سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدارمسئولان سازمان پژوهش برنامهریزی آموزشی و آموزش و پرورش
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والسلام علی رسول الله و آله
ما از اول انقلاب به این فکر بودیم که باید تحولی در آموزش و پرورش ایجاد شود که آن موقع آقایان رجایی، باهنر و بهشتی کارشان را شروع کرده بودند و دوستان خوبی داشتند که مجموعهای فرهنگی بودند و به خیلی ازچیزها آلوده نبودند و آسان کار میکردند. آنها رفتند، ولی دوستان دیگرشان ادامه دادند. مثلاً پرورشی جزو ایدهها بود که معاونت پرورشی درست شد که آنموقع هم اختلاف بود، ولی بالاخره اصل آن پذیرفته شده بود و در عمل نتیجه درستی نگرفتیم و پرورش را بد اداره کردند و آثار پرورش واقعی نشد.
در دوران جنگ مسائل جور دیگر بود و بعد از جنگ خودم به فکر بودم که با همان ایده قبلی کاری کنیم. آقای دکتر نجفی برای اینکار عنصر مناسبی بودند، ایشان مطالعه کردند و با دوستان خوبی که داشتند، طرح تغییر نظام را دادند. روی این طرح در شورای عالی انقلاب فرهنگی خیلی بحث شد. ما در آنجا روی چند نکته دست گذاشتیم، ما فکر کردیم شیوهای که در آموزش و پرورش وجود دارد و کارخانه دیپلمسازی است، به نیروهای کار تبدیل شوند که این نیروها بتوانند مشکلات کشور را حل کنند.
الان در داخل کشور، هزینهای را که برای عدم مهارت نیروهای کار پرداخت میشود، توسط هیچکس محاسبه نشده است. کسی که با ماشین مینویسد، با کسی که با مواد سر و کار دارد، همه دیمی کار میکنند. سرمایههای عظیم کشور به خاطر عدم مهارت نیروی کار بهرهوری ندارند. ما این طرح و بودجه اولیه را دادیم که پیگیری نشد. بنا بود بخش زیادی از نیروها را از همان بخش به میدان کار بفرستیم تا هم فشار به دانشگاهها کم شود و هم این افراد از طریق کارشان وارد دانشگاه شوند و به تحصیلات خودشان ادامه بدهند که کار بزرگی بود، ولی عملی نشد.
کتابهای درسی یکی از کارهای مهم ما بود. فکر میکردیم این کتابهای درسی متناسب با روز نیست که آقای حداد و ... مسئول شدند و نمیدانم به کجا رسیده است.
مسأله بعدی بحث معلمین بود. ذهن ما این بود که معلم مثل قاضی باید مکفّی باشد و اگر روزی سه چهار ساعت به مدرسه میرود، بقیه وقتش را مجبور نباشد که مثلاً تاکسی داشته باشد و یا کار دیگری کند و حتی وقت تابستان خود را در رشته کارش فعالیت کند. کار سختی برای نظام نبود و میشد این کار را انجام داد. اگر وضع معلمین اینگونه میشد، میتوانستیم وضع معلمان موجود را به سطح مطلوبی برسانیم. لذا برای معلمین هم نظریه داشتیم.
مسألهای که من تخصصی در آن ندارم، متد آموزش بود که شیوه آموزش و پرورش را قبول نداشتیم. قرار بر این بود که مجموعه متدهای شرقی، غربی و دنیای سوم را مطالعه کنیم و نکات مثبت آنها را بگیریم و متد قابل قبولی از بین آنها در بیاوریم. حجم برنامهها زیاد مغز بچهها را پر میکند. برخی چیزها اطلاعاتی است که بعداً خودشان میتوانند آنها را با عشق بخوانند.
به نظر میرسید که سیستم در این بحثها هم اشکال داشت و باید حجم درسها را به گونهای تنظیم کنیم که بچهها با عشق درسشان را بخوانند. قبلاً متدی بود که بچهها میخواندند. اخیراً در تحقیقات جدید آمده که اگر آموزش برای جوانها و نوجوانها همراه موسیقی باشد، بهتر است. اگر سیستم و متدی برای آموزش در نظر گرفته شود که درست باشد، زود جواب میدهد. چون مسلمان هستیم، باید ابتکاری و بدیع باشد.
معلم و فضای مدرسه برای ما مهم بود که بچهها با عشق به مدرسه بروند و تا به اینجا برسیم، طول میکشد. ابزار آموزشی، محتوای کتب درسی و کارایی افراد مهم هستند. همکاری سازمانها برای ما روشن بود و ما میدانستیم بدون همکاری صدا و سیما به جایی نمیرسیم. کارهایی شروع شده بود و شما مشخص کنید که فلان سازمان یا صدا و سیما چه حمایتی باید بکند. اول شما ایدهآل خودتان را مشخص کنید. بعد الزامات آن را پیدا کنید که بودجه، قوانین، پشتیبانی دستگاههای دیگر و ... است، محتوا اصل است. آنجایی که مجمع بتواند در سیاستها کمک کند، مشکلی نداریم و کمک میکنیم.
والسّلام علیکم و رحمه الله