بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
بسیار خوشآمدید، محبت کردید و صفا آوردید. از این ابراز اعتماد و محبت شما صمیمانه تشکر میکنم. نکاتی که از زبان خانم و آقا خوانده شد، نکات اساسی و مبنای استدلال درست شماست که مورد قبول ماست. به هرحال در برهه ویژهای قرار گرفتیم، نه اینکه نگران از سرنوشت نظام باشیم، چون میدانیم که در سختترین شرایط و با دستهای خالی با کمک مردم توانستیم این نظام را ایجاد کنیم و از آن دفاع کنیم و بعداً هم همه حملات را که در پشت اکثر آنها آمریکا بوده، دفع نماییم. از دوران شاه تاکنون همیشه طرف واقعی ما آمریکا بوده است که پشتیبان نیروهای ضداسلام بوده است و این مشکلات را پشت گذاشتیم و اینبار با امکانات بیشتر به راه خودمان ادامه میدهیم ولی این به معنای مشکل داشتن و یا مشکل نداشتن نیست.
ما مشکل داریم و امسال سال ویژهای است و سالهای ویژهتری هم در پیش خواهد بود. اگر خوب عمل کنیم، خداوند به خوبی از ما دفاع میکند و اگر بد عمل کنیم، نباید منتظر فرصتی که خداوند در اختیار تلاشگران راهش میگذارد، باشیم. خداوند از این فراز و نشیبها آنقدر در تاریخ مخلوقات و موجودات و انسانها دارد که سنتش را به خاطر شرایط خاص تغییر نمیدهد. سنت الهی «ولا تجدوا لسنه الله تبدیلا» است. مهمترین سنتی که در این مقطع به ما مربوط میشود، این است که اگر ما خودمان خوب عمل کنیم، خداوند هم همراه ما خواهد بود و بارها دراین دوره سخت و بنده در این پنجاه سال از تلاش سیاسی و مبارزاتی دیدهام.
اولین شرط آن به خودمان برمیگردد که داخل خودمان را درست کنیم. الان اختلافات و درگیریها و انحرافات و خیلی چیزها هست که نه مطلوب نظام است و نه مطلوب ما و مردم باید اینها را به جهت درست آن تبدیل کنند. جوانان و بخصوص دانشجویان که قطعه مهمی از زندگی آنها در حال شکلگیری است، در این مسائل خیلی تأثیرگذار هستند، دانشگاهها و معلمان همه همین اندازه تأثیر دارند. اگر کسی الان تلاش کند نتیجه آن به شما برمیگردد. اگر کشور به خوبی اداره شود، در چند سال آینده که شما وارد میدان کار و زندگی خانوادگی میشوید و کار جدیدی را شروع میکنید، وارث وضع مطلوبی هستید. ولی اگر بد عمل شود، باید نسل جوان ما ثمره بد عمل کردن امروز ما را تحمل کند. لذا شما الان در مقطعی هستید که تأثیرگذار هستید و تصمیمساز.
باید از شما جوانان که در دانشگاه آزاد درس میخوانید و برای همه لحظات خودتان هزینه میکنید و بخشی از وقت خود را صرف کار سیاسی و اجتماعی میکنید، تشکر کنیم. این امتیازی است که شما بر دیگران دارید. همیشه در جریان این کارها بودم. اگر کسی در این تشکلها وقت بگذارد و از وقت تحصیل و استراحت خودش بکاهد و دلسوزی کند و وارد این مسائل شود، مقداری چالش دارد و گاهی آرامش انسان را به هم میزند. من برای اینهایی که برای مسایل اجتماعی و سیاسی و سرنوشت جامعه و کشورشان احساس مسؤولیت دارند، ارزش قائل هستم که علاوه بر کار اصلی شما، یعنی تحصیل است.
زمانی که ما در حوزه و دانشگاه مبارزه میکردیم، منابع اسلامی زیادی برای این حرف جمع کرده بودیم. مقایسهای بین نیروهای مجاهد و نیروهای بیطرف و بیتفاوت در قرآن و حکومت است و خداوند کسانی که بخواهند این قشر را با هم مساوی نگاه کنند، سرزنش میکند. ما جریان ممتازی داریم، با اینکه سعی اسلام این است که همه را با هم ببینید، مردم را مثل دانه شانه نگاه کنید، ولی من سه طبقه ممتاز در قرآن میبینم.
یکی علما هستند که گفته: «لایستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون.» علما هم مخصوص علمای روحانی نیست و شما و هرکسی که دانشی دارد، به نسبت دانش خود دراین بحث جای دارد.
