بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
خیلی خوش آمدید. جمعیتی درست کردید که تصمیم گرفته مستقل و مسلمان زندگی کند و به عنوان وظایف اسلامی و میهنی در صحنه باشد. طبیعی است انسانهایی که در وجودشان انگیزههای خدمت و تلاش با هدف مقدسی وجود دارد، در همه جوامع ارزش بالایی دارند. معمولاً وقتی مردم را تقسیم میکنیم، عدهای هستند که بیتفاوتند. صبر میکنند تا ببینند دنیا چطور میشود. بخشی از مردم هستند که واقعاً خودخواه و انحصارطلب و به دنبال منافع شخصی خودشان هستند که آنها هم خیلی قابل توجه نیستند. ولی اینگونه آدمها خطرناک هستند چه در سمتی باشند یا نه، مزاحم جامعه هستند.
بخشی از جامعه که میشود روی آن حساب کرد و ارزش قائل شد، آدمهایی هستند که با انگیزههای ایمانی وارد میشوند. هرکس در مذهب و محیط خود در هرجا که هست، کار میکند. ما الان با شیعههای اهل بیت(ع) و مسلمانان صحبت میکنیم. جاهای دیگر هم برای خود مبانی دارند. اینها انسانهایی ارزشمندند که قرآن برای آنها جایگاه ویژهای را در نظر میگیرد. طبعاً این انسانها وارد دستجات نمیشوند. اما بیرون از دستجات کار میکنند. بعضیها ترجیح میدهند دسته جمعی کار کنند که این واقعاً ارجح است.
چون کارهای انفرادی معمولاً جواب نمیدهد و کم اثر است. کار دسته جمعی، کار خوبی است. وقتی که وارد صحنه سیاسی میشویم، معنای دیگری هم پیدا میکند. در مسائل اجتماعی انسانها به صورت فردی کمک میکنند و گاهی دستهجمعی، انجمنها وگروهها تشکیل میدهند و با هم کارهای امدادی، خدمترسانی، توزیعگری و هرکاری را که مفید میدانند، انجام میدهند.
کسانی که ذائقه سیاسی دارند، روی مدیریت کشور و اداره جامعه نظر دارند و به هر دلیل فکر میکنند که میخواهند در مدیریت جامعه مؤثر باشند. یا از طریق انتقاد یا از طریق پذیرش مسئولیت و یا تلاش برای اینکه راه جریانی را که قبول دارند، به طرف مدیریت کشور باز کنند. هرحرکتی در شرایطی که دنیای امروز به سر میبرد که به سمت دمکراسی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان پیش میرود، خوب است. فکر میکنم باید روی انسانهای با انگیزه سیاسی و اجتماعی بیشتر حساب کنیم.
شما الان هفت هشت سال است که به عنوان یک حزب با عقاید اسلامی، شیعی، انقلابی و ایرانی درحال فعالیت و وقت گذاشتن هستید. حداقل این است که وقت میگذارید. آنهایی هم که مکنتی دارند، کمکهای غیروقتی هم میکنند. ما این را از عبادات و از راههای تقرب به خداوند حساب میکنیم، جزء کارهای ارزشمند زمان است. اگر در ایران احزب بزرگی شکل میگرفت که با مکتب روشن و برنامه مشخص با مردم مواجه میشدند، مردم تکلیف خودشان را میدانستند. یا رأی میدادند یا نمیدادند و بعد اینها پاسخگوی برنامه خودشان به مردم بودند. در کشورهایی که در دمکراسی موفقند، این شرایط به وجود آمده است. آنها اوایل احزاب کوچک داشتند و کم کم متشکّل شدند.
در کشور ما از اول، حزب بزرگی مثل حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد، ولی به ادلّهای که بعداً روشنتر شد، نتوانست پایدار بماند و کار کند. بعد از آن جمعیتهای کوچک مثل اول انقلاب تشکیل شدند و دوباره به همان شرایط برگشتیم. یادتان است اول انقلاب چقدر گروه و جمعیت سیاسی با ایدههای بسیار متفاوت شکل گرفت.
