سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار اعضای ستاد انتخاباتی جامعه اسلامی فرهنگیان

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار اعضای ستاد انتخاباتی جامعه اسلامی فرهنگیان

  • ساختمان قدس
  • دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۵

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسول الله و آله
خدمت همه شما خوش‌آمد عرض می‌کنم. ما از اول انقلاب روی شما حساب می‌کردیم. از قدیمی‌ترین گروه‌هایی هستید که مخلصانه و بی‌سر و صدا در حد توان خود کار کردید و جزو جمعیت‌های دارای اطمینان واقعی برای نظام هستید و مطمئنیم که در خدمت انقلاب، اسلام و کشور هستید. ان‌شاءالله خداوند توفیق شما را بیشتر کند و به خاطر کارهایی که می‌کنید، به شما اجر دهد.
در مورد انتخابات گذشته فرصتی نشد که از شما تشکر کنم. ولی الان تشکر می‌کنم. محبت کردید. می‌دانید که مسیر بدی پیش آمد. دو سه روز پیش رونوشت حکمی از دادگاه نظامی نیروهای مسلح به دستم رسید که برخی از افرادی که کارهای بد کرده ‌بودند، محکوم شدند که متأسفانه همه از نیروهای معروف سپاه هستند. در متن حکم مطالب تکان‌دهنده‌ای از کارهای آنهاست. کسی که این حکم را به من داد، می‌گفت: تعداد زیادی پرونده علیه این افراد هست که به ملاحظاتی نمی‌خواهند پیگیری کنند. به هر حال هرچه بود، گذشت.
در مورد آن ملاقات هم شما موقعی فرمودید که من حدس زدم، می‌خواهید درباره حضور من بحث کنید. موافقت کرده بودم که با شما ملاقات کنم. ولی آن موقع واقعاً نمی‌خواستم بیایم و می‌خواستم با شما ملاقات کنم و دلیل عدم نیامدن را به شما بگویم.
به هر حال رهبری این مسئله را حل کردند. من واقعاً مایل نبودم ایشان وارد این بحث‌ها شوند، خودشان وارد شدند. ادلّه‌ای داشتند که آمدن مرا واجب می‌دیدند. البته به من گفتند: «وجوب آمدن شما تشخیص من است و از نظر رهبری و تحمیلی نیست. نظر فقهی و سیاسی من این است.» من هم با ادله‌ای به ایشان گفتم که واجب نمی‌دانم و مستحب می‌دانم. یعنی کاری است که شاید مؤثر باشم، ولی آن قدری نیست که به حدّ وجوب برسد. به خصوص مسیر مستلزم گناهانی است که بعضی‌ها مرتکب می‌شوند و کار را دچار شبهه می‌کنند. هرجا که باشم، در خدمت انقلاب هستم و هرجا لازم باشد، دخالت می‌کنم. ولی ایشان قانع نشد و بالاخره قبول کردم. معمولاً اگر ایشان نظری داشته باشند، من عمل می‌کنم، ولو اینکه دستور ندهند. به خاطر اعتمادی که به نظرات ایشان دارم، عمل می‌کنم.به هر حال امیدواریم به خیر باشد.
عمده دلیل من این بود که خبرگان 85 مجتهد عادل دارد که از فیلتر عبور می‌کنند. اینها قابل اعتماد هستند. اکثریت اینها در هر موردی رأی بدهند، مقبول و اطمینان بخش است و بگذاریم مستقل باشند و احساس حضور بیشتری کنند. ممکن است تأثیرگذاری ما بیشتر باشد. عمده دلیل من این بود که لزومی ندارد من در خبرگان باشم، مخصوصاً با مسیر بدی که دارد.
به هر حال پذیرفتیم و هرچه پیش بیاید، در خدمت هستیم. جهتی که مرا قانع کرد که بیایم، شرایط فعلی است. شرایط بدی در بعد داخلی و خارجی در پیش داریم. شرایط خارجی را دارید می‌بینید. اگر خداوند لطف ویژه‌ای به ما نکند، مسیر بدی است. اینها روی کره شمالی تجربه دارند و بهانه‌ای هم پیدا کردند که بهتر یارگیری کنند. الان به تصمیم‌گیران می‌گویند که اگر 5 سال پیش راجع به کره تصمیم گرفته بودید، به اینجا نمی‌رسید که الان بمب خود را منفجر کرده است. چرا می‌خواهید در مورد ایران مسامحه کنید؟
این حرفها استدلال آنهاست و می‌تواند بهانه‌ای به دست آنها بدهد که دارد می‌دهد. اینکه موفق بشوند یا نشوند و چه برسر پرونده بیاید، هنوز مشخص نیست و راه‌هایی است که خداوند نگذارد دچار تنش با آنها شویم.
