سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار اعضای ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار اعضای ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر

  • ساختمان قدس
  • دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۳

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
خیلی خوش‌آمدید. با برنامه‌های احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه امید ایجاد می‌کنید. کلمه احیا بجا انتخاب شده است. این ودیعه مهم الهی در روی زمین متروک بود و متأسفانه هنوز همه متروک است و بشر قدر این طراحی الهی را زیاد نمی‌داند.
مخصوص اسلام نیست. همه ادیان الهی سیستم امر به معروف و نهی از منکر داشتند. در قرآن می‌بینید که خداوند علما و بزرگان اهل کتاب مثل یهود و نصارا را سرزنش می‌کند که چرا امر به معروف و نهی از منکر نکردند که ملتهای آنها با افتادن از چشم خداوند به تباهی افتادند. معلوم می‌شود که آنها هم وظایف مهمی داشند. اما در اسلام، مثل بقیه موارد تکامل پیدا کرده و سیستم مشخص گرفته و اجرایی شده است. شاید در سابق هم اجرایی باشد. تاریخ را درست نمی‌دانیم. اما اسلام همه مسایل را طراحی جدیدی کرده  و با تکامل آن تا قیام قیامت که غیر از خداوند کسی نمی‌داند کی خواهد بود، روی زمین گذاشت و می‌ماند. هرقدر موفق شویم که خود را به معارف الهی نزدیک کنیم، همان مقدار به خدا نزدیک می‌شویم و نزدیکی به خدا هم رسیدن به سعادت واقعی است.  هیچ سعادتی به اندازه قرب به خدا ارزش ندارد. هرچه هست، همین است. هرکسی در زندگی خود باید شاخصه‌هایی داشته باشد که اندازه‌گیری کند که چقدر از خدا دور و چقدر به خدا نزدیک می‌شود.
شاید دیگران نفهمند، ولی خودمان می‌فهمیم که چکار کردیم و و نیت ما چه بود و چقدر موفق بودیم و یا شکست خوردیم. چقدر توانستیم شیطان را از خود دور کنیم و شیطان چقدر توانسته به ما مسلط شود. ارزیابی برای خود انسان خیلی سخت است. فکر می‌کنم یکی از چیزهای بسیار مهم سازمان اسلامی عام همین سیستم نظارت همگانی است که آن را به تعبیر «امر به معروف و نهی از منکر» می‌شناسیم.
خداوند طراحی کرده که همه ضمن نظارت بر اعمال خود، بر دیگران هم ناظر باشد و هر مسلمانی برای دیگران آیینه باشد و خود را در آیینه دیگران ببیند. واقعاً حالت نظارت همگانی است که انسانها در منظر همه مسؤول باشند که غیر از خودشان به کار دیگران هم توجه داشته باشند و اگر آنها دچار لغزشی دیدند، آنها را کمک کنند. اگر دیدند خوب پیش می‌روند، تشویقشان کنند و از آنها استفاده  نمایند و اعمالشان سرمشق قرار دهند. وابستگی و تعامل بشری در زندگی خیلی اهمیت دارد. انسانها باید در خانه، مدرسه، کارخانه،اداره، دانشگاه، جامعه، بازار، محیط‌های نظامی و انتظامی و ... مراقب همدیگر باشند. «کلکم راع و تکلم مسؤول عن رعیته»
گروهی که الان دارند تلاش می‌کنند، احیای یکی از فریضه‌های مهم اسلام به عهده گرفتند. وظیفه منحصر شماست. وظیفه همه است. یک وظیفه اضافی دارید که اگر وظایف آن در جامعه متروک شما آن را احیا کنید. غیر از امر به معروف که خودتان باید در هر شرایطی بکنید، الان به عهده گرفتید که تلاش کنید این هدیه الهی را کمی غبار روی آن نشسته، احیا کنید.
آقایانی که موفق شدند الگو شوند، جایزه گرفتند. ولی جایزه مهم نیست. توفیقشان مهم است. خودشان می‌دانند چکار کنند. ان‌شاءالله خداوند جایزه واقعی آنها را خواهد داد.
محرم که شما برنامه‌های خود را در این ماه دارید، یکی از مصادیق مهم امر به معروف و نهی از منکر است که اباعبدالله (ع) به عهده گرفتند. کارهای امام حسین(ع) خیلی موفق بودند. آن هم یک طراحی الهی بود و مجری قابلی برای اجرای آن طرح پیدا شد که خوب اجرا کرد. امام حسین(ع) و 72 تن و کاروان اسرا به رهبری حضرت سجاد (ع) و حضرت زینب (س) وظایف خود را خیلی خوب انجام دادند که کاری ماندگار و دائمی را به صورت الگو در تاریخ انجام دادند.
بعضی از کارها را افراد انجام می‌دهند. اما اینها شجره‌ای را غرس کردند که تا قیامت سایه‌دار و باری می‌دهد و دیگران استفاده می‌کنند.
خوب می‌دانید که اسلام در خطر بنی‌امیه قرار گرفته بود. اباعبدالله (ع) طرحی را اجرا کردند که آن طرح موفق شد جلوی خطر را بگیرد و بنی‌امیه را متزلزل کند. بعداً هم الگویی برای دیگران شد. هرکس با انحراف و ستم در سطح کلی و بالا مبارزه کند. در کارهای روزمره همیشه، حتی در زمان پیامبر(ص) و خلفای دیگر خلاف بود و الان هم است، اما نیاز به قربانی‌ای مثل اباعبدالله (ع) نبود.
