سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار اعضای شورای صنعت نفت

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار اعضای شورای صنعت نفت

  • تهران
  • سه شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۰
وضع دستگاه اجرایی، مشکل واقعی جامعه/ دانش، محور توسعه در چشم‌انداز/ ضعف ایران در بهره‌وری و لزوم ارتقای آن/ بخش خصوصی، بهترین ظرف برای اجرای اصل 44/ اهدافو اصلاح اصل 44 در مجمع/ تأکید رهبری بر واگذاری یکباره امور به بخش خصوصی/ تناقض اعطای سهام عدالت با بخش خصوصی/ ضرر عمده ورود شبه‌دولتی‌ها به بخش خصوصی/ سهام عدالت، بمبی در طرح خصوصی‌سازی/ تدوین سیاست‌های کلی اداری در مجمع/ فشل شدن سازمان برنامه در کشور/ عدم توجه به کاربردی کردن تحقیقات در کشور/ اهداف دانشگاه آزاد در تأسیس مراکز رشد/ علل واگذاری نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی به مجمع/ علل توصیه رهبری به مجمع برای مدارا کردن با دولت در نظارت/ انزوای مدیران سابق در دولت نهم و دهم/ عدم اعتماد بخش خصوصی به برنامه‌ها/ مشکلات بخش خصوصی برای ورود تکنولوژی/ ضعف مفرط پشتیبانی از بخش خصوصی/ انقلاب اقتصادی، تعبیر رهبری از اصلاح اصل 44/ تعبیر آیت‌الله هاشمی شاهرودی از سهام عدالت/ گلایه‌های آقای حداد عادل از اوضاع اقتصادی کشور/ عدم استفاده دولت از امتیازات ایران در عسلویه/ حرکت معکوس جذب ایرانیان خارج از کشور/ تشدید فرار مغزها از کشور/ مشکلات خودساخته امنیتی برای مغزها در کشور/ خفه شدن استعدادهای آینده در دولت نهم/ عدم توجه دولت به برنامه و سیاست‌های کلی/ لزوم استفاده از دستاوردهای دیگران در مسائل مهم/ حسرت مسئولین ترکیه از حرکت سازندگی در ایران/ برگزاری درست انتخابات در ترکیه/ تلاش دشمنان برای ناکارآمد جلوه دادن اسلام در اداره جامعه/ ایران، قربانی اصلی ترور در دنیا/ تهمت تروریست پروری به ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله والسلام علی رسول الله و آله

خیلی خوش آمدید. همه حرف‌های شما برای بنده قابل قبول است و آن را تصدیق می‌کنم و می‌دانم که درست است.

شما هم مشکل و هم راه حل و هم پیش نیازهای کار را گفتید. من الان مشکل واقعی را در وضع دستگاه‌های اجرایی می‌بینم که حقیقتاً آقایانی که الان مشغول کار هستند، اگرچه ظاهراً خدمتکار و نوکر - طبق گفته خودشان- هستند، اما مصالح مملکت را دارند به باد می‌دهند. یعنی در عمل اتفاقات بدی می‌افتد.

نکاتی را که شما اشاه کردید که باید بشود، ما در تصمیمات قبلی این کار را کردیم. ما در چشم‌انداز، توسعه بعد از آن را دانش محور گفتیم و بنابراین شده است که توسعه ما این دفعه دانش محور باشد. اگر سخت‌افزاری است، نیازمند دانش است که اجرا شود.

نقش ما در بهره‌وری بسیار ضعیف بوده است. یکی از ابزار کار این است که از طریق دانشمندان و صاحبان دانش بهره‌وری را بالا ببریم. نقش انسان را بیش از نقش فضا، محیط و ابزار کار درنظر بگیریم. این جزو اصول چشم‌انداز برای توسعه آینده بوده است.

اصلاح مفهوم اصل 44 که ما کارش را انجام دادیم، وسیله اجرایی آن بوده است. ما کاملاً قبول داریم که اگر بخواهیم این کارها انجام شود، بخش خصوصی بهترین ظرف است و نیروهایی که در بخش خصوصی جمع می‌شوند، هم عشق پیدا می‌کنند و هم آینده آنها بهتر است. دیگر مأمور دولت نیستند که با عوض شدن وزیر، آنها هم عوض شوند و یا کسی را بالای دست آنها بیاورند. تصمیمات را خودشان می‌گیرند. باید پشتیبانی از طرف دولت باشد و اگر خودشان قوی باشند، بدون پشتیبانی هم کارشان را می‌کنند.