به هر حال نیامدن من ممکن بود علامتی برای اختلاف باشد و آنها را تشویق کند که در زمان اختلاف آنها وقت کار ماست. از این جهت استدلال من محکم بود. ولی تکیه رهبری حضور در خبرگان بود. می‌گفتند: اگر در خبرگان نباشید، خوب نیست. من حضورم را از این بعد مهمتر می‌دانم که در بیرون منظره اختلاف به چشم نیاید. به هر حال آمدم.
مسایل داخلی هم جدّی است. از لحاظ فرهنگی هم در مسایل ظواهر بحث می‌کنیم. از لحاظ منظره حکومت اسلامی آسیب دیدیم و شرایط درست نیست. ولی بعد واقعی و عمیق فرهنگی مهمتر است. شاید سؤالات مهمی برای نسل جدید ما مطرح باشد. یک عده وفادارند و تا پای جان ایستادند و شک نمی‌کنند که پایه اصلی هستند. جمعیت قابل تأملی هم هستند. ولی عده زیادی هستند که یا مخالف شدند و یا تردید دارند. به خصوص نسل نو چنین هستند.
جهاد دانشگاهی گزارشی تهیه کرد که خیلی بد است. در 17 شهر ـ و شاید بیشتر ـ 100 سؤال از بچه‌های دبیرستان و راهنمایی پرسیدند که افکار سنجی کنند. سؤالات خیلی حرفه‌ای بود و طراحی به گونه‌ای بود که عمق تفکر جوانان را نشان می‌دهد. سؤالات را به گونه‌ای به هم ریختند که سؤال شونده نمی‌فهمد، منظور چیست؟ می‌خواستند بفهمند جوانان نسبت به ارزش‌های انقلاب و مسایل مورد قبول قطعی انقلاب مثل حاکمیت اسلام، ولایت فقیه، روابط خارجی، آمریکا، جنگ و ... چه دیدگاهی دارند.
نتیجه گرفتند که 30 درصد جوانان موافقند. 30 درصد مخالف و 40 درصد بی‌تفاوت هستند و مسایل برای آنها اهمیت ندارد. به نظرم این بحث وظایف شما را سنگین می‌کند. حق این است که این گزارش محرمانه را از آنها بگیرید. شاید ندهند، ولی می‌توانید بگیرید.
من از موقعی که آن گزارش را خواندم، بیشتر نگران شدم. اینکه چرا این‌گونه شد؟ ادله فراوانی دارد. شما که ریشه‌دار و سابقه‌دار هستید، مطالعه کنید که چگونه باید اصلاح کنیم. از کجا شروع کنیم؟ مخصوصاً برای فتح قلوب افراد بی‌تفاوت برنامه ارائه دهید. شاید خیلی از مخالفین سیاسی باشند که از قدیم خانواده‌های آنها موافق نبودند. این مقدار همیشه در انقلاب مخالف داشتیم. کم نبود. بالاخره خانواده‌های وابستگان رژیم سابق و گروهک‌ها و خانواده‌های آنها مجموعه هستند. افرادی هم به تدریج اضافه شدند. قاعدتاً باید یک کار عمیق فرهنگی بکنیم.
از نظر من محور کار فرهنگی درست متن اسلام بدون پیرایه‌های سلیقه‌ای است. بعضی‌ها آنقدر افراطی با اسلام برخورد می‌کنند که نمی‌توان نسل جوان را راضی و قانع کرد. چیزهایی می‌گویند که قبول ندارند و عقلشان نمی‌پذیرد. برای آنها بدیهی است که این حرفها نمی‌تواند حکم خدا باشد. از آن طرف هم عده‌ای مسلمیّات را منکر می‌شوند. محکمات غیرمتشابه را قبول نمی‌کنند. اینها یا اصلاً قبول نداشتند و یا می‌گویند زمان تأثیر دارد.
