانی که با تعهد و پشتکار عمل میکنند، فرق میکند. موفقیت شما نشان از پشتکار
است.
ضرورت تحزّب را هم شما تشخیص دادید که وارد شدید. لازم نیست که من تأکید کنم. همه چیز روشن است که دنیا به طرف آزادی، دمکراسی و حاکمیت مردم حرکت میکند. هیچکس نمیتواند جلوی این مسیر را بگیرد. البته میتوانند تأخیر بیندازند و مشکل درست کنند. ولی مجموعه حرکت بشریت به طرف آزادیخواهی است. در همه جا هم اینگونه است. محدود به اروپا، آسیا، آفریقا و کشورهای جهان سوم و ... نیست.
حتی این تفکر در کشورهای پیشرفته که از لحاظ زندگی وضع بهتری دارند، بالنده و رو به پیش است.
در ایران که با قشر جوان بسیار وسیع و الحمدلله الان تحصیل کرده روبروست و با هوش نیروهای انسانی و موقعیت جغرافیایی و طبیعی خوب و دین اسلام که در کشور ما حاکم است و دخالت بر سرنوشت را از انسانها خواسته، این مسئله روشنتر از دیگر همسایگان و کشورهای اطراف است و میتوان این افق را دید. هرچند گاهی کُند میشود، ولی رو به پیش است. تفکرات مردم را خیلی خوب میتوان فهمید.
قاعدتاً مردم دیگر زیربار دیکتاتوری و تحمیل عقیده، فکر و سلیقه نمیروند. اگر هم بروند، قانع نمیشوند. ممکن است تحت فشاری وادار به سکوت شوند، ولی انسانهایی که قانع نیستند، در شرایطی خود را نشان میدهند. شرایط دنیا هم دیگر اجازه تحمیل عقاید را به کسی نمیدهد، رشد انسانها مانع اساسی برای تحمیل عقاید است.
شاید مهمترین عامل این حالت انفجار اطلاعات و باسواد شدن مردم باشد. الان اطلاعات مردم خیلی خوب است و میبینیم که هیچ چیز مخفی نمیماند. گاهی جلسات در بسته و سرّی تشکیل و مطالبی در آنها مطرح میشود و کافیست که محافل سیاسی حدس بزنند که در آن جلسه چه اتفاقی افتاد که میتوان براساس افرادی که در آنجلسه حضور دارند، حدسهایی زد، یا کافیست یکی از حاضران کلمهای را بیرون از جلسه بگوید. میبینیم این مطالب به سرعت در سایتها و روزنامهها چاپ میشود. البته سایتها بهتر پخش میکنند، چون مسئولیتی متوجه آنها نیست و پس از آن، رسانهها پخش میکنند و اگر مهم باشد، همه دنیا میگوید.
مسایل عادی هم مطرح میشود و به نظر میرسد که الان مخفی کاری بسیار بسیار دشوار است. در همین جنگ لبنان و اسراییل دیدید. در جنگ پذیرفته است که اخبار سانسور شود. بخاطر اینکه دشمن نفهمد و دفاع به موقع باشد و تجهیزها مخفی بماند. خیلی از مسایل هست که تحمیل و شاید اجبار میکند تا اطلاعات فاش نشود. اما دو طرف نتوانستند مخفیکاری کنند. به خصوص اسراییلیها که در اطلاعرسانی و سانسور پخته هستند، همه چیز آنها رو میشد. گاهی نمیخواستند بگویند مثلاً فلان موشک به کجا اصابت کرد، ولی مردم میفهمیدند و یک نفر میگفت و پس از آن اگر رادیو اسراییل نمیگفت، العالم یا الجزیره میگفت. خبرنگاران مختلف و سلیقهها متنوع هستند.
یکی از نمودهای همین بالندگی شرکت مردم در بحث خبرنگاری است. الان خبرنگاران ورزیدهای را میبینیم. البته هنوز در ایران میدان پیدا نکردند که استعدادهای خود را نشان دهند. ولی در دنیا خبرنگارانی هستند که مطالب را خیلی خوب تحلیل میکنند و خیلی خوب ارائه میدهند و مخاطبان زیادی دارند.
به خاطر همین اطلاعات فراوان تصمیمگیری برای انسانهای اهل مطالعه و اهل فکر و علاقهمند، فراهم است. با این مقدمه میخواهم بگویم که جریان امر به طور طبیعی به طرف حاکمیت مردم میرود. این چیزی است که به خاطر آن انقلاب کردیم. ما که از 50 سال پیش وارد این صحنه شدیم، تفاوت امروز و آن موقع را خیلی زیاد میبینیم که به خاطر زمینه رشد میباشد. تجربه و دانش هم به ما آموخته که به نفع مردم است. ممکن است افکار عمومی در مقطعی اشتباه کند، ولی رویکرد افکار عمومی مجموعاً مثبت است.
این وظیفه انسانهای فرهیخته است که اگر میبینند افکار عمومی ابهام دارد، روشنگری کنند. این کاری است که باید بکنند. احزاب هم فردی عمل نمیکنند. یک مجموعه فرهیخته هستند. باید مردم را هدایت کنند تا کسانی که زیاد در کار سیاست نیستند، بیشتر آشنا شوند.
وضع اینگونه است. در این وضع جوانان آیندهدارتر از ما هستند. همه شما 40 تا 50 سال دیگر در سیاست هستید. اگر هم تعلقات غیرسیاسی داشته باشید، میتوانید آنها را هم در جهت سیاست بکار بگیرید. لذا اینکه در این سن فعال هستید و جمعیت درست کردید و برنامه، اجتماع، اساسنامه، نشریه و مخاطب دارید، سرمایهای برای کشور و راهی که انتخاب کردید، میباشید.