به تدریج وقتی معلوم شد که متن جامعه اسلامی و آن هم بر پیروی از امام است، جریانهایی که در این مسیر نبودند، کم کم به حاشیه رفتند. یا محو و یا ضعیف شدند و یا از ایران بیرون رفتند. اما بعد از ناکامی حزب جمهوری اسلامی و به اصطلاح پایین کشیده شدن فتیله حزب دوباره رفته رفته گروهها در چهارچوب وفاداران به انقلاب شکل گرفتند. الان خیلی جمعیت و حزب داریم و به هریک از آنها که مینگریم، میبینیم انسانهای صالح در بین آنها با هدفهای مختلف هستند. هم جمعیت محلی و هم سراسری داریم. نوعاً اینها ارگانهای اطلاعرسانی دارند و افکار خودشان را پخش میکنند. به مجموعه که نگاه میکنیم، میبینیم اینها یک خدمت بزرگ انجام میدهند و نیرو تربیت میکنند. بالاخره شما در حد امکان نیروی سیاسی، تربیت و اطلاعرسانی میکنید. چیزهایی را که فکر میکنند ایراد دارد، نقد میکنند که یا جواب داده میشود و یا نمیشود.
به هرحال نقد اثر خودش را در پرورش انسانها دارد. نمیتوان گفت این جمعیتهای کوچک و احزاب فراوانی که هست، مفید نیست، مفیدند. چارهای هم نیست. در شرایطی که هنوز حزب بزرگ به وجود نیامده، فکر میکنم باید به تدریج به طرف جبهه رفت. اگر در چشمانداز فعلی تشکیل حزب قوی سراسری که بتواند بار مدیریت کشور را به تنهایی به عهده بگیرد و مردم به او اعتماد کنند، نباشد، حداقل این است که گروههایی که افکار نزدیک به هم دارند و اساسنامههایشان با هم میخوانند، به هم نزدیک شوند و مجموعههایی درست کنند و در مواقع حساس که معمولاً در کشور ما انتخابات است، حضور نیرومندتری داشته باشند. در غیرمواقع حساس هم باید کار کنند.
یکی از اشکالات احزاب و جمعیتهای سیاسی ما این است که معمولاً موقع انتخابات بروز میکنند و اطلاعیه میدهند و در صحنه هستند، ولی در بین انتخابات مسائل زیادی اتفاق میافتد. شما هر روز که نگاه کنید، تصمیمی در مجلس، دولت، مجمع، قوه قضاییه و در هرجایی گرفته میشود.
همه این تصمیمات که بیاشکال نیستند، لااقل از نظر برخی جمعیتها بیاشکال نیست. حقش این است که میدان باز باشد، نقادی شود، نقاط ضعف و قوت آنها گفته شود که مردم آگاهتر به مسائل نگاه کنند. همین جمعیتهای کوچک این کار را میتوانند بکنند و چه بهتر که این جمعیتها به صورت مجموعهای و جبههای حرکت کنند که اثر بگذارند.
انشاءالله باید به این سمت برویم. به این صورت که این همه حزب برای خودشان جداگانه در میدانی وارد شوند. معلوم است که سهم واقعی به دست نمیآید، شورا و مجلس متشتّت میشود، دولت پشتوانه لازم را ندارد. فکر میکنم شما که زحمت کشیدید و مسئولیت پذیرفتید و وقت میگذارید، چیزی هم به برنامه خودتان اضافه کنید. بالاخره الان همه نوع حزب در کشور هست. اصولگراها، اصلاحطلبان و نیروهای مستقل فراوانند که با زاویههای خاص اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کار میکنند. در همه جا انسان میتواند یارانی در خارج از حوزه جمعیت برای خود پیدا کند که این کار را از عهده شما برمیآید که وارد شوید.
نکته دیگری که به خصوص به خاطر حضور آقای حشمتیان در این جمعیت و اتکایی که به مردم غرب دارند، اشارهای کنم که الان غرب کشور ما در شرایط کاملاً ویژهای قرار گرفته است. بعد از انقلاب، مدتی مسائل جنگ بود که غرب کانون فشارها بود و خیلی به غرب و جنوب فشار آمد. بعد از جنگ هم مسائل بازسازی و سازندگی بود. مردم بعد از جنگ مشکلاتی داشتند که هنوز هم بعضی از آنها باقی ماند که میدان دیگری بود. الان مسائل عراق، در شرایط ویژهای است و مسائل داخل عراق در غرب و جنوب کشور ما خیلی موثر است. در کردستان، کرمانشاه، ایلام و خوزستان شرایط ویژهای است. اگر عراق به یک کشور آزاد، مستقل و سازنده تبدیل شود، غرب استفاده بسیار فراوانی میبرد، چون در مسائل تجاری، توسعه، عمران، ترانزیت و خیلی چیزها شریک میشود و انقلاب اقتصادی در غرب شکل میگیرد. اگرهرج و مرج باشد که الان است، ترکشهای هرج و مرج کم کم به داخل کشور ما میآید و ناامنیهایی در خطوط مرزی ایجاد میکند.