دوم مجاهدین هستند که صراحت قرآن است که «لایستوی القائدون من المؤمنین و المجاهدون فیسبیلالله». کسانی که ساکت هستند و تحرکی ندارند، با کسانی که تلاش میکنند و مجاهدت دارند، فرق دارند. مجاهدت و جهاد فقط با شمشیر و جنگ نیست، جهاد در هر زمان و شرایطی، منطقه وسیعی دارد. هرنوع حرکت میتواند جهاد حساب بشود. آدمهای تلاشگر و هدفدار و همه ما تلاش میکنیم و تلاشهایی که برای یک هدف مقدس انجام میشود، میتواند محتوای جهادی داشته باشد.
گروه سوم متقین هستند که در قرآن آمده: «ان اکرمکم عندالله اتقاکم.» کسانی که از لحاظ روحی متقیتر هستند، نزد خداوند برترند. تقوی سجیّه و حالتی در انسان است که بصورت حفاظ عمل میکند و انسان را از انحرافات، زشتیها و بدیها حفاظت میکند و انسان را به طرف کار خیر و خوب میبرد.
این سه عنصر از لحاظ امکان، عمومی است و برای همه مقدور است که یا مجاهد یا عالم و یا متقی باشند. اگر هر سه را داشته باشند، از دید خداوند سه امتیاز بزرگ در جامعه دارند. بنابراین افرادی که امروز میخواهند از اسلام، قرآن، ایران، انقلاب و مردمشان دفاع کنند و در صحنه حضور پبدا میکنند و این را با قصد خدایی و برای خدا انجام میدهند، محترم هستند. آن هم از نوع شما که تحصیل کرده هستید و سه امتیاز بزرگ دارید.
انشاءالله با حسن نیت و نیت خدایی سعی کنید کارهایتان برای خدا باشد. خداوند نمیگذارد ذرهای از بین برود. شاید زمانی سخت میفهمیدیم که خدا چه طور نامه عمل برای ما درست میکند که مثقال و ذرهای از آن در دنیا و آخرت گم نمیشود. ولی امروز کامپیوتر و این چیزها را میبینیم که چقدر دقیق هستند و میلیاردها اطلاعات در یک حافظه کوچک جمع میشوند و با یک انگشت گذاشتن خود را نشان میدهند. به همین طریق واقعیتهای زندگی در پرونده ما هست که هم در دنیا و هم در آخرت جواب میدهد. خداوند هم عادل وعالم است و هیچ اشتباهی نمیکند. ما نتیجه عمل خودمان را میگیریم، منتهی اشتباهات ما را خداوند میبخشد. این اشتباهات در پرونده ما میآید و در مقطعی خداوند آنها را میبخشد. خداوند میگوید: اگر کار خیر کنید، ده برابر آن را به شما میدهیم و اگر کار خیر کنید، ممکن است از سیئات شما بگذریم و آنجایی که تنبیه میکنیم، به اندازه گناهانتان تنبیه میکنیم که قابل عفو است.
ما برای رشد و تکامل، نزدیکی به خداوند و اصلاح خودمان و جامعه امکانات خوبی داریم. در مورد بچههای دانشگاه آزاد اسلامی من هر وقت این دانشجویان را میبینم، عرض میکنم. لذتبخش است که انبوهی از انسانها را میبینیم که ازاین مسیر به رشد و کمال علمی میرسند و با هزینه خودشان که هیچکس به آنها کمک نمیکند، به این مراحل میرسند. از شما شهریه گرفته و دانشگاه ساخته میشود و حقوق معلمان و کارمندان داده میشود که مال شماست و هیچ کس در کشور نیست که منتی داشته باشد. فقط مدیریت کردن این مسائل مهم است.
فکر میکنم یکی از وجوه عدالت این است که در آینده این تفاوت بهرهمندی از بیتالمال بین دانشجویان دولتی و غیردولتی به نوعی تعدیل شود که امسال شروع شده و پول خوبی گذاشتند، ولی کافی نیست. لااقل آنهایی که ندارند، بتوانند با وام تحصیل کنند و بعداً که مشغول شدند، این اقساط را بپردازند که این سخت نیست و برای نظام هم مقدور است. در گذشته این امکان کمتر بود. فکر میکنم این حرکت شروع شده و اگر این کار را انجام دهیم، تا حدودی تعدیل میشود. هر چند باز تفاوت زیادی است و چارهای نیست. چون دولت بیش از این نمیتواند دانشگاه رایگان درست کند. شاید در آینده بتواند این کار را بکند.
