بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسول الله و آله
من قبل از اینکه جواب سؤالات سردار جعفری را بدهم، نکاتی را در این برنامه میگویم. روی این دو سؤال باید قدری بحث کنیم. بالاخره یکی از کارهای خوبی که بعد از جنگ انجام شد، همین رسم و سنت کنگرههای شهدا بود و هرکس این را طراحی و مطرح کرد، نزد خداوند جزای مهمی دارد. این تفکر، تفکر الهی بود که به ذهن کسانی رسید و اجرا شد. ما هم هرجا این کنگرهها را اجرا کردیم، تأثیرات آنها را تا مدت زیادی و شاید هنوز هم میبینیم. البته اشکالات اساسیای است که در بعضی کنگرهها آن اهداف تأمین نشد، ولی شاید از این به بعد بتوانید تأمین کنید. مثلاً ما در کرمان، از آنجایی که من یادم بود و ایشان یادآوری کردند، آقای قاسم سلیمانی موزه خیلی خوبی برای جنگ در کرمان ساخت. من نمیدانم در جاهای دیگر به آن خوبی ساختهاید یا نه.
○ در همدان ساختیم.
در همدان هم ساختند. بههرحال حقش است که در هر استانی و بلکه در هر شهرستانی به تناسب جمعیت شهدا و امکاناتشان موزهای درست شود. در موزه اسنادی ارائه میشود که نسل جدید دائماً میروند و میبینند و اگر هم چیزهایی که در این دوره میخواهید عمل کنید، اضافه شود، موزهها را غنیتر میکند.
ساخت موزه برای یک استان یا شهرستان خیلی سخت نیست. معمولاً باغی، باغچهای یا زمینی را میگیرند. پر هزینه که نیست. باید نیروهای مربوط، ارتش، سپاه و بسیج کار کنند و به عهده بگیرند و جمع کنند. هزینهای هم دارد. اولاً هزینه را مردم در محل میدهند و ثانیاً اگر ندهند، نظام میپردازد. این مسأله مهمی برای ماست.
من به بعضی از کشورهایی که جنگ داشتند، رفتم و موزههایشان را دیدم با اینکه ارتباط روحیای نداشتیم، ولی تحت تأثیر واقعی قرار میگرفتیم. همین سفر اخیری هم که سال پیش به سوریه رفتم، آنها پانارومایی برای جنگ چند ساعتهشان با اسرائیل درست کرده بودند که واقعاً تأثیرگذار است و ابهتی را نشان میدهد. البته آنها کار زیاد پر خرجی کرده بودند. رفته بودند از کره شمالی و چین عده زیادی متخصص این کار با صد و بیست دوربین آورده بودند و از منظرهها با هم عکس و فیلم میگرفتند تا اینکه بتوانند شکل واقعی نبرد را مجسم کنند. آدم آنجا که نگاه میکرد، حضور هواپیماها، تانکها و درگیریها و نزدیک و دور شدنشان را، اصلاً کاّنه زنده زنده در میدان جنگ هست وبه صورت چند بعدی نشان میدادند. یک از کارهایی که باید بکنید، این است بعضی از دوستان سپاه هم در آنجا همراه ما بودند. به آنها گفتم با کمک کره و سوریه که با ما دوست هستند، از این نوع موزهها درست کنید. برای اینکه جاودانتر و مؤثرتر کنید. در دوره کنگرههای جدید به فکر عمق کار و کیفیت کار باشید. علاوه بر چیزهای معمولی که هست، بالاخره سخنرانی، شعر و فیلم هست و این چیزها را همه داریم و معمول است و یاد گرفتیم و موجود است و میتوانیم انجام بدهیم.
اینها جزء افتخارات نسلهای بسیار دور ما خواهد بود. اگر بتوانیم درست ثبت کنیم و آنها را نگاه داشته باشیم، مؤثر است. یکی از کارهایی که کم به آن بها داده شده است، از همان سالهایی که من مسئول بودم، شروع شد، ولی چند روز پیش که آقای مرتضی قربانی را دیدم که کار را دنبال میکرد، هنوز ابتدایی است و پیشرفتی نکرده است. یعنی ساخت موزهای کامل برای همه جنگ که جای آن یکبار مرقد امام انتخاب شد و بعدها فضای مختلفی پیشنهاد شد. ما بعد از این مدت باید موزه جامعی داشته باشیم که جای آن هم پایتخت باشد. البته جاهایی مثل خوزستان و میدانهای جنگ هم باید ویژگیهای داشته باشند. خیلی از کارهاست که میتوانیم برای اهداف اسلامی و میهمی انجام بدهیم.