به همین دلیل عرض میکنم که آینده مال این نوع نیروهایی است که الان بصورت فراوان در میدان هستند. اشکالی در کشور ماست که احزاب کوچکند و به تنهایی تأثیرگذار نیستند. چیزی مثل خانه احزاب – اگر مزاحم نشوند – میتواند احزاب را جهت بدهد و حرکت آنها را هماهنگ کند. حضور احزاب در خانه احزاب میتواند باعث تشکیل بلوکها و جبههها شود و هماهنگیها را بالا ببرد. اگر خانه احزاب هم فعال نباشد، شما همدیگر را میشناسید و میتوانید به سراغ همدیگر بروید.
تکیه احزاب کوچک به انسانهایی که قدرت و امکانات بیشتری در دست دارند و بخش قابل توجهی از افکار عمومی با آنهاست، میدان میدهد که همیشه فایق باشند و گاهی تحمیلات خود را دیکته کنند. اقلیت وقتی اکثریت را متفرق میبیند، موفق میشود. البته اصل مسئله توفیق است. چون این جریان در جایی به هم میرسد.
خاطرجمعی من هم اینهاست. اگرچه در این مقطع از شیوهای که کشور اداره میشود، راضی نیستم. ولی فکر میکنم همین وضع یک پله بلند ما را به پیش میبرد که مردم فکر کنند در چه وضعی هستند و به کجا باید بروند. این وضع شعور جدیدی را به جامعه القا میکند و الان اینگونه میشود.
به نگرانیها اشاره کردید که درست است. نگرانیهایی وجود دارد. مسایل لبنان هنوز تمام نشد. همین امروز صبح در خبرها بود که اسرائیلیها برای گرفتن یکی از اعضای شورای مرکزی حزبالله نیرو پیاده کردند و موفق نشدند. ولی چند نفر از دو طرف کشته شدند. معلوم است که هنوز مسایل لبنان آتش زیرخاکستر است. اسرائیل به این قطعنامه دل بسته که از محتوای آن استفاده کند تا به هدفی که به خاطر آن جنگ کرد، یعنی خلع سلاح حزبالله برسد. این مسئله آسان اتفاق نمیافتد. لذا باید فکر کنیم که صحنه خاورمیانه و اطراف فلسطین، لبنان و سوریه همچنان کانون تحولات عمده در آینده خواهد بود. به ما هم مربوط میشود. چون غربیها ما را در این مسایل مسئول میدانند و صریحاً میگویند و ادلّهای هم دارند.
مسئله هستهای هم مهم است. گرچه آرام به جلو میرود، اما مسیر آن خیلی بد است. الان خیلی صریح میگویند که در پایان اوت قدم بعدی را که تحریم است و جدّی میگویند، برمیدارند. البته قابل پیشبینی بود. به نظر میرسد که مقطع مهمی را پیش رو داریم. اگر با تدبیر بهتری جلو میرفتیم، به اینجا نمیرسید، ولی الان رسیدیم.
اینکه الان دعوت به وفاق و مصلحت میکنم، بیشتر مربوط به این مسایل است. اگر این مسایل نبود، انسجام ملی اینقدر برای ما ضروری نبود. بالاخره در جامعه رو به پیش اختلافات ودرگیریها طبیعی است و در این مناقشات و انتقادها راههایی روشن میشود و جلو میروند. اما الان شرایط متفاوتی است. اگر مسایل لبنان را به ما منتسب کنند و اگر مسئله هستهای را اینگونه که میگویند، جلو ببرند، کشور و انقلاب را در چالش جدّی میبینیم.
اینکه بر انسجام تأکید میکنم، منظورم یک طرفه نیست. در جلسات خصوصیتر و گاهی عمومی میگویم که باید دوطرفه باشد. اگر یک طرف بزند، بکوبد، بیرون کند و متهم کند و افراد را از شغلها جدا کند و مدیران را خانهنشین کند و یک طرف بگوید باید منسجم باشید، موفقیتی حاصل نمیشود. دو طرف باید ملاحظه داشته باشند. منبای انسجامی که میگویم، انصاف، تعادل، تدبیر، عقل و برخورد یکسان با نیروهای وفادار به انقلاب است.
در این شرایط طرف خارج از حاکمیت نباید بهانهگیری کند و طرف داخل حاکمیت هم نباید زمینه آن درگیریها را فراهم نماید. با احزاب و مطبوعات درست برخورد کنند و دادگاهها عادلانه رفتار کنند. در مدیریت کشور ولخرجی و شیوههای ناردستی که دیده میشود، نباشد. اگر با دیدن فضای احتمالی آینده، این تعهد را از خودمان نشان دهیم، میتوانیم ایران را از این مرحله هم به خوبی عبور دهیم و پس از عبور از این مرحله شرایط بهتری برای ما پبش میآید.
در مورد انتخابات پیش رو هم باید تلاش کنیم که شرایط مناسب انتخابات باشد. نباید افراد صالح را به زور خارج از صف قرار دهیم. انتخابات باید سالم برگزار شود و بگذارند افکار عمومی هرچه را که خواست، تحقق یابد. ما قوانین خوبی داریم که اگر مراعات شود، میتوان عدالت انتخاباتی را با همین قوانین به وجود آورد.
امیدواریم در حزب خود آنگونه تا الان گامهای اولیه را خوب برداشتید، موفق باشید و در آینده هم سالم، باعقیده و با معیار اسلامی و ملی راه خود را ادامه دهید. به هرمرحلهای برسید، توفیق است.
والسّلام علیکم و رحمه الله