اگر دانشگاه آزاد نبود، شما الان در کجا بودید؟ یا دیپلمه بیکار بودید و یا به خارج میرفتید که خیلی از شما نمیتوانید برای تحصیل به خارج از کشور بروید. چون خیلی گران است. لذا دانشگاه آزاد تنها راهی بود که نگذاریم استعدادهای کشور ضایع شود تا بچهها بتوانند درس بخوانند. این مراکز در تمام شهرها گسترده شده است. فکر میکنم کار با ارزشی بود که انجام شد و حضرت امام (ره) هم به ما کمک کردند. آن موقعها نمیتوانستیم این حرفها را بزنیم. همه انقلابیون معتقد بودند همه کارها را باید دولت انجام دهد و این نوع کارها را انحراف میدانستند. روحیه و ادبیات مارکسیستی در انقلابیها شکل گرفته بود و همه چیز از تجارت گرفته تا اقتصاد، صنعت، آموزش و ... را دولتی میخواستند و مشکل آن هم این بود که دولت محدودیت و مشکل داشت و نمیتوانست به همه این مسائل رسیدگی کند.
آنموقع این کاردر حقیقت یککار مهم بودو ما همبدون حمایت حضرت امام نمیتوانستیم انجام دهیم. وقتی امام یک میلیون کمک و اعلام حمایت کردند و گفتند که کار خوبی است، انقلابیها که به امام ایمان داشتند و اگر هم قبول نداشتند، سکوت کردند. ولی خیلی فشار میآوردند که کارها پیش نرود و هنوز هم این فشار هست.
به هرحال بنده فکر میکنم راه درستی برای تحصیلات در کشور هست. موقع این رسیده که کیفیت تحصیلات را بالا ببریم، قانع نباشیم از اینکه در حد معمولی بچههایمان لیسانس و یا فوق لیسانس بگیرند و باید کیفیت آن را درست کنیم.
من شرایط کشور را مشکل میبینم، الان اختلافهای داخلی برای ما آزاردهنده است. مشکلات زندگی، بیکاری و سرمایههای انگلی درجامعه خیلی زیاد است که نقش مزاحم را دارند و مفید نیستند و همیشه مخرب هستند. سرمایهها باید برای توسعه جهت داده شوند، چون توسعه کاری شرافتمندانه و سازنده است که احتیاج به نیروی متخصص و کارگر ماهر دارد که کاری صنعتی و توسعهای است. نتیجه آن، این است که کشور آباد میشود و اگر جهت درستی انتخاب شود، واقعاً سازنده است. مشکلات بیکاری میتواند در مدت کوتاهی حل شود و اگر سرمایههای داخلی و خارجی جهت داده شود، بهتر است. الان سرمایههای خارجی خیلی ارزان است و بانکهای خارج پولهای بسیاری دارند که مایلند با دو تا سه درصد بهره به ما بدهند که طرحها، خودشان جواب میدهند. ما برای طرحها هزینه میکنیم و از سود آن، وامها را پرداخت میکنیم.
طرحهایی که درآمد ندارند، دولت بادرآمد خود انجام میدهد. طرحهایی که درآمدزا باشد، میتوانیم آنها را به اعتبارات بخش خصوصی و یا وامها و سرمایههای خارجی وصل کنیم و این کار عملی است. بنظر من میتوان این مشکلات را حل کرد. مشکل اختلافات سخت است. الان جزیرههای زیادی داریم و احزاب و گروهها و باندها یکدیگر را قبول ندارند. باید همه دست به دست هم بدهیم.
دشمن از این وضع سوء استفاده میکند. آمریکاییها خیلی گستاخی کردند که به مردم گفتند: شما رأی ندهید که این بدترین و نامردانهترین دخالت و برخورد است. معلوم نیست مردم به حرف آنها گوش کنند، ولی ضد انقلابها که چشم آنها به آمریکاست، هیچوقت رأی نمیدهند. البته ما باید تلاش کنیم تا مردم بیشتری شرکت کنند و رئیس جمهوری با رأی بالا انتخاب شود. باید سعی کنیم که تنشها را کاهش دهیم. راهها باز است و مدیران کم نیستند و اداره میکنند.
به مرحله تصمیمگیری نزدیک شدیم و ظرف چند روز آینده باید تصمیم خودمان را اعلام کنیم و اعلام خواهد کرد. بنظرم همه راهها را رفتم که دیگری بیاید و به نتیجه نرسیده است. برای خودم اینقدر قدرت اضافی قائل نیستم. من هم یکی از این افراد، منتهی با تجربه بیشتر هستم. به هرحال من خواست شما را رد نمیکنم و صمیمانه عرض میکنم که ظرف یکی دو روز آینده که هنوز شما به شهرهایتان برنگشتید، انشاءالله خبر آن را میشنوید و امیدوارم که بیایم. انشاءالله که مجموعه شما تلاشتان را به همین صورت جهتدار در راه خداوند و حفاظت از ملت ادامه دهید و خداوند هم به کارتان نتیجه خواهد داد. شما را به خدا میسپارم و برایتان دعا میکنم.
والسّلام علیکم و رحمه الله