این فدیه عظیم برای کاری عظیم است. بعضی‌ها آیه «و فدینا بذبح عظیم» را که حضرت ابراهیم است، درباره اباعبدالله (ع) می‌دانند و می‌گویند برای هدفی بسیار بزرگ قربانی شد و راهی ارائه داد که انسانهای متعهد و عالم درس گرفتند و وقتی ببینند جامعه در خطر انحراف قرار گرفته، قربانی می‌شوند و به میدان می‌آیند. یا بشکنند یا شکسته شوند، اما از صدای شکسته شدن خود دنیا را بیدار کنند که با قیام اباعبدالله (ع) چنین شد. هم بنی‌امیه را متزلزل کردند و هم صدایی در عالم پیچید که هنوز هم آن فریاد را می‌شنویم.
امام حسین(ع) همه راهها را رفتند. هم بنی‌امیه و حکما را نصیحت کردند. هم شخصیت‌ها را ارشاد کردند که ساکت و بی‌تفاوت نباشید. هم با مردم صحبت کردند. هم پیغام فرستادند، نامه نوشتند، استمثار کردند. مظلومانه فریاد «هل من ناصراً ینصرنی» سردادند تا کسانی بشوند و بیایند. همه راههای ممکن را رفتند. این‌گونه نیست که بگوییم از اول آمدندکه شهید شوند. همه مقدمات را فراهم کردند. تمام قطعات تاریخ بخوایند. انحراف عجیب و غریبی اتفاق افتاده بود.
60 سال بعد از هجرت و 50 سال بعد از رحلت پیامبر (ص) این‌گونه شده بود که بزرگانی که صحابه پیامبر(ص) بودند و در جنگها  شرکت داشتند، یا ساکت شده بودند و یا با حکومت بنی‌امیه همراهی می‌کردند.
حضرت مسلم را به کوفه فرستادند کوفه و بصره که دو شهر مهم در عراق بودند و هنوز هم هستند. کوفه مرکز خلافت بود و بصره مرکز جمعیت بود که سابقه عظیم تاریخی دارد. حضرت 5 نامه به 5 تن از بزرگان بصره نوشتند و قاصد فرستادند که مطلع باشند که امام برنامه قیام دارند. از آنها خواستند که با افراد خود همراهی کنند. 4 نفر از آنان نامه را مخفی کردند و چیزی نگفتند. هم از حکومت می‌ترسیدند و هم خودشان جرأت قیام نداشتند. 1 نفر خیانت کرد و به جای اینکه نامه را در بین قوم و خویش خود بخواند و مردم را دعوت کند، ترسید که این دسیسه حکومت باشد. هنوز ابن زیاد در بصره حاکم بود و حکم گرفته بود که به کوفه بیاید. این شخص برای اینکه خطری او را تهدید نکند، قاصد و نامه را پیش ابن‌زیاد برد و این جریان پیش آمد. ابن زیاد هم فهمید که چه اتفاق مهمی خواهد بود. هم اباعبدالله به کوفه می‌‌آیند و هم از سراسر بلاد از افراد می‌خواهند که بیایند. به مسجدی رفت و مردم را جمع کرد و قاصد را خواست و جلوی مردم بازجویی کرد و همانجا دستور اعدامش را داد تا مردم را بیشتر بترساند.
می‌خواهم بگویم که امام حسین(ع) همه مقدمات اساسی امر به معرف و نهی از منکر را عمل کردند و چیزی نبود که فکر کنیم در تاریخ یک کار استثنایی است. اثر کارش استثنایی است، اما این کار می‌تواند وظیفه همه باشد.
وقتی اوضاع ایران به جایی رسیده بود که باید کارهای بزرگی انجام می‌شد، امام (ره) همین حرکت را کردند و موفق شدند به خاطر شرایط کشور و حضور روحانیت و مردم به اهداف خود برسند.
خدمت شما عرض می‌کنم که مسئله، اساسی است. فکر نکنید کار اداری است و جزو مسؤولیت شماست. اداری است، اما پیش از آنکه اداری باشد، یک وظیفه خدایی و انسانی است.
«معروف» کلمه‌ای خاص و پرمعناست. خوبی‌هاست. از عرف گرفته شده یا یعنی چیزی که در افکار عمومی زمینه داشته باشد. اسلام همیشه با افکار عمومی سر و کار دارد. بسیاری از احکام اسلام، احکام عرفی است. از دل مردم گرفته و امضاء شده است. «منکر» همچنین است. چیزی که مردم از آن نفرت دارند. در فطرت انسانها استنکار دارد. شاید لذاتش شیرین باشد، ولی انکاری در وجود مردم هست و نفرتی دارند.
به هرحال راه الهی و روشن و مشعل هدایت است. وظیفه ماست که در کنار نماز، زکات، حج و بقیه فروع دین به این مسئله هم توجه کنیم. ان‌شاءالله موفق شوید که این حرکت آرام را به نهادی مقدس تبدیل کنید. البته نباید بگونه‌ای عمل کنید که مردم احساس کنند دیگران وظیفه امر به معروف را انجام می‌دهند. همیشه باید تأکید کنید که فقط به مردم می‌گوییم وظیفه خود را انجام دهید. این مردم هستند که امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند. در خانواده‌ها که حضور ندارید. پدر، مادر، خواهر، برادر و بستگان مواظب هستند. مگر بناست با چشم جاسوسی مردم را ببینیم . باید فطرت مردم را احیا کنیم تا خود مردم مواظب خود و دیگران باشند که ان‌اشاءالله موفق خواهید شد.
من هم به عنوان یک مسلمان از شما تشکر می‌کنیم و به عنوان یک مسؤول قدر زحمات شما را می‌دانم. خدا می‌داند که ما هم بتوانیم به وظایف خود عمل کنیم. توضیحات آقای زرگر هم خوشحال کننده بود. ان‌شاءالله سالهای بعد هم از این خوشحال‌ها داشته باشیم.
والسّلام علکیم و رحمه‌الله