بنابراین ما کار بزرگی کردیم که اصل 44 را به گونه‌ای تفسیر کردیم که اصلاً دست دولت را بستیم که خودش کار کند. یک بار گفتیم که دولت ظرف مدت 5 سال همه کارهایی را که مربوط به صدر اصل 44 نیست، واگذار کند و دست خودشان نباشد. شاید این کار یک مقدار تند بود و رهبری فوراً می‌خواستند این کار را بکنند، اما ما بررسی کردیم و گفتیم که در 5 سال و سالی 20 درصد انجام شود. دولت اصلاً این کار را عملی نکرد. الان هم مسئولیت‌هایی که برای خودش درست می‌کند، بیشتر از گذشته است که کارها را به مردم واگذار کند.

مورد دیگری که گفتیم، خصوصی‌سازی بود. خصوصی‌سازی که ما گفتیم این نبود که به گونه‌ای خصوصی‌سازی کنند که قدرت شرکت‌های بزرگ دولتی را هم ضایع کنند. این که نصف اینها را به سهام عدالت بدهیم که اصلاً معلوم نیست متصدی و مسئول آن کیست و سود آن کجاست، کار خوبی نیست. الان سهم مدیریتی سهام عدالت کجاست؟ الان چه کسی به نمایندگی از سهام عدالت در بورس و صنعت تصمیم می‌گیرد؟ اصلاً اینجا نیستند. فقط منتظر هستند که یک سال بگذرد و سودی را که داشتند به آنها بدهند از پول نفت هم به عنوان سود برمی‌دارند و می‌دهند. آن سیاست را تباه کردند.

بخش دومی هم که باقی مانده بود، به جای اینکه به بخش خصوصی بدهند، به نیمه‌دولتی‌ها و شبه‌دولتی‌ها دادند. وقتی که دست سپاه و نهادها باشد، اینها هم قدرت و هم اسلحه و زور و نفوذ دارند و بدتر از دولت کار می‌کنند. مسئولیت هم ندارند. خود دولت باید جوابگو باشد و احتیاج به رأی برای کارهای دیگر دارد. اما اینها که احتیاجی به آن ندارند و هر جوری بخواهند کار می‌کنند.

واقعاً بهتر از این نمی‌شد که بمب در خصوصی‌سازی بگذاریم که گذاشتند و الان این‌گونه است. آن از دانش که روی آن تکیه کرده بودیم و این از بخش خصوصی ما که موتور محرکه ما بود که درست کردیم.

این سیاست‌هایی که الان آقایان توقع دارند، فکر می‌کنم همه آن را نوشتیم و حتی در سیاست‌های اداری، دست دولت را بستیم که نتواند مدیران را عوض کند. گفتیم دولت در سطحی مثل سطح بالا چون وزیر و معاونین که سیاسی هستند، می‌تواند عوض کند، ولی در مورد کارشناس‌ها و مدیریت گفتیم که بمانند و ثبات داشته باشد و نتوانند برنامه‌ریزی کنند.

سازمان برنامه را که واقعاً جای برنامه‌ریزی و حافظه کار دولت بود، به صورتی کردند که آن را دست آدمی که عضو حقوقدان شورای نگهبان بوده، دادند. اصلاً چیزی از این مسائل بلد نیستند. برای اینکه در شورای نگهبان بوده، از دولت حمایت می‌کرد.

این بحث‌هایی که آقای شمس در اینجا اضافه کردند که آزمایش‌ها و دستاورد تحقیقاتی خودمان را یعنی از آزمایش مهندسی، پایلوت و تجاری کردن می‌گذارند، واقعاً عیب بزرگ ما این بوده است. بنا شد مراکز رشد تأسیس شود و ما هم برای آن سیاست نوشتیم که تحقیقات دانشجو، استاد و هر کسی را تبدیل کنند و در مراحل آزمایشی و پایلوت کمک کنیم و بعداً در مهندسی کمک کنیم و در آخر هم بانک‌ها و یا دانشگاه شریک شوند و تبدیل به کالای تجارتی شود که هم برای دانشگاه، هم بانک و هم صاحب تکنولوژی سود داشته باشد.

فکر می‌کنم الان سیاست‌های اصلی مشخص است. ما نوشته همه اینها را داریم. پیش‌بینی محکمی هم شده بود که رهبری نظارت را به مجمع بدهند. چون مجمع می‌داند که چه کاری باید انجام شود. متأسفانه این دولت که آمد، یک دفعه زیر همه چیز زد و آقا هم گفتند چون اینها با برنامه و سیاست‌ها آشنا نبودند، به آنها مهلتی بدهید که کارشان را بکنند. با آنها مدارا کنید. مدارا کردیم و به اینجایی رسید که می‌بینید. شما می‌گویید که 5 الی 6 سال است که زحمت می‌کشید و یک مقدار امید به موفقیت بسته‌اید، ولی وقتی که وارد می‌شوید و به هر جا می‌روید، به در بسته برخورد می‌کنید.

