الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
خیلی خوشآمدید. علاقهمند بودم با چهرههای فرهنگی، به خصوص فرهنگیهای جوان و به ویژه دانشگاهیها که معجونی از دانش، هنر، ذوق و ادب هستند، دیدار کنم و بیشتر حرف بزنم. شرایطی که برای شما پیش آمد، وقت را از ما گرفت. چند دقیقهای که تا ملاقات بعدی وقت داریم، با شما حرف میزنم.
در مجموع - بخواهند یا نخواهند- فرهنگ با تفاوتهایی جزو مهم همه اقشار مردم است. اگر فرهنگ را از انسان بگیریم، خاموش میشود و اگر نوری در وجودش نباشد، ظلمت جایش را میگیرد. اگر نشاط، امید و انرژی برای تلاش در وجود انسان است، تا حدود زیادی از فرهنگ است که با وجود انسانها عجین شده است. خودم تا آن مقداری که در ادیان مطالعه دارم – البته تخصصم مطالعات مسایل دینی است و ورودم در عرصههای دیگر به اقتضای مسوولیت و کارهایی که پیش میآید، میباشد – درک من این است که عمده رسالت ادیان فرهنگسازی بود. از فرهنگ که عبور میکنیم، مسایل دیگر مثل مدیریت جامعه، اقتصاد، صنعت و مباحث دیگر، به خود انسانها واگذار کردند تا براساس ظرفیت، علم، دانش و تجربه را شکل دهند. اما ادیان روی فرهنگ کار میکنند. چون انسانی که میخواهند بسازند، از تباری باشد که با فلسفه آفرینش بشر توسط خداوند تطبیق کند. اگر چنین انسانی میساختند، موفق بودند. شاید در جوامع مشکلات و دردسرهای زیادی باشد، ولی انسانها هستند که راه خود را باز میکنند.
در حقیقت پرورش یک انسان مهم است. علم و دانش هم نمیتواند از فرهنگ جدا باشد. اما جوهره اصلی انسان، مقتضیات فلسفه آفرینش و اراده الهی است.
مطمئنم اگر روزی موفق شویم مبنای فرهنگی را براساس اسلام در جامعه شکل دهیم و مسایل فرهنگی را با مبانی اصیل اسلامی بسازیم - منظورم مبانی دست خورده نیست، چون سلیقهها دخالت کردند و افکار و برنامههایی خلق شد که اصالت ندارد – هیچ مشکلی نداریم. باید موارد فرهنگی را براساس قرآن و متون اصلی سنت بفهمیم که عمدتاً در زندگی پیامبر(ص) متبلور شده است.
این کار نیاز به تحقیقات ویژه دارد. ما چنین تحقیقاتی داریم، اما با زبان شما نیست، براساس ادبیات خودمان استخراج میکنیم.
بنابراین فکر میکنم اگر مبانی فرهنگی اسلامی در اختیار نسل جدید باشد، آنها میتوانند فرهنگ ارزشمندی شکل دهند که بتواند قدرت حضور در همه جای دنیا را داشته باشد و چیزی را از دست نمیدهیم.
الان - بخواهیم و نخواهیم- فرهنگ از مرزها عبور کرد و نمیتوان مرزی برای فرهنگها تعریف کرد. چیزهای ارزشمندی که در دنیاست، به سرعت در همه جا در اختیار علاقمندان قرار میگیرد و از طرف دیگران به سرعت جذب میشود.به خاطر ظروف مرتبطه فرهنگ که الان در دنیا به وجود آمد، نمیتوانیم یک جزیره مستقل باشیم و خود را جدا کنیم و نباید فکر کنیم که میتوانیم تنها در این دنیا زندگی کنیم. البته در تمام شئون به خصوص در فرهنگ اینگونه است. ضمن اینکه باید اصالت فرهنگی ملی و بومی و عقاید خود را داشته باشیم، نباید بین فرهنگهای موجود دنیا فاصله تصوّر کنیم. این تفکر عملی نیست. هم فرهنگ ما میتواند به جاهای دیگر برود و هم فرهنگهای دیگر جای خود را در بین ما باز میکنند. تبادل و تعامل فرهنگی واقعیتی در دنیاست که کاملاً مشهود است. همه بخشهایی که در قملرو بحثهای شماست، میتوانند برای وجود انسانها سازنده باشند و فرهنگ انسانها را تقویت، اصلاح و حتی تضعیف کنند.
