سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار اعضای ستاد یادواره شهدای روحانی سراسر کشور
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
وقتی در برنامههای ملاقات، درخواست شما را دیدم، خیلی خوشحال شدم. انتظار داشتم بیشتر شما را ببینم و از برنامههای تیپ مطلع شوم که برای شهدای روحانیت چه برنامههایی هست. کم و بیش میدانم ولی به روز نبودم. با توجه به توضیحاتی که جناب آقای ذوالنور دادند تا قدری اطلاعات ما به روز شد. اولاً خود تیپ کار بزرگی بود که در آن مخالفتی بود و برخی میگفتند طلبه اگر در واحدهای متفرق باشند، برای واحدها بهتر است و مفید هستند و پشتیبانی روحی و شرعی میکنند و تأثیر روانی روی بقیه افراد دارند.
ما هم اینها را قبول داشتیم، ولی گفتیم تیپ باشد و اگر لازم باشد، مأمور میکنیم و افراد نظم بهتری خواهند داشت و مانع هم نمیشدیم که طلبهها به هر جایی که میخواستند، بروند. مسألهای ذهنی و انحرافی بود که طلبه اگر لباس رزم بپوشد و سازماندهی شود، مناسب نیست و ما گفتیم این انحراف در تاریخ است و ما گفتیم که خاک پای حضرت علی (ع) هستیم و ایشان سرباز همیشگی و فوق حرفهای اسلام بود و جنگی نبود که حضرت در آن شمشیر نزد که گاهی به حالت سربازی و گاهی فرماندهی میکردند. امام حسن (ع) و امام حسین(ع) در لشکر خلفا میرفتند. کسی که شأنش بالاتر بود، حضورش در جنگ و جبههها بیشتر بود. جهاد جزو اولین شئون ماست که باید در آن شرکت کنیم.
همین ذهنیت را باید اصلاح میکردیم و تشکیل همین تیپ و حضور طلبهها خیلی تأثیر داشت و الان طبیعی شده است. بحمدلله این تیپ تشکیل شد و افتخارات زیادی در جنگ و پس از آن داشته است. کارهای مهمی انجام شد. اگر شما نظامی نبودید، مسلماً این کارها را انجام نمیدادید. به هر حال جزو دستاوردهای خوب جنگ، انقلاب و حوزه است. من به عنوان طلبه از همه شما تشکر میکنم.روحانیت و تعداد شهدای روحانیت که جلسه ما برای آنهاست، یکی از افتخارات جاویدان تاریخ ایران است.
با آماری که آقای ذوالنور دادند که 3500 شهید روحانی قطعی است وحدودچهار هزار نفر به ظن قوی روحانی شهید داریم که حدود چهارصد است. نسبت بالای شهدای روحانی در بین شهدا بهترین شاخص فداکاری و مردمی بودن روحانیت است. اینجا جای شعار، خودنمایی وریاکاری نیست و چیزی جز ایثار و حضور روحانیت در سختترین جای خطر نیست که باید هم اینگونه باشد و منتی بر سر شما نیست. چون روحانیت، مردم را به جهاد دعوت میکند و آن را وظیفه دینی میداند و طبعاً خودش هم باید شرکت کند که کرده است. و وقتی درصد میگیریم، در جبهه بیشتر طلبهها شهید شدند. درجبهه عمومی بهترین شخصیتهای روحانیت در انقلاب و پیش از انقلاب شهید شدند و پیش از انقلاب تعداد زیادی از بزرگان روحانیت شهید شدند.
بعد از انقلاب هم شخصیتهای بزرگی مثل شهید بهشتی، مطهری، قدوسی، مفتح، باهنر، هاشمینژاد، شهدای محراب و پیرمردهای 70 تا 80 ساله میتوانستند در خانه بمانند و خودشان را حفظ کنند. معلوم است وقتی در محراب بمب را بصورت انتحاری منفجر میکردند، این امر برای همه میتوانست اتفاق بیفتد و جای محافظت فولادی هم نبود، و نمیشد مسجد و مجالس سخنرانی را خالی گذاشت و آنها میتوانستند در هر جایی این اقدامات را انجام دهند. لذا خطر بود.
در همه سطوح از بالا تا پایین شهید روحانیت داریم. روی این مسأله باید بیشتر کار شود. در این جشنوارهها و کنگرههایی که میگیرید، افراد از پیش مطالعه و مقالات عمیق تهیه کنند و با تحلیلهای همه جانبه این موارد مطرح شود و بعداً این موارد بصورت کتاب در اختیار مردم گذاشته شود. لذا کارهای تحقیقی روی این مسائل شود و از افراد دعوت کنید و با آنها قرارداد ببندید که این مقالات را بنویسند.