بالاخره بهترین فرزندان این انقلاب، جانشان و بعضیها سلامتیشان را در دورهای تقدیم کردند. عمدتاً هم داوطلبانه تقدیم کردند و حالت اجباری بسیار کم است. در بمبارانها و بعضی جاها، ممکن است افرادی بُر خورده باشند، اما عمده این نیروها کسانی بودند که وقتی که عازم جبهه شدند، خودشان را برای شهادت مهیّا کرده بودند. اینطور شهادت در ارتشهای معمول دنیا خیلی کم است، هست، اما اینطور نیست. باید این را به گونهای مجسّم کنیم. نمیدانم چه کار خواهید کرد. مثلاً اگر بتوانیم تأترها یا فیلمهای کاملی بسازیم و نمونههایی از بچّهها و نیروها را نشان بدهیم که درست مجسم شوند تا نمونه نحوه رزم ما باشد، بسیار مؤثر است. شما روی ابراز جنگ برنامهریزی کردید که نشان بدهید چگونه است. مجسم کردن حالتی که رزمندگان ما در این دوره داشتند و چگونگی پیروزی و توفیق یا شکست یا شهادتشان یا هر نوع کاری که بود، مهم است.
فیلمهای خوبی ساخته شده، الان نمیخواهم از فیلمهایی که تا به حال ساختند، ناسپاسی کنم. انصافاً بعضیها ذوق به خرج دادند و چیزهای خوبی درست کردند، اما خیلی بیش از این میتوانیم. ما میتوانیم سینما، صدا و سیما و محافل خانگی و همه جا را مهیّا کنیم و با این دستاوردها، مجسم کنیم و تصویرشان را نشان بدهیم. بخصوص الان که ابزار خیلی پیشرفته فیلمبرداری است و با کامپیوتر هم خیلی کارها میتوان انجام داد.
همه این حرفها را که میزنم، هدف زنده نگه داشتن تاریخ جنگ و آرمان شهدا و انقلاب و قدردانی از آنها و خانوادههایشان با هدف آوردن روح دفاع در تاریخ و جاودان کردن آن است.
چند روز پیش درگیریای بین دولت روسیه و استونی پیش آمد که هنوز هم با هم چالش دارند. در زمان جنگ، روسها موفقیتهای زیادی داشتند و نمادی برای کشتههای نیروهای مسلح روسیه که آلمان را شکست داده بودند، در یکی از میدانهای استونی نصب شده بود. اخیراً چون اختلاف پیدا کردند، دولت استونی تصمیم گرفت آن مجسمه و چیزهایی که خیلی هم دیدنی است، از میدان بر دارد و در یکی از میدانهای جنگ و در منطقه جنگی بگذارد. روسیه حسابی با آنها درگیر شد و هنوز هم درگیر است برای اینکه یک قطعه مهم تاریخی و افتخاری بود که توانسته بود در آنجا کار کند. چرا آنها نمکنشناسی میکنند؟ اگر بخواهند این کار را بکنند که فکر میکنم سخت است، بالاخره استونی را وادار میکند که بپذیرد. غربیها از استونی حمایت میکنند، ولی زور روسها بیشتر است. ما این مشکلات را نداریم و راهمان هم باز است و وقتمان هم مناسب است. آدمهای هنری و فنی هم خیلی داریم. الان ظرفیت بزرگی در سپاه، بسیج، ارتش و جمعی از نیروهایی که خودشان در جنگ بودند و فراغت بیشتری دارند، داریم. باید قدری بیشتر کار کنیم و درسهای تاریخ جنگمان را برای آینده تعمیق کنیم که بهترین درسهاست.
در هر کتابی و هرچه توضیح بدهیم و مسائل را عقلانی کنیم، نمیتوانیم به اندازه نشان دادن صحنههای نبرد وواقعیتهای زندگی شهدایمان کارایی داشته باشیم.
به هرحال من هم به شما تبریک میگویم که توفیق پیدا کردید جزء این ستاد باشید. ما باید این سنّت را فعلاً برای مدت طولانی ادامه بدهیم. من یکی از مشغولیتهای خودم را همین قرار دادم. معمولاً جاهایی که برای کنگرهها دعوت میشوم، اگر مانعی نداشته باشم، حتماً حضور پیدا میکنم، برای اینکه میدانم کار بزرگی است و میدانم باید از کسانی که این کارها را میکنند، قدردانی کنیم. دراین دو موردی که مطرح کردید، نکاتی را باید مراعات کنیم. درباره اینکه چگونه دوره رزم رزمندگانی را که خودشان نیستند، به دست بیاوریم، باید راههایی پیدا کنید. شاید یکی از راههایش این باشد که با هم رزمهایشان که بالاخره بعضی از آنها زندهاند، صحبت کنید. مثلاً اگر یک گروهان رفتند، کم اتفاق افتاده که همه گروهان شهید شوند. البته یک وقت چنین شد. ولی بالاخره بعضیهایشان برگشتند که یا جانبازند و یا اصلاً جانبار هم نیستند و سالم در جامعه هستند. فرمانده بالای آنها هست. بالاخره مشخصات پرسنلی آنها در آن زمان ضبط شده و مسئولانی که آنها را میشناسند و دعوت کرده بردند و تنظیم کردند، باید یک سری سئوالات مثلاً صد یا دویست سؤال طرح کنید و جواب این سؤالات را بگیرید. اگر فرزندش برنگشته، با رفقای فرزند تماس گرفته و یا آنها نزد خانوادهاش رفتند و سرنوشت و سرگذشت آنها را گفتند. من فکر میکنم منابع اطلاعاتی را میتوان پیدا کرد. چون من تازه با این سؤال مواجه شدم. ممکن است ما هم فکر کنیم و شما هم بیشتر از ما فکر کنید. بالاخره بیشتر از سینهها و زبان افراد میتوانیم بگیریم. راههای دیگری هم دارد.