نگرانی شما در مورد اینکه با رفتن و آمدن دولتها و قدرتها، بخش فرهنگ به خاطر عدم سازمان نمیتواند از خود دفاع کند، هم واقعی است و هم میتوانید کاری کنید که اینگونه نباشد. اتفاقاً الان فرهنگیها از لحاظ شکل دادن افکار عمومی جزو تأثیرگذارترین بخشها هستند. همه بخشهای هنری میتوانند انسانها را جهت دهند. شما دارید این قدرت را خلق میکنید و باید سازماندهی داشته باشید تا از فضای فرهنگی کارتان دفاع و به دیگران هم کمک کنید و فکر نمیکنم این قدر جای نگرانی داشته باشد.
البته باید در برخورد اندیشهها و برداشتهای فرهنگی، تعامل خوبی با بخشهای اقتصادی و سیاسی بوجود آوریم. با شناختی که از جامعه و خواستههای اصیلی که به عنوان عقاید جزو وجود مردم است – و نمیتوان از مردم گرفت و صلاح هم نیست که بگیریم – دارید، میتوانید به تلطیف واصلاح فرهنگهای نامتناسب و خرده فرهنگهای مضر و منفی کمک کنید. فرهنگهای مضر محیطها را غیر کاری و نامناسب با زمان میکنند و برای جامعه انزوا پیش میآورند.
میتوانید روی همه این موارد تاثیرگذار باشید. خیلی ملموس است که میتوانید با زبان هنر مسائلی را به مردم بگوئید که ما نمیتوانیم با کتاب، سخنرانی و سایر ابزار اطلاعرسانی بگوییم و مطرح کنیم. شما باهنر، ذوق و ویژگیهایی که به عنوان هنرمند دارید، مسائلی را میفهمید که غیر هنرمندان از آن احساسات محروم هستند.
هنرمند میتواند فهمیدههایش را به گونهای منتقل کند و ما که باید صریح، رک و موکد حرف بزنیم، نمیتوانیم منتقل کنیم. پس مسئله مهم این است که شرایطی در محیطهای فرهنگی به خصوص تحصیلکردههای فرهنگی و کسانی که خوی دانشگاهی دارند، به وجود بیاوریم که در تشخیص و انتقال، وظیفه بسیار مهم انسان سازی و جامعه سازی را به عهده بگیرند. نگرانیهای شما را در آینده کشور – نه تنها ایران، بلکه همه جای دنیا – جدی نمیدانم. چون مسیر حرکت بشریت به طرف آزادمنشی، آزاداندیشی و تبادل آزاد برداشتها و اندیشههاست. شاید در جابجایی آسیب ببینند و نشیب و فراز داشته باشند و در مقاطعی سختگیری شود، اما حرکت کلی فرهنگ، تکاملی است و الان رشد سریعتری دارد.
به هر حال هر جا که باشم، تفکرات و عقاید خودم را از راههای مختلف به جامعه منتقل میکنم و هر قدر که بتوانم تاثیر گذار باشم، کار میکنم. در بحثهای سیاستهای کلی مجمع بخش ویژهای برای مسائل فرهنگی باز کردیم و مقداری به نتیجه رسیدیم و مقداری هم در آینده به نتیجه میرسد. محور اصلی این است که بگذاریم استعدادهای فرهنگی نیروهای داخلی کشور میدان رشد و کمال داشته باشند. نمیبینیم که اسلام از تفکرات باز و منطقی بترسد که بخواهد روی بال هنر پرواز کند. ولی میبینیم که اگر غیر منطقی حرکت شود، ممکن است در کارهایی که واقعیتهای اصیل جامعه ما که باورها و سنتهای خودش را دارد، دردسرساز باشد.
امیدوارم دوره آینده شما با انبوه نیروهایی که تربیت میشوند، بهتر از گذشته باشد. به خصوص NCO ها که راه درستی است. باید در بخشهای اقتصادی و فرهنگی از گروههای مردمی که به صورت خودجوش برای فعالیت به میدان میآیند، استفاده کنیم.اگر ما هم نخواهیم، - البته میخواهیم – دنیا به این سمت میرود. گاهی در کنفرانسهای مهم بینالمللی که به NCO ها اجازه حضور میدهند، تأثیر آنها بیشتر از گروههای رسمی است که با قدرت میآیند. چون مخاطبان بیشتری دارند. از این موقعیت هم استفاده کنید. بعدها اگر فرصتی شد، بیشتر با شما حرف میزنیم و دعا میکنم که بتوانید در ساخت فرهنگ مناسب ملت ایران اثر خوبی بگذارید و کارساز باشید.
والسّلام علیکم و رحمه الله