نکتهای که دراین بحثها توجه کردم و در همدان هم در جمع علما مطرح کردم، این است که این مسأله را بصورت تاریخی پیگیری کنید. در زمان ائمه چیزی بنام روحانیت نبود و ائمه و شاگردان آنها بودند که روحانی بودند. صنف روحانی نبود. بعد از زمان غیبت و تشکیل حوزههای علمیه حدیث، فقه و تفسیر، خصوصاً بعد از تشکیل حوزه نجف بیش از هزار سال پیش، شاید مبدأ درستی برای روحانیت مشخص شده باشد. تاریخ را که نگاه کنید، روحانیت در همه میدانهای خطری که درمحدوده آنها اتفاق افتاده، حضور داشت و در کانون خطر بود.
حضرت علی (ع) تعبیری دارد که وقتی میدان سخت میشد، به پیغمبر (ص) پناه میبردند. یعنی پیغمبر (ع) هم گاهی کانون خطر قرار میگرفتند. روحانیت همیشه در تنازعات مردم با قدرتها در جهت مردم بوده است و با استنثا میتوانید یک روحانی پیدا کنید که در حکومت و در مقابل مردم بوده باشد. برخی در کنار حکومت بودند، ولی تقابل با مردم نبوده است. ولی اگر تقابلی پیش میآمد، روحانیت با مردم بوده است و مردم هم اگر مشکلی داشتند، به روحانیت پناه میبردند.
به همین خاطر روحانیت در توده خالص مردم پناهگاه حساب میشد که پناهگاه فکری، عقیدتی، حل مشکلات و مراجعات آنها بوده است. در مسائل مالی، امدادی، قحطی و گرفتاریها، خانههای روحانیت مأمن مردم بوده است. الان دشمنان روحانیت را به عنوان یک جریان انگلی و سربار جامعه معرفی میکردند. چون روحانیت شغل تولیدی نداشته است و خیلی از آنها داشتند.
ولی این موارد در حرفه و صنف ما نبود و از این جهت جا انداخته بودند که چرا روحانیت در جامعه هستند و چه خدمتی به جامعه میکنند؟ این همه معلم، استاد و نیروهای فکری در جامعه هستند و روحانیت بیش از همه در این جهت کار میکند. اینها را ندید میگرفتند و موج بدی بود. روحانیت هیچوقت سربار بودجه کشور نبوده و همیشه با وجوهات شرعی که مردم هیچوقت به حکومت نمیدادند، ایام را میگذراندند که از طریق علما و مرجعیت پرداخت میشد. این پشتیبان عظیم مردمی از طرف حکومتها به نیروهای عاطل و غیرکار و گاهی با تعبیرات انگلی و سربار نام برده میشدند.
واقعاً شایسته است که در تاریخ این موارد مورد مطالعه قرار گیرد و حالا شما بعد ایثار و شهادت را پیگیری میکنید. میدانهای مشکل جامعه اسلامی و امت اسلامی در هرجا که مردم گرفتاری داشتند، اگرروحانی بود، در کانون بحران و درحمایت از مردم کار میکرده است. گذشته، تاریخ است، ولی آنچه که امروز میبینیم، عینیات است و چیزهایی است که میبینیم. اگر روحانیت نبود، چه کسی میتوانست مردم را بسیج کند و رژیم را بشکند و آمریکا را از کشور بیرون کند که تصور چنین اتفاقی هم غیرممکن است. خارجیها را چنین چیزی نمیخواستند و در داخل هم همه سرکوب میشدند. بعد از انقلاب هم در همه مراحل روحانیت سینه سپر کرده، که نمونه مهم آن سالهای اول انقلاب در جنگ و الان هم در خیلی از جاهاست که به صورتهای مختلف در خدمت مردم هستند. نمونه دیگر آن همین تیپ شماست. به هرحال کار جشنوارههای روحانی خودستایی نیست. البته همه جشنوارههای صنفی را ترغیب میکنیم. اگر معلمها، دانشجویان، کارگران، کارمندان، خانمها و اقلیتها، کنگرههایی برای شهدایشان بگیرند، خوب است.
لذا همه باید مناسبتهایی را پیدا کنیم و برنامههایی از این نوع داشته باشیم. اینها شبیه روضههای ماست که برای اباعبدالله(ع) میگیریم و هیچوقت احساس نمیکنیم که افراط میکنیم. اینهمه روضه، حسینیه، تکیه، محرم و صفر داریم و اگر درست برگزار شود، مردم از آن راضی هستند. شهدای ما بیشتر هستند که حدود دویست هزار نفر بودند که در راه همین شهدای کربلا که هفتاد و دونفر بودند، کشته شدند و به خدا پیوستند.
به هرحال و درمجموع کاری صواب، لازم، ضروری و بیدلیل است که به عهده ما و شماست و ما هم باید کمک فکری و تحلیلی کنیم. از تلاشی که برای احیای ارزش شهدا و همه شهدا میکنید، تشکر میکنیم. چون همه شهدا ارزشمند و والامقام هستند و به خاطر تکثر عناوین به دنبال شهدای روحانیت میرویم که یکی از صنفهای شهداست.
خداوند توفیق شما را بیشتر کند و راه پیروزی اسلام راهموارتر و شرّ دشمنان عنود را از انقلاب کوتاه نماید. انشاءالله.
و السّلام علکیم و رحمه الله