واقعاً جمعیتهایی مثل شما که در آنجا نیروهای خوبی دارید و آشنایی بیشتری دارید، در سراسر مرز در غرب و جنوب غربی مؤثر هستید. به مردم هوشیاری بدهید. دائماً در تماس باشید. اوضاع آنجا را زیر نظر داشته باشید. به مراکزی که خودتان در آن هستید، در مجلس، یا هرجای دیگری که میتوانید، مشورت کنید که فصل بسیاری مهمی است.
اینگونه میبینم که عراق اگر موفق شود و آمریکاییها را بیرون کند و کشور مستقل و آزادی شود، منشأ خیرات بسیار زیادی در منطقه و باعث حاکمیت نیروهای خوب منطقه خواهد شد. به خصوص که با ایران هماهنگ خواهد بود. ولی اگر عراق کانون تروریسم یعنی آشوب یا پایگاهی برای آمریکا و استعمار باشد، باعث فلاکت منطقه خواهد بود. چون عراق کشوری غنی است و موقعیت ممتازی دارد. اگر آنجا در دست استکبار باشد، میتواند آثار خیلی منفی برای ما و همه جا داشته باشد. این بحث مخصوص شما نیست، بلکه برای همه ماست. همه باید هوشیار باشیم.
در این زمان گرفتار مسائل حاد دیگری هم هستیم که یکی از آنها همین پرونده هستهای است که پرونده بسیار حساسی است. بالاخره جایی است کهنظرات ما و نظرات قدرتهای خارج از ایران روبروی هم قرار گرفته و نقطه انعطاف در آن خیلی کم است. یا باید نداشته باشیم که برای ایران مسأله بسیار بسیار سنگینی است و ننگ تاریخی خواهد بود. یا باید داشته باشیم که برای آنها مسأله بسیارسنگینی است که نمیخواهند آن را تحمل کنند. واقعاً زورآزمایی در این میدان واقعی است.
بحثهای زیادی در کشور است. در بحثهای فلسطین، لبنان، افغانستان، بحثهای نفت و... انعطاف است. یعنی مقداری مجادلات لفظی و سیاسی میشود و در جایی به هم میرسند. ولی در مسئله هستهای کار بسیار دشوار است. لذا ما الان در مقطعی هستیم که جمعیتانقلابی ایران باید در این موقعیت امتحان خوبی بدهد و از لحاظ درایت، استعداد خود را ثابت کند و کارهای بیبرنامه، بیحساب و کتاب و خطرآفرین نکند.
از لحاظ مدیریت صحنه هم باید کاری کرد که حق ایران را با کمترین خسارت به دست آورد که دشوار است. گفتنش آسان است، اما عمل کردن به آن خیلی دشوار است. ولی ممکن است و انشاءالله انجام میشود.
انتخابات هم گاهی شرایط را تحت تأثیر قرار میدهد. ما الان دو انتخابات حساس داریم. گرچه در انتخابات خبرگان چالش زیادی نیست. چون نامزدهای آن عدهای از علما هستند و خیلی احتیاج به تبلیغ ندارند. تعدادشان هم خیلی نیست. روحیه مجادله هم ندارند. بنابراین به خوبی میگذرد، ولی مهم است. مبنای حاکمیت کشور ما که ولایت فقیه است، متکی به همین انتخابات میباشد. یعنی اگر مجلس خبرگان آبرومند و مورد قبول باشد و پشتوانه داشته باشد، ولایت فقیه هم از آن قدرت میگیرد. اگر مجلس ضعیفی باشد و مردم کمتوجه باشند، تأثیر منفی در موقعیت ولایت دارد. فکر میکنم باید همه احزاب، جمعیتها، شخصیتها و تریبونها مقداری بیشتر در این زمینه کار کنند.
مسأله شوراها را هم که خود شما بیشتر از من میدانید. در همه شئون و تار و پود زندگی مردم تأثیر دارد. جمعیت زیادی هستند که الان میخواهند انتخاب شوند. اگر خوب عمل کنند، مردم در شهرها و روستاها راحت میشوند و اگر دنبال منافع خودشان باشند، کار مشکل میشود.
به هرحال زمان، زمانی خاص و نیاز به وظیفهشناسی، اقدام و تلاش است که انشاءالله جمعیت مستقل اسلامی شما سهم خود را ایفا خواهد کرد. من در پایان صحبتهایم دوباره از حضورتان تشکر میکنم و برای توفیق جمعیت شما دعا میکنم. انشاءالله تعالی موفقتر خواهید بود. هفت هشت سال برای یک حزب، عمر خیلی زیادی نیست، احزاب اگر بالندگی داشته باشند، معمولاً بعد از ده یا پانزده سال میتوانند جای خوبی باز کنند. شما را به خدا میسپارم.
والسّلام علیکم و رحمه الله