وقتی که اینها بنا گذاشتند که مدیران سابق را متلاشی کنند، ما امید دیگری پیدا کردیم و گفتیم که این مدیران ارزشمند به بخش خصوصی ملحق می‌شوند و بخش خصوصی در کشور تقویت می‌شود. اگر این اتفاق می‌افتاد که خیلی خوب بود. ولی انگیزه‌های اینها را هم می‌کشند.

الان در بخش خصوصی کسی اعتماد ندارد. اگر هم بخواهند کاری کنند، با حسادت‌ها، رانت‌خواهی‌ها و باج‌خواهی‌ها نمی‌گذارند کاری انجام بدهند. اگر کسی بخواهد تکنولوژی یا دانشی را بیاورد، باید ارتباطات بانکی داشته باشد. الان بانک‌ها حق فرستادن پول را از آن طرف و از این طرف ندارند. از طریق صرافی‌ها هم کلی گران تمام می‌شود.

برای آوردن جنس راه‌ها را باید عوض کرد. باید به مالزی و امارات برود و آخر هم معلوم می‌شود که می‌خواهد به ایران برود. الان بخش خصوصی برای کار کردن مشکل دارد. به امارات پناه برده بودند که آنجا یک ایستگاه باشد، آمریکایی‌ها به اماراتی‌ها فشار آوردند و دست آنها را هم بستند و نمی‌گذارند کار کنیم.

به نظرم الان پشتیبانی از بخش خصوصی بسیار ضعیف است. به خاطر اینکه دولت خلاف می‌گوید که بخش خصوصی می‌خواهیم. سیاست‌های کلی واقعاً اجرا نمی‌شود. بعد از مدتی که اصل 44 را تصویب کرده بودند، آقا یک بار سران را جمع کردند و گله کردند و گفتند که وقتی مفهوم اصل 44 را اصلاح کردیم، امید یک انقلاب اقتصادی داشتیم. الان می‌بینم که بعد از چند سال درجا زدیم و کاری انجام نشده است.

در همان جلسه انسان‌هایی که معمولاً ادب را رعایت می‌کنند و حرفی نمی‌زنند، به حرف درآمدند. آقای هاشمی شاهرودی گفت: شما با گذاشتن سهام عدالت بمبی در اصل 44 گذاشتید. اینکه در اصل 44 نبود. بنا بود درآمدهایی که از این طریق به دست می‌آید، در چهار مورد مصرف داشته باشد. مصارف آن به قشر محروم، اشتغال و تکنولوژی می‌رسید. به جای این شرکت‌هایی که واگذار می‌کردیم، شرکت‌های دانش بنیاد به وجود می‌آمد. دولتی هم بود. اینها به هم خورد.

آقای حداد عادل زمانی که رئیس مجلس بود، مثلی زد و گفت که انباری از پدرمان در گاراژ شرق به ما رسیده بود، آن را به وزارت بازرگانی اجاره دادیم. چند سال چایی‌های ایرانی را در آنجا انبار کردند که نه مصرف می‌کنند و نه می‌توانند صادر کنند. تبدیل به کاه شد. اجاره ما را هم نمی‌دهند. شما کشور را دست اینها دادید و این‌گونه عمل می‌کنند.

در پارس جنوبی آقای زنگنه و دوستانش حرکت خوبی آغاز کردند و عسلویه را خلق کردند که یک کار مبنایی شروع شد. ما هم سیاستی گذاشتیم که سواحل جنوبی را به یک تمدن جدید تبدیل کنیم که بتواند با سرمایه نفت و گاز و آب و بندر و ارتباطات نقش عظیمی در دنیا ایجاد و تکنولوژی جذب کند. نیروهای صالح ایرانی را به آنجا برگرداند. اگر در ایران آن فضا درست می‌شد، نیروهای ایرانی برمی‌گشتند. مشتاق هم هستند که به اینجا بیایند.

الان حرکت معکوس شد. بچه‌هایی که در حال درس خواندن هستند و آنهایی که استعداد دارند، می‌خواهند به خارج از کشور بروند. یک علت اصلی دارد و آن اینکه این انسان‌های تحصیلکرده دلشان فقط برای پول و دانش نمی‌سوزد، آنها عظمت و افتخار کشورشان را می‌خواهند. اراده انسان را می‌خواهند. آزادی می‌خواهند و فکر می‌کنند باید اینها باشد.