الان گروه‌هایی مثل شما که از گروه‌های ریشه‌دار فرهنگی هستید، باید برای این نسل فکر کند و بیشتر روی این مسایل کار کند. احتیاج به تأمل دارید. وقتی نظریه‌ای به دست آوردید، شیوه مطرح کردن آن در جامعه بسیار مهم است. من فکر می‌کنم این کار جزو اولویت‌های ماست. مسایل سیاسی بعد دیگر قضیه است. الان سیاست خارجی ما درست نیست. در خبرها می‌گوییم 116 کشور از حق ایران در غنی‌سازی دفاع کردند. فرق می‌کند. یک بار می‌گوییم غنی‌سازی و یک بار می‌گوییم حق استفاده از انرژی هسته‌ای. این دومی را همه قبول دارند و آمریکا هم منکر نمی‌شود. ولی آنها می‌گویند اگر برای نیروگاه می‌خواهید، ما سوخت شما را می‌دهیم و تکنولوژی حساس از شما نباشد. شرط‌هایی دارند که می‌دانید.اختلاف ما با دنیا برسر غنی‌سازی است. ما انرژی مستقل می‌‌خواهیم. دو سه کشور مثل سوریه و ونزوئلا این حق را برای ما می‌پذیرند. بقیه مطلقاً در مقابل ما هستند. منتها بعضی‌ها مثل آمریکا و غربی‌ها سخت ایستاده‌اند و نمی‌خواهند ما انرژی مستقل هسته‌ای داشته باشیم. در مورد کره، کشورهایی مثل روسیه و چین که خودشان به کره دادند و اصلاً این کشور تا به حال با حمایت اینها مانده است و هنوز پشتیبان هستند، ولی از لحاظ گفتار جرأت نمی‌کنند در شورای امنیت رأی مخالف بدهند و وتو هم نمی‌کنند. منتها بعد از آن چین اعلام می‌کند درباره اینکه کشتی‌های کره‌ای را روی دریا بازرسی کنند، ملاحظاتی داریم. به نظرم مسئله واقعآً جدی و خیلی مهم است. به همین دلیل فکر می‌کنم که در کشور ما همدلی و هماهنگی ضرورت بسیار مهمی است. باید مسایل دیگر را تحت الشعاع این مسئله قرار دهیم و باهم باشیم تا ان‌شاءالله از این مرحله به خوبی عبور کنیم.
تصمیمات را در سطوح بالا می‌گیرند و خیلی وابسته به حرف‌های کسانی که در صحنه هستند، نمی‌باشد. در بالاترین سطح کشور تصمیم‌گیری می‌شود.
غیر از اینها دیگر مسایل کشور هم جای نگرانی دارد. شیوه‌ای که الان کشور اداره می‌شود، مطمئناً مشکلات زیادی را انباشته خواهد کرد. دو سه روز پیش انجمن صنایع غذایی پیش من آمده بودند و وضع خود را گفتند که واقعاً هشدار دهنده بود. به اینها می‌گویند باید قیمت‌های سال 1385 را حفظ کنید. اینها می‌گویند: «شیر گران شد و اگر گران نشود، دامدار نمی‌تواند کار کند. چون علوفه و کارگر گران شده است. نمی‌توانیم با همان قیمت کار کنیم. همین الان ضرر می‌دهیم.»
از طرفی خیلی از صنایع غذایی از خارج می‌آید. مثلاً چین رب گوجه را به قیمت ارزان به ایران می‌آورد. رقبایی مثل چین هم دارند و کسی نیست که مشکلات اینها را بررسی کند و برنامه منظمی بچیند و تعرفه‌های صادراتی و وارداتی را مشخص کند و اگر جایی یارانه لازم است، تنظیم کند. در این 30 سال زحمات زیادی کشیدیم که صنایع غذایی ما به حد خودکفایی برسد. الان اکثر غذاها را خودمان تأمین می‌کنیم. آسیب دیدن این بخش یک انفجار است. در مورد بقیه صنایع هم بهتر از من می‌دانید.
دمپینگ‌ها و قاچاق و قدرت‌های برخی از کشورها واقعاً خطرناک است. مثلاً الان قدرت چین در این است که می‌تواند همه چیز را ارزانتر از همه جای دنیا به بازار بیاورد. تولیدانبوه دارد. وام‌های ارزان می‌دهد. مدیریت ساده دارد، اما بازار ما واقعی است.
ممکن است بیکاری را مخفی کنیم، ولی مشکل واقعی است. نسل جوان هر روز وارد می‌شود و شغل‌های واقعی تمام وقت ندارند. خیلی‌ها انگلی و وقت‌گذرانی است. آقای نیرّی دو سه روز پیش اینجا بود. من فکر می‌کردم در سیاست‌های دولت فعلی مشکلات کمیته امداد کم شده است. می‌گفت: «در تمام دوره این قدر سختی نمی‌کشیدیم. صف متقاضیان کمتیه امداد خیلی زیاد است. قبلاً 300 هزار نفر در نوبت بودند و الان عدد نداریم و جوابگو هم نیستیم. از نامه‌های رئیس جمهور 1 میلیون 200 هزار نامه را به ما دادند که جواب بدهیم. حساب کردیم که اگر بخواهیم به احترام رئیس جمهور کمک‌های جزئی به مردم بدهیم، نیاز به 100 میلیارد تومان پول داریم. اعتبار ما 10 میلیارد تومان است و نمی‌دانم جواب مردم را چه بدهم. در رادیوهای محلی اعلام می‌کنند به کمیته امداد اعتبار دادیم و بروید وام بگیرید.»