در مورد ابزار یک وقت هدف گفتن مظلومیت دفاع است. این یک اصل واقعی است. ما واقعاً مظلومانه جنگیدیم، یک کشور تنها بودیم و در مقابلمان همه قدرتها بودند، غرب، شرق، ارتجاع و ستون پنجم در داخل بودند واصلاً کسی به ما کمک نمیکرد و هرکسی میتوانست، حق ما را میخورد. ما پیش از انقلاب از خیلی جاها خرید کرده بودیم، ولی به ما ندادند. در قراردادمان بود که باید لوجستیکمان را تأمین کنند، نکردند. پولمان آنجا بود و پس ندادند. سلاح داشتیم و قطعه و مهمات آن را نمیدادند. همه هم در قراردادها هست و باید بدهند. اینها را مجسم کنیم که ما در چنین وضعی چقدر به یک موشک فونیکس برای دفاع هوایی نیاز داشتیم. تعداد کمی فونیکس داشتیم. حتی کمتر از خود هواپیماها یعنی F14 بودند. موشک اساسی آنها را نداشتیم. دشمن گاهی به خیال اینکه موشک داریم، به ما نزدیک نمیشد. همین هیبت، هواپیما آنها را میترساند.
البته واقعیتی هم هست که چگونه میخواهید این واقعیت را منعکس کنید. سلاحهای پیشرفتهای در اواخر دوران شاه به دست آورده بودیم. هواپیماها، موشکها، ضد هواییها و رادارهای خیلی خوب که تقریباً همه چیزمان به روز بود. منتها رابطه سلاحهای ما با منبع تدارک بعدی خودشان قطع شده بود.
آخرین بار بختیار جنایت کرد و دو سه روز به آخر دورهاش یعنی روز چهاردهم بهمن، قراردادها را لغو کرد. ما چند قرارداد با آمریکا داشتیم و پول آن را هم داده بودیم. از نفت ما برداشته بودند و در حسابی بود که این قرارداد را لغو کرد. قرادادهای مهمی با جاهای دیگر هم داشتیم، با انگلیس قرارداد تانک راپییر داشتیم. با آلمان قرادادهای زیردریایی داشتیم و با خود آمریکا در همه زمینهها قرارداد داشتیم. قراردادها را در زمان جنگ راکد کردند و بعد هم به دست ما نرسید. ولی آنهایی که آمده بود و داشتیم، بر امکانات عراقیها برتری داشت. اگر به کار نمیگرفتیم، علت عمدهاش این بود که تدارکشان سخت شده بود. البته یک مقدار هم تا آخر جنگ به کار میگرفتند و هنوز هم همانهاست.
یعنی هنوز بهترین هواپیماهای ما F14 است که بیش از سی سال در ایران عمر کرده و خیلی هم کار و پرواز کردند. رادارهایمان نیز همینطور است. موشکهای هاگ چیزهای بینظیری است. ما با دادن نصف یک سایت به لیبی، از آنها کلّی موشک ضد هوایی و دوربُرد گرفتیم. برایشان ارزشمند بود. نمیخواهیم جایی بگوییم که دادیم، چون ممکن است علیه ما ادعا کنند و بگویند که شما حق نداشتید بدهید.
چیزهای با ارزشی هم داشتیم. ظلمی که به ما شد، این بود که تخلف کردند. اینها واقعیات است که اگر در جاهایی مجسم شود، همان موزهای که میگویید و همان جایی که میخواهید بیاورید، خیلی خوب است. ولی نیروهایی که خطشکن و صفشکن بودند، از این چیزها استفاده نمیکردند. آنها بندههای خدا همین چیزهایی دستی را داشتند و میجنگیدند. این در مورد هر دو سؤالتان؛ البته این جواب من جواب ابتدایی و سطحی است. فکر خواهم کرد تا موقعی که شما کارهایتان را شروع کنید. شاید چیزهایی بیشتری به ذهنم برسد و خدمتتان عرض کنم. من خیال میکردم که استانها همه کنگره گرفتند، ولی حالا شما میخواهید دومی را بگیرید. در حالیکه بیست استان هنوز اولین کنگره را هم برگزار نکردهاند. شهرستانهایشان هم طبعاً نگرفتهاند.
○ بعضی از شهرستانها گرفتند.
● خیلیهایشان گرفتند. یعنی متفرق کردند و در شهرستانها گرفتند. چون در شهرستانها گرفتند، جبران میکند. خداوند به شما توفیق دهد و به ما هم توفیق بدهد که قدر زحمات شما را بیشتر بدانیم. شما را به خدا میسپارم.
والسّلام علیکم و رحمه الله