وقتی می‌بینند باید تحت فشارهای وزارت اطلاعات و سپاه و امثال اینها زندگی کنند، انگیزه‌ای ندارند که ده سال دیگر را بمانند و برای آن کار کنند. آنها می‌خواهند خودشان را نجات بدهند و به جای دیگری بروند. البته آن جایی هم که می‌روند، ذلیل هستند. انسان در آنجا برای اقامت، سفر و شغل مشکل دارد و شهروند دست دوم است. در صورتی که در کشور خودش آقا می‌باشد.

بعد از 5 تا 6 سالی که اینها آمدند، احساس می‌کنم اینها پایه را خراب کردند. فضای آزادی، انسان‌سازی واقعی و محیط تفکر، تحقیق و پیشنهاد را بستند و استعدادهای آینده را خفه کردند. برنامه چهارم نسبتاً خوب نوشته شده بود. نمی‌دانم شما چقدر با آن آشنا هستید؟! بعد از 5 سال اجرا کردن، گفتند که 25 درصد به صورت تصادفی اجرا شد. نمی‌خواستند به عنوان برنامه اجرا کنند، به صورت طبیعی اجرا شد. الان برنامه اجرا نمی‌شود. سیاست‌ها اجرا نمی‌شود. این چیزی که الان شما از ما توقع دارید، ما حاضر هستیم. از اینکه افرادی مثل شما با مجمع همکاری کنند، خوشحال می‌شویم.

شما پیشنهاد بدهید، می‌گوییم که استفاده کنند. همین سیستمی که ما برای داخل طراحی کردیم که مراکز رشد، ابتکارات را به کمک دانشگاه‌ها، بانک‌ها و صاحب تکنولوژی تا مرحله تجاری‌سازی پیگیری کنند، این راه بزرگی است که می‌تواند ما را به جایی برساند.

استفاده از دستاوردهای دیگران هم کار سختی نیست. مخصوصاً بخش خصوصی خیلی خوب می‌تواند اینها را بیاورد و آنها را شریک و استفاده کند و انگیزه‌هایشان را بالا ببرد. راهها باز است. اما اجرا دست انسان‌هایی است که اگر هم فکر کنیم نیت آنها خوب است، خودشان برای این کارها کوچک هستند. ظرفیت این تفکر بزرگ را که در این مقطع ایران می‌طلبد، ندارند.

اگر ما راهمان را ادامه می‌دادیم، قطعاً الان خیلی از ترکیه جلوتر بودیم. این‌گونه نبود که این مقدار از ما در این مسائل جلوتر باشند. آن موقعی که رئیس جمهور بودم، آقای اوزال هم رئیس جمهور ترکیه بود. در جلساتی که با هم داشتیم، گاهی آقای اوزال حسرت می‌خورد که کاش ما هم راه شما را می‌رفتیم. الان ما باید حسرت بخوریم که آنها آن‌گونه رفتار می‌کنند.

به وضع آزادی و انتخابات آنها، کسی نمی‌تواند اشکالی بگیرد. انتخابات واقعی انجام می‌دهند. با اینکه در آنجا اختلاف سلیقه خیلی بالاست. لائیک‌ها، اسلامی‌ها و کردها سه جریان قوی هستند که در آنجا حضور دارند. اطلاعات، نظامی‌ها و دستگاه قضائی آنها جزو لائیک‌ها هستند. مردم به صورتی دیگر و دانشگاهیان به صورت دیگر. ولی سیاست آزادی که دارند و انتخابات واقعی که انجام می‌دهند، خیلی از مسائل آنها را برای آینده حل می‌کند.

بالاخره مسئله جهانی ما کوچک نیست. چرا باید این‌گونه باشیم که آنها هر عیبی در دنیا را به نحوی به اسلام و یا انقلاب ایران وابسته کنند؟ همین الان فیلم حضرت محمد(ص) را از تلویزیون BBC پخش می‌کنند که سه بخش دارد. از همان اول حادثه یازده سپتامبر را می‌گذارند که نشان بدهند این یک حرکت تروریستی است. در آخر هم چیز بدتر از این را خواهند گذاشت.

این‌گونه در حال معرفی ما هستند. در صورتی که ما ضد این هستیم و بنای ما هیچ وقت این‌گونه نبود. ما قربانی ترور در دنیا هستیم. بدترین ترورها در همان سال اول انقلاب شد که می‌خواستند همه ما را از صحنه خارج کنند. الان آن تروریست‌ها در زیر پرچم آمریکا زندگی می‌کنند و به پارلمان آنها رفت و آمد دارند، اما الان ما متهم به تروریست بودن و پناه دادن آنها هستیم. این سوءتدبیر است که به اینجا می‌رسد. شما کمک کنید و ما هم کمک می‌کنیم که از این مسیر غلط نجات پیدا کنیم.

والسلام علیکم و رحمه الله