یا می‌گفت: «وزارت کار ایجاد 100 هزار شغل را به ما محوّل کرده است و اعتبارش را هم به بانک‌ها حواله کرد. 30 هزار پرونده به بانک‌ها دادیم و پس از 7ماه فقط 2 هزار پرونده تصویب شده است که اینها هم تا به پول برسد، طول می‌کشد و تا وثیقه ومدارک آماده شود، تا آخر سال طول می‌کشد. »
کمیته امداد راحت‌ترین ارگان برای کمک به مردم بود. این گونه نمی‌توان کشور را اداره کرد. موقتاً با حرف ساکت می‌شوند، ولی کم‌کم بد می‌شود. زمانی این حرکت‌ها متوقف می‌شود که دیگر کسی نمی‌تواند به تعادل برگرداند. مثلاً همین بنزین که ملاحظات انتخاباتی باعث می‌شود که کسی دست به آن نزند. الان برای انتخابات شوراها و چند روز دیگر برای انتخابات مجلس و سال دیگر هم برای انتخابات ریاست جمهوری دست نمی‌زنند. چون نارضایتی مردم را خطرناک می‌دانند. وقتی این‌گونه برخورد کنیم، بنزین با قیمت واقعی 800 یا 1000 تومان را 80 تومان می‌دهیم که با تانک هم نمی‌توانیم جلوی قاچاق آن را بگیریم.
در گزارش‌های کردستان قاچاق بنزین مصیبت است. در جنوب هم با لنج به امارات می‌برند. در شرق هم این‌گونه است. الان به اندازه اداره کشور یارانه سوخت می‌دهیم. روزی 40 میلیارد دلار هزینه سوخت می‌دهیم.
به نظرم روزمرگی بر برنامه‌های دولت حاکم شده است و اشکال مهم آن، این است که این کارها به پای رهبری نوشته می‌شود. ایشان دفاع می‌کنند و مردم دولت را دولت رهبری می‌دانند. اگر این‌گونه پیش برویم، آثار منفی آن متوجه رهبری می‌شود که ضرر ریشه‌ای می‌کنیم. به هر حال فکر می‌کنم عقلای قوم باید بیشتر میدان‌داری کنند. سر و صدا خوب نیست. اگر سر و صدا شود، جوابش هم سر و صداست. باید در جلسات عاقلانه بحث کرد و به تصمیم رسید تا به جایی برسیم.
در مورد خبرگان هم الحمدلله میدان تبلیغ نیست. برای آقایان مجتهد مناسب نیست که برای رقابت با همدیگر تبلیغات کنند. همه معروف هستند و مردم می‌دانند به چه کسانی رأی بدهند. حق این است که این میدان را با تبلیغات و پوسترها آلوده نکنیم. ان‌شاءالله همه مراعات کنند.
آقای بادامچیان: خبر دارید که من مسؤول ستاد تبلیغات جامعتین شدم. از مدت‌ها قبل بحث کردیم که فهرست جامعتین را مطرح کنیم. چون مسئله خبرگان رهبری اهمیت فراوانی دارد. البته نمی‌خواهیم مانع طرح مسایل شویم. الحمدلله فهرست جامعتین جا افتاد. حتی گروه‌های تندرو را هم قانع کردیم که کمی از تندروی کم کنند. فهرست ثبت‌نام شده‌ها را گرفتیم و معضلی نداریم. در 30 استان یک روحانی را مسؤول کردیم تا تبلیغات در شأن روحانیت باشد. در کنارش انتخابات شوراها را داریم که نخواستیم وارد شویم و سعی می‌کنیم مخصوصاً در تهران نوعی ائتلاف ایجاد کنیم.
● تهران مهم است. قضاوت کشور با لیست تهران شکل می‌گیرد.
○ در تهران سه کار کردیم. یکی اینکه 15 نفر عضو فعلی شورا رد نشوند. چون اگر بخواهیم بگوییم مثلاً 5 نفر خوب کار نکردند، رقبا می‌گویند پس هیچ کدام کار نکردند. دوم اینکه محدود نکنیم و بگوییم همه فهرست بدهند و ما براساس شایسته‌سالاری انتخاب کنیم. سوم اینکه بگوییم هرکس را مردم انتخاب کردند، بپذیریم.
● موفق باشید. همگی شما خوش آمدید.
والسلام علیکم و رحمه الله